د 10 اردیبهشت 1403 ساعت 16:24

تجلیل و تحلیلی بر حیات دینی”ماموستا ملا عمر ولدبیگی”

تجلیل و تحلیلی بر حیات دینی”ماموستا ملا عمر ولدبیگی”

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : دکتر صفر ولدبیگی : اگر ماموستا ملاعمر ولدبیگی را جزء واپسین فُقها،مدرسین،مُفتیان و… منطقه هورامان بدانیم سخنی گزافه نبوده و عین واقعیت است. ماموستا جزء آخرین شاگردان،میراث داران و وفاداران حجره های پر رونق کردستان عراق بود که پای در بندِ شریعت،دل در گروِ حقیقت و سر در سودایِ […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : دکتر صفر ولدبیگی : اگر ماموستا ملاعمر ولدبیگی را جزء واپسین فُقها،مدرسین،مُفتیان و… منطقه هورامان بدانیم سخنی گزافه نبوده و عین واقعیت است.

ماموستا جزء آخرین شاگردان،میراث داران و وفاداران حجره های پر رونق کردستان عراق بود که پای در بندِ شریعت،دل در گروِ حقیقت و سر در سودایِ حقیقت داشت. در یک قرن اخیر مفاخر دینی این منطقه همچون ماموستایان: ملامجید دولت آبادی،ملامحمدامین کلاشی،ملامحمد زاهد پاوه ای،ملاعمر نوریاوی،شیخ محمدسعید نقشبندی و…همگی بخشی مهم از دوران طلبگی خویش را در حجره وخانقاه پرشور و پرسودای”بیاره”که تحت هیمنه و شکوه مدرس اعظم کردستان ملاعبدالکریم بود، سپری نموده و نهایتا نیز از محضر چنین عالمی وارسته اجازه نامه خویش را دریافت و به این سوی هورامان بازگشته و رسالت دینی خویش را امتداد بخشیدند.

آوازه مدرسه بیاره شریفه در کسب طرق شریعت وطریقت به صورت همزمان وموازی بود؛چراکه علاوه بر حضور و تدریس اثربخش علامه مدرس،منزل و ماوای شیوخ نقشبندی وسلوک عارفانه آنان نیز بود.

بنابراین اکثریت این نسل از ماموستایان ما به تبعیت از اساتید و مدارس محل تحصیل خویش،علاوه بر شریعت پیمایی تمایل،علایق وسویه های عارفانه در آنان بخوبی هویدا بوده و هرکدام از آنان هنگامه بازگشت ردای خلیفگی همان طریقت را بر دوش و بخشی از تایید، تقویت و گسترش طریقتهای نقشبندی و قادری در منطقه هورامان مدیون و مرهون همین ماموستایان بوده است.

ماموستا ملا عمر نیز در کرکوک از محضر عالم اندیشمند ماموستا عبدالکریم مدرس اجازه نامه شریعت و از تکیه طالبانی این شهر عنوان خلیفگی این طریقت را دریافت و بیش از هفت دهه از حیات خویش را به جویندگی و پویندگی و تبلیغ وترویج این دو طریق گذراند. ماموستا در کنار دلبستگی به طریقت قادری،هیچگاه نقد و تذکر خویش را از انجام اعمال نمایشی و مهیجانه برخی دروایش کج رو و خودسر دریغ نمی داشتند.

اگر بخواهیم شناختی دقیقتر از حیات و اندیشه های دینی ماموستا ملاعمر داشته باشیم بهتر آنست آنها را در چند عنوان زیر فهرست نماییم:

– دیدەبان هوشیار مذهب امام شافعی

می توان به جرات مدعی بود که در میان ماموستایان هورامان هیچکدام از آنان به اندازه ماموستاملاعمر شاگردی مطیع،منظبط،متعهد و مقیّد به فقه امام شافعی نبوده و نیست. ماموستا هیچگاە هیچگونه تعریض و تخفیفی در آرای فقهی امام شافعی را نپذیرفته و با مقاومتی سرسختانه در مقابل هرگونه بدع و بدایع در این مذهب کوشیده و این نوع حرص و انضباط در چارچوبی خاص و عدم تنازل خود بیانگر نوعی تصلب فقهی بود. این میزان از اصرار و شدّت و حدّت یک سویه گاها مسبب تنگناها و معذوراتی در روابط با ماموستا می گردید.

