ج 14 اردیبهشت 1403 ساعت 15:18

هورامان، جاف و گوران، مفهومی سیاسی-اجتماعی یا اطلاقی “اتنو مورفوتکتونیکی”!

هورامان، جاف و گوران، مفهومی سیاسی-اجتماعی یا اطلاقی “اتنو مورفوتکتونیکی”!

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : در تبریک مهندس کمال طاهری به نماینده منتخب اورامانات برای اولین بار در یک پیام رسمی( salampaveh.ir/90608 ) به جای واژه اورامانات در اطلاق به چهار شهرستان پاوه، روانسر، جوانرود و ثلاث باباجانی عنوان”هورامان، جاف و گوران” رونمایی شد. عنوانی که شاید در اطلاق آن برای برخی از همشهریان […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : در تبریک مهندس کمال طاهری به نماینده منتخب اورامانات برای اولین بار در یک پیام رسمی( salampaveh.ir/90608 ) به جای واژه اورامانات در اطلاق به چهار شهرستان پاوه، روانسر، جوانرود و ثلاث باباجانی عنوان”هورامان، جاف و گوران” رونمایی شد. عنوانی که شاید در اطلاق آن برای برخی از همشهریان و دوستان ابهام ایجاد شده باشد. در پاسخ به چرایی این نامگذاری و تبیین مفهوم آن در گفتگویی کوتاه با مهندس طاهری نگاهی به وجوه تسمیه این عنوان آمده است:

 

سلام پاوه: مهندس طاهری ضمن سپاس از همکاری شما برای این گفتگو، قبل از هر چیز بسیار کوتاه خود را معرفی نمایید. هدف این است که خوانندگان با تخصص شما بیشتر آشنا شوند.کمال طاهری

با سلام و سپاس از حسن توجه شما و دقت نظری که از حیث عنوان پیشنهادی هورامان، جاف و گوران داشته‌اید. اینجانب کارشناس ارشد زمین شناسی هستم، حدود دو دهه در کسوت کارشناس حرفه‌ای در بخش‌های مختلف شرکت آب منطقه ای غرب سابق و کرمانشاه فعلی از کارشناس، رئیس گروه تا مدیر مشغول به خدمت بوده ام. علاقه اصلی من زمین شناسی، ژئوتوریسم، کارست شناسی (ژئومورفولوژی و هیدروژئولوژی کارست) و بررسی پایداری آبهای زیرزمینی و البته مخاطرات کارست است. در منتهاالیه شهرستان ثلاث باباجانی به دنیا آمدم، در روانسر بالیدم و قاعدتا” از منظر عرف سیاسی و اجتماعی باید روانسری باشم. هرچند که در انتخابات برخی از دوستان! این بایستگی را نفی کردند و به شناسنامه توسل جستند. توسلی که چندان تاثیری در بالندگی و حضور من در روانسر کم نمی کند بلکه وجوه اشتراکی جدید برای شهرستانی دیگر شد. من مفتخرم با انبوهی از بستگان نَسَبی در جوانرود و روابط سببی در پاوه متقارب به هر چهار شهرستانم. خلاصه اینکه من می توانم نقطه عطف مناسبی در اطلاق بالا باشم، جاف جوانرودم، نوار مرزی ثلاث باباجانی موطن ام بوده است و روانسری ام. پس من می توانم بگویم “اورامانات” نمی تواند من را پوشش دهد چون هورامی نیستم. نه که بخواهیم از منظر قومی افتراق ایجاد کنیم…نه..بلکه از این منظر که کسی فراموش نشود. هورامی زبان ادبی بسیاری از شاعران جاف بوده است و گورانها نیز دفاتر مقدسشان به زبان هورامی است.

 

سلام پاوه : چرا هورامان، جاف و گوران؟ و چرا فکر می‌کنید اورامانات اطلاق شایسته ای نیست؟

من در اینجا بحثی از شایستگی نکردم، اطلاق یک واژه برای یک ابژه تنها می تواند حاکی از بسندگی از دیدگاه مولف باشد و لاغیر. یا اینکه یک سنت جغرافیایی. در این اطلاق هم من بنا به شواهد قوم نگاری و زمین شناسی روا دانسته ام که این عنوان بسنده تر است همین!

