ج 14 اردیبهشت 1403 ساعت 12:59

صبورانه میشود همه مردم جهان را «از نو» دوست داشت…!/محمدسابق نصری

صبورانه میشود همه مردم جهان را «از نو» دوست داشت…!/محمدسابق نصری

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : صبورانه میشود همه مردم جهان را «از نو» دوست داشت…! برای ضمیر غائب پاییزی این درد/ َمحمدسابق نصری اینجا زادگاه پاییز من است، گاهی همدم تنهاییش میشوم و روح خسته ام را در قاب خزانش جوانه می کارم….همین دیروز بود سر سفره رنگین درختان حنازده ،لختی، آسمانش را شیدا شدم…مهربانی […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : صبورانه میشود همه مردم جهان را «از نو» دوست داشت…! برای ضمیر غائب پاییزی این درد/ َمحمدسابق نصری

اینجا زادگاه پاییز من است، گاهی همدم تنهاییش میشوم و روح خسته ام را در قامحمد سابق نصریب خزانش جوانه می کارم….همین دیروز بود سر سفره رنگین درختان حنازده ،لختی، آسمانش را شیدا شدم…مهربانی کوهستانم را در قیامت پاییز دیدم ؛ چه زیبا و چه رها همه با هم به همهمه صحرای محشر آمده بودند، نه دشمنی بود و نه کینه ای ،نه آتشی و نه افروزینه ای، نه تیر جنگ و نه پهپاد دشمن جنگ افروز !

همه چیز ، از حس عاشقانه ایثار و ایمان لبریز بود… همه چیز به موازات هم و پای به پای هم ،حساب« پادشاه فصلها» را نگه میداشت و کسی «کلاه فضل» بر سر نمی گذاشت… بلوط های عاشق زاگرس نشین، آغوش همت سنجابها را صمیمانه تجلیل میکردند و قرار متنازع بقا را دلیرانه تکثیر …!

چه رمز و رازی داشت اینهمه افسون و افسانه حیات و هیچ خللی به حکمت رجعت ( هل تری من فطور)نمی نگاشت…چه استراحت عمیقی داشت کوهستان و چه رابطه ی بردباری با ساکنانش… ! مهمانش فقط من بودم و نگاه پنهانم؛ به حرمتش نفس رنجور را در خسته گاه پر از کینه سینه، به دارآویختم و به چرایی علم بی عمل کمی اندیشه کردم…؛

کجای این جهانم به خطا ایستاده و ضریب اطمینان از ساکنانش را بیهوده تحریف کرده ام…!

چه می شود عالمان جهان عاقلان به علائم و علایق جهان باشند و چونان اعیان فصل پاییز،« عیان» باشند و صالحان زمانه، راهبران و آمران جهانیان شوند و جانیان جنبان را به خدمت به انسان گمارند!

چه زیبا می شود وارثان انبیا «تعلیم و تعالی تربیت» این گوشه از جهانم را ،هم آغوش و همراه و همگام و همدم شوند! و کسی حرمت دوستان را به حیرت افکار دیگران دیگر اندیش نیالاید…!

چه زیبا میشود این گذار دردناک را به فهم مشترک مشتعل از ایمان و اخلاص و انسان مزین و مدون ساخت.

اندیشه کردم؛که عصمت کودکان سرزمینم چقدر با فهم عمیق حریم امنشان فاصله ها دارد و دستان بی شمع ما دبستان روحشان را به فنا برده است…! و شاید پاییز رسوا گونه، من بیهوده اندیش را مسحور زیبایی بی مثالش میکرد که هردم گریزی به انسان زیبایش زنم و از نو به چرایی این همه زیبایی ضمیر غایب تورا اینچنین فرابخوانم؛«چه زیبا میشود« محمد »گونه ایمان داشت، ایمان کاشت و انسان ماند…! و کسی را به گناه ناکرده نیآلود….!

چه زیبا میشود مثل گفتار «نرم و نازک و نادم پاییز» بازم این« علم بی عمل» را در بوته نقد به فهم دوباره آزموده و آزمون ساخت و عین« احسن الخالقین» جهان را صبورانه و رحیمانه دوست داشت…!»»

3 پاسخ برای “صبورانه میشود همه مردم جهان را «از نو» دوست داشت…!/محمدسابق نصری

  • نصری در تاریخ آذر 11, 1398 گفت:

    سلام، جناب کریمی عزیز و اندیشمند…
    سپاس از توجه و دقت نظر جنابعالی
    !نصری

  • کریمی در تاریخ آذر 11, 1398 گفت:

    “… و صالحان زمانه، راهبران و آمران جهانیان شوند و جانیان جنبان را به خدمت به انسان گمارند! …”
    مثل همیشه بسیار زیبا بود کاک سابق عزیز. یاد دوران دبیرستان و “سرده” به خیر اما؛ هنگامی که ما دنبال این بودیم که “صالحان زمانه” را “راهبر” جهانیان کنیم؛ دیگران طرحی نو درانداختند که بر اساس آن؛ حتی اگر “جانیان جهان” راهبر جهانیان گردند نیز نتوانند “جنایت” کنند و این دوم در دوران ختم عصمت و نبوت، به عقل و دین و سرشت آدمی نزدیک تر است!

  • ناشناس در تاریخ آذر 10, 1398 گفت:

    به به
    قلم پیروز