پ 20 اردیبهشت 1403 ساعت 01:32

دولت آب، دولت نان و میراث پنهان

دولت آب، دولت نان و میراث پنهان

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : کمال طاهری* در پیشگفتار همه کتابها، رساله ها و همه اموراتی که با حیات بشری پیوند خورده اند آب الفبای زندگی و آغازگر آن است. بدون آب حیات ممکن نیست و از منظر همه صاحبنظران، در اقلیم خشک و نیمه خشکی مثل ایران، آب همه چیز است. امروز حتی […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : کمال طاهری* در پیشگفتار همه کتابها، رساله ها و همه اموراتی که با حیات بشری پیوند خورده اند آب الفبای زندگی و آغازگر آن است. بدون آب حیات ممکن نیست و از منظر همه صاحبنظران، در اقلیم خشک و نیمه خشکی مثل ایران، آب همه چیز است. امروز حتی کودکان پیش دبستانی هم از اهمیت آب غافل نیستند. در تفکر آنها، آب همانی است که از طریق سیستم لوله کشی یا بطری های شیک “آب معدنی” به دست آنها می رسد، در یخچال خنک است و هنگام نوشیدن بخشی از آن را می توانند دور بریزند. اما نه این کودکان و نه حتی بزرگترها، شاید کمتر به این فکر کرده باشند که چند درصد مواد غذایی که در یخچال دارند از آب تهیه شده است؟ و چه حجمی از آب برای کاشت هندوانه صرف شده است؟

 برای خیلی از مردم ما “برق” یک منبع روشنایی است، غافل از اینکه بخشی از همین روشنایی، از آب تولید می شود. طرز تفکر ما در جامعه کلان امروزی، همان چیزی است که از طریق تبلیغات و رسانه به ما القا شده است. بیشتر تبلیغات رسانه ای ما، مصرف آب را فقط در آشامیدن دیده اند، گویی از دوران نوسنگی تاکنون این نیروی عجیب و ناشناخته غیبی بوده است که باعث هلال حاصلخیزی و برکت مزارع شمال و جنوب ایران و رونق سفره های مردم شده است.

دانش ما از آب، عین جهشهای ویروس کرونا است، ادعا می کنیم بلدیم، اما هر روز با مرثیه بزرگتری به نام “کم آبی” یا خطاهای مهندسی و ریسک امنیت غذایی مواجه می شویم. انتقال آب حوضه ای را هم در دهه های اخیر به مصائب بخش آب افزوده ایم، چیزی که با سازگاری با کم آبی در تضادی سرتاسری است. ما آب را فقط برای رفع نیاز، آب می دانیم و هنوز باور نکرده ایم که آب، اساس حیات و مبنای ارتزاق و موید سلامتی و توازن محیط زیست است. ادبیات عامه ما در آب زیرزمینی به حدی کم توسعه یافته است که هنوز خیلی ها بر این باورند حفر چاه بیشتر و استخراج آب بیشتر موجب توسعه و خودکفایی در تولید است.

باید ایمان آورد به اینکه آب در سرزمین ایران یک “دولت” است، دولت پنهان ، دولت آب، دولتی است که متضمن “نان” است و بانی شغل و کار. گویا همه چیز در شرایط تغییر اقلیم باید بر گردن دولت آب راه را به سلامت بپیماید. باید پذیرفت ما در معادلات تغییر اقلیم و سازوکارهای هیدرواقلیم چندان نقشی نداریم، آب دیگر در مسیلها و رودخانه های خشک تغییر کاربری داده شده، جریان ندارد، این آب به میراث تبدیل شده است میراثی پنهان در لایه های زمین شناسی و رسوبات منفصل دشتهای آبرفتی، در سنگهای انحلال یافته کارستی و سازندهای سختی که باید با اراده دستگاههای حفاری بالا و بالاتر کشیده شود تا ما بگوییم هنوز کشتزارهایمان رونق دارد. همه چیز ما الان در آب زیرزمینی خلاصه می شود، میراثی پنهان که خود در هیبت یک دولت آب، هدایتگر امنیت غذایی است و موید دولت نان.

