ج 14 اردیبهشت 1403 ساعت 13:57

کرمانشاه به صورت علمی مدیریت نمی‌شود/ ۸ آسیب جدی مدیریت استان

کرمانشاه به صورت علمی مدیریت نمی‌شود/ ۸ آسیب جدی مدیریت استان

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : سیروس امین زاده*: این نوشتار در بستری بیطرف بدون جانبدارانه و در یک فضای توصیفی وانتقادی با بیان این پرسش تشخیصی که؛ جایگاه نخبگان علمی و دانشگاهی درون استان در حلقه اجرایی تصمیمات کلان کشوری واستانی چیست؟ وآیا اصولا ارتباط دو سویه‌ای بین گفتمان‌های علمی واجتماعی آکادمیک با بدنه اجرایی […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : سیروس امین زاده*: این نوشتار در بستری بیطرف بدون جانبدارانه و در یک فضای توصیفی وانتقادی با بیان این پرسش تشخیصی که؛ جایگاه نخبگان علمی و دانشگاهی درون استان در حلقه اجرایی تصمیمات کلان کشوری واستانی چیست؟ وآیا اصولا ارتباط دو سویه‌ای بین گفتمان‌های علمی واجتماعی آکادمیک با بدنه اجرایی دولت در استان کرمانشاه وجود دارد؟

این نوشتار، بدنبال توصیف انتقادی یک ضعف تاریخی ساختاری در مدیریت اجرایی است و هدفی جز کمک به اصلاح  عدم توانمندی ساختار مدیریت استان کرمانشاه در تبدیل نمودن مشکلات با بار منفی به مسائل قابل حل با بار مثبت با استفاده از ظرفیت‌های علمی، عقلایی و سرمایه‌های علمی وانسانی خود ندارد؛ تا دیگر سامان دادن میزان برق اختصاص یافته در پیک مصرف تیرماه استان به جای  مدیریت وحل مسئله آن به ساده‌ترین روش که قطع مصارف خانگی با عنوان تعمیرات آن‌ هم با سهم نابرابر و ناعادلانه تصمیم سازی نشود.

اگر فقر علمی و فرهنگی را ما در تمامی فقرهای دیگر بدانیم و توسعه به عنوان چشم انداز رشد و تغییر همه جانبه و گذار از فقر و نداشتن به رشد و ثروت جامعه از گفتمان‌های علمی معاصر جوامع انسانی باشد؛ آنگاه عدم توسعه یافتگی جوامع ارتباط مستقیمی با میزان بهره گیری تصمیم سازان و تصمیم گیران اداره جامعه از مبانی علمی و عقلایی تولید شده در اندیشکده‌های معاصر آن جامعه دارد؛ زیرا هدایتگری علمی وعقلایی، دست اندرکاران اداره جامعه را به سوی درک واقعیت عینی و ملموس تغییر در شیوه زندگی مردم سوق می‌دهد؛ نه درگیر نمودن ذهن در خلاء آرمان ورویاهای اجرایی دست نیافتنی…

واقعیتی که اجزای اصلی توسعه را تغییرات هدفمند نهادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه قلمداد می‌کند نه صرفا تغییر در مدیران اداره این جامعه به روش های حامی پرورانه.

استان کرمانشاه بعنوان زیستگاه انسانی توسعه نیافته و ناهمگن اقتصادی-اجتماعی در سالیان اخیر اسیر طوفان‌های متعدد اجتماعی، فرهنگی، طبیعی و محیطی در قالب تهدیداتی ملموس بر سر فرصت خواست‌های تحول خواه خود بوده است.

استان کرمانشاه در بررسی شاخصه‌های توسعه مانند ضریب‌های رشد اشتغال و بیکاری، توسعه آموزشی، بهداشتی و درمانی، درآمد خانوار ومعیشت، احزاب و مشارکت‌های مردمی و… در قسمت‌های انتهایی گزارش‌های سازمان‌های مربوطه کشوری است که حکایت از بی تدبیری برنامه ریزی کلان کشوری و سهل انگاری و انفعال نخبگان علمی درون استانی و عدم انعطاف و چابکی و تفکر سیستمی مدیریت اجرایی و همچنین ناتوانی جامعه از پاسخگو نمودن و مسئولیت زا کردن نهاد مدیریتی استان می‌باشد.

