ی 16 اردیبهشت 1403 ساعت 17:08

یادی از مدرسه راهنمایی آریا و آن روزهای پاوه

یادی از مدرسه راهنمایی آریا و آن روزهای پاوه

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه: پیش گفتار:در مسیری که بیشتر اوقات به باغهای پایین دستی پاوه طی مینمایم بر اثر تغییرات اقلیمی و اثرات مخرب گازهای گلخانه ای و به تبع آن خشکسالی های پیش آمده درختان گردو و توت افتاده و نیمه خشکیده نشیمنگاه بچه ها در سنین مختلف گشته است،قلیان و سیگار جای اوقات […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه: پیش گفتار:در مسیری که بیشتر اوقات به باغهای پایین دستی پاوه طی مینمایم بر اثر تغییرات اقلیمی و اثرات مخرب گازهای گلخانه ای و به تبع آن خشکسالی های پیش آمده درختان گردو و توت افتاده و نیمه خشکیده نشیمنگاه بچه ها در سنین مختلف گشته است،قلیان و سیگار جای اوقات فراغت سالم را گرفته است عربده و سر صدای بی ربط آرامش محیط را برهم زده جوانی را میبینم که پیراهنش را در آورده و خودش را از شاخه ای که چند برگ سبز دارد آویزان نموده است،دیگر دارکوبها. پرندگان و مرغان محلی این باغات، جرات نمایان شدن را ندارند و یا اصلا ریشه کن و نسلشان منقرض گشته،در گوشه دیگری گوشی بدستهایی را میبینم که ساعتها سرشان را در آن فرو برده و معلوم نیست دارندچکار میکنند،اینجاست که نقش و خلا مدرسه را احساس میکنیم.محمد غریب معاذی نژاد

من هم همینجوری به فضای سالهای۵۱ و ۵۲که محصل سال اول راهنمایی بودم برگشتم،صدای جوی آب تمیز باغات جنب و جوش پرندگان و باغهای تنیده از پرچین و عبور و مرور مردان و زنان هشتاد نود ساله را ذهن خود ورق میزدم بدا به حالمان در این دور و زمانه چگونه تغییرات انسان ساخته و عملکرد ضعیف کشورهای صنعتی و کرونا و اعتیاد لجام گسیخته بشر را تخت تاثیر خود قرار داده است.  آنچه که مشخص  است  بر اثر این تحولات،کیفیت زندگی برای انسان دنیای گیاهی و جانوری بسیار پایین آمده است ،،،، نگارنده این نوشتار سعی براین دارد تا با گریزی به پنجاه سال پیش با تمرکز  روی یک مدرسه خاص ﴿راهنمایی آریا)فضای آن دوران را برای چند لحظه به تصویر بکشد.

گذری و نظری بر آن روزهای پاوه و مدرسه آریا: اوایل دهه پنجاه است شهر جمعیت چندانی ندارد نزدیک پنج هزار نفر ی میشود بر روی دیوار حیاط بانک کشاورزی آن زمان در مجاورت تکیه    جمعیت شهر را با خط درشت مشخص کرده اند،فضا،فضایی آرام است مدتی است تلویوزیون راه اندازی و وارد شهر شده و چند سریال خوب مثل تلخ و شیرین و بازارچه در حال پخش هستند مردان سن و سال گذشته درحد صد ساله ها در کنار دکانها چوب سیگار بر دهان در حال گپ زدن و شوخی هستند، چند سالیست موتور برق در شهر راه اندازی شده ،دودکش بخاریهای هیزمی چشم انداز پشت بامها را مواج ساخته است.

