ج 07 اردیبهشت 1403 ساعت 10:25

شهرستان پاوه و دغدغه بروز شخصیت های اثرگذار / گفتگو با عرفان پیرصاحب

شهرستان پاوه و دغدغه بروز شخصیت های اثرگذار / گفتگو با عرفان پیرصاحب

به گزارش سلام پاوه:چهل و دومین گفتگوی گروه هم اندیشی پاوه با موضوع «چرا شهرستان پاوه به مانند گذشته دیگر محل بروز شخصیت های دارای مقبولیت عامه نیست ؟!» باحضور جناب آقای عرفان پیرصاحب ؛ کارشناس ارشد پژوهش های اجتماعی برگزار شد. این گفت وگو به اهتمام مهندس نظام سلیمانی و آقای هاشم درویشی صورت […]

به گزارش سلام پاوه:چهل و دومین گفتگوی گروه هم اندیشی پاوه با موضوع «چرا شهرستان پاوه به مانند گذشته دیگر محل بروز شخصیت های دارای مقبولیت عامه نیست ؟!» باحضور جناب آقای عرفان پیرصاحب ؛ کارشناس ارشد پژوهش های اجتماعی برگزار شد. این گفت وگو به اهتمام مهندس نظام سلیمانی و آقای هاشم درویشی صورت پذیرفته است.

جناب آقای پیرصاحب عزیز ؛ ضمن عرض سلام و احترام و سپاس از حضور جنابعالی به این گفتگوی گروه هم اندیشی پاوه  

ضمن تشکر از مهندس سلیمانی بابت دغدغه مندی ایشان نسبت به امور شهرستان و مدیریت والائی که با همکاری دیگر اعضا در گروه هم اندیشی پاوه اعمال می کنند و هم چنین تشکر از اساتید و اعضای فخیم گروه که هر یک دغدغه مندانه و بدون چشم داشت دل در گرو توسعه شهرستان پاوه دارند در خدمت شما هستم.

آیا اصولا محتوای این سوال طرح شده در موضوع این گفتگو درست هست ؟ دلایل و مصداق های طرح چنین سوالی که بیشترین رای را هم در نظرسنجی اخیر گروه هم اندیشی پاوه داشته است کدام است ؟

در پاسخ به دوست فرزانه ای که در سوال تشکیک به عمل آورده است عرض می کنم این سوال برای کسانی که سنی بیشتر از ما دارند به قول معروف اظهر من الشمس است. هرچند امروزه هم می توان نمونه هایی از این افراد را در جامعه مشاهده کرد اما به نسبت گذشته از تعداد آنها کاسته شده است. این افراد در این دیار انسان های فرهیخته ای بوده اند که نظر و رای آنان گاهی فراتر از مرزهای شهرستان مورد قبول واقع می شده است انسان هایی که در منازعات فی مابین اهالی روستاهای منطقه اورامانات مورد حکم و داوری قرار می گرفتند. چرا اکنون این گونه نیست و چه باید کرد نیازمند توجه ویژه است توجهی که نیاز امروز برای توسعه آینده شهرستان است.در گفتگوی قبل آقای حسینی به تعدای از این افراد اشاره نمودند.

جناب آقای پیرصاحب ؛ اگر اصل سوال طرح شده در عنوان این گفتگو را جنابعالی درست می دانید که در پاسخ سوال قبل نظر جنابعالی هم اینگونه به نظر می رسد ؛ ( چرا شهرستان پاوه دیگر محل بروز شخصیت های دارای مقبولیت عامه به مانند گذشته نیست ؟ ) گذشته مورد اشاره مصداق کدام زمان و چه محدوده ای از زمان گذشته است ؟

به طور عام قبل از انقلاب اسلامی و به طور خاص قبل از سال ۱۳۵۰٫ یعنی تا زمان انقلاب هنوز ریش سفیدان و افراد شاخص برای حل منازعات و پیگیری امور عامه شهرستان مقبولیت داشتند ولی به تدریج از میزان اثرگذاری آنها کاسته شد. میزان مقبولیت این افراد بعد از ۱۳۵۰ به دلیل نوسازی جامعه با زمان های قبل از ۱۳۵۰ قابل مقایسه نیست.

