س 18 اردیبهشت 1403 ساعت 16:36

این هنرمندان هزله گو !!!

این هنرمندان هزله گو !!!

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : صدایش به نسبت دیگر همکلاسی هایش بهتر بود و همین مزید بر علت شد تا معلمش از تنبلی و درس نخواندنش چشم پوشی کند و از او بخواهد گاهی سرکلاس درس دمی بخواند و همکلاسی هایش را به تشویق و کف زدن وا دارد و او را به نمره […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : صدایش به نسبت دیگر همکلاسی هایش بهتر بود و همین مزید بر علت شد تا معلمش از تنبلی و درس نخواندنش چشم پوشی کند و از او بخواهد گاهی سرکلاس درس دمی بخواند و همکلاسی هایش را به تشویق و کف زدن وا دارد و او را به نمره گرفتن! هر چند والدین فقیر و تنگدستش سخت در تلاش بودند تا فردی تحصیل کرده و روشن فکر را تحویل موسیقی هرزه جامعه دهند اما خواسته یا ناخواسته معلم و دوستانش در باب تحصیل با دیده ی یک کند ذهن و تنبل به او نگاه می کردند و در بیشتر اوقات او را به درس نخواندن وا می داشتند و از او خواستند که عمر خود را تلف نکند و برود دنبال خوانندگی و دارندگی…! بلاخره با طعنه های معلم و تشویق همکلاسی ها و البته مخالفتهای بی تاثیر خانواده اش قید مکتب را زد و پس از سالها کار و تحمل سختی در دوران نوجوانی پولی بدست آورد و با آن پای به دنیای موسیقی کوچه بازاری گذاشت…

این گذر کوتاهی بود بر سرنوشت یکی از خواننده گانی که تحت تاثیر شرایط آموزشی و فرهنگی منبسط جامعه از مسیر تعلیم روح و فکر و کسب علم و دانش جدا می شود و خوانندگی را بر هر علم و مدرکی مقدم می داند. این شخص با نواختن یک دستگاه ارگ (یا به قول اهالی خوش زبان شهر سقز: لوتی به رقی) و خواندن قطعه ای عامیانه و گاهاً غیر ادبی (بیشتر ادبیاتی شهوانی و غیر اخلاقی در وصف ظاهر و حالات دختران) خود را هنرمند می داند و نه تنها با این هنرش به علایق خود دست یافته بلکه در این راه درآمد بسیار بالایی کسب می نماید و جالب اینکه از نظر آنان که با شنیدن صدایش به وجد می آیند فردی هنرمند و ایده آل جامعه محسوب می شود! در هر صورت شاید خودش هم فکر نمی کرد که با مقداری پول ره چند ساله را یک شبه برود و بیش از اساتید و بزرگان موسیقی در میان عامه مردم جا بیافتد و با چند ساعت خوانندگی در هر مراسم عروسی میلیونها تومان پول مفت دریافت کند!

درد بی درمان دوران گذار همین است و باید تحملش کرد…

این موضوع نه یک داستان گذرا و ساده بلکه یک چالش اجتماعی و فرهنگی است که امروزه دامان فرهنگ و هنرمان را گرفته و برخی از باورهای اخلاقی و اسلامی ما را در مواجهه با آن به حاشیه برده است. افرادی که یکباره و بدون آموزش جامع هنر موسیقی بدور از اخلاق و ادب خواننده می شوند و با دنیایی غرور و ادعا خود را هنرمند می نامند با اندکی زحمت  آلبومی ساده و بی معنی از مجموعه کارهایشان را – البته بیشتر با بی شرمی تمام و با مضمون شکست عشقی و یا تعریف و تمجید شهوانی از دختران – در بازار موسیقی کوچه بازاری امروزی عرضه می کنند. چندی بعد در جمع برخی از جوانان و همفکرانش چند کلیپ تصویری منتشر می کنند و بعد از آن حس هنرمندانه ای به خود می گیرند و پای به بازار پر درآمد خوانندگی در مراسمات پرخرج عروسی می گذارند و در نهایت با جلب نظر جمعی نا آگاه و بی خبر از هنر، خود را سرآمد موسیقی جلوه می دهند.! جالب اینکه این دسته از خواننده های کوچه بازاری جز خواندن هزلیات و برخی اشعار نامتوازن و بی معنی، هیچگاه در باب مسائل و مشکلات اخلاقی، فرهنگی، ادبی و دینی نمی خوانند و غیر از اینکه ادبیات گفتاری بخشی از جامعه را دچار مشکل نمایند و بی شرمی را رواج دهند هیچ نوع نقش مثبت و سازنده ای را در بهبود ادبیات گفتاری و رفتاری جامعه ایفا نمی کنند.

