پ 27 اردیبهشت 1403 ساعت 12:42

دیوار چه‌نی تۆمه‌ن پاسار بژنه‌وه/ حبیب الله مستوفی

دیوار چه‌نی تۆمه‌ن پاسار بژنه‌وه/ حبیب الله مستوفی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:دیوار چه‌نی تۆمه‌ن پاسار بژنه‌وه/دیوار= دیوار چه‌نی تۆمه‌ن = به تو می گویم/پاسار = لبۀ بام- پیشامدگی(باران گیر) دَورِ بام گِلی خانه های قدیمی/بژنه‌وه = بشنو- گوش کن/(دیوار، به تو می گویم، لبۀ بام تو گوش کن! ) این ضرب المثل بی نیاز از هر تفسیری، رنگ و رُخسار ظاهرش را مدیونِ […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:دیوار چه‌نی تۆمه‌ن پاسار بژنه‌وه/دیوار= دیوار چه‌نی تۆمه‌ن = به تو می گویم/پاسار = لبۀ بام- پیشامدگی(باران گیر) دَورِ بام گِلی خانه های قدیمی/بژنه‌وه = بشنو- گوش کن/(دیوار، به تو می گویم، لبۀ بام تو گوش کن! )

این ضرب المثل بی نیاز از هر تفسیری، رنگ و رُخسار ظاهرش را مدیونِ نمای معماری هورامان است و معنا و محتوایش را هم ازهوش و درایت هورامان نشینان یعنی مردمانی گرفته که در سخت ترین شرایط به دنبال بیان واقعیت‌ها بوده‌اند.

نگاهی به صورت ظاهرِضرب المثل

جای پای آشکارِ هماهنگی و گاهی نوعی مقاومت در برابر جغرافیای ویژۀ پیرامون را در گذشتۀ هورامان، به خوبی می توان در ساخت و ساز ساختمانها در سطوح شیب دار مشاهده کرد. دیوار های قطور سنگی(مقابله با گرما و سرما ) که به صورت خشکه چین و یا استفاده ازچوب (تنه درخت توت) وگِل بنا می شدند. سقفی که بر روی این دیوارها قرار می گرفت نیز از تیرهای چوبی و سپس گل و خاک بود . به دلیل مسطح بودن بام، برای محافظت دیوارها در مقابل باران، درلبه های بام روی آخرین ردیف سنگ چین دیوار، تکه های چوبِ تقریباً یک متری (معمولاًدرخت توت) قرار می دادند، به نوعی که حدود ۳۰ سانتی متر آنها به طرف بیرون دیوار کشیده شود، سپس تخته سنگهای باریک مستطیل شکل را روی چوب ها نهاده ، باگل و خاک می پوشاندند وبه این شکل نوعی آب چکان درست می شد که در بالادستِ دیوار از آن در مقابل باران محافظت می کرد، که همان «پاسار » است.

کشفِ پیام های پنهان ضرب المثل 

این ضرب المثل نیز مانند بسیاری دیگر از ضرب المثل های هورامان مفاهیم نمادینی را در بر گرفته که برای القای پیامی، این گونه کنار هم قرار گرفته‌اند. نیاکان ما در سرزمین هورامان از سنگ، خاک و چوب، نه تنها مسکن و مأمن ساخته‌اند بلکه دست ساختۀ خویش را منبع بیان مختصر و مفید مفاهیمی کرده‌اند که ممکن است از نگارش و چاپ چند جلد کتاب، به دست نیاید. وقتی در کنارِ خانهای ایستادهایم، اولین قسمتی که به آن نزدیک هستیم، همان دیوار است که در مقابل ما قرار دارد در حالی که موقعیت لبۀ بام در ارتفاع بالا و دور تر از ما است. بدیهی است که برای انسان سخن گفتن مستقیم با مخاطب نزدیک و در دسترس آسان تر است، و از این رو دیوار مخاطب نخستین است؛ «دیوار به تو می گویم» در حالی که فعل شنیدن برای لبۀ بالانشین و زبَر دست بام (پاسار ) به کار رفته است «لبۀ بام تو گوش کن و بشنو» به عبارت دیگر گفتن به پایین دست و درخواست گوش دادن و شنیدن از بالا دست.