حکمرانی آب در فلات ایران سابقه چند هزارساله دارد، زمانی که ایرانیان باستان در غرب ایران به سیستم زهکش کاریز پی بردند خیلی سریع فناوری قنات در همه جای جهان گسترش یافت. حکمرانی خوب آب در ایران، قبل از اتکای صرف به آب زیرزمینی و یا بهتر بگویم قبل از انقلاب آب زیرزمینی با آیین و باور مردم همخوان بود. در مدیریت آب تکیه ما بیشتر بر مدیریت سازه ای بوده است تا یک حکمرانی مبتنی بر یک اقلیم خشک و نیمه خشک. ما همیشه برای توجیه سازه ها به اقلیم حمله کرده ایم و هنوز اخلاق آب زیرزمینی که امروزه پارادایمی جدی در جهان معاصر شده است عینیت نیافته است. ما در مدیریت آب به با یک هرم وارونه مدیریتی مواجه شده ایم که برای دولت آب اصلاً خوب نیست. ما نیاز به انسان ماهر، تکنسین و کارشناس زبده در مدیریت آب را فراموش کرده ایم.

در سطحی کلان تر برای بی قانونی قانون وضع می کنیم و به چاههای غیرمجاز پروانه بهره برداری می دهیم. ما آنچنان در بحث آب، سیاستزدگی را دنبال کرده ایم که فراموش کرده ایم آب به فرهنگ بیشتر نزدیک است تا به سیاست. پیش تر هرم مدیریتی از سطوح بالا به پایین بود وکسی که در راس هرم تصمیم گیری قرار می گرفت از سطوح پایین به بالا می رسید و قبلا تکنسینی و کارشناسی و کار و صحرا و دفتر را توامان آزموده بود ولو از بدو ورود دکترا هم بوده باشد. پایین دست به بالادست اعتماد می کرد و به عنوان یک “بازیگر پنهان” در مدیریت به هم پیوسته کار خود را بی اثر نمی دانست و خود را سوار بر کشتی دولت آب می دانست. یک روزنه کوچک را حتی برای این کشتی خطرناک می دید. در کلامی ساده تر مدیریت آب با مدیریت منابع انسانی شاغل در بخش آب هماهنگ بود، میراب، میراب بود و پسر کدخدا حتی اگر می خواست نمی توانست جوی آب را به سمت و سوی مزرعه خود ببرد مگر به قرار معلوم. این شیوه، یک هرم متعارف در مدیریت توامان انسان و آب بود.

در دست کم یک دهه اخیر، سایه سیاستزگی بر مدیریت آب به حدی گسترش یافته است که حتی اگر دانشمندترین وزیر هم بر مسند وزارت نیرو بنشیند نمی تواند بر مشکلات عدیده بخش آب فایق آید چرا که هرم مدیریت منابع انسانی در شرایط فعلی واژگون و برگشته است. سیاستزدگی مفرط دیگر نیازی به طی مسیر تکنسینی-کارشناسی ندارد، نیازی به زمین شناس، هیدرولوژیست، مهندس عمران، مهندس مالی، نقشه بردار و…ندارد هر جا که دلش بخواهد و با هر سلیقه ای برای هر سامانی مدیر می گمارد. دیگر گویا کسی به فکر یاد گرفتن اصول فنی-مهندسی و اخلاق حرفه ای نیست. مدیریت منابع انسانی در یک اتاق و یک دفتر با انبوهی از قراردادهای شرکتی، تعاونی، روزمزد، خریدخدمت، پیمانی و رسمی مواجه است که همه یک کار را انجام می دهند و اما فاصله انگیزشی و حقوقی آنها نجومی اگر نباشد حداقل استوایی و زمینی است!

