س 11 اردیبهشت 1403 ساعت 19:43

خاکستر “مرخیل”؛ مدیریت بحران “پاسخگو” / سیروس امین زاده

خاکستر “مرخیل”؛ مدیریت بحران “پاسخگو” / سیروس امین زاده

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : با گذشت یک هفته ازشعله ورشدن آتش در جنگل های مرخیل که حکایت از بی مسئولیتی انسان درمانده ازکنشگری احساسی شهرنشینی جوامع توسعه نیافته دارد. پیمایش میدانی و محیطی ناتوانی در کنترل و مهار بموقع بحران توسط سیاست های عمومی مدیریت بحران استان کرمانشاه را گزارش می دهد. آنچه در […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : با گذشت یک هفته ازشعله ورشدن آتش در جنگل های مرخیل که حکایت از بی مسئولیتی انسان درمانده ازکنشگری احساسی شهرنشینی جوامع توسعه نیافته دارد. پیمایش میدانی و محیطی ناتوانی در کنترل و مهار بموقع بحران توسط سیاست های عمومی مدیریت بحران استان کرمانشاه را گزارش می دهد.

آنچه در این هفته بر فضای ملتهب و هیجانی جامعه کرونا زده اورامانات، بحران دیگری را افزود؛ عدم درک صحیح فضای ملتهب اجتماعی اورامانات از نسبت موقعیت خود با پدیده ها و رویدادهای اجتماعی مانند سازمان های مردم نهاد و رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی از یک طرف و ارگان های دولتی مسئول و سازمان های مربوطه از طرف دیگر است.

در تحلیل اجتماعی پویا ازبحران آتش سوزی تیرماه جنگل های مرخیل و بوزین که منجر به وارد آمدن شوک روانی ناشی از تلفات انسانی و زیست محیطی به جامعه اورامانات گردید؛ بازیگران عمده درگیر در کنترل و مهار این بحران را می توان سازمان های دولتی و خصوصی وابسته به موضوع محیط زیست، مدیریت بحران استان کرمانشاه و شهرستان پاوه، سازمان های مردم نهاد زیست محیطی بخصوص انجمن ژیوای پاوه، رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی تهیج آفرین و مردم عادی را نام برد که هر بازیگر عرصه کنترل این بحران سهمی از کار آمدی یا نا کارآمدی شیوه مدیریت بحران رابر عهده دارند و یقینا شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت گناه نابخشودنی در افکار عمومی خواهد بود.

این نوشتاردر نبود جامعه مدنی مقتدر در اورامانات، با طرح این پرسش اساسی افکار عمومی، پاسخگویی مدیریت بحران استان کرمانشاه را می طلبد که؛ سهم اجزای تشکیل دهنده کنترل بحران آتش سوزی تیرماه نود و نه جنگل های مرخیل نسبت به سهم مدیریت بحران استان کرمانشاه به چه میزان است؛ که، اینگونه هزینه های انسانی و مالی را متوجه محیط زیست انسانی و طبیعی اورامانات نموده است؟

بطور مشخص آنچه در این چند روزه بر فضای احساسی و داغدار اورامانات گذشت؛ ما حصل عدم داشتن برنامه ریزی استراتژیک، راهبردعملیاتی مدون و نداشتن سیاست های عمومی کار آمد مدیریت بحران استان کرمانشاه از یک طرف و افکار عمومی هیجان زده، کنشگری تهیج آفرین شبکه های اجتماعی و رسانه های محلی از طرف دیگر است؛ تا قربانی اصلی محیط زیست باشد و عاشقان جنگل های زاگرس!!

لذا بنا بر موادی از قانون مدیریت بحران کشوری، بخصوص ماده ۹ از این قانون که مسئولیت کنترل و سازماندهی و آموزش سازمان های مردم نهاد و مشارکت های مردمی درکنترل و مهار بحران های انسان ساز و طبیعی و.. را با مدیریت بحران رسمی مستقر در استان و شهرستان ها می داند. و با استناد به مواد فوق از قانون مدیریت بحران این سوال از مدیریت بحران استان کرمانشاه وجاهت می یابد؛ که، آیا برای مهار آتش سوزیهای اخیرمراتع و جنگل های زاگرس در اورامانات جلسه اضطراری مدیریت بحران استان تشکیل شده است؛ اگر تشکیل شده است مصوبه های عملیاتی واجرایی آن با درصد سهم مسئولیت اعضا چگونه است؟

آیا مدیریت بحران شهرستان پاوه در مورد اتش سوزی بوزین و مرخیل در جلسه اضطراری تشکیل شده احتمالی خود به ارزیابی محیطی و منطقه ای و میزان و حجم آتش سوزی واقف گردیده بود؛که، اجازه حضور نیرو های عملیاتی انجمن ژیوای و گروهای داوطلب مردمی را داده است.!!