تعداد وسایل نقلیه بسیار کم و انگشت شمار،،تعدادی محدود جیب ،آریا و وگاز ارتشی و لندرور و آهو بیابان از ماشینهای اداری و نظامی بشمار میایند نزدیک ساعت دوازده ظهر صدای بوق اتوبوس کرمانشاه سکوت پاوه را میشکند،اداره فرهنگ نقش اساسی و کلیدی در شهر دارد در واقع اداره فرهنگ در همه امورات سیاسی و فرهنگی نقش برجسته ای دارد معلمان و کادر اداری با لباس رسمی ،کت و شلوار درجامعە حاضر میشوند،ابهت و نفوذ اداره فرهنگ بیشتر به سبب تعداد زیاد معلمین،محصلین و حوزه گسترده جغرافیایی است که تا ازگله و مناطقی فراتر از روانسر تا نزدیک شهر کرمانشاه حوزه نفوذش گسترش یافته است، اقتصاد و درآمد در حد بخور ونمیر است ولی تضاد طبقاتی چشمگیر  احساس نمی گردد،روابط شهر و روستا تنگاتنگ ،کوچه پس کوچه های پاوه بوی خاک و دیمک میدهند،گنجشکهای پاساری در همه جا حضوردارند محله ها هنوز کارگرد فرهنگی اجتماعی خود را حفظ کرده اند بچه های هر محله بیشتر در محله خود قدرت مانور و بازی کردن دارند مگر برای رفتن به مدرسه.

تمرکز،همگرایی و جنب و جوش اقتصادی از محدوده مسجد حضرت عبدالله و دره باسام جای خود را به میدان و محله تکیه واگذار کرده است.شهر دارد به همه سمتها گسترش و نمی شود جلو رشد طبیعی و میل و آرزوی افراد را در تعیین سکونتگاه را گرفت، دومین قبرستان  شهر تا وسط شهر گسترش یافته است،بوی عبور گله های گوسفند و گاو در بیشتر نقاط پیچیده است در این میان..پایین تر از مرقد شیخ محمد، مدرسه ای وجود دارد که میتوان گفت دومین فضای آموزشی بعد از دبیرستان بشمار میرود دومین دوره تحصیل کردگان پاوه بعد ازدیپلم در این مدرسه مشغول به تدریس بودند در واقع همان فارغ التحصیلان دانشسرای راهنمایی ..

از فاصله چند متری مدرسه بوی خوراکی میان وعده یا همان تغذیه جاذبه و اهمیت مدرسه بیشتر و بیشتر نمایان میشود این مدرسه همان مدرسه نام آشنای آریا است،مدرسه راهنمایی آریا نامی  تاثیر گذار در آن مقطع زمانی پاوه به شماره میرفت چرا که معلمانش تحصیلات جدید داشتند و اکثریتشان بومی این شهر به شماره میرفتند بچه ها دسته دسته از همه مسیرها با قیافه هایی از جنس قناعت ولی مشتاق به درس روانه مدرسه بودند بچه ها خود را مشغول حاشیه و شوخیهای بی ربط نمیکردند،حرمت و قدرت معنوی و قانونی معلم آنچنان بود که دانش آموز جرات سر وصدا و شوخی و عربده در کوچه و محله را نداشت و در واقع این رویه در بین کل دانش آموزان نهادینه شده بود اگر چنین اتفاقی میافتاد دانش آموز خاطی بالاخره بشدت مورد مواخذه قرارمیگرفت کفشهای پلاستیکی و سرهای تراشیده شده با مکینه های خانگی بهمراه کیف و نایلون حاوی کتابها و در همه کیفها یک وسیله مشترک که آنهم کاسه یا قابله کوچک جهت خوردن راحت تغدیه مورد توجه اکثر دانش آموزان و خانواده ها بود،

دادن تغدیه در مدرسه جاذبه ای خاص را خلق کرده بود مدرسه راهنمایی آریا تا اندازه ای مدرنیته و دنیای جدید را در قلمرو فضای آموزشیش احساس میگردید فضای فیزیکی مدرسه متشکل از ساختمانی طویل که دفتر در انتهای راهرو وکلاسها رو به سالنی تنگ و شمالی به دیواری سنگی خشکه چین منتهی میگشت با ورود به حیاط مدرسه یک دستگاه جیب جهت آموزش کارهای فنی  و آموزش رانندگی جاذبه و علاقه به مدرسه را افزایش میداد.نمای قهوه ای آجرهای ساختمان مدرسه حس خوبی را منتقل مینمود تا چشم کار میکرد صفهای طویل با تعداد زیاد دانش آموزان همهمه ای عجیب را در آن محله ایجاد کرده بود همه بچه های پسرکلاس اول تا سوم راهنمایی منطقه در  این مدرسه بصورت یکجا تحصیل مینمودندبه سبب فضای غالب مدرسه و معلم و دانش آموز هیچ اداره ای نمیتوانست جایگزین عظمت و اقتدار اداره فرهنگ شود و در همه مراسمات این اداره فرهنگ بودکه حرف اول و آخر را میزد.