من در انتخابات مجلس یازدهم شورای اسلامی بسیاری از نواحی شهرستان جوانرود، ثلاث باباجانی و روانسر سرکشی کردم. البته از نظر زمانی مجال بسیار کمی داشتم و توفیق نشد که بسیاری از روستاهای شهرستان پاوه را مانند سایر نواحی بگردم. با این حال در همین مدت کم موضوعات بسیاری دستگیرم شد. دانسته های بسیار اندوختم. شاید باورتان نشود اگر بگویم در سرزمین یا سیطره جغرافیایی چهار شهرستان برای اداره حداقل چهار استان می‌توان مدیر و کارشناس و معتمد یافت. تا دلتان بخواهد مدارک و مدارج تحصیلی بالا، توام با مردان و زنان موقر و ساعی موج می زند. علی حدگی در این وادی فراتر از حد تصور است.

هورامان یا آنچه که در کلام رسمی از دوره قاجار برخی محققان غربی از آن به اورامان یاد شده کرده اند، سرزمینی محصور در کوههای بلند و برافراشته است که با مردمان هورامی زبان و سکونتگاههایی با معماری خاص و سلوک ویژه خود شناخته می‌شود. در همسایگی هورامان مردمان جاف با زبان سورانی و ویژگیهای خاص خود عمدتاً در دشت های اطراف سکنی گزیده اند. در منتهاالیه شهرستان ثلاث باباجانی مردمانی ساکنند که وجوهی از کوهستان و دشت را توامان دارند، از نظر مذهبی و از نظر گویش زبانی یا همان گورانی مقداری با مردمان هورامان متفاوتند و اگرچه از منظر بافت جمعیتی غالب نیستند، اما مراودات تاریخی و جدی با سیطره امروز جعرافیای اورامانات دارند. این مردمان در اطلاقی کلی گوران خوانده می شوند. خواه از ایل قلخانی باشند یا سایر ایلات مرتبط. به زبان کردی کلهری سخن می گویند. خارج از وجوه زبان‌شناسی و همه مباحث گورانی/ هورامی و سورانی مردمان این سامان کرد هستند، ایرانی اند و گویشهای سه گانه و پیشینه تاریخی آنها می طلبد که در اطلاق یک سرزمین دیده شوند. پاوه سابقه شهرستان بودنش بیشتر است و هورامان با توجه به یکجانشینی و قدمت تاریخی و نیز پیشینه آن می‌تواند مقدم باشد (که در اطلاق ما نیز هست)، جافها جمعیت اصلی منطقه را تشکیل می‌دهند و گوران ها نیز بخشی از سیطره جغرافیای سیاسی “اورامانات” است.

پس این توالی یعنی ” هورامان، جاف و گوران” درست است و بیشتر به وحدت می‌انجامد تا اینکه یک اسم ایرانی (اورامان) یا هورامان با الف و ت عربی جمع بسته شود و واژه اورامانات برای چهار شهرستان به کار برود. از منظر سیاسی هم این اطلاق همگرا است و همه مردمان این خط را در سیطره “اورامانات” شریک می داند و جاذبه های نامگذاری و مردمشناسی را هم توامان دارد.

اما واقعیت” هورامان، جاف و گوران” از نظر جغرافیایی- زمین شناسی بسیار جالب است. دوستان زمین‌شناس می دانند زون زاگرس در یک تقسیم بندی کلی از چند زیر منطقه تشکیل شده است، زاگرس مرتفع یا رورانده، زاگرس چین خورده و سنندج- سیرجان یک دسته بندی کلی است. این مناطق به موازات هم توسط گسلهای اصلی و تراستهای زاگرس از هم تفکیک می شوند، به عبارتی بهتر واحدهای تکتونیکی که شکل ظاهری آنها نیز متفاوت است، پهنه وسیعی به نام زاگرس را تشکیل می دهند. زاگرس مرتفع از کوهستانهای بلند و برافراشته ای تشکیل شده است که شاهو و هورامان و کمی آن طرفتر پراو و بیستون را در خود جای داده است. زاگرس چین خورده از ناودیس ها و تاقدیسهای موازی هم شکل گرفته است و همه به موازات هم روند شمالغربی-جنوب شرقی دارند.

اگر بگوییم توزیع جغرافیایی ایلی و مردم شناسی “اورامانات” خیلی شبیه و متاثر از این زون بندی ساختاری است به راحتی شما متقاعد می شوید که به جای “اورامانات” از واژه “هورامان، جاف و گوران استفاده نمایید.

