ش 29 اردیبهشت 1403 ساعت 09:50

به مناسبت تصمیم کمیسیون فرهنگی شورا برای هم اندیشی با اصحاب هنر واندیشه حبیب اله مستوفی

به مناسبت تصمیم کمیسیون فرهنگی شورا برای هم اندیشی با اصحاب هنر واندیشه حبیب اله مستوفی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : به مناسبت تصمیم کمیسیون فرهنگی شورا برای هم اندیشی با اصحاب هنر واندیشه   چون زچاهی می کشی هرروز خاک / عاقبت اندر رسی در آب پاک سایه حق بر سر بنده بود / عاقبت جوینده یابنده بود (مولانا ) سلامی و سپاسی به جای مقدمه سلام وسلامت قرین […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : به مناسبت تصمیم کمیسیون فرهنگی شورا برای هم اندیشی با اصحاب هنر واندیشه

 

چون زچاهی می کشی هرروز خاک / عاقبت اندر رسی در آب پاک
سایه حق بر سر بنده بود / عاقبت جوینده یابنده بود (مولانا )

سلامی و سپاسی به جای مقدمه

سلام وسلامت قرین اعضای محترم شورای شهر همیشه بر پا ایستاده ی پاوه (کانون مانای فرهنگ از دیر باز ) باد. رَوزَن نیکویی را رصد نموده اید (گفتگو با فرهنگ مداران وادب دوستان حبیب-الله-مستوفیومتعهدان اجتماع از هرقشر و در هر قامتی) این راه را به مِعبَری فراخ مبدل کنید و شک نکنید که بهره های پر بَهایی برای شهر و شهروندان در بر دارد اگر این کلید گشایشگر به دست صاحب نظران در سایه تبادل آراء و ا فکار ساخته و پرداخته شود چه بسا قفل های به ظاهر ناگشوده، باز شوند و بار دهند.

ویژگی های گفتگوی واقعی: هرچه می کِشیم و همه از آن ناخوشیم از نبودِ کفتگو به معنای واقعی آن است (تأکیدم بر«واقعی» تعمُدی است ) اگر این عادت در جامعه جاری و ساری گردد که تنها بگوییم (یک سویه ) فقط برای آنکه گفته باشیم و آنگاه دل خوش و راضی از ادای وظیفه شویم، موفق و راه یاب نخواهیم بود. اگرچه در پاره ای از موارد وظیفه ما ممکن است فقط گفتن و تذکر دادن باشد که در جای خود لازم و پسندیده است اما این امر و این نوع گفتن در پهنه ی پر پهنای مقولات فرهنگی ،اگر عقیم نباشد، کم بهره است. در وادی فرهنگ و ادب ما محتاج دیالوگ(گفتگوی واقعی دو سویه ) هستیم یعنی بگو و بشنو، بگذار و بپذیر،راهکار بده و راهکاربخواه ، تظاهر را رها کن و به تعادل بیندیش، از تحمیل نظر دور شو و به تدبیر بپرداز، به جای طلب تأییدِ پیشنهاد به تأثیرش فکر کن ، از همیشه در تقابل بودن بپرهیز و به تفاهم نزدیک شو. کوتاه سخن اینکه : باور کن ، نه فقط نظری و بر زبان، بلکه عملی و از بُن جان که : همه چیز را همگان دانند.

