به گزارش سلام پاوه : شبانگاە دوشنبە از آغازین روزهای آذر ماە ۹۴ پاوە؛ شب دیدار و تلفیق اندیشەی فعالان فرهنگی ادبی پاوە و پیشکسوتان فرهنگ و ادب کوردی، یادآور حکایت روزگاران تلخ و غریب شعر و ادب کوردی منطقەی هەورامان در پاوە، حکایت مردانی کە هم و غم و وقت خویش را نثار آب و خاک و فرهنگ خود کردند.
حکایت شور و رنج جاودانگی دهەی ٦۰و۷۰ و ….پاوە، در تاریخ فرهنگ کوردستان. حکایت آنانی کە بر خون و جسد و ویرانەهای هەڵەبجە، “خەزانی هەڵەبجە” را سرودند و میرزا عبدالقادر پاوەای را دیوان و، “آواها و نغمه ها”ی اصیل کوردی را نواختند. آنانی کە در اندیشەی خدمت بە فرهنگ و دیارشان، بە تاسیس انجمن ادبی کوردی پاوە اقدام کردند و در دبیرستان های پاوە، چە خوش درخشیدند و چشم و چراغ جوانان و نوجوانانی شدند، کە سال ها بعد، مایەی مباهات خود و مردمان سرزمینشان شدند.
شبانگاە دوم آذر ماە ۹۴ فعالان فرهنگی ادبی پاوە در ادامەی سلسلە دیدارهای خود، بە منظور احترام بە چهار دهە اندیشە، کار و تلاش مستمر بزرگان فرهنگ و ادب کوردی و از شخصیت های خوشنام فرهنگی ادبی پاوە، آقایان کاک باقی شفیعی، کاک محمدرشید امینی و کاک مومن یزدانبخش در منزل کاک باقی و در جوار ” موزەی کەلەپووری کوردی” با آنان دیدار کردند.
در آغاز عدنان مرادی بە نیابت از فعالان فرهنگی ضمن سلام و ادب و احترام بە این بزرگان، با اشارە بە وضعیت فرهنگی پاوە و هەورامان، هدف از از
این دیدار را احترام بە چهار دهە فعالیت مستمر این بزرگواران و همچنین تحلیل و بررسی حوزەی فرهنگی هەورامان در راستای فرهنگ اصیل کوردی و هم فکری و هماهنگی هرچە بیشتر در این بارە عنوان کرد و نقش تاریخی نسل اول فعالان فرهنگ و ادبیات کوردی در پاوە را ستودنی وصف کرد.
در ادامەی این دیدار گرم و صمیمی هر یک از کاک باقی، کاک محمدرشید و کاک مومن، ضمن ابراز مسرت و شادمانی از این شب فرهنگی، با عرض خوش آمدگویی بە فعالان فرهنگی، ادبی و تشکر از اقدام شایستەی آنان، این دیدار را آغازی دوبارە در جهت کار و تلاش مشترک جهت خدمت هر چە بیشتر بە فرهنگ و ادب کوردی دانستند.
آنان با اذعان بە توانایی ها و قابلیت های فرهنگی ادبی و روشنفکری این فعالان، خطاب بە آنان اظهار داشتند کە نقش و حضور شما در عرصەی فرهنگ و ادب انکار ناپذیر بودە و هیچ انسان آگاهی نمی تواند این حضور را نادیدە بگیرد. آنان با اشارە بە وضعیت بغرنج فرهنگی پاوە و تفرق و پراکندگی فعالان عرصەی ادبیات کوردی، ابراز امیدواری کردند کە زمینەای فراهم شود کە اصحاب فرهنگ و اندیشە بتوانند قابلیت هایشان را عرضە کردە و رشد و توسعەی فرهنگی این دیار را شاهد باشیم.
آنان ضمن یادآوری سال های آغازین حرکت های فرهنگی ادبی کوردی در دهەی ٦۰ پاوە و هم و غم مشترک، ارادە و جدیت شخصیت های فرهنگی آن دوران علیرغم ناملایمات و نامهربانی ها، عزم جدی و نقش اساسی و تاثیرگذار شخصیت هایی چون مرحوم یوسف رسول آبادی و غازی خلیلی و …را ستودند.
