س 18 اردیبهشت 1403 ساعت 10:35

شعر نوی هورامی غوطه ور در تکراری مزمن/امید حبیبی

شعر نوی هورامی غوطه ور در تکراری مزمن/امید حبیبی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه: ابتدا لازم است گفته شود نگارندەی سطوری که در پی می­آیند به عنوان کسی کە در دنیای پر رمز و راز شعر نوی هورامی خود از نزدیک دستی بر این اتش دارد و بسان یکی از مشتاقان و شیفتگان تعالی و ترقی ادبیات دیارش چند سالی است از نزدیک آثار و […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه: ابتدا لازم است گفته شود نگارندەی سطوری که در پی می­آیند به عنوان کسی کە در دنیای پر رمز و راز شعر نوی هورامی خود از نزدیک دستی بر این اتش دارد و بسان یکی از مشتاقان و شیفتگان تعالی و ترقی ادبیات دیارش چند سالی است از نزدیک آثار و دست نوشتەهای شاعران هورامی را به دقت مورد کنکاش قرار داده، بنا بر احساس هراس ناشی از گرفتار شدن شعر این خطه در حصاری تنگ و تاریک، در محاق ماندن و غوطه ور شدن در نوعی تکرار مزمن و کسالت آور بر آن است تا استنباط و تراوشات ذهنی خویش را نسبت به تعاریف این نوع شعر و مضامینی که منجر به ظهورش در ادبیات جهانی شدەاند و نیز کاستی­ های شعر به اصطلاح نوی هورامی در قیاس با شاخصەهای شعر نو بازگو نماید و امید آن دارد در آتیەای نزدیک انقلاب شعری در هورامان رخ داده و شاهد سرایش اشعار سرشار از پویایی و خلاقیت توسط شاعران عزیز این دیار اهورایی باشد.

در سادەترین تعریف شعر نو می­ توان چنین گفت که شعری است التزام به رعایت وزن و قافیەی معمول در شعر کلاسیک را ندارد و شاعر می­ تواند با فراغ بالی افزونتر و آزادی عملی بیشتر هر آنچه را که ذهن جستجوگرش می­ بیند و به آن واقف است بر صفحات سپید دفتر شعرش جاری سازد و در لابلای سرایش شعری نو، افق­ های فکری ناشناختەای را برای مخاطبش عیان نماید، نقد را بر مدح  ترجیح دهد، با نقد لب به سخن بگشاید و با مدد و یاری جستن از صور خیال و ظرافت­ های موجود در فضای شعری بیماری­های اجتماعش را در گوش مخاطبانش جار کشد.

شعر نو را تخیل و تفکری نو می افریند،ذهنی خلاق پردازشش می نماید و سگالی سوا شدە از جهان بینی ناشی از رمانتیسم هوگویی بە منصەی ظهورش می رساند.هرگز به چهرەهای کریه دگماتیسم و دماگوژی لبخند نمی­زند و چنین واژەهایی در قاموسش بیگانەاند. شعر نو را تفکری خلاق و فارغ از قید و بند زندگانی سطحی می­ سازد که همه گاه خویش را در کوران گرفتاری ها و سربلندی­ های مردمش نگه داشته و راوی منصف ناکامی­ ها، استقامت­ ها، حادثەها و تعرض­ ها در بزنگاهای تاریخی جامعەاش است.

این شعر با روایت به موقع حوادث حسرت­ بار و احساس همدردی با اجتماعش خویش را با تارو­پود مردمش درهم ­تنیده، با شکستن حصار زمان و مکان و تابوهای پیش روی و تقریر رویاها و اندیشەهای متعالی، ماندگاری و جاودانگی خود را مسجل می­ نماید. شعر نو آلام اطرافش را در پیشگاه ملتش می­ نمایاند، سنت­ها، قواعد و ضوابط دست وپا گیر را برنمی­ تابد و بدون کوچک ترین واهمەای بر آنها می­ تازد، زندگی را از منظری نو به تماشا می­ نشیند، همەی مرزهایی را که اندیشەی محصور نمودنش در چهارچوبی تنگ را دارند درهم می­ شکند و درصدد تنویر افکار است.