جایگاه گفتگو از منظر وحی و در کلام مُفسر وحی

تآکید بر گفتگو آمیزه ی آموزه های دینی و ملی ماست که در گُنجایِ این کوتاه نوشت نمی گُنجد .علاوه بر ندای وحیانی : ادعُ إِلىٰ سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبیلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدینَ . مولانا اهمیت دادن به گفتگو توسط پیامبر گرامی اسلام (ص) را در تک بیتی گران سنگ و قابل تأمل چنین گزارش می کند: آنکه عالم مست گُفتش آمدی / کَلمینی یا حمیرا میزدی .
بهترین بنده بختیار و برگزیده پروردگار، مُدرک وحی و مُفسر آن ،کسی که همه منتظر و مفتون کلام و راهنمایی هایش بودند تا متصل با «هستی بخش »از احوال درون و برون خبر دهد، خطاب به همسر پرذکاوت خود در زمانی که جاهلیت عرب جایگاه زن را اگر از زنده بگوری نجات می یافت جز وسیله ای در حد «زین اسب» یا برده ای بی مقدار به حساب نمی آورد، ندا سر می دهد که: کلِمینی بامن حرف بزن (هم صحبت من شو) براستی که قابل تأمل و تدبر است و محتاج مثنوی های فرا هفتاد من .لاجرم و با توجه به جایگاه والای گفتگو و مشورت است که در فرازی دیگر مولانا اعلام می کند:

مشورت ادراک و هشیاری دهد / عقل ها مر عقل را یاری دهد
گفت پیغامبر بکن ای رای زن / مشورت کالمستشار موتَمن

پیشنهاد تهیه شناسنامه محلات شهر.

میرائاوا”، “شه خه لیان”، “سه ردی”، “قه­ دیم شار”، “ئاسنگران”، “پشته”، “قه­ لاخوان”، “ره­­ سول ئاوا”، “ تکری ، زیویی ، زواری ، ده ره ی زید و مللا شه­ ریف  برای نسل نوخاسته امروز در بهترین شکل خود تنها واژه هایی زیبا و مربوط به گذشته به حساب می آیند و بس. در حالیکه در پس هریک از این اسامی ، تاریخی مستور است مالامال ازسرد وگرم ،تلخ و شیرین ، مراد و نامرادی ودر همان حال عبرت انگیز و درس آموز . زمانی درهریک ازاین محلات مردانی بزرگ می زیسته و پاکبازانه خدمتگزار مردم بود ند که، کم توجهی وفراهم نبودن شرایط وگذر و گسست نسل ها نام کثیری از آنها را را در بوته فراموشی نهاده است. به بیان زیبای فردوسی: چو کوتاه شد شاخ و هم بیخشان / نگوید جهاندار تاریخشان

کزایشان جز از نام نشنیده ام / نه در نامه خسروان دیده ام

چنانکه مشهور و با توجه به بعضی آثار باقی مانده مشهود است در هر محله ای از شهر پاوه حرفه ای و یا هنری از هنرهای دستی رایج بود و محلات نیازهای یکدیگر را رفع نموده و خودکفایی را نمود واقعی می بخشیدند. آری ،آهنگر، کفاش ، نجار،مسگر، خیاط ، رنگرز و نداف دست در دست یکدیگر،سبکبال ، قناعت پیشه، شادمان و شاکرزندگی می کردند. به نظر می رسد تهیه تابلوهایی زیبا باطراحی مناسب وقید شناسنامه محله وذکر نام بعضی ازنیکنامان منشأ اثر آن ونصب تابلو در محلی مناسب درهمان محله اگرچه کمترین کار ممکن است اما هم برای نسل امروز وهم برای مسافران وگردشگران موثر است. البته قبل از اینکه اطلاعات موجود که جزئی از تاریخ شفاهی است ازبین برود. (آگاهم که اجرایی شدن ،نیازمند جلسات کاری وهم اندیشی بیشتر وعدم شتابزدگی است )

پیشکش (هدیه) برای پیکره مولوی (نصب شده در میدان مولوی )