در چنین “هندوستانی از قراردادها” کارشناسی که به سیاست راه ندارد و پشتوانه نیافته است و از قضا حتی اگر زبده ترین افراد در دانش و فن نیز باشد، کنار گذاشته می شود، سرخورده و بی انگیزه می شود و آن کس که خود را آویزان سیاستزدگی کرده است رئیس و مدیر می شود و این چرخه آنچنان ادامه می یابد که بازیگران پنهان برای همراهی با “دولت آب” آشکارا بی انگیزگی نشان خواهند داد. دیگر نمی توان تمایزی بین بالا و پایین هرم مدیریتی قائل شد هر کس در سایه سار سیاست باشد تصمیم گیر می شود و هر کس دورتر فقط نظاره گر است. در چنین فضایی مدیران فراموش می کنند که بیشتر طرحها، سدها، مطالعات و کارهای ماندگار توسط همین بدنه کارشناسی به منصه ظهور رسیده اند و الان که اعتبارات طرحها کاهش یافته است تفاوت دستمزد کارکنان قرارداد خرید خدمت و پیمانی گاهی به یک سوم و یک چهارم رسیده است. این افراد پاسداران میراث پنهان هستند و سرخوردگی آنان برای میراثی که اگر نگوییم در معرض خطر، که بهتر است گفته شود در حال انقراض، ابداً چشم انداز مطلوبی نیست.

در چنین رویکردی چه باید کرد؟ شاید باید گفت پذیرش آب زیرزمینی به عنوان یک میراث مستلزم درک پویایی آن و زنده بودن آن است. یک موجود زنده توان مواجه شدن با مسائل و فشارهای جسمی- روانی فراتر از حد شکنندگی خود را ندارد. با دیدگاه پویایی آب زیرزمینی، باید پذیرفت که نیاز روحی آب زیرزمینی، منابع انسانی دخیل در مدیریت آن است و نیاز فیزیکی آن، شرایط منطقه‌ای که آبخوان در آن قرار دارد. مادامی که مدیریت منابع انسانی دخیل مناسب نباشد اخلاق آب زیرزمینی (هیدروژئواتیکس) در حق میراث پنهان رعایت نشده است و اگر تغییر اقلیم توأمان با کم بارشی همراه گردد ما در رهاوردهای انقلاب آب زیرزمینی زمینگیر خواهیم شد، آنچه که به زعم نگارنده در دو دهه قبل در ایران آغاز شده است و آشکارترین نمود آن را می توان در فروچاله های دشت‌های متعدد ایران مانند دشتهای شمالی استان همدان، یزد، رفسنجان و… مشاهده کرد.

آب زیربنای توسعه پایدار است. تمام ارکان صنعتی کشاورزی و حتی معیشتی ما به آن وابسته است. مناقشات آبی مثال بارزی از تضارب منافعی است که با تعریف ما از آب زیرزمینی به “انفال” می‌تواند دامنه دارتر شود، استخراج آب زیرزمینی با مالکیت خصوصی در میراثی که متعلق به “دولت اسلامی” است این گمان را ایجاد می‌کند چرا باید کسی که زودتر از من به حفاری چاه اقدام کرده است و امروز من در حریم او قرار دارم محق تر از من باشد؟ با حفر چاه همسایه من از  آب محروم بمانم؟ این یک پرسش اساسی است که در گیرودار خصوصی بودن و در “اختیار دولت  اسلامی بودن آب زیرزمینی” تعارض ایجاد می‌کند.