 

سلام پاوه :پس به نظر شما “هورامان، جاف و گوران” یک اطلاق سیاسی _اجتماعی است یا یک واژه جغرافیایی؟

اگر غرض از سیاسی منظورتان پرسش یا چرایی خاصی است که بخواهد به اثبات یا نفع چیزی یا رویه ای کمک کند چنین نیست. اما می تواند یک اشتراک فرهنگی-جغرافیایی را به همراه داشته باشد و بر اساس نظریه دکتر رامشت و همکارانش در دانشگاه اصفهان که از آن به نظریه آینه ای یاد کرده اند هورامان، جاف و گوران تلالو همه ” اورامانات” خواهد بود. بر اساس این تئوری که هر بخش از ایران مانند تکه ای از آینه می‌تواند ضمن اتصال با بدنه اصلی به خودی خود یک رفتار آینه ای مستقل هم داشته باشد و جزئی تمام نما از یک کل بزرگ باشد. این حاکی از این است که هر قوم و فرهنگی در ایران ضمن موجودیت فرهنگی و زبانی از منظر سیاسی و اتصال به مرکز اصلی بخش انفکاک ناپذیر از ایران بزرگ است و غیر از این قابل تصور نیست. به عبارتی بهتر اطلاق زبانی _فرهنگی به یک منطقه نمی‌تواند جدایی باشد و اساساً چنین نیست، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد نمونه هایی است که ایل و تبار در تسمیه ورود پیدا کرده اند. به نظر من این یک اطلاق قومی، ریخت_زمین ساختی(اتنو مورفوتکتونیکی) است. یعنی تعریفی مردمشناسی که به تبعیت از ساختارهای زمین ساختی و زمین ریختی تکوین یافته اند. مردمان کوهستانهای برافراشته و بلند هورامی اند، ساکنان دشتها و مناطق میانه جاف اند و عین یک زون بینابینی در تعامل با هورامی و گوران هستند و همچنان از منظر زمین شناختی نیز در زونی بینابینی قرار گرفته اند. گوران نیز در سرزمینهای فراسوی زاگرس مرتفع ساکن شده اند و نوار چین خورده بیشتر موجودیت فرهنگی یافته اند.

 

سلام پاوه : به نظر شما تسری مفاهیم علوم به مفاهیم جامعه شناختی به این راحتی که شما اطلاق کردید می تواند مقبولیت عام داشته باشد؟

پرسش بسیار به جایی است. اگر نمی توانست مقبولیت داشته باشد قطعاً شما هم به این گفتگو ترغیب نمی‌شدید!علم اساس زندگی است بخصوص علوم پایه که مصدر و منشاء بسیاری از فرضیات است. شاید برای نماینده محترم مجلس هم زیباتر این باشد که اطلاق “هورامان، جاف و گوران” بر سربرگ نامه هاشان قرار گیرد تا چهار نام بلند که البته همیشه تقدم و تأخر آنها موضوع بحث می تواند باشد. اورامان، جاف و گوران می‌تواند آغازگر مطالعات جامعه شناختی و علوم جغرافیایی این بخش از ایران باشد. آنچنان که شاید تاکنون مغفول مانده است. قطعاً بررسی های قوم زمین شناختی با تکیه بر ریخت زمین ساختاری در تکوین سکونتگاه های سنتی و توزیع الگوهای مردم شناسی می تواند نتایج بسیار مهیجی را به همراه داشته باشد.

 

سلام پاوه :” هورامان، جاف و گوران” چه ویژگی هایی می تواند نسبت به اورامانات داشته باشد؟

 

حداقل حسن اش این است که همه را با هم دیده است. عین انتخابات که همه رای می دهند و یا دست کم در رای دادن دیده میشوند در این اطلاق هم حضور دارند. هورامی و جاف و گوران با هم دیده می شوند. غیر از این هم نیست ایران سرزمین پهناور تکاثر و تعامل است. مملو از فرهنگها و زبانهای متعدد ایرانی. با این تلقی ما همه در کنار هم هستیم و این وحدت است در عین کثرت.

 

سلام پاوه : چه پیامی برای مردمان هورامان، جاف و گوران دارید؟

 

من در جایگاهی نیستم که پیامی داشته باشم اما باید برای متمایز بودن و برای حفظ آینده حتما توسعه پایدار را مدنظر داشت. هورامان و جاف و گوران با تکاثر فرهنگی معنا می یابد. در صورتی که نمادها و نمودهای فرهنگی ضعیف یا محو شوند اطلاق شمالغربی استان کرمانشاه بایسته تر است. باید ضمن اتصال به اصول مملکت به عنوان” مادر” شاخ و برگهای فرهنگی را گستراند و از میراث طبیعی و انسانی حفاظت کرد. باید هر روز و هر ماه به خود و به همه برنامه ریزان یادآوری کرد که در این سیطره جعرافیایی ابژه های طبیعی و زمین شناختی روح فردا و میراث انسانی آن شاکله توسعه پایدار و بنیان امروزند.

 

گفتگو : فرهاد صالحی