مشقت هایت را بر دیدگانم می گذارم مادر فداکار/کژال میرآبادی
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:از دلتنگیها،اشک ها و شکایت هایت چیزی نشنیدم مادرم گفتی از مرگ می ترسی فقط با این نگرانی کە در شلوغی این دنیا ما را با آن شرایط سخت تنها بگذاری مادرم،چقدر بوی تو خوب است وقتی که تن رنجور و ناتوان ما را در آغوش می کشی مادرم.دغدغە روزمرەام بودن توست،نفس کشیدنت،ایستادنت،خندیدنت،تا بتوانی در کنار ویلچرهای بی جان ما،بە ما زندگانی ارزانی بداری مادرم. دستهایم سرد است،مادرم،پاهایم نای حرکت ندارند،مادرم،میترسم خشونت این ویلچرها کمرت را آزردە باشند،مادرم،کاش دستهایم توان داشت تا دستهایت را بە گرمی می فشردم،کاش زبانم توان داشت و شاکر ...