تهدیداتی که در نبود بینش علمی وعدم تفکر و تصمیمات سیستمی در مدیریت جامعه، فرصت‌های رسیدن به توسعه کرمانشاه را به ضعف‌های ساختاری اجتماعی و اقتصادی و… قابل مشاهده مبدل نموده است؛ تا چشم انداز و افق پیش روی توسعه جامعه همواره غبار آلود به نظررسیده و مشکلات جامعه بر اثرغبار نبود درک و بینش علمی به مشکلاتی عظیم با بار منفی تبدیل گردد.

اگر نیروی انسانی را از ابعاد مهم و تاثیرگذار توسعه یک جامعه بدانیم؛ نقش نخبگان و سر آمدان علمی آن جامعه بیش از پیش در ساخت انگیزه و عمل رسیدن به اهداف توسعه حائز اهمیت می‌گردد.

نخبگانی که در مسیر رسیدن به هدف توسعه ضمن کنترل شرایط محیطی و انسانی می‌توانند با مسئولیت پذیری در روند رسیدن به چشم انداز توسعه مسیر را از رویدادهای مشکل ساز منفی پاک نمایند. یقینا این مهم در سایه داشتن بینش و نگرش علمی کاربردی میسر می‌گردد؛ تا مدیریت ضمن بهره گیری از هوش شناختی وعقلایی نخبگان علمی و دانشگاهی خود توان استفاده از هوش معنوی وهیجانی مورد نیاز اداره یک جامعه را نیز کسب نماید و چون امروزه علم مدیریت را یک فن و هنر می دانند، یقیناً مدیران فن سالاران هنرمندی هستند که با استفاده از خلاقیت و چابکی و عقلانیت همواره باید در در محیط‌های علمی بدنبال ایده‌های نو و کاربردی برای اداره مسئولیت خود باشند.

استان کرمانشاه در بررسی شاخصه‌های توسعه مانند ضریب‌های رشد اشتغال و بیکاری، توسعه آموزشی، بهداشتی و درمانی، درآمد خانوار ومعیشت، احزاب و مشارکت‌های مردمی و… در قسمت‌های انتهایی گزارش‌های سازمان‌های مربوطه کشوری است که حکایت از بی تدبیری برنامه ریزی کلان کشوری و سهل انگاری و انفعال نخبگان علمی درون استانی و عدم انعطاف و چابکی و تفکر سیستمی مدیریت اجرایی و همچنین ناتوانی جامعه از پاسخگو نمودن و مسئولیت زا کردن نهاد مدیریتی استان می‌باشد.

آنچه کرمانشاه را در سالیان اخیر در انتهای آماری شاخصه‌های توسعه کشوری قرار می‌دهد جدای از شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشوری و بین المللی، شرایط نامطلوب سرمایه‌های سیاسی و انسانی داخل استانی و عدم توانایی بسیج این منابع از سوی تصمیم گیران وتصمیم سازانی می‌باشد؛ که برنامه سازی آن‌ها از انعطاف و چابکی تعامل گرای علمی مورد نیاز توسعه جامعه برخوردار نیست.

با دقت در نقاط ضعف و قوت مدیریت سازمانی و نهادی استان و فرصت‌ها وتهدیدهای فراروی این مدیریت این مسئله حائز اهمیت میگردد؛که آنچه استان را در تنگنای بهره‌وری از پتانسیل‌های سرمایه‌های انسانی و اجتماعی قرار داده است؛ فاصله گرفتن فضای مدیریتی استان از گفتمان‌های علمی آکادمیک و تخصصی بومی می‌باشد؛ تا نخبگان مورد نیاز توسعه بومی را حول محور مدیریت کارآمد مورد شناسایی قرار دهد و با کمک جریان سیال و پویای علمی حس مسئولیت زایی و تفکر سیستمی و تصمیم سازی علمی را در درون بدنه نحیف مدیریت استان تقویت نماید.