دوستی به نکته جالبی در این باره اشاره کرد و می گفت؛ هر نوع رفتار و ادبیات این خوانندگان بازخورد فرهنگ و ادبیات عامیانه آن جامعه ماست، اگر افراد آن جامعه در حال و هوای فلان مسئله یا مشکل اجتماعی (من جمله عاشقی آمیخته با هوا و هوس!) باشند آن خوانندگان از زبان مردم همه چیز را بیان می نمایند و به نوعی بخشی از فرهنگ عامه آن جامعه را توصیف می کنند. که حال اگر گفتار این عده و به خیال خودشان اشعارشان را در نظر بگیریم متوجه می شویم که چه لغات و ادبیات زشت و سخیف را به کار می برند و  جز اینکه فکر دختران و شهوترانی را در سر بپرورانند چیزی در توان ندارند تا به عرصه ظهور در آورند…

البته باید به این نکته اشاره نمود که تا طرفداران این دسته از خواننده ها و خواستگاه این رفتارها در جامعه وجود نداشته باشد این سبک موسیقی و خوانندگی به شکل امروزی گسترش نمی یابد و این عده به خود اجازه ی ورود به دنیای زیبا و هنرمندانه موسیقی را نمی دهند. در واقع رفتار عامه مردم و کسانی که تنها از دریچه ی وقت گذرانی و رقص و پایکوبی به موسیقی گوش فرا می دهند این دسته از خواننده ها را به کسب شهرت و درآمد بالا رسانده و برخی از جوانانی که هیچ نوع استعداد و یا امتیاز خاصی برای خوانندگی نداشته و صرفاً  در پی کسب مال و شهرت هستند را به گام نهادن در دنیای موسیقی کوچه بازاری تشویق می نمایند.

همچنین در رابطه با در آمدهای حاصل از فعالیت این خوانندگان نیز می توان گفت که در مقایسه با هنرمندان واقعی دنیای موسیقی و دیگر زحمت کشان عرصه هنر که در حال فعالیت اند چندین برابر بیشتر درآمد دارند، چرا که این خوانندگان بازاری در هر مراسم عروسی به طرق مختلف چندین میلیون تومان دریافت می کنند . در حالی که یک گروه موسیقی سنتی می بایست پس از ماهها تلاش مداوم و هماهنگ یک کنسرت را با کسب مجوز و هزینه بالا اجرا نماید و در آمد آن را به بخشهای مختلفی از جمله اجاره مکان برگزاری و حق الزحمه اعضای گروه تقسیم نماید. اگر بزرگ نمایی نکنیم می توانیم بگوییم که این نشان از نبود فرهنگ هنری در جامعه ی ماست. فرهنگی که خوانندگان بازاری را در جایگاهی غیر از جایگاه واقعی خود قرار می دهد و درآمدهای بالایی را عایدشان می کند و هنرمندان واقعی را در پس نبود امکانات و مشکلات مالی و فرهنگی در تنگنا قرار می دهند و ادامه راه پرمشقت اما شیرین هنر را برای آنان دشوار می کند.

شاید بد نباشد از دریچه ای نو به نقش خوانندگان کوچه بازاری و عملکرد ضد فرهنگی و ادبی شان نگاه کنیم و از خود بپرسیم با وجود آنکه این عده نقش سازنده ای را در جامعه ایفا نمی کنند و تنها جهت کسب درآمد و شهرت می خوانند چرا می بایست نوعی رفتار کنیم که از جهات مختلف (بخصوص مالی) به آنها نظر داشته باشیم و از سر احساسات در مراسمات پر زرق و برق عروسی جیبها و حتی کیسه های مخصوص شان را مملو از اسکناسهای رنگین شادباش کنیم تا که ناممان را با پیشوند سخاوتمند و پسوند ثروتمد به گوش مردم برسانند و از سر غرور نفس عمیقی بکشیم و در سوی دیگر با بی توجهی تمام، هنرمندان واقعی و دلسوز جامعه را از یاد ببریم و اصل هنر و رمز و راز دنیای معنوی و اخلاقی موسیقی را از یاد بریم!