شعر نو در ادبیات جهانی به اوج گرفتن فعالیت­ها و جنبش­های اجتماعی انسان در عصر جدید( منظور آغاز دوران مدرنیته است) اروپا، به تبع آن تغییر دیدگاهها و نحوەی نگرش بشر به جهان و پدیدەهای پیرامونش باز می­ گردد. آن زمان که شاعران اروپایی با برخورداری از تفکرات عمیق اومانیستی، مفاهیمی جهان شمول و ایدەهایی سیال فرای عاشقانەهای معمول و روابط شخصی میان عشاق خسته از دلدادگی و در تمنای وصال، به بیان مسائل، معضلات و مشکلات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی پرداختند.حتی عشق را بە مثابە خمیرمایە اصلی سرایش شعر از زاویەای نو بە تماشا نشستند. از آن پس شعر نو همه گاه در قفایش پس زمینەهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی همراه با دریافت­ های هستی شناسانه را داشته است.

در چنین زبانی حماسه و غزل ترکیبی زیبا و هنرمندانه یافتند که پرداختن به حماسەها و دلاوری­ های قهرمانان و اسطورەه­ا نمودی از این تلفیق استادانه­ بود. با ترویج پارامترهای شعر نو از اویل سدەی بیست میلادی در دیگر نقاط کرەی خاکی رفته رفته شعر کلاسیک با احترام به استحکام غیرقابل انکارش به کناری نهاده شد و شاعران بزرگی در عرصەی شعر نو به مانند پابلو نرودا و محمود درویش به منصەی ظهور رسیدند، در این میان شاعران کرد نیز ضرورت تازه شدن شعر کردی­( سورانی) را دریافتند و پیش قراولان این تغییر شیخ نوری شیخ صالح و عبدالله گوران اسطورەهای فراموش نشدنی در دنیای شعر کردی بودند که با کنار گذاشتن وزن عروضی، تساوی ابیات و تقطیع سنتی زمینه را برای دیگران فراهم نمودند. بعد از آنها در نخستین سال های دهەی هفتاد میلادی دو گروه شعری به نام­های روانگه و کفری تشکیل شده و شاعران نوگرایی همچون شیرکو بی کس، عبدالله پشیو، لطیف هلمت، فرهاد شاکلی، رفیق صابر و جلال میرزا کریم پا به این وادی گذاشته، حرکت را به اوج رسانده و به دیدگاەهای بدیعی دست یازیدند. از دهەی هفتاد تا کنون شعر نو به میزان قابل توجهی رابطەی تنگاتنگی با دنیای فلسفه برقرار کرده، سراسر نماد و تلمیح گشته و شاعرانی به مانند بختیار علی، دلاور قرداغی، جلال­ الدین ملکشا و…… را در آغوش سرشار از زیبای هایش پرورانده است.

در قیاس با مؤلفەهای شعر نو و با تحقیق و تفحصی ساده در آثار مکتوب شاعران هورامی، تنها به شرط شناختی اندک از خصوصیات این شعر نکتەای مستدلل می­گردد و آن اینکه شعر نو در هورامان با عنایت به فاکتورهای مورد نیازش زایشی بە غایت دشوار داشته و دارد!! و برای سهولت در مسیر پر پیچ و خم زایمانش نیاز مبرم بە عنایت شاعرانش بە مولفەهای پیش رو دارد و شاید می­ باید نیمایی یا شیرکویی ضرورتی را حس کرده، حرکتی را آغاز نموده و به کمالش رسانند. ناگفته پیداست دلیل عقب ماندن و ایستا شدن شعر در هورامان نبود تفکرات و دیدگاههای عمیق فلسفی و اجتماعی نوین که مهمترین مؤلفەها­ی افرینش شعر نو می­ باشند است، شاعران هورامی به استثنای برخی جوان مستعد و آیندەدار و پیرانی سرد و گرم چشیدە روزگاران حسرت شعر که گاه­ گداری قطعه شعری می­سرایند و به صورت محدود سرگرم فعالیتند با همان نگرش­ نابغەهای شعر کلاسیک به مانند مولوی، بیسارانی و صیدی البته این بار فارغ از قواعد و ضوابط دست وپا گیر شعر می­ سرایند.

