ی 09 اردیبهشت 1403 ساعت 17:20

چطور کتاب‌خوان حرفه‌ای شویم؟

چطور کتاب‌خوان حرفه‌ای شویم؟

آدم‌هایی که با کتاب ارتباط می‌گیرند برخی فقط کتاب را دوست دارند و برخی علاوه بر اینکه کتاب را دوست دارند آن را می‌خوانند که در این گزارش به ویژگی‌های یک کتاب‌خوان حرفه‌ای اشاره می‌کنیم.

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : آدم‌هایی که با کتاب ارتباط می‌گیرند برخی فقط کتاب را دوست دارند و برخی علاوه بر اینکه کتاب را دوست دارند آن را می‌خوانند که در این گزارش به ویژگی‌های یک کتاب‌خوان حرفه‌ای اشاره می‌کنیم.

 

 

رضا کریمی؛ آدم‌هایی که با کتاب ارتباط می‌گیرند برخی فقط کتاب را دوست دارند و برخی علاوه بر اینکه کتاب را دوست دارند آن را می‌خوانند. برخی به سطح بالاتر می‌روند و یک کتاب‌خوان حرفه‌ای می‌شوند. از این بالاتر هم هست، آن‌ها کسانی هستند که بدون کتاب احساس می‌کنند که چیزی کم دارند؛ آن‌ها بدون کتاب احساس گرسنگی می‌کنند چون به اصطلاح کتاب‌خوار هستند.

 

 

کتاب‌خوان حرفه‌ای را می‌توان یاد گرفت و تمرین کرد، اما کتاب‌خوار کسی است که وجودش و با کتاب شباهت پیداکرده است. پس در اینجا به ویژگی‌های یک کتاب‌خوان حرفه‌ای اشاره می‌کنیم. خوردن کتاب به خود فرد بستگی دارد!

 

یک کتاب‌خوان حرفه‌ای؛ کتاب را به‌خوبی می‌فهمد، کتاب را به‌خوبی تحلیل و نقد می‌کند، با دیگران این کتاب را گفتگو می‌کند و پیشنهاد‌های خوبی برای کاستی‌های کتاب دارد که به تفصیل هر کدام از این موارد

 

 

 

بخش اول: شناخت عمیق کتاب و معرفی مناسب آن

 

 

 

 

تا یک اثر ادبی یا هنری خوب فهمیده نشود، خواندن و نقد و مباحثه در مورد آن به‌درستی اتفاق نمی‌افتد. از راهکارهای شناخت عمیق کتاب و معرفی مناسب آن می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

 

 

 1. خلاصه و کلیات و عناوین اصلی کتاب و توضیح اجمالی فصول: یک خواننده خوب باید بتواند کتاب را خوب خلاصه کند و توضیح بدهد طوری که نمای کلی از اثر را ترسیم کند.

 

 

 

2. معرفی مؤلف (+ آثار و روش و دیدگاه‌های او): شناخت مؤلف و پاسخ به این پرسش که قبلاً چه آثاری منتشر کرده است و افکار او در رابطه با موضوع کتاب چیست؟ به فهم عمیق‌تر اثر کمک می‌کند. اصولاً نویسندگان بزرگ یک منظومه فکری دارند و بسیاری از آن‌ها سیر اندیشه دارند و در طول زمان تغییر کرده‌اند. توجه به همه این نکات به خواننده برای شناخت بهتر اثر کمک می‌کند.

 

 

3. تبیین موضوع کتاب و اهمیت آن: یک خواننده خوب اگر بداند که چرا موضوع کتاب و خواندن آن مهم است بهتر می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند و از کنار جزئیات ساده عبور نمی‌کند. درک اهمیت کتاب و موضوع آن به‌صورت طبیعی دقت و تیزبینی خواننده را بالا می‌برد.

 

 

4. بیان اهداف کتاب و مهم‌ترین سؤالاتی که نویسنده کتاب سعی کرده به آن پاسخ دهد: هر نویسنده از نوشتن اثر خود اهدافی را عالمانه یا ناخودآگاهانه در ذهن دارد. توجه به این اهداف موجب می‌شود یا دنیای نویسنده نزدیکی صورت گیرد.