در بخش دیگری از این دیدار، آقایان صباح جباری، پرویز بابایی، نادر نقشبندی، جمال جباری و مختار هدایتی هر کدام بە نوبەی خود مراتب احترام و قدردانی خود را ابراز داشتە و ضمن اشارە بە نقش پر رنگ هریک از این پیشکسوتان، در آن برهەی حساس و تاریخی (دهەی٦۰) در تاسیس انجمن ادبی پاوە و تشویق و آگاهی دادن بە جوانان و نوجوانان و هویت بخشی آنان، از آنان بە عنوان استادان خود یاد نمودە چرا کە در محضر این بزرگواران با فرهنگ و ادب کوردی آشنا شدەاند و در آخر برای آنان زندگی سرشار از سربلندی و موفقیت آرزو کردند.
در بخش دیگری از این دیدار هریک از آقایان نعمت رحمانی، کیهان عزیزی و داود غفاری طی سخنانی اجمالی، ضمن ابراز خوشحالی از
حضورشان در محضر استادان و بزرگان ادب کوردی و بخصوص منطقەی هەورامان از زحمات و فداکاری این شخصیت ها در آن دوران سخت بە نیکی یاد کردند و در ادامە بە آسیب شناسی وضعیت فرهنگی پاوە و هەورامان از نگاە خود پرداختند.
از : کەمکۆڵ
بە: سیرکوە
بابط خلت گیری دقیقتان سپاس. نمیدانستم تنز و نذراطم پر از خلطە. بژی
نگران نباش خاترتان آضردە نکنم، تا سواد دار نشوم، دیگر نمی نویسم.
اههههای سریاس،، سیرکوە،، شاهو،، هوشنگ،، یک دوست و کەسێک لەم شارە و…..!
شاد باشید وشاد بزین، و اسلن خدا نکند کە جوانمرگ شین، کە این شهر از بیسوادی ابروش میرود.
برای سیره کهوه!
خوشم آمد که خودت به بیصوادیط ازعان کردی!
اطفاقن این طو هصتی که هنوذ در مرهله پس ماندگی هصتی!
من هم دوصت دارم که اذ این نوع نوشطهها اثتفاده کنم و خاه تو مرا نیذ بیصواد بدان که بی شک به این فکر مصموم و بیصوادت خاهم خندید!
امیدوارم طو به مرهله بالاطر طکامل پیدا کنی و بفهمی که این نوع نوشطهها خود تنز اسط! هر چند مشکوکم که بطوانی این وزعیت را درک کنی.
امیدوارم طو در پیری عاقبط شر نشوی.
با سلام ،با دیدن نظرات عزیزانی که کامنت گذاشتن، فک کنم لازمه یه نکته رو یادآوری کنم.اینکه باور بنده براین است که کار ادبی و فرهنگی بسی فربه تر از حرکتهای گروهی و ایدئولوگ هست.کسی که کار فرهنگی بکنه نمیشه به راحتی در یه چهارچوب محدودش کرد و به تبع آن وصله ای بهش چسباند.دوست عزیزی که تنی چند از دوستان(از جمله بنده) رو جداکرده اید، واقعیتش نمیدونم ملاک سنجش شما چه بوده که براون اساس داوری کرده اید.در هر صورت برای من ،اهل فرهنگ در هر جا و به خصوص در شهری که زندگی میکنم قابل احترامند و نه تنها خود را جزیی از ین کل می پندارم بلکه خودم رو کوچکترین همه می دانم .از استادم کاک یوسف که از سال 67 در خدمتشان بوده ام تا نوجوانی که الان قلم بدست گرفته همه رو قابل احترام میدونم(البته احترام پیش کسوتان این عرصه جای خود داره).کاش به جای صرف توانمان دردسته بندی عزیزانی که دغدغه ی فرهنگ دارن ،این توان رو در اعتلای همین فرهنگی که به ارث رسیده مصرف کنیم.