– تبحّر و تخصص درفقه

ماموستا در منصب استادی در حجره های متعدد خویش با زبردستی کامل بیش از شش دهه علوم عربی متداول در حجره های کردستان همچون:صرف ونحو،لغت،منطق،بلاغه،اصول ،تفسیر ،فقه و… را به طلاب علوم دینی تدریس نموده است.اما به اعتراف همه ماموستایان، ماموستا ملا عمر در فهم و تدریس فقه بویژه مباحثی چون ارث و طلاق و نکاح یدی طولانی و تخصصی انکار نشدنی داشت تا جائیکه فتوای ماموستا دراین مباحث سخن آخر و مرجع شورای افتای منطقه ومحاکم قضایی بود.

– حرص و ولع سیری ناپذیر در انجام عبادات و انس با قرآن

بیشتر اوقات ماموستا بر محوریت قرآن بود.تکریم،ترویج ،قرائت ،حفظ و تفسیر قرآن از اهمّ دغدغه ها وفعالیتهای روزانه ایشان بود.بیش از ١٠جزء آنرا حفظ داشته و تا ماههای پایانی حیاتشان بر این حفظ، اصرار و تداوم داشتند.صوت خوش، تاثیرگذار و متمایز ماموستا در قرائت قرآن در حجره ها و مجالس نمادین بود.نگرانی،مراقبه،اهتمام و انجام دقیق و به موقع عبادات ازجمله برپاداشتن نماز و جمعه و جماعت،روزه و…از مهمترین شاخصه های دینداریشان بود.شاید مهمترین تمایز این سبک از انجام عبادات ماموستا با سایر ماموستایان در پاسداشت ورعایت جدّیتر،دقیقتر،به موقعتر،طولانیتر،صحیحتر و… این فرایض بود.

– مشارکت جدی در فعالیتهای اجتماعی

مُلای ده بودن به تبع به معنای پیشقراول بودن در بسیاری از امورات اجتماعی آن روستاست.بیشترین و مهمترین خدمات دینی و اجتماعی ماموستا در روستای دشه به مدت ٢۶ سال (١٣٣٩ -١٣۶۵ ه.ش) و امامت و پیش نمازی مساجد متعددی در شهر پاوه به مدت ٣٠ سال بوده است.در این روستای کهن هورامان که خود پیشینه ای مفتخرانه در پرورش و اعزام طلاب و اساتید علوم دینی به اقصی نقاط کردستان داشته (ازجمله خاندان مفتی زادهها ) ماموستا سالیان سال با عشق و پشتکاری وافر و تخصصی یگانه بر مسند استادی حجره و مسجد آن جلوس و این پیشینه دینی را پاسداشت،غنا و توسعه بخشیده و هرساله از اطراف واکناف کردستان، طلابی مشتاق و جویا به حجره ودرس ایشان ورود و پس از کسب علوم و معارفی نوین،یا اجازه نامه رادریافت یا با اندوخته ای ارزشمند به حجره های دیگری در راستای تکمیل تحصیلات خویش روانه می شدند.

 

ماموستا علاوه بر ترویج و انجام فرایض دینی در بسیاری امور اجتماعی نیز پیشقدم و امام بود.برای نمونه مدیریت و مشارکت در ساخت پل ارتباطی در جاده کنونی روستای دشە بە پاوە در چهار دهە قبل کە هم اکنون نیز بعلت استحکام و مقداری بهسازی و مرمت قابل استفادەست.یا مواردی بسیار در سازش و حل اختلافات طایفه ای و خانوادگی و دهها موارد خون صلح در سطح منطقه. ماموستا پس از عزیمت به شهر پاوه به مدت سه دهه در مساجد و حجره های متعدد این شهر بویژه در مسجد شهدا و مدرسه علوم دینی آن و دفتر ازدواج و طلاقش منشاء خدمات و فعالیتهای متنوعی در حوزه های دینی و اجتماعی بودند.

– دو نعمت استغنا و عزّت

ماموستا سعی وافر داشت که حداقل ارتزاق را از راه دین داشته و بخش بزرگی از استغنا،عزت و حُریت رأیش به خویشتنداری،زدودن نگاه کاسبکارانه به دین و ساده زیستیشان بود.ماموستا می کوشید منبرش وابستە بە ارتزاقش نباشد.عمده مخارج و هزینه های زندگیش از راه دفتر ازدواج و طلاق بود. مهمانداری و سخاوتش برکسی پوشیده نبود. در کنار فعالیتهای دینی و اجتماعی بسیار علاقه مند و کوشا در زمینه باغداری،کشت و کال و آبادانی بودند.بطوریکه در طول عمرخود دو زمین بایر را به دو باغ خرم و شکوفا یکی در دشه و دیگری در نوریاب مبدل ساختند.ماموستا در ایام شباب و در دوران اقامت در دشه به طبیعت گردی،کوهنوردی،سوارکاری و…. بسیار علاقه مند و راغب بودند.