رهگذرانی که هر روز از گذرگاه قدیمی شهر  پاوه (سه رو پردی ) که از سال ۱۳۱۳ و شاید (خیلی پیشتر ) به این نام نامیده شده باشد ،عبور میکنند (اینک میدان مولوی ) چند سالی است ناظر برپایی پیکره تمام قدِ هورامی سرای نامبردار (مه و له وی ) هستند. که بسیار زیبنده و بجا و قابل تقدیر (البته بسی پایین تر از شأن او ) میدان هم به نامش مزین گشته است . بزرگی جایگاه و عمق اندیشه سید عبد الرحیم بن سعید معدومی برکسی پوشیده نیست و دریایی است بُن ناپَدید. اما خود را جای نوجوانی بگذارید که همراه پدر یا مادراز کناراین پیکره عبور میکند و می پرسد او کیست؟ و یا مسافری که اتومبیلش را کنار زده به آن خیره می شود ودر جستجوی معرِفی است. نصب لوح نوشته ای شامل بیوگرافی (شناسنامه ای ) مختصر و نگاشتن حداقل دو نمونه از اشعار فارسی و هورامی مولوی بر آن بسیار ضروری است البته این کارباید با شیوه ای مناسب در یک قاب زیبا با طراحی هنرمندان محل انجام گیرد.لازم نیست این لوح حتما روی پایه های پیکره جای گیرد بلکه می تواند حفاظت شده در کنار و یا روبروی پیکره قرار داده شود.

اشعار انتخابی برای نوشتن بر این لوح به باور و انتخاب نگارنده (تنها به عنوان کمینه معلمی از آن دیار سرفراز ) تمامی اشعار سید عبد الرحیم مولوی زیبا و گویاست و گزینش بسی دشوار و بستگی به عوامل عمده وعدیده دارد. بدیهی است خوانش بستگی به خواننده داشته و هر کسی انتخابی دارد لاجرم متفاوت و این خود بسی زیباست چنانکه مولانا گفت :
تابدانی خلق های مختلف / مختلف جانند از «یا» تا «الف »

نگاه به درون شاخصه اصلی انتخاب اشعار فارسی
ملاک های گزینشی ام برای اشعار فارسی (برگرفته از ۵۲۳ بیتِ الفوائح ) بیشترتوجه به مفاهیم عمیق فلسفی و عقیدتی بوده است که این بزرگ مردِ فرهیخته به زیبایی تمام مفاهیم دشوار را در آنها پردازش نموده و عرضه می کند. کنگره فرزانگان کرد در سال ۱۳۷۵ را به یاد می آورم که در آن علامه محمد تقی جعفری در مورد یک از این ابیات گفتند معنی آن از بس عمیق است که اگر مولوی چیز دیگری بجز این بیت نمی سرود کاقی بود.

چو در خود بینم از بس روسیاهی / نگنجد اَی الهی ، یا الهی    («اَی »اشاره به نزدیک و« یا » اشاره به دور دارد )

کدامین از کمالات تو جویم ؟ / تو را بعد از خداوندی چه گویم؟

نه تو یابی چو من ناپُخته کاری / نه من یابم چو تو آمُرزگاری

ببخش ای بوالعَجب این بوالعَجب را / بیاموزش رموزات ادب را   (بیت مورد اشاره علامه محمد تقی جعفری )

 

برون نگری و توصیف طبیعت ملاک انتخاب اشعار هورامی

بی انصافی است اگر سید عبدالرحیم مولوی را یکی از توصیف گران بزرگ پیرامون ندانیم . او در پاره ای از اشعار از وصف فراتر می رود بلکه در قامت نقاشی زبردست درآمده و گاهی چنان اوج می گیرد که مفاهیم را به صورتی مجسم در مقابل خواننده خلق کرده و اورا دچار تحیر می کند. به ابیات زیر در وصف زمستان بنگرید و قضاوت کنید.

زووسانه­ ن وه­ ی ره­ نگ ، وه گه­ ردون یاوان / گیجیای لوول گیج ، کلیله­ ی کاوان

توسیف برف ستیغ های کوهساران در زیرشلاق باد که چون لوله ای استوانه ای دور خود پیچیده به هوارفته گویی به آسمان می رسد آنگاه قرارگرفتن برف در اثر فشارتازیانه های باد در درز سنگ ها ولابلای تاقچه های سنگی را به استاد کار وبنایی ماهر که در حال نقاشی با گچ و سفید کاری است نسبت می دهد.

