ج 14 اردیبهشت 1403 ساعت 10:02

یادداشت| در برابر نقد سر تعظیم فرود بیاوریم!/ سیروس امین زاده

یادداشت| در برابر نقد سر تعظیم فرود بیاوریم!/ سیروس امین زاده

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : سیروس امین زاده*: این نوشتار در فضایی غبار آلود حوزه عمومی اورامانات و در بستر بحران شناختی شهروندی این سوال را از اندیشه «منقد سنتی» بحران زده دارد؛ که، آیا نقد موجود در بستر خردجمعی اورامانات توان سنجش هر پدیده‌ای را با عیار منطق واستدلال دارد؟ آیا انسان منتقد […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : سیروس امین زاده*: این نوشتار در فضایی غبار آلود حوزه عمومی اورامانات و در بستر بحران شناختی شهروندی این سوال را از اندیشه «منقد سنتی» بحران زده دارد؛ که، آیا نقد موجود در بستر خردجمعی اورامانات توان سنجش هر پدیده‌ای را با عیار منطق واستدلال دارد؟

آیا انسان منتقد اورامانات نشین، عقلانیت را سوژه انسانی می‌داند که درپناه آن خود انتقادی مقدم بر دگر انتقادی گشته است؟ تا جایی که خود «نقد» بیان شده نیز مورد انتقاد قرا می گیرد؟

آیا می‌پذیریم که نقد مدرن در پی سلطه یک اندیشه بر اندیشه دیگر نیست؛ بلکه در پی بر خورد و تلاقی اندیشه‌هایی است که در آن بستر گفتمان سازی اجتماعی مهیا می‌گردد؛ گفتمانی که منجر به شکل گیری حوزه عمومی در جامعه‌ای می‌گردد که  تمام شهروندان آن بر میزان فهم از زیست خود اجازه و شرایط ابراز اندیشه وثبت تجربه زیسته خود را داشته باشند؛ آنهم بدون قدرت و ابراز سلطه یک تفکر واندیشه مسلط!

آنچه در فضای مجازی و حقیقی اورامانات مشاهده می‌گردد عدم توانمندی نخبگان و نواندیشان بعنوان سرمایه‌های اجتماعی، در استفاده حداکثری از حضور مناسب رسانه‌های اجتماعی در فضای مجازی جهانی است.

شرایطی که به واسطه سرانه بالای مصرف اینترنت در جامعه، رسانه‌های محلی و غیر محلی را با استقبال بی سابقه‌ای مخاطبانی رو برو ساخته است؛ که خوانش رسانه ای را بعنوان جزئی مهم ازبرنامه زندگی خود قرار داده اند. بر این اساس می توان گفت خوانش رسانه‌ای مجازی در اورامانات می تواند بعنوان ابزاری بینش ساز عمومی برای کسب خرد جمعی تلقی گردد،که در آن نقش نخبگان اجتماعی در ایجاد بستر رشد و نمو حوزه عمومی اورامانات را بسیار حائز اهمیت کرده است. نقشی که می‌تواند رسانه و مخاطبین را در یک تعامل و کنش ارتباطی حول محور شناخت حقیقت قرار دهد.

بدیهی است که در این میان نقش سواد رسانه‌ای هم برای رسانه وهم عموم مردم نقشی ایجاد کننده حس عمل شهروندی حقوق مدار را دارد.

نقد مبتی بر سواد رسانه عامل توسعه است

حال اگر سواد رسانه‌ای در مسیر شناخت عقلایی و علمی پدیده‌های اجتماعی و سیاسی و… قرار گیرد نقد و انتقاد به شالوده اصلی قرار گرفتن جامعه در وضعیت مطلوب تبدیل می گردد؛ در غیر این صورت عدم داشتن سواد رسانه‌ای مطلوب، نقد خود عامل ویرانگر ومخرب حوزه عمومی است.

لذا انتقاد سنتی در شرایط موجود اورامانات که جامعه از کنش‌های عقلایی به سوی رفتار هیجانی و خشم اجتماعی در حرکت است به نیروی باز دارنده توسعه شباهت دارد و هرگز به نیروی تسریع کننده پیشرفت و ترقی جامعه مبدل نگردیده است؛ زیرا انتقاد به سبک وشیوه موجود در فضای مجازی اورامانات، مسیر زدودون نا خالصی‌های احساسی نگر جمعی و ایجاد گفتمان سازی اجتماعی را با شک و تردید مواجهه ساخته است، شک وتردیدی که ذهنیت عمومی اورامانات را به سوی بستن روزنه‌های امید بخش تشکیل جامعه دسترسی باز فضای رسانه‌ای هدایت می‌نماید.