در پایان سخن این نکته پیشنهادی را از یاد نبریم؛ اینکه می بایست خوانندگان کوچه بازاری شأن و ارزش انسانی و اجتماعی خود را بسیار بیشتر از این که از زبان خود وصف می کنند ببینند و حداقل هر از گاهی در باب مسائل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نقدی ادبی را در قالب موسیقی بخوانند تا به این طریق کمترین وظیفه اجتماعی و انسانی خود را بجای آوردند و با توجه به تاثیر گذاریشان در میان عامه مردم باعث آگاهی بخشی و مطالبه حقوق مردم شوند…

9 پاسخ برای “این هنرمندان هزله گو !!!

  • فاضل در تاریخ تیر 3, 1393 گفت:

    در تمامی جوامع همه نوع موسیقی عرضه می شود. اینکه انتظار داشته باشیم که موسقی لوتی برقی حذف شود به همان اندازه نازیبا است که بخواهیم دیگر اشکال موسیقی را از جامعه ترد و حذف کنیم. عرضه هر کالایی چه موسیقایی وچه … متناسب با تقاضای آن است. دوستانی که این دغدغه را دارند باید موسیقی عرضه کنند که تقاضای آن در جامعه بیشتر شود و جایگزین مناسبی برای لوتی برقی باشد. البته نباید دی جی های جدید را هم نادیده بگیریم که دارند کاسبی لوتی برقی ها را کساد می کنند . این رسم بازار است . کالای بهتر بهتر می فروشد .

  • سحر در تاریخ خرداد 23, 1393 گفت:

    کاملا مخالفم با این حر ف ها

  • ناشناس در تاریخ اردیبهشت 28, 1393 گفت:

    حال از زنهای تحصیلکرده واداری وفرهنگی این مجالس هم باید یاد کرد .که بهترین و جذابترین لباسها وزیورآلات خودرا به معرض نمایش میگذارند.حال باید از این زنهای تحصیلکرده سوالی پرسید؟ آری شما خانم محترم ،شما که ادعای تحصیلات وشعور دارید شما چرا؟چرا موهای خود را عریان میکنید ودر رقص و پایکوبی این مجالس ان را به عنوان یه ارزش به زنهای خانه دار وفاقد تحصیلات عرضه میکنید.شما چرا؟؟؟

  • rezaie در تاریخ اردیبهشت 25, 1393 گفت:

    واقعا درد بدی هست که جامعه ما دچار ان شده باید در یک عروسی در شهرمان باشی تا همه اینها رو ببینی خوانندگانی که حالشان به خاطر خوردن بعضی چیزها سرخود نبوده و هرانچه به دهنشان بیاید میگویند تاسف تاسف وبازهم تاسف

  • آشنا حسن زاده در تاریخ اردیبهشت 25, 1393 گفت:

    با نظر جناب آقای نجفی موافقم و معتقدم این نوع خوانندگان کوچه بازاری( البته نه همه آنها زیرا هستند کسانی که خواننده مجالس عروسی میباشند هم سواد موسیقایی و ادبی دارند و هم چهارچوبهای اخلاقی را رعایت می نمایند) معلول کنش ها و واکنشهای محیط اجتماعی خود بوده و این پایین آمدن سطح سلیقه و نزول سطح خواسته مخاطبان است که آنها به سوی این نوع کارهای موسیقایی سوق می دهد نه شخصیت ذاتی ارائه دهندگان یا برنامه ای از قبل تعیین شده برای فساد و غیره.
    معمولا در تمام جهان موسیقی فولکلور هر منطقه یا ملتی متناسب با سطح فرهنگی و زندگی اجتماعی آن مردم می باشد. گمان بنده این است که جامعه به تمامی شیوه های اجرای موسیقی و ادبیات نیاز دارد و این خود مردم جامعه هستند که باید با توجه به سطح آگاهی خود خوب و بد را از یکدیگر تشخیص دهند و در جهت اعتلا فرهنگ خود پیشقدم باشند.