در یک کامنت دیگر هم گفته ام من بعضی از این دوستان را می شناسم. اما خیلی وقتها عدم شناخت ما را دچار توهمات می کند. واقعن منصف باشیم کدام نان؟ کدام نام؟ کدام ژست؟ در این شهر از کدام رانت اقتصادی و… بهره برده اند؟ به کدام باند و جناح نزدیک شده اند؟ تا جایی که من می دانم در بعضی جاها مانع می شوند صحبت کنند و از صحبت کردنشان می هراسند. آری، در سالهای اخیر در بسیاری از مراسمات رسمی این شهر حضور نداشته اند؛ پس جویای نام ونان وصله یی ست بس ناجور. می خواستن دو تا انجمن را بر روی آنها بستند، سه سال است در حال گرفتن موسسه ای هستند، حتی مانع از صحبت کردن آنها می شوند، ناملایمات و نامهربانیها در این سالها کم نبوده اند. سوال این است اگر این شب نشینی ها به قول دوستان پشیزی نمی ارزند دیگر جان برادر! چرا آشفته اید؟ بگذار اینها هی آب در هاون بکوبن! یا از این هراسانید این دوستان روزنه یی دیگر یافته اند و با روشی نو آمده اند و عرصه را خدایی نکرده بر شما تنگ می کنند. شاید هم چنین باشد، با درایتی که من از آنها دارم بعید می دانم در این به قول خودشان “سلسله دیدار ها” حکمتی نداشته باشند. حتمن این گونه کارها در کنار دیگر فعالیتهای ادبی فرهنگی را رسالت خود می دانند.
نکته این است من هر چه فکر می کنم اینان قدرت و ابزار و مکانیزمی خاص در دست ندارند تا از آنها بترسیم و آشفته شویم، تنها چیزی که آنها دارند و گویا بعضی را نگران و عصبی کرده اصول و آرمان و فکر و اندیشه ی آنها ست. اما من می گویم از این هم نهراسید چراکه همیشه صادقانه و شفاف همه جا آن را بیان کرده اند و چیزی برای مخفی کردن ندارند.
اینان بیشتر از بیست سال است در عرصه ی فرهنگ وادب کردی فعالیت کرده اند و به اندازه ی کافی در جاهای مختلف حضور داشته اند و آثاری از خود دارند و دراین زمینه هم تجربه اندوخته اند، شاید نشریه ای معتبر کوردی در کردستان ایران نیست، مقاله یا چندین مقاله ی آنها در آن نباشد. اما اگر اینان از این راه به دنبال نام و شهرت باشند من هم واقعن برایشان متاسفم. ولی راهای فراون چاخ وچله تری برای مشهور شدن هستند که آنها حتی فکرشم نمی کنند.
دوست گرامی می توانی از خود کاک باقی و کاک صباح و کاک مومن و کاک محمدرشید بپرسید تا برایت روشن شود آیا آنها به این دوستان نزدیک هستند یا نه؟ البته باید نزدیک باشند.
کوتاە بر تنزئالودەای بر دغدغەی سەریاس
با پوزش از مدیریت سایت و خوانندەگان محترم..
دوستان محترم از شواەد چنین بر می اید کەاز تنز مزکور چنان استنبات میشود کە از دیدگاە سریاس حمایت و پشتیبانی کردە و در تقابل با دوستان فعال فرهنگی است، متاسفانە این نگاە بیانگر غربت تنز در میان ما می باشد.
لزا لازم بە اشارە است کە تنز مزکور بە نقد از دیدگاە موهوم و تنگ نزر سریاس بودە و ای دیگاە را در قالب زبان تنز مورد انتقاد قرار دادە است. خوانش دقیق تنز باید.
کوتاە اینکە سریاس نیابت انانی را میکند کە از بسخودبینند کە وجود دیگری را بر نمی تابد و بنابراین با القاب و اتهامات ناجور انان را منکوب کردە و در پی حزفشانند.
کاک سریاس و هم کیشانشان در دایرەی اندیشەی توهم توتئە گرفتارند، چیزی کە در اخر تنز بە ان اشارە شدە است؛
تتتتت وووووو ههههو مممم…….
شگفتا …. این فعالان از بس مشهور و نامی و فعالند کە هرگونە حزورشان رادر ستح عمومی و رسمی برنتافتە و حتا از دیارهای شبانە و فرهنگیشان باید محروم بمانند.
روزگار غریبیست نازنین!!!!!!!!!!!!
نکتە؛ فارسی فێرەنان تایوەتی بە فۆنتی کوردی نویستم.
کاکی کهمکۆڵ!
هر کس از ادبیات حرفهای سر رشته داشته باشد میداند که بیان و کامنتهای شما در مذمت سریاس بود (سر- یاس که چه عرض کنم، مل وهنۆشه!) و آنانی هم که سررشته ندارند، اصلا متوجه نشدند که چه گفتید!
دمت گرم و سرت خوش باد.
با اسم قشنگ و مطلب جالبی که نوشته بودی، انگار تو دهف زدهای و من حال کردم! حاڵ!
دست مریزاد.