 

 

5. بیان بخش‌ها و جملات مهم کتاب (با ذکر دلایل این انتخاب): هر اثر نقاط اوجی دارد که در فهم کتاب تعیین‌کننده است. خواننده باید نقاط اوج را کشف کند و حتی برخی از فرازهای کتاب را جزءبه‌جزء بخواند و بفهمد. چرا گه با همیشه با کلی‌گویی شناخت کافی حاصل نمی‌شود.

 

 

6. پیشنهاد کتاب‌های مفید و مکمل دیگر در محوریت موضوع کتاب (با ذکر دلایل پیشنهاد): برای نزدیک شدن به دنیای کتاب باید کتاب‌های مکمل را هم پیدا کرد و خواند. کتاب مکمل موجب برجسته کردن نکاتی می‌شود که با تک‌خوانی اثر ساده به نظر می‌رسیدند.

 

 

7. نظرِ بزرگان و کارشناسان درباره­ی کتاب و بازتاب اثر در جامعه و رسانه‌ها: یک خواننده نباید فقط احساس و نظر خود درباره کتاب را مدنظر قرار بدهد. توجه به نظر دیگران مانند کتاب‌های مکمل موجب توجه به نکاتی می‌شود که ابتدائاً ساده به نظر می‌رسیدند.

 

 

 

بخش دوم: نقد کتاب

 

 

 

 

نقد لزوماً بیان اشکالات و معایب نیست. یک نقد خوب نقدی است که جایگاه و مقام یک اثر را مشخص کند. تعیین جایگاه اثر می‌تواند بابیان نقاط مثبت یا منفی محقق شود. برای نقد خوب توجه به چند مسئله مهم است:

 

 

 

 

1. رعایت اصول نگارشی (ویرایش ادبی و علائم نگارشی و زیبایی) و نقد شکلی: این نوع نقد را منتقدین مبتدی استفاده می‌کنند پس توصیه به منتقد این است که به‌اندازه خود و در حد ضرورت از نقد شکلی استفاده کند. هرچند گاهی ضرورت این نقد آشکار است مثل جایی که ناشر یا نویسنده مدعی رسم‌الخط خاصی هستند یا شکل کتاب ویژه است.

 

 

2. گویایی و وضوح متن، ادبیات مناسب و میزان موفقیت نویسنده در بیان نظرات خود: قبل از اینکه قضاوت کنیم که نویسنده چقدر درست نوشته، باید بفهمید چقدر واضح نوشته است؟ گاهی بعضی از سخنان صحیح، ناصحیح بیان‌شده‌اند.

 

 

3. نقد نتیجه‌گیری و قضاوت‌ها و پیام‌های اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی و… نویسنده: یک نویسنده به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم اعتقادات خودش را در قالب‌های مختلف بیان می‌کند. نقد این اعتقادات که در اثر به خواننده ارائه‌شده‌اند هم بخش مهمی از کار یک خواننده حرفه‌ای است.

 

 

4. تحلیل سیر و انسجام و فصل‌بندی کتاب و بیان تناقض‌های و ناهماهنگی‌ها: گاهی اجزای یک اثر در جای خود مفید هستند اما ترکیب اجزا هماهنگ نیست و نویسنده خواننده را سرگردان می‌کند یا مطالب کتاب با همدیگر تناقض دارند.

 

 

5. بیان کمبودها و ناگفته‌های اثر: یک خواننده نباید فقط به خطوط سیاه اثر توجه کند بلکه نقاط سفید کتاب هم مهم هستند. به‌عبارت‌دیگر نباید فقط به آنچه گفته‌شده فکر کنیم بلکه آنچه گفته نشده هم باید مورد دقت قرار بگیرد.

 

 

6. مؤلف چقدر درست و مستند خواننده را قانع کرده است؟ سخنان خوب همیشه قانع‌کننده نیستند بلکه گاهی شعاری یا بدون در نظر گرفتن مخاطب بیان می‌شوند. هرکسی در کنار سخنان خوب باید توجیهات خوبی هم داشته باشد و درست و مستند استدلال کند.

