د 10 اردیبهشت 1403 ساعت 11:26

اعتیاد، طوفان پرپر شدن پاره تن خانواده ها/ حمزه کریمی

اعتیاد، طوفان پرپر شدن پاره تن خانواده ها/ حمزه کریمی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : با سوی کم سوی چشمانم و در میان دغدغه های پر از حسرت درد و آلام ملتی رنجدیده از روزگاران دور و نزدیک به پیرامون سرد و بی روح خزان خفته بر خاک نگاه دوختم که آهی سرد سینه نگاهم را به آسمان چسباند و احساس کردم آسمان گرفته […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : با سوی کم سوی چشمانم و در میان دغدغه های پر از حسرت درد و آلام ملتی رنجدیده از روزگاران دور و نزدیک به پیرامون سرد و بی روح خزان خفته بر خاک نگاه دوختم که آهی سرد سینه نگاهم را به آسمان چسباند و احساس کردم آسمان گرفته تر از بغض درون من است.

 

هرچند ترکاندن بغض درونم در فضای ابری نادانی و اظهار دانایی ها و بی توجهی ها بسیار سخت است اما دیگر نمی توانم بی تابی عریانم را تاب آورم و قلب گرفته ام، درد سینه ام، بغض گلویم، گره زبانم را می گشایم که تلنگری باشم و توجه مردمم را به جایی ببرم که از آن غافل مانده اند؛ غفلت از جوانانی که به فنا رفته اند، زنانی که طعم زندگی نچشیده خیانت پیشه کرده اند، مادرانی که با اشک بر گوشه چشم دق کرده اند، کودکانی که کودکی نکرده بزرگ شدند و پدرانی که پینه بر دست خیره مانده اند.اعتیاد و پیامدهای آن

 

راستی گاهی آدم دلش همنشین پاییز می شود وقتی آمار اعتیاد شهری هرچند کوچک این چنین سرسام آور و دردناک می نماید و شاید دردناکتر از آن سن شروع پایینی است که باید موردتوجه قرار گیرد؛ اما در کنار همه اینها “ناامید نیستم” ناامید نیستم چراکه می دانم همواره آن کلام شیرین سخن سرزمینم (سعدی) را باور دارید که می گوید:

 

بنی آدم اعضای یک پیکرند                  که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار                    دگر عضوها را نماند قرار

 

روی حرفم با مردم شریف و درعین حال رنجدیده ای است که در اوج گرانی و تورم برای پیدا کردن لقمه نانی از سر نداری و فقر، از سر بیکاری، ناچاری و استیصال با شغلی به نام کولبری در زیر بارهای سنگین زندگی آرام آرام راه می روند و در این راه هر روز جسمشان با خطرات آن نوازش می شود و روحشان در اوج بی کسی ها پر می کشد و افسوس و صد افسوس که در کنار این رنج بی بدیل و مرگ خاموش شاهد رخنه افراد سودجویی هستیم که با هر قصد و نیت هر شب در محله های شهر ما بساط نذر شبانه مخدرها و نابسامانی خانواده ها پهن می کنند و با ریختن نمک بر زخم این مردمان دردمند وزن کوله های آنان را چند برابر می کنند.

 

مردمانی که اگر زمانی از پاکی، غیرت، استواری و ایستادگی، تدین و وفاداری، ناموس پرستی و سادگی های بی آلایش حرف به میان می آمد نام آنان در اوج خود می درخشید اما امروزه دیوارشان آنقدر کوتاه شده که هر وسوسه ای می تواند راحت از آن بالا رود و حال باید گفت که در پی این دنیای ماشینی و پر از بی عاطفگی ها و در دل ناگفته های تاریخ سیاه بلاهای خانمان سوز شاهد درد سنگینی به نام اعتیاد در میان آنان هستیم که بلای خانه هایشان شده است.

 

کم نیستند مادرانی که با صدای لرزان گلایه از زندگی دارند و می گویند از فرزندان و همسرانی که هرروز در کنج خانه ها به مانند شمع می سوزند و می گویند از امیدهایی که نا امید شده از قلب هایی که شکسته، از نابودی تکیه گاه ها در این دنیای بی رحم و از همسرانی که در دل بی اعتباری خانه ها سر بر زمین گذاشته اند.

 

کم نیستند زنان گرفتار در دام اعتیاد شوهرشان که خائن زندگی شده اند چرا که سردرگم مانده اند از مثلث عشق (رابطه جنسی، صمیمیت و تعهد) در زندگی به کدامین رسیده اند؟!

 

کم نیستند جوانانی که شاید از سر نادانی و گمراهی از سر تفنن و لذتی زودگذر یا به خاطر نبود وجود کلمه “نه” در وجود آنها در تعارف یک دوست یا چشم و هم چشمی هایی که شاید نفس را کوته دیده اند طعم مرداب وارگی و خزان و خمودگی هایی را می چشند که هرروز آن چنان خود را در لباسی نو می نماید که شاید هیچوقت برای ورود به دنیای سیاه آن کهنه نشود اما وقتی خود را در مرداب آن فرورفته دیدند می بینند که کهنه و نو همان است که بود و آن زمان دیگر شاید هیچ چیزی نداشته باشند که لذت آن را به رخ کشانند.