مدیریتی که از نبود بدنه علمی کارآمد رنج می برد و در مقابل بحران‌های عدیده سالیان اخیر توان استقامت واندک انعطاف خود را نیز از دست داده است و حتی گاها دچار خطاهای شناختی نیز گردیده است؛ مانند نحوه مقابله با بحران کرونا ویروس اخیر یا آتش سوزی‌های جنگل‌های اورامانات و…

با آنکه شرایط طبیعی و مادی و انسانی چند سال اخیر توسعه استان کرمانشاه را تحت تاثیر قرار داده است اما تعیین کننده مسیر نهایی عدم رشد و توسعه نبوده است؛ بلکه عدم توانایی در تبدیل نمودن مشکلات موجود به مسائل قابل حل مدیریت منابع اقتصادی و انسانی درون استانی را با بحران های عدیده ای مواجه نموده است که از آن جمله:

۱-عدم توانایی در توصیف، تحلیل و تفسیرعلمی مشکلات و نیازمندی‌های اساسی جامعه تحول خواه استان کرمانشاه در نبود تعامل با جامعه دانشگاهی درون استان و اندیشکده‌های گفتمان ساز اجتماعی.

۲-عدم انعطاف و چابکی مدیریت کلان و میانی استان کرمانشاه در ایجاد ارتباط دو سویه با مجامع علمی و تخصصی به منظور بهره‌گیری از مهارت‌های علمی و تقسیم کار و بارش فکری و ایده پردازی مجامع اکادمیک وتخصصی.

۳- ناتوانی مدیریت استان در بهره مندی از تمامی ظرفیت و منابع انسانی موجود بر مبنای شایسته سالاری مانند عدم توانایی در مدیریت بهینه سرمایه‌های اجتماعی و… .

۴- عدم توانایی در حاکمیت نمودن قانون در نهادهای رسمی و ناتوانی در استفاده از اهرم شایسته سالاری به جابی حامی پروری در انتخاب و انتصابات بدنه اجرایی مدیریت استان

۵- استفاده از شاخصه کلی گویی به جای کلیت نگری در تدوین برنامه‌های منتهی به حل مسئله در ارکان تصمیم گیری استان.

۶- عدم توانمندی در حفظ استقلال بوروکراتیک و تصمیم گیری و عمل به تصمیمات اتخاز شده در ارتباط با نمایندگان منتخب استان در قوه مقننه.

۷-عدم توانمندی در ایجاد اخلاق مسئولیت زا در مدیریت استان به منظور پاسخگو بودن به خواست ومطالبات مردمی در نهادهای اجرایی.

۸- عدم توانایی در استفاده بهینه از ظرفیت‌های توسعه گرای مطبوعات وفضا های مجازی ورسانه های اجتماعی درون استانی

۹-عدم توانایی در تدوین دستورالعمل‌های غیر متناقض به منظور جلوگیری از ایجاد ریاست‌های چند گانه بر نهاد‌های رسمی مانند تدوین پروتکل‌های بهداشتی که سیاست‌های مدیریتی آن تحت تاثیر دستورالعمل‌های متناقض احساسی اتخاذ گردیده است.

۱۰- عدم شفافیت کامل در تدوین برنامه‌های استراتژیک و راهبردی نیل به توسعه استان و عدم گزارش آسیب شناسی‌های احتمالی استراتژی‌های ناموفق به فضای تحلیلی-علمی درون استان

۱۱- عدم درک صحیح از توانمندی نخبگان علمی استان در دریافت و دسته بندی نمودن کارشناسی مطالبات مردم و هدایت عقلایی این مطالبات به بستر تصمیم سازی و تصمیم گیری مدیریت اجرایی استان.

موارد فوق تنها چندین نمونه از ضعف های بنیادین وساختاری مدیریت استان کرمانشاه است که توانایی  و انعطاف لازم را جهت حاکمیت نمودن قانون در بستر جامعه را ندارد و تجزیه و ترکیب یافته‌های آسیب شناسی این ضعف ساختاری، تحلیلگر غیر متعصب و غیر وابسته را به خط فقر علمی مدیریت استان رهنمون می‌سازد.