به ­نا باشی بورج، به ­رزه دیاران / سفید کاری که ­رد، تاقچه­ ی موغاران

سپس به یاد درختانِ در حال فرو رفتن به خواب زمستانی ،سرمای زمستان را زرگری زبر دست می داند که گوشواره های طلایی (برگ های زردرنگ لوله ای شکل ) را آویزه گوش درختان (آویزان شاخه های نونهالان ) کرده است.

چ شیرین زه­ رگه­ ر توف هه ­وای سه­ رد / گوشواره نه­ گوش نه­ و نه­ مامان که­ رد

و سرانجام اوج می گیرد و برون را به درون ، عیان را به نهان و ظاهر را به باطن گره می زند وهدف نهایی از برپایی این بزم یعنی زمستان را آماده شدن برای رفتن به دیدار محبوبِ حقیقی می داند و یخ را به آیینه و مِه را به سرپوش سفید رنگ تشبیه می کند تا سالک را آماده دیدار کنند و براستی عقل و احساس را به چالش می کشد

په ­ی نیگای بالای ، مه­ حبووب بی گه­ رد / یه­ خ ئاینه گرت ، ته ­م چارشیو ئاوه ­رد

شاهکارهایی چنین نزد مولوی فراوان است که بازهم گزینش را سخت می کند. اما نگارنده با توجه به قرارگرفتن پیکره در شهر پاوه اشعاری را که درآنها آن بزرگوار نگرشی بومی تر داشته برگزیده است به شرح زیر:

شه ­مال ئه­ رجوم هه­ ن هه­ ی و­ه فیدات بام

وه سه ­رگه ­رد بال­ شانای هه ­وات بام

سه ر به­ ر که ­ر نه ­سه­ ر کوی ئاته­ ژگاوه

بدیه وه مه ­سکه­ ن خانه­ گاو پاوه

زار زارو خاس خاس وه زار بناله

جا گیر نه­ سه­ ر ئه­ وج قوله ­ی قه ­رزاله

و پایان کلام …

الحمدلله رب العالمین کرمانشاه – خردادماه ۹۳

2 پاسخ برای “به مناسبت تصمیم کمیسیون فرهنگی شورا برای هم اندیشی با اصحاب هنر واندیشه حبیب اله مستوفی

  • امید چنگیزی در تاریخ خرداد 12, 1393 گفت:

    معلم فرهیخته واستاد گران سنگ جناب آقای مستوفی مطالبتان بسی دلنشین بود .پیشنهادات و سخنانتان از دل بود و (امیدوارم)بردل(اعضا محترم شورا ومسوولین فرهنگی پاوه) نشیند

  • ابراهيم يوسفي در تاریخ خرداد 11, 1393 گفت:

    راسه ن مواچان فارسي شه كه ره ن / كردي جه فارسي به ل شيرين ته ره ن * باسپاس از گزيده كلمات نغز وسنجيده كاك حبيب الله . نظر و عقيده شخصي حقير در انتخاب اشعار مرحوم مولوي بعنوان شناسنامه ورزومه افكار آن فقيددر كنار مجسمه وي درميدان پاوه :هرچند كه اشعار هورامي ايشان در اوج معاني وغناي ادبي سروده شده اند وبراي ماآن زبان هورامي صد نه كه هزار بار شيرين تر از زبان فارسي است اما اشعاري با زبان شكرين پارسي كه هم نشان از توانمندي اين شاعر كرد در سرايش اشعار پارسي دارد و هم موضوع مفهومي براي بسياري از مسافران وميهمانان غالبا فارس و حتي سوران وكرمانج وكلهر و باديني و…كه هورامي را متوجه نمي شوند مناسب تر و عامه فهم تر خواهد بود .