 در واقع تفکیک نکردن مرزهای بین شعر کلاسیک با شعر نو و نیز مطالعه ننمودن سیر تاریخی و روند تکاملی شعر نوی جهانی و بخش­ های دیگر کردستان این شعر را فرسوده و خسته از تکرار نموده است. این شعر اکنون از سردرگمی رنج می­ برد و نیاز مبرمش خروج از فضای بستەی کنونی و همگام شدن با شعر نوین است.مرهم دردش در مقطع کنونی ورود بە دوران گذار است،همچنانکە پس از افول شعر کلاسیک در ادبیات فارسی نیمایی امد و شاعرانی مانند شاملو و فروغ الهام از شعرش گرفتند تا خود پس از مدتی صاحب سبک خود شدند و یا در شعر کردی سورانی دورەی گذار با زندەیادان سوارە ایلخانی زادە و مارف اغایی شکل گرفت و چند صباحی بعد موج نو پوست اندازی نمود،شعر هورامی نیز باید چنین دوران گذاری را طی نماید تا زمینە برای شکل گیری امواج نو و ورود بە شعر سپید و ازاد فراهم شود.

استمداد از واژەها و فضای شعری تکراری شاید بغرنج ترین بیماری شعر نو هورامی است، کە دگر نمی تواند محرک خوبی برای مخاطب مدرن کنجکاو امروزی کە فضای شهری را تجربە نمودە است باشد زیرا کە مخاطب این روزها در درک و نگرش عمیق از فضای شعر کم از سرایندە نیست!محصور بودن در دیدی روستایی در پاسخ بە معضلات جامعە مدرن امروزی یکی دیگر از مشکلات طیف وسیعی از شاعران امروز هورامان است.

ادبیات نو محصول پیدایش شهر نو است بە عبارتی تا شهر مدرن با مجموعەای از تفکرات مدرن شکل نگیرد ادیبانی کنکاشگر و متفکر با دیدگاەهای نو پا بە عرصە وجود نخواهند گذاشت اما شوربختانە شاعری کە خود مدرن نیست چگونە می تواند مدرنیسم را در اثارش بگنجاند!!.

امروزە بسان گذشتە تنها قریحە نمی تواند بە خودی خود دلیل شاعر بودن یا نبودن شخصی باشد بلکە اشنایی فرد با مفاهیم فلسفی،اجتماعی،سیاسی و….ضامن ماندگاریش در دنیای درهم تنیدەی شعر امروز می باشد.مخاطب امروز شعر واقف و اگاە بە چم و خم روزگار است.جستجوگر،مطالبەگر و شکاک است و تنها با قریحەای نمی شود پایبند فضای شعری اش کرد.بدون اغراق می توان گفت اگر شاملو،فروغ،سهراب در ادبیات فارسی یا شیرکو،لطیف هلمت و عبداللە پشیو اشنا بە فلسفە و فراز و فرود اجتماعی زمانە خویش نمی بودند امروز نامی از انها باقی نمی ماند.

امید است شاعران جوان، متعهد و فرهیختەی هورامان با تلاش مثال زدنی خود سبک های نوین شعری را مطالعە نمودە و با بالا بردن سطح اگاهی خویش،بە درک عمیق تری نسبت بە  دنیای شعر و ادبیات دست یازند تا در ایندەای نزدیک شاهد شکوفایی هرچە بیشتر و بهتر شعر نوی هورامی باشیم.

امید حبیبی نودشە