جامعه دسترسی باز با منش روشنفکری انتقاد محور جامعه ای است؛ که شرایط برای ابراز نظر و اندیشه برای انسان بر مبنای حقوق شهروندی مهیا می گردد نه بر مبنای رانت و رابطه که تعدادی از شهروندان اجازه نقد و انتقاد و حضور بر فضای شناختی جامعه را داشته باشند و اکثریت شهروندان با موانعی در بیان خواست ونظر مواجهه گردند.

دچار بحران شناختی شده‌ایم

آنچه در فضای رسانه‌ای اورامانات قابل رویت است، بحران شناختی است که فهم اجتماعی را در مسیر پیشرفت وتوسعه راهنمون نیست؛ بلکه در سایه عدم بهره گیری نخبگان و سرمایه‌های اجتماعی از شناخت عقلایی مورد نیاز عبور از بحران شناختی موجود، شهروندان را درمعرض خطاهای شناختی روزانه قرار داده است.

نخبگانی که باید مطالبات و داده‌های فضای رسانه‌ای را برای شهروندان و مردم قابل فهم کاربردی نمایند و مشکلات موجود را به مسائل قابل حل با بار مثبت تبدیل نمایند؛ خود عامل تبدیل مسائل قابل حل جامعه به مشکلات با بار منفی گشته‌اند.

نقد و انتقاد سنتی در فضای غبار آلود رسانه‌ای موجود آفتی گشته است برای توسعه پایدار اورامانات، انتقادی که شالوده آن را تفکر هیجانی و احساسات منفی تشکیل می‌دهد، احساساتی که ایراد گیری‌های بی مورد و مجادلات بی سرانجام را خواسته یا نا خواسته برفضای رسانه‌ای جامعه تحمیل نموده است؛ تا بیان هر دیدگاه و نظری با واکنش‌های هیجانی روبرو گردد، که ثمره آن ارجحیت منافع فردی و گروهی بر خواست جمعی وعمومی می باشد.

امروزه تفکر انتقادی مدرن به عنوان مولفه اصلی روشنفکری و نو اندیشی در زیست جهان شهرندی مطرح است؛ زیرا می‌تواند هر جامعه‌ای را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب رهنمون سازد که در آن ایده‌ای پویا وسیال وزنده است که همان وضعیت مطلوب نظر را برای رسیدن به وضعیت مطلوب ترمورد انتقاد قرار دهد.

اگر سواد رسانه‌ای در مسیر شناخت عقلایی و علمی پدیده‌های اجتماعی و سیاسی و… قرار گیرد نقد و انتقاد به شالوده اصلی قرار گرفتن جامعه در وضعیت مطلوب تبدیل می گردد؛ در غیر این صورت عدم داشتن سواد رسانه‌ای مطلوب، نقد خود عامل ویرانگر ومخرب حوزه عمومی است.

اما آنچه امروز درفضای رسانه‌ای اورامانات شاهد هستیم؛ مشکل گذار از شرایط موجود و و عبور از فضای بسته تقابل اندیشه‌های موجود است.

بر این اساس نقدسنتی مخرب و ویرانگر، نه تنها حوزه عمومی را تهدید نموده بلکه حوزه خصوصی شهروندان را نیز مورد حمله قرار داده است، که این موضوع بعنوان عرف ورویه‌ای مخرب در فضای رسانه‌ای اورامانات قابل روئیت است.

لذا آسیب شناسی اجتماعی این موضوع نیاز مبرم به باز اندیشی مفاهیم و معانی ساخته شده در تفکر انتقاد سنتی جامعه را نمایان می‌سازد.

بر این اساس می‌طلبد نخبگان و آگاهان جامعه به باز اندیشی در مفاهیم ویرانگر نقد و انتقاد غیر عقلایی حاکم بر فضای رسانه‌ای اورامانات بپردازند؛ بلکه بیماری‌های پنهان و آشکار گفت‌وگوهای اجتماعی قابل شناسایی و درمان گردند. آسیب‌هایی که شناخت پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی وسیاسی اورامانات را در مسیر بحران شناختی قرار می‌دهد از جمله:

۱- عدم شکل گیری حوزه عمومی در اورامانات به منظور بیان نظر واندیشه شهروندان در شرایط یکسان و برابر
۲- عدم وجود رسانه‌های مجازی حرفه‌ای با کارکرد سیستمی و هدفمند در اورامانات به منظور تسهیل شناخت عقلایی جامعه، بحران شناختی موجود را تشدید نموده است.
۳- عدم مسئولیت شهروندان در قبال مطالب و بیان نظر انتقادی با این اذعان که افراد تا ابد مسئول نوشته‌های خود در فضای مجازی در برابر عقلانیت و منطق استدلال پذیرتاریخی جامعه هستند.
۴- هویت یابی کاذب و ارضای منیت‌های درونی از کسب این هویت‌های جعلی با کنشگری هیجانی در فضای مجازی و رسانه‌ای به رویه‌ای عرفی درفضای بحران زده شناختی اورامانات تبدیل گشته است.
۵- عدم وجود روحیه انتقاد پذیری مدیران و هدایتگران افکار عمومی  و اورامانات نشینان درکنشگری رسانه‌ای مشهود است؛ بطوری که نه تنها انتقاد از نقش‌های حقوقی مشکل آفرین گشته است بلکه هر گونه نقدی بر رفتار عموی غیر شهروندی اشخاص حقیقی با وا کنش‌های هیجانی مواجه خواهد گشت، نمونه آن را در جوابیه های هیجانی و تهدید آمیز روابط عمومی ادارات دولتی به انتقادات سنتی حاکم بر فضای مجازی اورامانات می‌توان دید.
۶- تفکیک حوزه عمومی از حوزه خصوصی افراد واشخاص حقیقی و حقوقی در فضای انتقادی موجود اورامانات بسیار مشکل به نظر می رسد؛ بطوری که اکثریت انتقاد های شکل گرفته به تخریب شخصیت های حقیقی و حقوقی منتهی می شود و انتقاد از نقش های حقوقی یا شهروندی اشخاص به انتقاد از شخصیت و ویژگی های شخصیتی افراد و شهروندان مبدل گشته است.
۷- عدم شفافیت در بیان نظر وانتقادات به شیوه ای نو به منظور بیان خواسته‌های فردی در قالب مطالبات جمعی تبدیل گشته است.
۸- انتقاد در فضای رسانه ای اورامانات واکنش هیجانی وسریع بدون تامل افراد و هواداران یک تفکر و ایده را بدنبال دارد.
۹- ایدئولوژی توجیه گرانه فضای نقد وانتقاد رسانه‌ای اورامانات را به سوی انحراف در فهم عقلایی پدیده‌های جمعی سوق داده است. ایدئولوژی که حصاری مقاوم و غیر قابل بررسی را به دور افکار فردی و گروهی خاص کشیده است؛ تا هر گونه انتقادی را صرفا با توجیه رفتار و کردار انجام شده تحلیل نمایند نه پذیرش خطا های احتمالی خود
۱۰-مجادله های متعصبانه و بی سرانجام به منظور برتری و سلطه نظر و اندیشه فردی و گروهی خاص، فضای انتقادی رسانه های مجازی اورا مانات را دچار بحران شناختی نموده است.

سخن پایانی

آنچه امروزه در فضای رسانه‌ای بسیار قدرتمند اورامانات شاهد هستیم؛ تمایل شهروندان به حضور در حوزه عمومی و تجربه زیست جهانی است، بطوریکه عرصه برای ثبت هر گونه تجربه زیست شهروندی در بستر افکار عمومی مهیا گشته است؛ تا شهروندان بتوانند سهمی در ساخت جامعه رو به فردا داشته باشند.

اما آنچه این سهم شهروندی از فضای مجازی و رسانه‌ای اورامانات را حائز اهمیت و ارزش می‌گرداند عبور از بحران‌های عدیده فرا روی توسعه جامعه و گذار از شرایط موجود به وضعیت مطلوب می باشد که سهم نخبگان و سرمایه‌های اجتماعی اورامانات در این فرایند گذار بسیار قابل تامل گشته است.

نخبگانی که رسانه‌های مجازی اورامانات پیشرفت علمی و تحصیلی آن‌ها را به رخ جهانیان می‌کشانند در قبال رخدادهای اجتماعی و فرهنگی به افکار عمومی و منش پرسشگری همین رسانه‌ها مدیون هستند.

بدیهی است بعنوان روشنفکران توسعه نگر باید ضمن هدایت فضای انتقادی جامعه به سوی کنشگری عقلایی فضای استفاده از هوش شناختی و هیجانی خود را نیز مهیا نمایند؛ تا بستر ایجاد حوزه عمومی در اورامانات را بتوان ایجاد کرد و عقلایت استدلال گرا برای عیار سنجش انتقادات رسانه‌ای  موجود گردد؛ در غیر این صورت واکنش‌های هیجانی به مطالبات عقلایی، یا کنش‌های احساسی به خواست‌های جمعی، اجازه ایجاد بستر عمومی مبتنی بر خرد جمعی را نخواهد داد.

امید که کنشگری در عرصه ارتباطات جمعی با اخلاق مسئولیت زای فردی و اجتماعی شهروندان همراه گردد و بررسی رفتار و گفتار در فضای مجازی به قبل از اقدام منتهی گردد؛ نه به توجیه کردن پس از اقدام در آن صورت است، که دیگر انتقاد فقط ایراد گیری صرف و مجادله بی سر انجام در فضای رسانه‌ای و مجازی اورامانات نخواهد بود؛ بلکه نقد و انتقاد مدرن شده مسیر ایجاد گفتمان سازی اجتماعی را بر مبنای شناخت عقلایی جامعه هموار خواهد نمود.

* دانش آموخته دکتری علوم سیاسی