در پایان این یادداشت آرزو و انتظار داشتیم که ماموستا ملاعمر در سه زمینه زیر بسان سایر زمینه ها دارای خدمات و فعالیتهایی ماندگاری می بودند:

– رقّت در تصلب فقهی

آنگونه که ذکرش رفت ماموستا در بکارگیری فقه امام شافعی در حجره هایش،در تدریسش،در صدور فتاوایش تعهد وتقیّدی مطلقی داشتند.اگر ماموستا با تساهل و تسامح بیشتر از ظرفیت آرای فقهی دیگر مذاهب ثلاثه اهل سنت و جماعت بنا به مقتضیات روز و جامعه بهره بیشتری میبردند قطعا دامنه تاثیراتش وسیعتر میگردید.

– وجود آثار و مکتوبات

بسیار خرسند می بودیم اکنون پس از حیات جسمانی ماموستا، در جامعه بیشتر شاهد و ناظر تداوم حیات فکریش می بودیم و مشخص است که تنها طریق امتداد و زنده ماندن نام و یاد هر شخصیتی علاوه بر میراث مادی و اقوال شفاهی،وجود آثار و مکتوباتی ماندگار از ایشان است. ماموستا در چند حوزه فقهی دارای تبحّرفراوان و صاحب رای بودند.کاش حداقل در این زمینه ها برای شاگردانش یا حجره های اهل سنت آثاری مکتوب برجای میگذاشت و کماکان نام و آرایش در جامعه دینی اهل سنت جاری وساری می بود. یا با توجه به اینکه ماموستا جزءمعدود و مسبوق سوادداران چند دهه قبل و از طیف آگاهان به اوضاع واحوال دینی،فرهنگی ،اجتماعی وسیاسی منطقه بوده است؛ میتوانست از راه ثبت و ضبط حوادث از مسیرنگارش خاطرات و یادداشتهای روزانه یا بیوگرافی خود بخشی از تاریخ اجتماعی این منطقه را از فراموشی مصوّن دارد .اگر هم احیانا ماموستا صاحب دست نوشته ها،تحشیات، مکتوبات یا فایلهای صوتی ارزشمند میباشند بازماندگان همت نموده آنرا چاپ ومنتشر نمایند.

– تعلق،دلبستگی و جِدّ بیشتر به ملیّت

کردستان عراق در یک قرن گذشته همواره مهد و مرکز دو جریان ملی گرایی کوردی و عرفان کوردی بوده است و قطعا کسانی که با این منطقه در ارتباط بوده اند به فراخور احوال و تمایلات شخصی از یکی از این دو نحله فکری متاثر گردیده اند.در این راستا بخش اعظم تحصیلات ماموستا در کردستان عراق در اوایل دهه پنجاه میلادی بوده و جنبش کوردی در این مقطع زمانی در آن منطقه در حال تثبت و توسعه هویتی خویش بوده است؛بویژه شهر پویا و پرجنب و جوشی مثل کرکوک و استادی چون علامه مدرس با آنهمه شناخت،دلبستگی و خدمات شایانش به ادبیات کوردی.اما عموم علما و ماموستایان شاخص هورامان در آن مقطع زمانی همچون (ملامجید دولت آباد،ملامحمد زاهد پاوه،ملامحمد امین کلاش،شیخ محمد سعید مراد آباد،ملا عمر نوریابی)بیشتر مجذوب و پیرو نحله عرفان و تصوف شدند تا جریان ملی گرایی کوردی. قطعا فضای صوفیانه حاکم بر حجره ها و هیمنه علمی و شخصیتی اساتیدی همچون ملاعبدالکریم مدرس با تعلقات شدید صوفیانه و حضور واستیلای مشایخ طراز اول و رونق و غنای تکایا و خانقاههای این طریقتها مسبب اصلی در توفیق جریان فکری عرفان و تاثرات بعدیشان بوده است.

لاجرم این ماموستایان پس از کسب اجازه نامه و رجعت به منطقه خویش،متعهد به تبلیغ و ترویج طریقت منتسبه خویش بوده و سایر جریانات فکری در جامعه را به حاشیه برده اند. بنابراین یکی از دلایل اصلی در ظهور،تثبیت،تعمیق و ترویج طریقتها و به عزلت نشاندن جریان ملی گرایی در هورامان به نقش پررنگ این ماموستایان و تعلقات صوفیانه آنان بر میگردد. ای کاش دیگر ماموستایان و ازجمله ماموستا ملاعمر آنگونه که در حوزه های فقه وعرفان شاگرد و میراث دار حقیقی علامه مدرس بودند،در حوزه تعلقات،مکتوبات و خدمات به ادبیات کوردی نیز شاگردی خویش را به اثبات می رساندند.که قطعا نام و منزلتشان در جامعه دو چندان افزونتر میگردید.