د 24 اردیبهشت 1403 ساعت 00:19

نگاهی به ضرب‌المثل‌های هورامان/ حبیب اله مستوفی

نگاهی به ضرب‌المثل‌های هورامان/ حبیب اله مستوفی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود… مقدمه:در درازنای تاریخ چگونه زیسته‌ایم؟ و اینک چگونه باید زندگی کنیم؟ چه بوده‌ایم و چه باید باشیم؟ به جرأت می‌توان گفت که همۀ کوشش‌ها و پژوهش‌ها در یک جامعۀ زنده و پویا در راستای پاسخ به پرسش‌های فوق صورت می گیرد و […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود…

مقدمه:در درازنای تاریخ چگونه زیسته‌ایم؟ و اینک چگونه باید زندگی کنیم؟ چه بوده‌ایم و چه باید باشیم؟ به جرأت می‌توان گفت که همۀ کوشش‌ها و پژوهش‌ها در یک جامعۀ زنده و پویا در راستای پاسخ به پرسش‌های فوق صورت می گیرد و بهروزی و شکست در پرتو این تلاش معنا می‌یابد. هم قارچ تنومند بی اصل و ریشه نمی‌تواند کُلاهداری کند و پایمال خواهد شد و هم درخت کهنسال برخوردار از ریشۀ محکم امّا دارای شاخ و برگ آفت زده. غفلت از پیشینه و تبار ، آیین و میراث فرهنگی، نتیجه‌ای جز نابودی در پی ندارد، اگرچه افتخار صرف به میراث پیشین ، بدون تلاش برای نگاه دوباره به آن نیز راهگشا نخواهد بود.

در جستجوی تعریفی برای فرهنگ و میراث فرهنگی:واژۀ فرهنگ، مرکب از دو جزء فر (= فره) به معنای بارقۀ الهی که در دل انسان تجلی می‌یابد و هنگ (= هنج) از مصدر هیختن و (هنجیدن) به معنای برآوردن و جلوه‌گر ساختن، از زبان پهلوی گرفته شده است . البته با وجود ارائۀ ۱۶۴ تعریف از فرهنگ، گروهی آن را غیرقابل‌تعریف دانسته‌اند (لاورنس لاول). درپیچیدن در کلاف تو بر توی تعاریف موضوع سخن نیست، و ناگزیر برای ورود صحیح و منطقی‌تر به موضوع به دو تعبیر از میراث فرهنگی بسنده می‌گردد:الف: «کلیۀ عواملی که خواسته یا ناخواسته ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، آنچه جزء وجود ما است و به‌نحوی می‌تواند در فکر و عمل ما تأثیر داشته باشد.» ب: «فرهنگ، تاریخ و ادب است، داستان است و سرگذشت، پند پیشینیان، بیت و سخن نکته سرایان، ضرب‌المثل و آداب و رسوم و فولکلور، زنده نگه داشتن لباس و زبان و…»

ضرب‌المثل به عنوان بخشی از میراث فرهنگی:معمولاً پس از عباراتی مانند «از قدیم گفته‌اند»، «نشنیده‌ای که می‌گویند»، «رحمت بر پدر آن کس که گفت» و…، جملاتی کوتاه و پرمعنا به کار می‌روند که آنها را «مَثَل» گویند. مثل در لفظ عربی به معنی شباهت چیزی به چیز دیگر است. مثل‌ها مانند آینه‌ای تمام‌نما بیانگر واقعیات تلخ و شیرین در قالب‌های متنوع اخلاقی و اجتماعی، اندرز و دستورهای زندگی هستند. بر این نکته شکی روا نیست که ضرب‌المثل بخشی از فرهنگ است که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد. وفور ضرب‌المثل‌ها در هر زبانی و در میان هر قومی نشان از غنای فرهنگ و خردمندی است، چرا که توانسته است آنچه را در حیطۀ سخت‌افزاری جاری و ساری است با دقت و زیبایی تمام در قالب نرم‌افزار درآورده و به‌سانِ مشعلی فروزان در طول عصرها ونسل‌ها دست به دست بگرداند تا آیندگان بر حسب شرایط زمان و مکان و ظرفیت‌های ذهنی خویش به بازخوانی آن بپردازند.

بامِ بلند هورامان،خاستگاه ضرب‌المثل‌های زیبا و شیوا :نمودِ بارز طبیعت سخت و صُلب در هورامان اثر انکارناپدیر خود را بر گسترۀ نرم‌افزاری و سخت‌افزاری آن تحمیل کرده است، که جستجو و تحلیل این مهم ، خود عرصه‌ای قابل تأمل است. امّا بهره‌مندی از جغرافیای ویژه، همان‌گونه که در طول تاریخ این سرزمین را بهترین مأمن و پناهگاه برای کوچندگان سرزمین‌های دیگر (به هر دلیلی) و نیز محل از پای درآمدن مهاجمان مختلف به کردستان قرار داده است، آن را به خاستگاه و بهترین بُرج و باروی پاس‌داشتِ اعتقادات، باورها، آداب و رسوم و ضرب‌المثل‌ها نیز ، مبدل نموده است.

ضرب‌المثل‌ها در این سرزمین به سانِ نسیم روح‌پرورِ ستیغ‌های فرازمند «شاهو»، فرهنگ و فولکلور را می‌نوازند و غنا می‌بخشند. آنها بی‌شناسنامه نیستند، بلکه تبلور باورهای ملی و مذهبی و نمادِ آرزوهای سرکوب‌شده و مالامال از مقاومت و تلاش گسترده و مداوم جهت پربارکردن زندگی شرافت‌مندانه هستند. ضرب‌المثل‌ها، صادقانه و عامیانه و به دور از پیچیدگی، بهترین بازتاب ویژگی‌های زندگی مردم هستند. روابط انسان‌های سخت کوش و روش تعامل آنها را با یکدیگر و نبرد و ستیز آن‌ها را با طبیعت سخت و کوه‌های سر به فلک کشیده تجزیه و تحلیل کرده و به تصویر می‌کشند.