تعابیری از دیوار در ادب فارسی

سخن گفتن با دیوار در ادبیات فارسی معمول بوده، البته از روی ناچاری و هنگام نبودن مخاطب مناسب و سخن شناس، مخاطب قرار گرفته است،

چنانکه سعدی می گوید؛ بارها روی از پریشانی به دیوار آورم / ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست

یا به قول سیف فرغانی که ۵۰ سال پس از فوت سعدی رانیز تجربه کرد، در نبود محرم و برای رعایت امنیت باید با دیوار سخن گفت؛

کس برون خانه محرم نیست سرِّ عشق را / در فرو بند این سخن می گوی با دیوارها

و فریادِ صائب تبریزی که ؛

نیست چون صاحبدلی تا گویم از اسرار حرف / می زنم از بی کسی با صورتِ دیوار حرف

ساکنان هورامان نیز در این ضرب المثل در ظاهر با دیوار سخن می گویند اما تفاوتش با بیان این بزرگان ادب فارسی آن است که در این ضرب المثل مخاطب اصلی مشخص است که همان لبۀ صدر نشین بام(پاسار) است، اما به هر دلیل یا دلایلی! به گونهای غیر مستقیم، دیوار ، واسطۀ شنیدنش شده است.

گمانه زنی‌ ها برای یافتن بعضی ازدلایل سخنان غیر مستقیم

دلایل غیر مستقیم صحبت کردن با دیگران فراوان است که هریک در جای خود قابل بررسی است. گاهی ناشی از نوعی شرم است ، چون دارای روابط نزدیک با شخصی(معولاً بزرگتر از خود ) نیستیم با دیگری صحبت می کنیم تا او سخن ما را به فرد مورد نظر منتقل کند.. در برخی موارد، شاید بواسطه نوعی کینه یا نفرت از شخصی، می خواهیم با کنایه و در لفافه و باز هم غیر مستقیم با او سخن بگوییم. گاهی هم گروهی با نوعی ظاهر سازی ، حتی چاپلوسی و ریا ممکن است کسانی را چنان بزرگ جلوه دادند که گفتگوی مستقیم با آنها را روا ندانند! دقت بیشتر در این ضرب المثل ، پرسشی را در ذهن می رویاند و آن این است که آیا نشان دهندۀ نبود گفتگو و نقد مستقیم در جامعه نبوده و نیست؟ پاسخ این پرسش را منفی نمی دانم، اگرچه نیازمند بحث بیشتر و خارج از شرح مختصر فعلی است. به عنوان مثال، از خود شروع کنیم، چه تعداد از ما و کسانی دیگر از آشنایانِ ما در اقشار و اصناف مختلف جامعه، تحمل شنیدن انتقاد مستقیم از خود را دارند؟ و آیا با شنیدن هرگونه انتقادی از خود احساس خوبی داریم؟ نداشتن روحیۀ انتقاد پذیری (که شکل گیری آن را باید در زیر چتر های تربیتی گذشته در نظام آموزشی خانواده و مدرسه جستجو کنیم )، راهی را برای اطرافیان ما باز می کند تا برای ایراد گرفتن و تذکر به ما ، از روش های غیر مستقیم استفاده کنند.