صدای زنگ دستی و سوت آقای پراهی ناظم مدرسه در صبحگاهان پاییزیی و ابرناک صداها را در سینه حبس مینمود،بچه ها ناخودآگاه در جای همیشگی خود قرار میگرفتند دوست با استعدادم شهریار زبانگهر همیشه در کنار همدیگرنظاره گر این ماجرا ها در سر صف بودیم،سرود صبحگاهی آرام و منظم داشت خوانده میشد .شخصیت با ابهت مدیر مدرسه آقای صالحی با گذر از پیچ و خم دفتر و حضور در سن طویل و بلند مدرسه سکوت مطلق حاکم شده را بیشتر و بیشتر میساخت. کراوات و کت و شلوار اتوکشیده اش بازار و رونق مدرسه را افزایش میداد بیشتر مباحث  قابل طرح در سر صف بحث انظباط در مدرسه و حضور بی ربط بچه ها در کوچه ها و محلات بیرون از مدرسه بود معلمین مدرسه به خاطر حجم بالای کتابها درس را از دانش آموزان میخواستند و تنبل بازی را قبول نمی کردند، محصلین در سر صف به همه جوانب توجه داشتند، نیم نگاهی معصومانه به حواشی تفذیه و خوراکیهای آن روز که امروز چه غذایی یا چه نوع پنیری در میان وعده دریافت میکردند گاها خدا خدا میکردیم پنیر زرد رنگ هلندی نباشد و اگر آن را میدادند با شکم گرسنه به سر وکله هم میکوبیدیم.

در این فاصله دبیران مدرسه که بیشترشان،خوش قد و قامت و خوش پوش هم بودند کم کم وارد میشدند آقای محمد رشید شریفی دبیر ریاضی،آقای حیدر ضیایی دبیر علوم تحربی و قران،شیخ مسلم خالصی و چندین دبیر خانم که همگی اهل کرمانشاه بودند،، با ورود به کلاس درس،زمان تعیین شده در هر زنگ خیلی خستکی آور نبود، تنوع در انتخاب دبیر، مدیر مقتدر،،تنوع تغذیه در کل روزها و بخصوص نوع ویتامین و توجه به ذائقه دانش آموز، مهم تر از همه نظافت عالی مدرسه توسط چندین مستخدم اینها همه در یک سیستم هماهنگ،موفقیت مدرسه را صدچندان نموده بود و کسی به فکر غیبت و فرار از مدرسه نبود در اواخر زنگ خانه روزهای پنجشنبه بسکویت های حجیم و وزینی در سایزهای منظم را دریافت میکردیم گاها بر سر تعداد داخل بسته ها نگرانیهایی در بین بچه ها بوجود میامد البته با دوباره شمردن آنها .خنم به خیر میگشت.تعدد زیاد معلمین مدرسه با نگاه و دید متفاوت و قدرت اداره کلاس مدرسه را برای بچه ها دلچسپ تر مینمود و خیلی به فکر صدای زنگ خانه نبودیم ……..

محمد غریب معاذی نژاد –دانش آموز آن روزها و معلم بازنشسته این روزها

یک پاسخ برای “یادی از مدرسه راهنمایی آریا و آن روزهای پاوه

  • سیدیاسین محمدی در تاریخ آبان 13, 1400 گفت:

    سلام و درود بر استاد فرزانه و معلم اخلاق جناب آقای معاذی نژاد. بنده در دبیرستان معلم، در اثنای سالهای ۷۵ تا ۷۷ شرف حضور در کلاس درس ایشان را داشته ام.همواره تندرست و شادکام باشید.
    سیدیاسین محمدی تایجوزی