آلمان، ژاپن، ایران و بایدهای آقای روحانی/مجتبی مرادی
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:جناب آقای روحانی ریاست جمهوری اسلامی ایران در سخنرانیهایی در استان گلستان به نکات مهمی اشاره کردند که انصافاً جای درنگ و تأمل دارد و اندیشیدنِ منصفانه در فرمایشاتِ ایشان میتواند راهگشا باشد، از جمله آنکه: ۱٫ تأکید دوباره بر شرایط حساس کنونی: کجای عمرِ چهل سالۀ انقلاب شرایط حساس […]
- ۲۵ دی ۱۳۹۷
- کد خبر 79372
- بدون دیدگاه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:جناب آقای روحانی ریاست جمهوری اسلامی ایران در سخنرانیهایی در استان گلستان به نکات مهمی اشاره کردند که انصافاً جای درنگ و تأمل دارد و اندیشیدنِ منصفانه در فرمایشاتِ ایشان میتواند راهگشا باشد، از جمله آنکه:
۱٫ تأکید دوباره بر شرایط حساس کنونی:
کجای عمرِ چهل سالۀ انقلاب شرایط حساس کنونی نبوده است؟ انقلابی که در همان آغاز تمام دنیا در مقابل آن ایستاد و سپس هشت سال جنگ تحمیلی که برخلاف آنچه این روزها گفته میشود صرفاً یک جنگ نظامی نبوده بلکه نبردی همهجانبه و از جمله اقتصادی و تبلیغاتی بوده چنانکه حتی از فروش سیم خاردار به ما خودداری شده و تمام رسانهها شبانهروز علیه جمهوری اسلامی سخنپراکنی کردهاند. بعد دوران به اصطلاح سازندگی و کشوری ویران که باید آباد میشد که شوربختانه این سازندگی ناموزون و نامتوازن بود و امروز فاجعۀ تبعات آن نهضت سدسازی به اشکال مختلف رخ مینماید. دوران بعدتر و اعتراف رییس دولت بر بحرانهای متوالی و بعد تحریمهای تازهتر و آشوبهای داخلی و…
آقای روحانی چنان دانا و سیّاس هستند که بدانند این تعبیر«شرایط حساسِ کنونی» دیگر نه تنها موجب همراهی بیشتر نخواهد شد بلکه بر دامنۀ انزجار و نتافر خواهد افزود، کاش دانایان پیرامون ایشان عبارتی تازهتر به رییسشان پیشنهاد میکردند!
۲٫ تأکید بر امید:
البته که امید زورمندترین سلاحها برای مبارزه با هر دشمنیست اما وقتی طبیب مدام بر بالین بیمار میآید و به او امید میدهد بیمار و همراهانش تردید نخواهند کرد که داستان چیز دیگریست. تکرار بیش از حد یک امر بدون مشاهدۀ عینی نشانههای آن به ضدِ خود بدل خواهد شد، وقتی پزشک به بیمار میگوید حالت خوب است طبعاً نشانههایی از جمله رنگِ رو و فشار و دمایِ بدن و … باید در میان باشد وگرنه آن گزارش شوخیِ تلخیست که لبخندِ تلخِ ماسیده بر لبانِ همراهان را به گریههای بیامانِ پنهان و آشکار وصل خواهد کرد.
۳٫ پیشرفتِ کشورهایی مثل آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم:
این سخن درستی است که آنجا همه چیز از بین رفته بود و دوباره با کار و کار و کار همه چیز را به بهترین شکل ساختند، اما اینجا همه چیز هست ولی چنان که باید نیست، توسعۀ نامتوازن خود بلایی عظیم است که به جان کشور افتاده است، از سویی میلیونها جوان آمادۀ کار و آمادۀ جانفشانی برای وطن کاری نمییابند که به آن بپردازند و مشاغل کاذب و فصلی و مصرفی جای تولید را گرفته است، شما کارخانه بسازید و فراخوان بدهید تا ببینید همین جوانان لیسانس و فوق لیسانس و دکترای بیکار با اشتیاق برای کارگری صف نخواهند کشید. در اقتصاد و سیاستهای اقتصادی شبیه فرمولهای موفق دنیا شوید تا دریابید چگونه بساط دلالی و رانت و فساد و قاچاق برچیده خواهد شد. آنها با کار چنان شدند نه با شعار و این سنت لایتغیر الهی است و پروردگار تعارفی با کافر و مومن ندارد.
۴٫ نشان دادنِ عراق و سوریه:
در مراسم تجلیل از هاشمی فرمودید شما سایۀ جنگ را از سر ایران دور کردید وگرنه امروز مردم ایران به سیهروزی سوریه و تیزهبختیِ عراق بودند، آجرکم الله! بالفرض که چنان باشد اما این چه قیاس و منّت نهادنی است که مردم! شاد باشید که شام نیستید؟! بعلاوه خوشبختانه نه حاکمان ایرانِ عزیز موجوداتی چون بشار و صدام هستند و نه آمریکا پس از این همه جنگ چنان خام است که فرقِ بامیان و تهران را نداند.و مهمتر آنکه قطعاً خواهید پذیرفت ارتش و سپاهِ شباهتی به بعثیان ندارند که به ارتش متجاوز اهلاً و سهلاً بگویند.
۵٫ بایدهای نامتناهی!:
در این سخنرانیها جابهجا «باید» هایی بود که باید چنین شود و چنان شود و شما حتماً به یاد دارید که رهبری فرمودند مخاطبِ بسیاری از این بایدها خودِ شما هستید،احتمالا این تکیه کلامِ حضرتعالی باشد وگرنه شما نیک میدانید این بایدها باید به برنامه بدل شود و سپس از سوی دولت اجرا گردد و اگر جایی از عهده و توانِ دولت خارج است اعلام کنید تا دستکم مردم و حاکمیت مرجعِ آن بایدها را بدانند.
۶٫ مغالطاتِ آماری
کسی خدمات جمهوری اسلامی را انکار نمیکند و همه میدانند زمان شاه برق کالایی لوکس بوده و امروز همه از این نعمت برخوردارند و همین طور در بسیاری از امور دیگر، اما مقایسۀ دورۀ بیداد با زمانۀ داد قیاسی است ناصواب، مردم قدردان هستند و البته دیگر این قیاس و ارجاع به فلاکتِ پیش از انقلاب را برنمیتابند و این قیاس خود ستمی مضاعف در حق جمهوری اسلامی است.
۷٫ نگارندۀ یادداشت بر خود واجب میداند شکرگزار فراهم آمدنِ بسترِ نقد و نقدپذیری باشد و از سویدای جان برای ایران و ایرانی آرزوی سربلندی و سرافرازی دارد.