آقا یا خانم کمکول فکر کنم هنوز در مرحله( چلمه لته) هستی چون طنز رو تنز…استنباط رو استنبات
لذا رو لزا………مذکور رو مزکور…تنگ نظر رو تنگ نزر….حذف رو حزف ….توطئه رو توتئه…..
وای خسته شدم عجب این کمکول آدم باسوادیه…..
ولی مطمئن هستم تو هیچوت به وز کامل ویا مرحله ی پاقلیسی نخواهی رسید
جوانمرگ خواهی شد….
من بعنوان كسی که این عزیزان زحمت کشیده ومارا دورهم جمع نموده وشبی را به یادگذشته وعزیزان ازدست رفته، در کنار هم بودیم سپاس گذاریم، بدونه شک این نشستها از دیدگاه ما دوستانه وجای تقدیر وتشکر می باشد،من نمیخواهم در خصوص بعضی ازمطالبی که جمعی از دوستان در اینجا درج نموده اند اظهار نظرنمایم ، تنها اینو میگویم بیاید بجای اینکه یکدیگر را محکوم نمایم دست در دست یکدیگر دهیم وگامی در رابطه با امور فرهنگی و ادبی دیارمان برداریم، ما خاک زیر پای آنهای هستیم که دلسوز فرهنگ وادب این دیارند،وآمدن آن عزیزان دیدار تازه ای بوده وبس، ایکاش عدای هم می آمدند وپیشنهاد بازار کتابهای کاک باقی را مطرح می نمودند که حداقل گوشه خانه اش برای مهمانها خالی می شود.
سلاو بو دوستانی خوشه ویستی خوم به راستی شیوه کاریکی زور جوانه بو تازه کردنی یادواره کان و چاوپی که وتنی فه رهه نگی و یه کگرتنیکی ئه ده بی.
له روانگه ی منه وه کاریکی زور جوانه هه ر پیروز وسه رکه وتوو بن
زور پیم ناخوش بوو به ناوی سریاسه وه کامنتی یان داناوه چوون ئه وانه هه ر هه موویان له دوستانی به ریزی ئیمه ن وریزی تایبه تیان هه یه
کاک فه رهادی سالحی خوی ده زانی ئیمه چه بیرورا یه کمان هه یه…
کاک فه رهاد تکایه له مه و دوا هه رکه سیک به ناوی سه ریاس کامنت دا ده نی و پیچه وانه ی روانگه ی ئه ده بیه له سایته که داکامنته که ی دامه نی (تایید) مه فرموو…. زور سپاس
سلام کاک فرهاد عزیز، از کار خبر رسانی فعالتون ممنون متشکرم، سلام پاوە میتواند بە جایگاە واقعی خود برسد تحت مدیریت شما. موفق باشید.
لتفا دیدگاهی که شبە طنز بود ودر پاسخ کاک سریاس بود را منتشر کنید،خالی از لتف نیست. موفق باشید
دوست عزیز ، طنز غلط نویسی نیست !! من به عنوان یک خواننده سبک غلط نویسی ( طنز !! ) شما را نپسندیدم .
جناب آقاي سرياس شما فكر كنم اين ديدارها را با شب نشيني اشتباه گرفته ايد لطفا” چشمهايتان را بشوييد و يكبار متن گزارش را مطالعه فرماييد. جلسات نقد و بررسي و آسيب شناسي و ديدار از بزرگان عرصه فرهنگ و ادب كار ي فرهنگي است در ضمن افراد مذكور به اندازه كافي داراي نام و نشان و اثر و حضور در جغرافياي كلي مي باشندعكسها درضميمه گزارش مي باشند و براي قيافه گرفتن نيست بلكه سندي تصويري از كار مي باشند و افراد فوق خدمتشان معلوم است . اميدوارم فعاليت و خدمات فرهنگي شما نه در سايت محلي، بلكه در عرصه بين المللي نمايان شود. در ضمن من شما را با آقاي اكرم حسين زادهشاعر عزيز ديارمان اشتباه نميگيرم شما لقب شعري وي را عاريه گرفته ايدو شيطنت ميكنيد.