گواه این ادعا می‌تواند مقایسه تطبیقی سیاست‌های مدیریتی منتهی به توسعه دو استان همجوار کرمانشاه و همدان باشد؛ که در گزارش اخیر سازمان آمار ضریب بیکاری کرمانشاه با ۱۳/۸ دو برابر بیکاری در استان همدان  اعلام گردیده است؛ که می‌طلبد تمام نخبگان جامعه به منظور بسیج نمودن منابع و ظرفیت‌های موجود درون استانی ضمن دوری نمودن از هرگونه انفعال و انزوا با نگرشی طلب خواهانه خواستار مشخص شدن سهم تخصص‌های علمی و فنی کاربردی در مدیریت استان کرمانشاه گردند؛ بلکه با هم نظری و همدلی مورد نیاز یک توسعه پایدار بتوان بدنه نحیف و رنجور مدیریت استان را از این بیماری فقر علمی نجات داد.

آنچه کرمانشاه را در سالیان اخیر در انتهای آماری شاخصه‌های توسعه کشوری قرار می‌دهد جدای از شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشوری و بین المللی، شرایط نامطلوب سرمایه‌های سیاسی و انسانی داخل استانی و عدم توانایی بسیج این منابع از سوی تصمیم گیران وتصمیم سازانی می‌باشد؛ که برنامه سازی آن‌ها از انعطاف و چابکی تعامل گرای علمی مورد نیاز توسعه جامعه برخوردار نیست.

همچنین بر مدیران ارشد استان است؛ که ضمن توجه به مطالبات علمی و خواست عمومی درصدد ترمیم و اصلاح رابطه خود با نخبگان علمی و متخصص جامعه براساس عقلانیت معاصر بر آیند تا بتوان ضمن پاسخگو نمودن مدیریت استان، اخلاق مسئولیت زا را به جای توجیه کردن بعد از اقدام در بدنه مدیریتی استان نهادینه نمود و درک صحیح واقعیت‌های آشفتگی مدیریتی موجود را جایگزین سیاست‌گذاری‌های هیجانی واحساسی کرد و بر مبنای این شناخت عینی و عقلایی با تبدیل مشکلات به مسائل قابل حل اقدام نمود؛ شاید بتوان مسیر رسیدن به توسعه استان را از غبار بی اخلاقی‌های سیاسی و اجتماعی و علمی پاک کرد.

امید که  نظام آموزشی و علمی کشور ضمن تغییر روش‌های کاربردی خود از آموزش‌های حافظه محور به مهارت محور مدیریت بر مبنای اخلاق مسئولیت زا اصیل ایرانی و با ابزارهای نوین اقدام به تربیت فرزندان جامعه نماید تا فردای مسئولیت اجتماعی جامعه را بر مبنای هنجارهای اخلاقی پذیرفته شده جامعه در دست گیرند.

 باشد که فردای مدیریت استان ضمن قرار گرفتن در مسیر صحیح توسعه راه پر پیچ وخم گذار از وضعیت نامطلوب موجود را به سوی جامعه توسعه یافته در شان فرهنگ وجامعه انسانی استان کرمانشاه بپیماید.

*دانش آموخته دکتری علوم سیاسی

یک پاسخ برای “کرمانشاه به صورت علمی مدیریت نمی‌شود/ ۸ آسیب جدی مدیریت استان

  • محمد آشنا عباس منش در تاریخ مرداد 16, 1399 گفت:

    بسیار عالی جناب امین‌زاده ، دست مریزاد و خسته نباشید، آسیب مدیریت در استان کرماشان بیش از اینهاست اما گوش شنوایی هرگز و هیچ وقت برای شنیدن نقدهای جامع نبوده و نخواهد بود. امید است در نوشتن یادداشت های علمی و یادآوری های دلسوزانه و مشفقانه تان موفق و بر دوام باشید.