ش 29 اردیبهشت 1403 ساعت 23:45

دختر اگر درس بخواند سَر به هوا می شود/حبیب الله مستوفی

دختر اگر درس بخواند سَر به هوا می شود/حبیب الله مستوفی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه :  به لبهایم مزن مُهر خموشی که من باید بگویم رازِ خود را به گوش مردم عالم رسانم، طنین آتشین آواز خود را بخشی از عصیان فروغ فرخزاد سالهای اینک دورِ اوایل دههٔ پنجاه خورشیدی و ‌خاطرات شیرین نخستین ایام دورهٔ نخست متوسطه(سال هشتم)، هنوز به من نزدیکند و در […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه :  به لبهایم مزن مُهر خموشی
که من باید بگویم رازِ خود را
به گوش مردم عالم رسانم،
طنین آتشین آواز خود را
بخشی از عصیان فروغ فرخزاد

سالهای اینک دورِ اوایل دههٔ پنجاه خورشیدی و ‌خاطرات شیرین نخستین ایام دورهٔ نخست متوسطه(سال هشتم)، هنوز به من نزدیکند و در چشم به هم زدنی، به بهانه های گوناگون فرا رویم می ایستند و بی پروا از گذشتِ بی رحم زمان و فراز و فرودهایش، در کمال جسارت ،خواستار خود نمایی می شوند و گویی گوششان بدهکار نهیب های من برای خطرِ احتمال افتادن در دام« زمان پریشی »نیست!

در آن ایام کمتر از ده سال از تشکیل کمیتهٔ جهانی پیکار با بیسوادی که بعداً مشمول تغییر عنوان شد(نهضت سواد آموزی) می گذشت و فعالیت کلاس های آموزش بزرگسالان(اکابر) با نظارت ادارات آموزش و پرورش چشمگیر بود. در این میان به توصیهٔ سازمان زنانِ آن زمان کلاس اکابر برای زنان خانه دار دایر شده بود.

هر روز پس از برگشت از مدرسه به خانه، شاهد تلاش های شورمندانهٔ مادرم(۱۳۱۵-۱۳۸۰خ) که در کلاس اکابر شرکت کرده بود، بودم و اشتیاقش را در فراگیری خواندن و نوشتن کلمات چون گرمای نَفَس هایش که بیست و یک سال است محبوس خاکند و مأنوس من، با رگ و پوستم حس می کردم. شوقش به هنگام نوشتن و خواندنِ جملهٔ« آن مرد در باران آمد» چون بارش باران تماشایی بود.

روزی به او گفتم؛ مادر مگر در زمان شما مدرسه نبود؟ چرا به مدرسه نرفتی؟ نگاهش به من پیش و بیش از جوابش حاوی راز و رمزی پنهان بود، گویی سرگردان یافتن جمله ای بود و نگران گفتن یا نگفتنش!

من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
که مَر آن راز توان دیدن و گفتن نتوان

او نگاهش را نامه کرده بود تا از جواب لفظی بگریزد اما به حکم مادر بودن ،گویی قانع نشدن فرزندش را هم تحمل نمی کرد. پس با همان نگاه راز آلود که پرده دارِ خوش و ناخوش های زندگیش بود، با زبان شیرین مادری چنین گفت؛ ئاوەختە واچێنێ، کناچێ ئەگەر دەرس بوانۆ«سەرحیە»مەۆو

آن وقت ها می گفتند؛ دختر اگر درس بخواند بازیگوش و سر به هوا می شود.و اینک ما، براستی در عمل و از بُنِ جان و دور از نظر و لقلقهٔ زبان به چه میزان از آن باور فاصله گرفته ایم!؟

2 پاسخ برای “دختر اگر درس بخواند سَر به هوا می شود/حبیب الله مستوفی

  • پاوه در تاریخ اسفند 24, 1401 گفت:

    سلام جناب مستوفی بزرگوار معلم ها درس واقعی را نمی دهند در کلاس مشاوره بحث های را برای دانش آموزان می کنند منحرف می کنند . و حرف پدر و مادر اصلا” توجه نمی کنند و دوستان و معلمان مشاوره دانش آموزان را بدبخت نموده و فاقد آینده می باشند .

  • ناشناس در تاریخ اسفند 18, 1401 گفت:

    سلام جناب مستوفی عزیز
    بسیار تفاوت داریم….
    حداقل سری به ساختمان پزشکان بزنید‌.. تا بجای پزشکان هندی و … متخصصان زن این سرزمین را که در نتیجه زحمات امثال جنابعالی به این مقام دست یافته اند، ملاقات فرمایید…
    دختران کارشان از سر به هوایی گذشته
    شما مدیر و مسئول بودی انتظار می‌رود نهایت تلاش نظام جمهوری اسلامی را در ترویج برابری آموزشی را یادآور می شدی؟
    حال از قصد شما در نگارش این متن بی خبرم…