تعابیر و ترکیبات زیبا و لطیف در زبان هورامی در قالب مثل‌های کوتاه با مفاهیمی بلند و عمیق ظاهر شده‌اند و گاه چنان موجز بیان مقصود می‌کنند که ساعت‌ها سخن گفتن یا نوشتن را یارای چنین کاری نیست. گاهی راهی را نشان می‌دهند و زمانی حقیقتی را بیان می‌کنند. اگر در جایِ خود هجو می‌کنند، در جای دیگر امید می‌بخشند؛ اگر بازتابی از خرافه را در خود دارند، بیانگر تیزهوشی و حاضرجوابی نیز هستند. در یک کلام می‌توان گفت ضرب‌المثل‌های سرزمین صخره و سنگ و دره (هورامان )، چونان کوه دارای صلابت و مانند دره ژرف و پرمعنا، هر یک به‌گونه‌ای بازگوکنندۀ شرایط متنوع و تاریخ پر نشیب و فراز این سرزمین هستند؛ به بیان شیوای هورامی‌گوی نام‌بردار ماموستا سید عبدالرحیم مولوی:
هەر لا هۆش مەدای گۆش وە سەداوە
هەر سەنگێ پەی وێش دەنگێ مەداوە

به راستی ضرب‌المثل‌ها عصارۀ تجاربی هستند که بسیار ساده بر لبان پدربزرگان و مادربزرگان هورامان نشسته‌اند و تکرار مداومشان در میان جمع از صلابتشان نکاسته و نمی‌کاهد.البته طریق جستجو در این عرصه چندان پرعبور نبوده، اگرچه بزرگوارنی در افقی کلی‌تر در این مسیر کوشیده‌اند و با توجه به دشواری کار جهدشان شایستۀ بهترین تقدیرها و تعظیم‌ها است؛ از جمله مرحوم آیت‌الله مردوخ، مرحوم محمدامین بطحائی ، مرحوم علی‌اشرف درویشیان، فتاح قاضی و سید عبدالحمید حیرت سجادی، که هنوز تحت تأثیر آن عبارت پایانی مقدمۀ کتاب وزین او «پند پیشینیان در کردی» هستم، که بسیار ساده نگاشته‌اند «شروع کار اردیبهشت ۱۳۴۵ و پایان اردیبهشت ۱۳۶۴». به راستی این ۲۰ سال بر ایشان چگونه گذشته است؟ سعیشان مشکور و مستدام باد.
نامشان زمزمۀ نیم شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند(شفیعی کدکنی)

مواجهۀ بدون تعصب با ضرب‌المثل‌ها:بخشی از رسالت فرهنگ عامه عموماً و ضرب‌المثل خصوصاً، آینه‌داری است، که در انجام این وظیفه به صورتی گریزناپذیر زشت و زیبا نمود می‌یابد. یقیناً اگر ضرب‌المثل‌ها را جنگل انبوهی بدانیم، لاجرم باید بپذیریم که برآمده از مقتضیات زمان خود هستند. آنچه در طول زمان برفراز قلل سر به فلک کشیدۀ هورامان متولد شده، در دامان آنها پرورش یافته، با دستان خستۀ زنان و مردان سخت‌کوش در جدال سهمگین با طبیعت ورز دیده و بر لبان پدربزرگان و مادربزرگان نشسته است، تجسم واقعی تمام کردارها، گفتارها وپندارها است، که لزوماً در راستای پسند امروزین ما نیست.

اما این امر پیش از آنکه نیازمند نوعی توبه باشد، شایان بازخوانی و تحلیل به دور از قضاوت‌های کلیشه‌ای و گرفتار شدن به خطای زمان‌پریشی (Anachronisme) است. کدام عقل سلیم است که به وجود خصلت‌هایی چون سادگی، خوش‌خُلقی، حق‌شناسی، بلندهمتی، پایبندی به ناموس و شرف، قناعت، توکل و… توأم با حسادت، خودخوری، محافظه‌کاری، لاقیدی، خوش‌گذرانی، خرافه‌پرستی و تعصب‌های کور در جامعه اعتراف نکرده و در قصر عاج خودساخته مأوا گزیند؟ نگارنده بر این باور است که آنچه در این ضرب‌المثل‌ها شایان توجه است، پرداختن عریان و بدون سانسور به ملموسات و مأنوسات ِذهنی مردم، شامل باورمندی‌ها و تداعی نوستالژیک گذشته های اصیل است، که شوربختانه کورسوی باقی‌مانده از آنها رو به فراموشی و خاموشی می رود.

در این سلسله نوشتار سعی بر آن است تا برخی از ضرب‌المثل‌های هورامی را درحد توان و امکان بازخوانی نموده و به یُمن نعمت فضای مجازی (ضمن سپاس از مدیران محترم سایت ها و نیز گروههای موجود در این فضا)در برابر نگاه و نظر خوانندگان علاقمند قرار دهیم.در دسته‌بندی و شرح ضرب المثل ها سعی شده است از قرار گرفتن در وادی هر گونه قضاوتی پرهیز شود، اما اگر گاه به ناچار و برای توضیح کامل‌تر بر مسند قضاوت نشسته‌ایم فقط نوعی برداشت شخصی نگارنده است، و بدیهی است که تنها قضاوت ممکن نیست؛ به قول مولوی:
بجۆشۆ هەر کەس وە قەد ناڵەی وێش
بنۆشۆ هەر کەس وە پیاڵەی وێش

پاوه- حبیب اله مستوفی