  • فتح اله نجفی در تاریخ اردیبهشت 25, 1393 گفت:

    مطلب فوق در دیدگاه اول بسیار مهم و قطعاً تأثیر نامطلوبی را در جامعه در پی داشته و خواهد داشت . اما با یک پرشس ، از خود بپرسیم که این وضعیت محصول چیست و چرا بوجود آمد ؟ سالها پیش از تهاجم فرهنگی و معضلات و مشکلا تی که گریبان جامعه را خواهد گرفت و پیشگیری از آن بحثی در میان بود اما دیدیم که اقدام مؤثری که بتواند جلو این تهاجم یا حمله را بگیرد بعمل نیامد . بطور نمونه وقتی شخصی برای درمان بیماری اش به نزد پزشک مراجعه می نماید پزشک با تشخیص خود برای بیمار نسخه ای را می نویسند به امید اینکه بیمار بهبود نمایند . اما در این گیر و دار پزشک به فکر این نیستند که بیماری یا واقعه چرا بوجود آمده . یا اینکه اگر بیماررعایت یک سری از اصول ایمنی و حفاظتی و بهداشتی را می نمود آیا باز هم فرد به بیماری مبتلا می شد، ؟ . اما در علوم بهداشت ابتدا به دنبال شناسایی محل واقعه هستند مثلاً وقتی یک بیماری در میان جمعیتی بوجود آید آنان ابتدا به دنبال شناسائی منبع بوجود آمدن بیماری خواهند رفت و با شناسایی عوامل آلودگی که ایجاد بیماری را نموده آن را از بین خواهند برد و از تکرار یا گسترش بیماری جلوگیری خواهند نمود . در نتیجه با یک بررسی بر وضعیت کنونی هنر و موسیقی در پاوه و منطقه و حتی کشور می بینیم زمانی که لازم بود به فرهنگ و آداب و رسوم و هنر از جمله موسیقی اصیل ایرانی و بومی که هر انسانی به آن نیاز دارد توجه می شد ، متأسفانه توجه چندانی بعمل نیامد و آنرا منع نمودند . لذا این موسیقی که هیچ گونه با فرهنگ و آداب و رسوم و هنر و موسیقی مردم منطقه و کشور همخوانی نداشت در میان جامعه جای خودرا باز نمود و این وضعیت امروزی را بوجود آورده . در نتیجه تا زمانی که توجه خاصی به فرهنگهای بومی که در اصول قانون اساسی هم به آن اشاره شده ( خواندن و نوشتن و استفاده از آداب و رسوم و هنر و .. ) در میان جوامع بعمل نیاید روز بروز شاهد جایگیزینی این چنین وضعیت اسفبار یا تهاجم فرهنگی خواهیم بود . 93/2/25

  • مهدى ميرشاكرى در تاریخ اردیبهشت 24, 1393 گفت:

    مطلبى بسيار بجا و متأسفانه واقعيتى تلخ كه امروزه گريبانگير جامعه پاوه شده. ماموستا عثمان هورامى دهها سال خواننده است،بارها و بارها در مجالس عروسى هنگام نماز،مراسم را ترك كرده و نماز خود را خوانده،تا بحال كسى نديده يا نشنيده نگاهى معنى دار به زنان و دختران مردم داشته باشد،چون هنر مند واقعى است. بدبختانه عده اى ناهنرمند كه تنها از هنر حنجره اى بيش نبرده اند و آنهم اين نعمت خدادادى را در راه هنر هزل و منحرف بكار ميبرند،شبها تا پاسى از شب مشغول باده گسارى و عياشيند و عصرانه منتظرند مردم دست به سينه هنرمندش بايستند و سلامش كنند.
    كاك فرهاد الحق مطلب بجايى نوشتى دست مريزاد.

  • مدرک ولدبیگی در تاریخ اردیبهشت 24, 1393 گفت:

    با سلام و تشکر از کاک فرهاد
    تمام مواردی که در این مطلب به انها اشاره شده متاسفانه با جامعه ما کاملا صدق می کند و مایه شرمساریست که امروز در جامعه ما ارزشهای انسانی و هنجارهای اجتماعی جای خود را به ضد ارزش و انواع ناهنجاری داده اند و با استقبال خوب مردم هم روبروست!!
    یکی از نقشهای خوانندگان کوچه بازاری ترویج بی حیایی و فساد اخلاقی در بین عموم مردم است . این هنرمند نماها تا بی حیایی را در بین مردم به اوج نرسانند مراسم را شروع نمی کنند یا باید مست مست باشند و یا تریاک و…
    پدر و مادر و این دو جوان که تازه می خواهند تشکیل زندگی دهند چگونه به خود اجازه می دهند و راضی می شوند که به این صورت بسیار زشت روز اول زندگی خود را اغاز نمایند!؟
    با ارزوی اینده ای زیبا برای دیارم

  • رستمی تبار در تاریخ اردیبهشت 24, 1393 گفت:

    و من الناس من یشتری لهو الحدیث
    باید به حال کسانی متاثر شد که با خرید کالای بی ارزش آن ها بازار این عده را گرم نگه داشته ورواج می بخشند.