 

مرگ خاموشی که خاموشی آن تاریک بازاری برای معاملات بی پرده طلاق، خشم و پرخاش، افسردگی و تنهایی نزاع و سرزنش، بیکاری و بی مسئولیتی و … در خانواده و پیرامون است.

 

نمی دانم حال که باید به باورهای دینی بهاء بخشیده شود و پیشرفت ها حاصل شود این درد اجتماعی چیست؟ که اینگونه بر پایه خانواده و جامعه می کوبد!!! نمیدانم مردانگی مردانمان را چه شده که اینگونه از پا افتادند! ایستادگی و استواریشان کجاست که گدایی می کنند آن گدا سازنده منفور تاریک را! چه شده که گاهی ناموس پرست ها ناموس فروش می شوند! پاکی و غیرت  زنان و مردان ما کجاست؟ که حال آلوده وار دیگری را به آلودگی دعوت می کنند! شاید پنهان باشند خانواده هایی که در قهقرای چاه های سیاه دست به گریبان دام اعتیادند اما شنیدنی ها و دیدنی هایی هست که هر روز گوش و چشم و قلب ما را به رنج می کشاند.

 

پس بر همه ماست که این خطر را دریابیم و هرکدام به نوبه خود برای ریشه کندن آن کاری کنیم و این مصداق قرآنی آیه یازده سوره رعد است که می فرماید«انّ الله لا یغیّر مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» تا مردم خود نخواهند تغییر نمی کنند.

 

بنابراین: باید بدانیم کمک به خانواده ها و جامعه به سه صورت پیشگیری، درمان و توانبخشی انجام می گیرد.

 

۱ -در مرحله اول لازم است هرکدام جهت پیشگیری از خانه های خود شروع کنیم و با تربیت صحیح و مقتدرانه فرزندان، افزایش عزت نفس فردی و جمعی و  اقتدار فرهنگ خانواده، خنثی کردن تأثیرات فضای مجازی و رسانه های بدآموز و… قدم هایی مؤثر برداریم. در محله و جامعه نیز با طرد توزیع کننده هایی که هرروز بر طبل رسوایی خود می کوبند تنفر خود را نشان دهیم چراکه جامعه مانند یک کشتی است که ایجاد سوراخی توسط یک فرد در آن به تدریج همه افراد داخل آن را به ته دریا می برد.

 

۲ -طبق تحقیقات ۹۰ درصد افراد معتاد در ابتدا سیگاری بودند پس می توان از سیگار و قلیان شروع کرد. و در این راستا با رایزنی هایی جهت منع فروش این موارد به نوعی از تبعات دیگر آن پیشگیری کرد.

 

۳-اعتیاد به زعم بسیاری یک بیماری است پس به شناسایی و درمان هم نیاز دارد اما گاهی خفقان هایی وجود دارد که وضعیت را بدتر می کند و لازم است فرهنگ مراجعه به مردم آموزش داده شود تا به طور مناسبی در جامعه جا بیفتد.

 

۴ -متأسفانه بیشتر ما عادت داریم برای تبرئه کردن خود و سلب مسئولیت مشکلات را به کسی یا چیز دیگری نسبت دهیم. ولی این نگرش در قرن ۲۱ منطقی نیست و نباید در کنار آسیب هایی اینچنین، تفکر و اعتقاد ما همچنان دوره طفولیت خود را بگذراند. هرکدام می توانیم در زیر سایه مبانی اسلام، عرف، ادب، دانش و عزتمان و با دلیل و مدرک قبح آن را بیش از قبل نشان دهیم.

 

۵ -لازم است گروه های متشکل از مسئولین، ریش سفیدان، پزشکان و کارشناسان، مراکز خیریه و افراد داوطلب تشکیل شود که در تمام ابعاد و با تمام امکانات بخصوص بخش رسانه ای و فضای مجازی اقداماتی جهت پیشگیری، درمان و توانبخشی این بیماران انجام گیرد.

 

۶ -متأسفانه مراکزی به اصطلاح درمانی و پزشکانی وجود دارند که داروها را نه بر اساس برنامه درمانی که بر اساس سبک سنگینی جیب خود و با دوزهای دلبخواهی تجویز می کنند که فرد معتاد همچنان وابسته به آنها باشد و درنتیجه بازارشان نیز  پررونق بماند. که لازم است در این مورد هم راه حلی اساسی اندیشیده شود.

 

حمزه کریمی – کارشناس ارشد روانشناسی بالینی  

2 پاسخ برای “اعتیاد، طوفان پرپر شدن پاره تن خانواده ها/ حمزه کریمی

  • Ako در تاریخ خرداد 12, 1398 گفت:

    سپاس بابت متن زیباتون.امیدوارم که حداقل تو اورامانات چاره ای اساسی اندیشیده شود.

  • سجاد همتی در تاریخ خرداد 12, 1398 گفت:

    واقعا پربار و با معنا بود و لازم است توجه بیشتری دراین رابطه داشته باشیم.ممنون