 شخصیت های دارای مقبولیت عامه شهرستان پاوه از نسل های گذشته دارای چه ویژگیهای برجسته ای بوده اند که موجب ماندگاری نام آنها یا مقبولیت عمومی فعلی آنها در میان مردم شده است ؟

برای فهم بهتر و جواب منطقی تر به این سوال اجازه فرمائید گریزی بزنیم به بعضی از مفاهیم جامعه شناسی. مقبولیت هر فرد با پایگاه اجتماعی او سنجیده می شود هر چقدر فرد از پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار باشد مقبولیت اجتماعی بیشتری هم خواهد داشت. سه شاخص مهم تعیین پایگاه اجتماعی در گذشته عبارت بودند از قدرت ، ثروت و منزلت اجتماعی (اقتدار اجتماعی). البته امروزه در کنار سه شاخص بیان شده شاخص دیگری برای تعیین پایگاه اجتماعی به کار گرفته می شود که در گذشته اهمیت چندانی نداشت و آن دسترسی به اطلاعات و دانش است.

در گذشته در هر جامعه ای یکی از این سه ویژگی اهمیت بیشتری نسبت به سایر شاخص ها داشته است مثلا در بعضی جوامع کسی که قدرت بیشتری داشت از پایگاه اجتماعی بالاتر و در نتیجه از مقبولیت بالاتری هم برخوردار بود و در جامعه ای دیگر ثروت اهمیت بیشتری از دو ویژگی دیگر داشت و در بعضی جوامع منزلت از دو ویزگی قدرت و ثروت مهمتر بودند و. البته اگر کسی دو ویژگی یا هر سه ویژگی را با هم می داشت قطعا پایگاه اجتماعی بالاتری هم داشت.

به باور من و بر اساس ویژگی هایی که افراد دارای مقبولیت عامه داشتند در شهرستان پاوه آنچه بیشتر تعیین کننده پایگاه اجتماعی بود منزلت اجتماعی(اقتدار) است هرچند ثروت هم تا حدی تعیین کننده بود.

اما سوال این است این منزلت اجتماعی چگونه بدست می آمد؟.
برای پاسخ به این سوال باز هم نیازمند فهم بعضی مفاهیم در حوزه جامعه شناسی هستیم. در بالا گفته شد قدرت یکی از شاخص های مهم تعیین کننده پایگاه اجتماعی است اما در کنار قدرت ما مفهوم دیگری داریم به نام اقتدار که با قدرت متفاوت است اما تقریبا معنای آنها شبیه هم است .

ماکس وبر از صاحب نظران به نام جامعه شناسی است که دو مفهوم قدرت و اقتدار را از هم تفکیک می نماید. به نظر “وبر” در صورتى مى‌توان گفت کسى داراى ‘قدرت’ است که در محدودهٔ روابط اجتماعى خود، نظر خود را على‌رغم مقاومت دیگران و بدون توجه به خواست آنان بر آنها تحمیل کند.

ولی اقتدار بر خلاف قدرت، اعمال اراده همراه با میل و پذیرش باطنی فرد است یعنی فردی که دستور دیگری را می پذیرد این دستور را با طیب خاطر و رضایت باطنی می پذیرد و حتی گاهی حاضر است فراتر از دستور داده شده کاری را به انجام برساند.

منزلت اجتماعی تقریبا همان اقتدار است. ماکس وبر می گوید اقتدار خود بر سه نوع است اقتدار کاریزماتیک یا فرهمندانه، اقتدار سنتی و اقتدار قانونی. اقتدار کاریزماتیک یا فرهمندانه بالاترین نوع اقتدار است که فرد واجد آن به دلیل ویژگی هایی که هر کسی نمی تواند داشته باشد از آن بر خوردار می شود. این اقتدار و منزلت حتی پس از مرگ دارنده آن پایدار و پابرجا می ماند و دیگران به دستورات و فرامین آنها بی توجه نیستند. مانند اقتدار پیامبران نزد پیروانشان و با درجه ای کمتر، اقتدار پیشوایان دینی و عالمان دینی،فره ایزدی پادشاهان نزد ایرانیان باستان و…

اقتدار سنتی اقتداری است که منزلت و اعتبار افراد به مقامى که در نظام سنتى دارند، بستگى کامل دارد. که این مقام می تواند ریش سفیدی، بزرگ طایفه یا قبیله، دیندار بودن (هرچند جامعه دیندار بود اما این افراد عموما توسط مردم با این ویژگی شناخته می شدند)، درک و فهمی بیشتر از مردم (عاقل بودن)، احساس تعلق به منطقه،عادل و منصف بودن، حاجی بودن یا سید بودن، میرزا بودن و …. باشد. گاهی فرد همزمان بعضی از این ویژگی ها را دارا بود لذا منزلت اجتماعی او هم به همان نسبت بالاتر بود .