 

 

7. مقایسه تحلیلی با دیگر آثار مشابه در آن موضوع: در نقد و تحلیل یک اثر نباید فقط خود اثر و نویسنده آن را ارزیابی کنیم. بلکه باید آن را با آثار مشابه مقایسه کنیم و ببینم که کدام اثر با اهداف مشابه موفق‌تر بودند؟

 

 

8. تحلیل دیدگاه دیگران درباره کتاب: توجه به دیدگاه کارشناسان و منتقدین درباره کتاب و تلاش برای تحلیل سخنان آن‌ها و بیان نکات مثبت و منفی آغاز مباحثه در مورد کتاب است که در بخش سوم مفصلاً و به‌صورت متقابل و بلکه رودررو مطرح می‌شود.

 

 

بخش سوم: نقد نقد

 

 

 

 

 

یک کتاب‌خوان حرفه‌ای باید بتواند با دیگران در مورد یک کتاب مباحثه و گفتگو کند. نظرات آن‌ها را خوب بشنود و بفهمد و در مورد آن‌ها نقد و اظهارنظر کند. رعایت اخلاق، دقت و سرعت عمل و انتخاب کلمات و جملات واکنشی مناسب موجب می‌شود سطح گفت‌وگو بالاتر برود.

 

 

بخش چهارم: جایگزینی کتاب

 

 

پیشنهاد بازنویسی کل کتاب یا یکی از بخش‌های آن: منظور از جایگزینی کتاب و به‌جای نویسنده بودن این است که بر اساس موضوع و هدف، کتاب دوباره نوشته شود و منتقد بیان کند که اگر من بودم چه چیزهایی را می‌نوشتم تا بیشتر به هدف نوشته نزدیک شود. جایگزینی همان بازنویسی است و فرد بازنویس می‌تواند بخش تازه‌ای یا سیر جدیدی پیشنهاد کند و دیگران را قانع کند که این پیشنهاد مؤثر و مفیدی است.

 

 

 

 

جایگزینی همیشه یک وظیفه خواننده نیست ولی در صورت انجام آن خواننده خود را به‌جای نویسنده قرار می‌دهد و شاید بتواند با اجرای درست جایگزینی معقول‌تر درباره کتاب فکر کند.

 

 

 

 

بخش پنجم: بیان مطالب

 

 

هرکسی که می‌نویسند یا می‌گوید علاوه بر سخن خوب گفتن باید خوب سخن بگوید. از نشانه‌های خوب سخن گفتن: منسجم، رسا؛ جذاب و خلاقانه و اخلاقی سخن گفتن است.

 

 

1. نظم در بیان و انسجام سیر مطالب: پراکنده‌گویی و آشفته‌گویی و شروع و پایان نامناسب موجب کاهش اثرگذاری سخنرانی یا نوشته می‌شود.

 

 

2. استفاده از کلمات و جملات گویا و رسا و واضح: وقتی یک مستمع کاملاً نفهمد که شما چه می‌گویید ممکن است از گوش کردن به سخنان شما خسته شود و یا برخی از جملات مهم شمارا نشنود!

 

 

3. جذابیت و نافذ بودن کلام: انسجام و وضوح همیشه خواننده را جذب نمی‌کند بلکه گاهی باید در مستمعین نفوذ کرده و آن‌ها را برای شنیدن مشتاق کرد.

 

 

4. خلاقیت در بیان مطالب و استفاده از روش‌های ابتکاری: خلاقیت می‌تواند استفاده از ابزارهای کمکی باشد یا تغییر در نوع زبان بدن و یا لحن گفتار.

 

 

5. رعایت اخلاق در ارائه مطالب: رعایت اخلاق، خصوصاً در مقام نقد و مباحثه و هنگامی‌که کتاب ضعف بزرگی دارد یا دیگران سخنان غیرمنصفانه‌ای بر زبان رانده‌اند، موجب می‌شود که هدف اصلی از نقد و کتاب‌خوانی که همان فهم و آگاهی است، فراموش نشود و جای خود را جدال بی‌حاصل ندهد.