نگاهی ویژه به نقش لبۀ بام (پاسار) در این ضرب المثل 

در زبان فارسی ضرب المثلی رایج است که؛ «به در گفت دیوار بشنوه» در نگاه اول این ضرب المثل با ضرب المثل هورامی هم پوشانی زیادی دارند و هردو عدم گفتگوی صریح و دیالوگ دوطرفه را در جامعه نشان می دهند، اما اندکی دقت، تفاوت معنی داری را بین آنها نشان می دهد. در ضرب المثلِ فارسی «دَر» به جای «دیوار» در ضرب المثلِ هورامی نشسته و« دیوار» به جای لبۀ بام(پاسار) که این جابجایی باعث شده تا ضرب المثل فارسی از معنایی عمیق و متناسب که در ضرب المثل هورامی وجود دارد، دور شود. اگر به موقعیت دیوار و لبۀ بام(پاسار) در خانه های سنتی هورامان توجه کنیم متوجه موقعیت بالا نشینی پاسار نسبت به دیوار خواهیم شد و همچنین به این نکته نیز پی می بریم که نقشِ لبه بام (پاسار) محافظت از دیوار است و این در حالی است که بقا و ماندگاری پاسار زبَر دست وابسته به دیوارِ فرو دست است که چون ستونی سترگ از آن نگهداری می کند.

مدیران؛ لبه های بام(پاسار) خانۀ جامعه

چنانکه پیش تر گفته شد نوعی نقد گریزی در نهاد بسیاری از ما به واسطۀ تأثیر عوامل پیشین آموزشی و تربیتی وجود دارد. این بی توجهی به انتقادات و دوری از دیالوگ، هم چنین مشورت گریزی و خود حق پنداری وقتی که اشخاص در جامعه بر اساس تقسیم کار، ناگزیر به موقعیت های بالای مدیریتی می رسند و صاحب نام و نوا و قدرت و جایگاه می شوند و تصمیم سازی ها به آنها واگذار می گردد، به مراتب بیشتر شده، و آنها با سرعت بیشتری از دسترس سخن و نقد مستقیم دیگران خارج می کند. شوربختانه در این شرایط است که بازار واسطه گری ها داغ می شود و مردم به ناچار، دیوارها(واسطه های فرو دست) را برای سخن گفتن و دادخواهی انتخاب می کنند که معمولاً راه به جایی نخواهد برد و علاوه بر آن بر گرمی بازار دروغ ، ریاو تظاهر می افزاید. در جامعه‌ای که سودای سرفرازی دارد، باب نقد و سخنِ دو سویه باید باز باشد و هر سخنی هم باید مستقیماً با مخاطبش در میان نهاده شود، یقیناً این غیر مستقیم صحبت کردن ها نمی تواند پسندِ جامعۀ امروز باشد و مدیران دانا باید ضمن توجه به این ضرب المثل هورامی،بر ایفای نقش خویش در جامعه (کارگزاری و پشتیبانی)، تأکید کنند و اگر برای مدتی بر لبۀ بام(پاسار) نشسته‌اند، متوجه دیوار(شهروندان) باشند که درست است زیر پایشان قرار دارد، اما ماندگاری و ثبات موقعیت بالای آنها وابسته به این دیوار است ..

سعدی ۸۰۰ سال پیش در دو بیت زیبا، اگرچه با زبانی تند و تیز، بر اساس مناسبات خاص آن دوره ، بهره مندی های مدیرانی را که با مردم در تعامل و گفتگو هستند شایسته و گوارای آنها می داند و آنهایی را که چنین نیستند به سختی سرزنش می کند؛

شهی که پاس رعیت نگاه می‌دارد / حلال باد خراجش، که مزد چوپانیست

وگرنه راعی خلقست زهرِمارش باد / که هر چه می‌خورَد او، جزیت مسلمانیست

و کلام آخر: دیوار چه‌نی تۆمه‌ن پاسار بژنه‌وه

یک پاسخ برای “دیوار چه‌نی تۆمه‌ن پاسار بژنه‌وه/ حبیب الله مستوفی

  • همکار فرهنگی در تاریخ شهریور 9, 1401 گفت:

    مثل همیشه عالی بود قلمتان مانا وعمرتان پربرکت استاد بزرگوار