این اقتدار با مرگ فرد دارنده آن از بین می رود اما در زمان حیات فرد دارای اعتبار بالائی است. به نظر میرسد آنچه موجب مقبولیت عامه فردی در گذشته در شهرستان پاوه بوده است همین اقتدار سنتی و به میزان کمتر افتدار کاریزماتیک در مشایخ طریقت است. و صاحبان این اقتدار به دلیل دارا بودن چند ویژگی همزمان به نسبت افراد سایر مناطق از اعتبار بیشتری هم برخوردار بودند و با گذر جامعه ما از سنت به دوران جدید این اقتدار هم مقبولیت عامه را از دست داده است.

اقتدار قانونی اقتداری است که فرد واجد آن بر اساس یک فرایند قانونی به آن دست یافته است مانند مسئولان کشوری در ممالکی که مسئولان بر اساس رای و نظر مردم انتخاب می شوند این افراد تا زمانی که دارنده آن مقام باشند از مقبولیت و اعتبار برخوردارند و دیگران برای رای و نظر آنان احترام قائل هستند

در شرایط جدید که شخصیت های ذی نفوذ اجتماعی به سبک گذشته وجود ندارند چه جایگزینی برای این مقبولیت اجتماعی مورد اشاره می توان ارائه داد؟

همانطوری که در جواب سوال قبل عرض کردم اقتدار قانونی خاص جوامع جدید است لذا به باور من می توان به جای فرد این اقتدار را برای گروه یا تشکل های قانونی باز تعریف کرد. امروزه در جوامع جدید بسیاری از امور عامه را نه دولت بلکه مردم در قالب سمن ها و تشکل های مردم نهاد به پیش می برند و موفق هم بوده اند در همین شهرستان پاوه تشکل هایی داریم که بسی بیشتر از توان دولت توانسته اند در حیطه کاری خود خدمت ارائه دهند مانند انجمن التیام،هیات امنای فبرستان،انجمن ژیوای، موسسه خیریه صلاح الدین ایوبی و سایر تشکل هایی که وجود دارند و اکثر آنها موفق و سرآمد هم هستند. و رمز اعتبار و منزلت آنها ارائه خدمات قابل لمس به شهروندان است. لذا در این مورد خاص هم می توان تشکلی مردمی را سامان دهی کرد وقتی این تشکل خدمات قابل توجهی ارائه داد به همان میزان بر اعتبار و اقتدرا و منزلت آن افزوده می شود.

اقتدار و منزلت این تشکل ها با میزان خدماتی که ارائه می دهند رابطه مستقیم دارد هر چقدر خدمات بیشتری ارائه دهند به همان میزان مقبولیت عامه بیشتری را کسب می کنند.
می توان به فرض مثال تشکلی مردم نهاد برای حل منازعات فی مابین شهروندان شهرستان از افرادی که دارای پایگاه اجتماعی هستند سامان داد. یا تشکل های مردمی برای ایجاد ارتباطات فرهنگی اجتماعی در هورامان راه انداخت و…

 آیا اصولا وجود چنین شخصیت های مورد قبول عامه در گذشته نشانه ای از سنتی بودن جامعه و عدم وجود چنین شخصیت هایی امروز نشانی از مدرن شدن جامعه یا گذر از جامعه ای سنتی است؟!

تقریبا در جواب سوالات قبل به نوعی جواب این سوال هم داده شد. اما با واژه مدرن شدن چندان موافق نیستم شاید واژه جامعه جدید مناسب تر باشد.درست است جامعه ما در حال گذر از جامعه سنتی به جامعه جدید است . ممکن است این جامعه جدید را بعضی مدرن بنامند و بعضی در حسرت جامعه قبل باشند. در بعضی حوزه ها ممکن است دست آورده های خوبی داشته ایم بلاخص در زمینه رفاه نسبی،صنعت ، دانش و … و در بعضی زمینه ها هم با پسرفت مواجه شده باشیم مانند استرس های بالای زندگی جدید که آرامش بسیاری از مردم را برهم زده است. لذا به نظر من بهتر است واژه جامعه جدید را به کار گیریم.  با این وصف با این گفته شما کاملا موافق هستم که عدم وجود این شخصیت ها نشان گذر از جامعه سنتی است.