سلام به این فعالان فرهنگی ادبی که هر روز در جایی و مکانی {جلسات فرهنگی و جلسات ماتم و عزا و شادی و گردش و کباب خوردن و جلسات محیط زیستی …} مشغول عکس گرفتن هستند و قبل از اینکه شب نشینی و جلساتشون تمام شود به فکر آن هستند در شبکه های مجازی عکس هاشونو پخش کنند. خدا کنه این شب نشینی ها در نهایت سبب شود این بزرگواران برای فرهنگ دیارمان قدم مفیدی بر دارند. تا به حال که وقت نکرده اند و همه اش مشغول فتوشاپ و تزیین عکس های یادگاریشان بوده اند . عکس گرفتن اگر همراه با عمل همراه نشود تنها یک ژست تبلیغاتی است و لاغیر. پیامتون رسیده ای علامه ها و ای بزگواران زمانه. سراسر کردستان و ایران و جهان به شما افتخار می کنند. تو را به خدا به جای این نمایش های بی جهت و کذایی بروید یک کتاب بدرد بخور مطالعه بفرمایید و و هر کدامتون یک کار اساسی فرهنگی و اجتماعی انجام دهید. امیدوارم کسی را ناراحت نکرده باشم.
آخه كدوم فرهنگ آقاي صالحي
اينها كه دارند از روي نام كورد و هورامي نان مي خورند تو كدوم مراسم رسمي در منطقه جايگاهي دارند كه اينطور و با چنين ژست هايي دارند از تو كدو آب مي خورند.
مگه قراره هر شب نشيني اي تو سايت گذاشته شود.
كدام ماحصل
راستي تا يادم نرفته اسم كاك باقي شفيعي, محمدرشيد اميني و مومن يزدان بخش و صباح جباري را كنار بقيه نگذاريد.
بابا به خدا كراهت دارد. بسه اين ژست هاي روشنفكري
جناب هوشنگ مرادی که نامت شبیه نام هوشنگ مرادی [کرمانی] است!
غهرهزن بازی در نیارو! قرن بیست ویکم است. و انگار سرکار در میانههای قرون وسطی، در حال سیر کردن هستی.
میخواستم کمی برایت ادیبانه بنویسم که پشیمان شدم و بهتر است بی تعارف بگویم:
به شما چه مربوط که دیگران چکار میکنند و چکار نمیکنند. مگر در خانه شما را زده اند یا مزاحم شما شده اند و خواب شامگاهیتان را به هم زده اند؟!
شما میتوانید نقدی بر کاری بنویسید و بس. نه اینکه با شخصیت شهروندان بازی کنید و هر چه از مغزتان تراوش کرد، بر زبان بیاورید: که فلانیها را را با فلانیها مقایسه نکنید. خجالت بد چیزی نیست که آدم بداند حداقل با کدام (خ) نوشته میشود! و ادب چیز زیبایی است که هر آدمی بدان آراسته باشد. سخنان گزاف بی معنایی میزنی که مجبور میشوم جوابی بنویسم. آخر آدم حسابی کاری میکنی من از خودم خجالت بکشم که اینگونه کامنت میگذارم.
بی زحمت خوش مشربی و خوش ذوقی و جبهه بازی و خودشیرینی نکن که کار بسیار بی مزه ای است.
حداقل این افراد به دیدار آنانی رفتند که شما در سوی دیگر قرارشان دادید! اگر شما توانایی رفتن ندارید، لطفا من بعد جلوی دست و پا نایستید!
روزت بخیر…. راستی اگر روزی شما هم پیشکسوت شدی، ممکن است به دیدار شما هم بیایند. تا آن روز … تلاشتان را بکنید!
متشکرم از مدیر سایت که بی دریغ و بی توقع در حال تلاش برای پیشبرد با هم بودن و با هم ساختن، زحمت میکشند.
یک چیز را یادم رفت به این آقای هوشنگ مرادی [کرمانی] بگویم:
جناب!
لطفا به جای این حرفهای یک من یک غازتان، پول یک مرغ پرورشی را برای خرید کتاب کاک باقی هزینه کنید تا ایشان هم بدانند که شما از ته دل و راستهقینه و ههرهقهتی با وی همراهی میکنید.
به عکس کاک باقی نگاهی بیندازید که در کنار نسخههای توزیع نشده کتابشان، ایستاده اند. (آن همه نسخه روی دست مانده، نشانه آن است که دوستانی چون شما هر کدام چند نسخه را برداشته اند تا توزیع کنند!!!!)
در ضمن فکر نکن که سنگ مفت و گنجشک مفت گیر آورده ای! که هر طور دلتان بخواهد، جولان دهید و سخن پراکنی کنید!
[ نیم نگاهی تنز ئالودە بە دغدغەی سریاس]
اوا …..