 دولت آب، یعنی سیستمی که پذیرفته است نفت پایان پذیر است. حداقل تجدیدپذیری آن مانند آب نیست. آب به نسبت نفت از تجدید پذیری سریع تری برخوردار است، مشروط بر اینکه دخل و خرج آن منفی نشود. یعنی ما بیلان آبی آبخوانهایمان را متعادل نگه داریم. در دولت آب فقط وزارت نیرو متولی نیست، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای گردشگری، برای تولید خانگی، برای بقای فرهنگ به آب نیاز دارد. بدون آب، صنایع دستی و باغداری رها می‌شود و حاشیه‌نشینی در حومه شهرهای بزرگ تحمیل می گردد. امنیت غذایی اگرچه با جهاد کشاورزی است، اما بدون آب حتی اگر محصولات دیم هم باشند تصور برداشت مناسب از کشت و زرع تخیلی بیش نخواهد بود. مناقشات آبی می‌تواند امنیت اجتماعی را به خطر بیاندازد. محیط زیست بدون آب  موجب انقراض گونه ها مواجه می‌شود. تنوع زیستی با آب زیباست. .بعید می دانم ساده ترین صنعت، خود را بی نیاز از آب بداند. دنیای اقتصاد آب می خواهد. اگر بخواهیم پیش برویم خواهیم دید که دولت  آب در همه ارکان یک زندگی مدرن و نزدیک به رفاه، تاثیرگذار است.

دولت آب، زیرساخت دولت نان است. سبد غذایی پر زمانی می‌تواند دوام بیاورد که ما ضمن دانش کافی از میراث پنهان با بها دادن به منابع انسانی و ناظران و عاملان مطالعات پایه، حفاظت و بهره برداری از این منابع، با رویکرد کار از پایین و هارمونی تصمیم سازی های درست از بالا، هرم مدیریتی درستی بر مبنای اشتراک منافع و تلاش برای حفظ “خیر مشترک” که همان میراث پنهان است از نگاه تک‌بعدی به آب زیرزمینی پرهیز نماییم. امنیت غذایی با آب زیرزمینی پایدار می ماند. این پایداری با افتراق در خدمات انسانی و هر قراردادی ساز خود را زدن و تبعیض در منابع انسانی عملاً نه تنها فراهم نمی‌شود بلکه در چند سال آینده با سرخوردگی فزاینده کارشناسان آب زیرزمینی به قهقرا می رود. ما برای حفظ میراث پنهان در راس هرم به یک پاسدار فرهنگی مجاهد و انقلابی و انسانهای توانمند و با دانش و با تجربه ای نیازمندیم که متعهدانه برای تشریک مساعی در حفظ دولت آب با تصمیمهای کلان همراه شوند و خود را سوار بر کشتی دولت آب بدانند.

امروز با برگرداندن هرم واِژگون به سیستم درست مدیریتی و عدالت اجتماعی در تنوع قراردادها و ساماندهی نیروهای خرید خدمت و شرکتی و… با بازی گرفتن عناصر پنهان در مدیریت آب، می توان به چشم انداز مطلوبی در مدیریت میراث پنهان امیدوار بود. امروز تفکر مدیریت پایدار به جای تفکر صرفاٌ سازه ای و با مشارکت نیروی انسانی زبده و البته متعهد است که می تواند کارساز باشد. امروز وزیر منتخب نیرو می تواند فراتر از هر چیز به بازسازی نیروی انسانی فراموش شده بپردازد، بین صنعت و دانشگاه آشتی برقرار سازد نه اینکه صرفاً دانشگاهیان بر مناصب وزارت نیرو بنشینند بلکه دانشگاه بیاید و در صنعت آب در کرسی های هم اندیشی و فعالیتهای مهندسی مشارکت جوید. آنچه که در یک دهه اخیر مغفول مانده است. دانشگاه دانشجوی بدون پشتوانه برای تربیت در بخش آب نپذیرد و مهندسان و نیروهای قراردادی خرید خدمت و… جزو خانواده وزارت نیرو شوند. یک آشتی انسانی برای حفاظت از یک میراث عظیم پنهان که پشتوانه دولت آب است، هنری است که از وزیر کاربلد منتخب بر می آید. وقت آن رسیده است که مبانی  هیدرواجتماعی دریچه ای در اصول پایدار و فعال بخش آب وزارت نیرو گردد. میراث پنهان و کارست و تالابها و رودخانه ها حفظ شوند و کسی خود را دور از دولت آب نداند.

*زمین شناس و پژوهشگر آزاد