با توجه به اهمیت موضوع جنگل ها و مراتع به عنوان سرمایه های ملی و ارکان های تاثیر گذار بر توسعه پایدار جامعه، می طلبد که واکاوی بحران اخیر جنگل های “مرخیل” بر مبنای تحلیل عمیق و کارشناسی به منظور شناسایی ریشه های مشکلات و تبدیل آنها به مسائل قابل حل باشد. یقینا تحلیلی در این زمینه کاربردی و راه گشاه خواهد بود که بدور از سطحی نگری عرفی فضا های ملتهب ایام بحران جوامع سنتی، با در نظر گرفتن زمان، زمینه، حاشیه و اصل بروز مشکلات از کلی گویی های احساسی بی بهره فاصله گرفته و با کلیت نگری عوامل تاریخی و سنتی بوجود آمدن مشکلات موجود تدوین و تبین سیاستگذاری عمومی مهار آن را در بستری عقلانی و علمی قابل حل در نظر گرفت؛ تا بتوان مجموعه عوامل های تشکیل دهنده طبیعی و انسانی بحران را در یک اخلاق مدیریتی مسئولیت زا مورد باز بینی قرار داد.

بر این اساس ابتدا باید این رویداد را یک حادثه انسان ساز قابل حل اما با بار منفی در نظر گرفت که با اتخاذ سیاست های راهبردی و استراتژیک بلند مدت و کوتاه مدت می توان آن را به مساله قابل حل با بار مثبت تبدیل نموده و به نحو مطلوب مدیریت نمود.

پیشنهاد می گردد ابتدا مشکل موجود را بر اساس نشانه های قابل مشاهده تشخیص داد و مولفه های تشکیل دهنده آن را دقیقا با توجه به میزان سهم هر مولفه شناسایی نمود و سپس در یک بستر علمی و تخصصی کاربردی، رابطه بین مولفه های تاثیر گذار بر تشکیل و مهار بحران را کشف نمود؛ تا بر اساس درک صحیح و علمی این رابطه ها نسبت به بارش ذهنی راه حل ها از نخبگان و کارشناسان این حوزه اقدام نمود.

بطور مثال رابطه بین معیشت مردمی منطقه و جنگل های مرخیل چگونه است؟ و یا رابطه بین سازمان های مردم نهاد و میزان اگاهی جامعه ازظرفیت های زیست محیطی اورامانات چگونه است؟ که اینگونه فضای رسانه ای و مجازی آگاهی بخشی جامعه به محل التهاب آفرینی ناشی از تعارفات کلیشه ای تبدیل شده است، یا نقش رسانه ها در زمان آرامش روانی افکار جامعه نسبت به شناسایی و نقاط قوت و ضعف توسعه نهفته در دل جنگل های بوزین و مرخیل به چه صورت است؛ که هرسال باید شاهد بروز این بحران برای جنگل ها و مراتع زاگرس در اورامانات بوده و هستیم و یا خواهیم بود؛ تاعقل سلیم و وجدان جمعی جامعه نظاره گر کنترل و مهار مقطعی آن با حوادث بسیار تلخ از دست دادن عاشقان محیط زیست و فریاد سرو های خوابیده برخاکستر آه وحسرت “حیات طبیعی و وحش بوزین و مرخیل” باشد؛ فریادی که از زیر خاکستر زنده درختان بلوط زاگرس، حلقه مفقوده در عدم توسعه اورامانات و مهار بحران هایی مانند کرونا ویروس و آتش سوزی های جنگل های خود را ناتوانی جامعه علمی و مدیریتی اورامانات در کشف رابطه منطقی و انسجام بخش ارتباط بین مردم و سازمان های مردم نهاد و رسانه ها  و شبکه های ارتباطی محلی، بعنوان مطالبه گران واقعی جامعه با بدنه مدیریتی رسمی و مسئول اداره جامعه می داند؛ که اینگونه توان استفاده حد اکثری از ظرفیت سرمایه های اجتماعی، انسانی، منابع طبیعی اورامانات مشکل گردیده است.

آنچه خاکستر های بجا مانده از بلوط های سوخته از جهالت انسانی در “دره ژاله پاوه” و روح های آسمانی جانفشانان راه مانایی جنگل های زاگرس می طلبند؛ رفتار عقلایی جامعه در برخورد با پدیده های اجتماعی و زیست محیطی و مدیریت کار آمد سرمایه های اجتماعی و سیاسی در زمان بحران ها است؛ وگرنه هیجانات و رفتار و بینش های احساسی چند ایامی جامعه را ملتهب می نمایند و مسائل قابل حل اورامانات همچنان  به بحران در بحران با بار منفی تبدیل می گردد.

امید که زاگرس نشینان دگر بار شاهد از دست دادن سرمایه های اجتماعی خود، و مرگ درختان بلوط جنگل های بکر و با ارزش “بوزین و مرخیل” نباشند.

سیروس امین زاده دانش آموخته علوم سیاسی/ تیر ماه یکهزارو سیصدونود ونه خورشیدی