چیە، چی شدە ،
سریاس ما رو کیا آزارش دادن، کە این همە سراسیمە و ناراحت دست بە دامان خدای محمد ( ؟ ) شدە و از عالم و ادم جواب پس میخاد!!!!!!!!؟
اوا،
بازم اینا!!!!
خدای من!!!
اینا کە بە زندەهام چسپیدن!!
دلمون خوش بود، میگفتیم؛ مردەها پیشکششون، فقت دست ازسر زندەهامون بردارن، خیالی نیس!!!
اما اینا کە بە این سادگی دس بردار نیسسن، همین فردا پس فردا، مس کنە بە یقەی من و سریاس و، چە میدونم بە یقەی همەی شهروندان بی نام و نشان و دیگر افراد خوشنام و نشان و خوش خت و خال و مشهور و ، زبانم لال مسولین دلسوز وسدددیق شهر می چسپن و از سر و کول این شهر بالا می رن!
اسن این ندید بدیدا دیواری) نزمتەر( از دیوار این شهر سراغ ندارن، کە ان هم شبانە از دیوار این شاعران ورپریدە بالا میرن و مویەکنان گدایی کردە تا شبچرەیی بشکمند و این ور و اون ورشونو گرفتە چند عکسی روتوش کردە و کاک فرهاد شیرین دردونەی شهرمونو ، گول زدە تا شاید از این تریق بە نوایی برسن!!!
واسەی این بود کە منم با سریاس کوچولوی ریزبین خودمون سدام در امد و خواستم کوس رسوایی اینارو در دهم.
نتیجەی اخلاقی؛ راستش اگر اق سریاس خودمون افشا گری نمیکرد، بنمدە زکاوت اینچنینی نداشتم.
نتیجەی ادبی؛ دیوار فرهنگ و ادب خیلی بلند است،اسن بە درد مشەور شدن نمیخورد.
نتیجەی فرهنگی؛ واسەی شهرت و نام و نشان، مس کنە بە شعر و شعور نچسبید، بە شهر بچسپید و از سر و کول من و کاک سریاس بالا روید ،دردمان نمیگیرد، اسن شب و روز من وکاک سریاس بە شەرت رساندن ادماس، اونم چە جوور.
نتیجەی هنری؛ اسن عکس گرفتن و عکس اندختن هنر نیس و کسی رو بە نوایی نمیرسونە، ان بە کە هر دوربینی رو شیکست و دور انداخت، تا کە شاعران و نویسندگان ، عللخسوس فعالان فرهنگی پاوە دیگر سراغ کسی نروند و همچنان بی نام و نشان بمانند، و حسرت بە دل تا بە گور بروند.
نتیجەی شهروندی؛ این فعالان، شهروند این شهر نیستند و باید در شهری دیگر عکس یادگاری و نام و شهرت بگیرند.
نتیجەی امنیتی؛ این گونە افراد ارامش هیچ کسی رو بر هم نمیزنند، مگر ارامش من و کاک سریاس و اندک مزاحمتی برای کاک فرهاد.
نتیجەی پزشکی؛ هر گونە عکس برداری و…از هر فرد موسوم بە بیماری اکیدا ممنوع،مگر با تمام مدارک لازم و انگشت نگاری و …
نتیجەی رفاقتی خودمونی؛ دوستاتونو خوب خوب بپایید این شاعرا و نویسندەها مسکن بەتون نچسپن.
نتیجەی اموزشی؛ هر راهی واسەی مشهور شدن خوب پسندیدەس ، مگر شعر و شاعری کە ، من و کاک سریاس هول میکنیم.
ن ت ی ج ە ی تتتتت ووو، هههو ،م تتتتت تو….
ن
…!
ای کاش شماهم اونجا میبودی واشک های شوقی رومیدیدی که در چشمای همه حلقه زده بود
نمی دانم اگه کسی قدردان زحمات گروهی از افراد جامعه باشه که از جان و مال وعمر وحتی چشمای خودشون برای اعتلای فرهنگ ملتشون مایه گذاشتن قدردانی کنه منهم به خودنمایی وژست گرفتن متهم میشه
بزار بشه واین دلیلی بر …
تورا به خدای محمد این شب نشینی ها چه توفیقی چه خاصیتی چه کار شاق و خاصیه که با گرفتن عکس ها وژست های یادگاری بازتاب داده میشه . کاک فرهاد صالحی شما دیگه چرا . این افراد محترم چرا این حد جویای نام ونشان برای خودن هر روز با یک ژست با تفریح یا شب نشینی خودی نشان میدن بیچاره هورامان