در دفاع از مغزهای معصوم کودکان!/مازیار رحماننژاد
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:«ـ من که میگم باید بچه رو گرفت زیر کتک تا آدم بشه. بچهای که حرف تو کتش نمیره.ـ آخه دانش آموز چه کاری تو زندگیش داره که نباید درس بخونه.ـ اگه میخواید بچهتون درست بار بیاد فقط و فقط آموزههای دینی.ـ من میگم در اون ویدئو کلوپ(game یا بازی) رو […]
- ۱۹ مهر ۱۳۹۷
- کد خبر 76947
- 3 دیدگاه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:«ـ من که میگم باید بچه رو گرفت زیر کتک تا آدم بشه. بچهای که حرف تو کتش نمیره.ـ آخه دانش آموز چه کاری تو زندگیش داره که نباید درس بخونه.ـ اگه میخواید بچهتون درست بار بیاد فقط و فقط آموزههای دینی.ـ من میگم در اون ویدئو کلوپ(game یا بازی) رو باید تخته کرد.ـ موبایلها! باید موبایلها رو ازشون گرفت همه چی حل میشهـ من تمام روز جان میکنم لقمه نانی درآرم؛ بچهم چرا با تبصره قبول شه»
نقل چنین صبحتهایی به جای مقدمهی یک یادداشت چندان با عرف روزنامهنگاری جور در نمیآید. از دوستان روزنامهنگار بابت این مقدمه نامتعارف عذر میخواهم. قصد این بود که ابتدا مخاطبم را با این صحبتها بی واسطه درگیر کنم بعد آنچه را که لازم است بیان کنم.پس از سالها به مدرسه برگشتم. مدرسه و خاطرههایش. منتهی این بار، پشت آن نیمکتهای قدیمی بهجای بچهها، میان ۵۰، ۶۰ نفر بزرگسال نشسته بودم. حالا من بزرگسالیام که در جلسهی اولیا و مربیان یکی از مدارس سطح شهرستان حضور دارم. چه حضور تلخی بود!
باورتان بشود یا نه صحبتهای تکاندهندهی ابتدای یادداشت حاصل آن جلسه است که هنوز هم ذهنم را به شدت درگیر کرده است. انگار در کابوسی جمعی شرکت کرده بودم. بیداری از این کابوس امکانپذیر است؟ در طول جلسه مدام از خودم میپرسیدم داریم چه بلایی سر این کودکان میآوریم. گفتم کمی از آرای اندیشمندان و جامعهشناسها و فلاسفه دربارهی آموزش بگویم؛ از بررسیهای فوکو در کتاب معروفش مراقبت و تنبیه صحبت کنم؛ دیدم نمیشود، میخواستم از نظریات پائولو فریره برزیلی دربارهی آمورش بگویم، دیدم اساساً به این طریق امکانپذیر نیست. جلسه اصلاً چنان جلسهای نبود. وقت و فرصتش هم نبود. خوب شد اصلاً به ترانهی (ما به آموزش نیاز نداریم) راجر واترز حتی فکر هم نکردم.
مخاطب من پدر و مادرهای مظلومی بودند که نمیدانستند با کوچکترین مشکل فرزندانشان چطور کنار بیایند و شاید معلمانی بودند که اصلاً در جلسه حضور نداشتند. انگار قرار بود یک سری صحبتهای تکراری بشود و جلسه تمام شود. در نهایت میماند صدها عقدهی عجیب و غریب و نسل آیندهای که انگار قرار است بیشتر از ما به تباهی کشیده شوند. نمیدانم روی سخنم با چه کسی باشد. پدر و مادری که خودشان قربانی کلی فاجعهی ریز و درشت تربیتی و آموزشیاند یا مربیانی که خودشان نیاز به آموزش اساسی دارند. مخاطب عزیز! سعی میکنم آنچه را که در آن جلسه لازم بود، اینجا به زبانی ساده مطرح کنم. وقت زیادی نمیگیرد. اگر خواستید برای بقیه هم بخوانید یا ارسال کنید.
ممکن است با زور و اجبار معدل فرزندت ۲۰ بشود اما معدل ۲۰ لزوماً به معنای بارآوردن انسانی مفید نیست. باور کنید فقط یک کامپیوتر ممکن است همهی درسها را بلد باشد. از بچهها کامپیوترهایی مخرب نسازیم. یکی استعداد ریاضی دارد، یکی پزشکی، یکی هنر، یکی فوتبال!شما چه بخواهید چه نخواهید بچههایتان با مسائل جنسی آشنا میشوند. با قایم کردن جنس مخالف چیزی حل نمیشود. بهتر نیست خودتان به آنها یاد بدهید که چطور به جنس مخالف نگاه ابزاری نداشته باشند؟ نگذارید از هزار راه مخرب یاد بگیرند.
کودک هم غرور دارد، خاصه که در دورهی رشد و بلوغ باشد. گاهی ممکن است به خاطر تغییرات هورمونی عصبی شوند. طبیعیست. سرکوب آنها به معنای نابود کردن عزتنفس آنهاست. تنبیه گاهی بد نیست اما شکنجه روانی و بدنی ممنوع.ـ اگر مدل موهایش اندکی نسبت به من و شما فرق داشت دلیل نمیشود در خانه راهش ندهی تا موهایش را از ته بزند. یا هزار انگ ناروا بهش بزنی. مگر من و شما شبیه پدر و مادرهایمان هستیم؟
صنعت موبایل و بازی و گیمینگ کودکان ما را هدف گرفتهاند. این یک واقعیت است. اما بازی کردن جذاب است و من و شما نمیتوانیم این جذابیت را از کودکمان بگیریم. بگذارید بازی کنند اما کنترل شده. حتی گاهی با آنها بازی کنید. از او بپرسید چرا فیفا ۲۰۱۹ جذاب است و ریاضی نیست. پاسخهای بچهها شگفتزدهتان میکند. تفتیش نکنید. بپرسید. صمیمانه.
شبکههای اجتماعی را نمیشود حذف کرد. هستند، چه بخواهیم چه نخواهیم. بهتر نیست دربارهی تهدیدهای دنیای مجازی با آنها صحبت کنیم؟ با زبانی که بفهمند. باور کنید کودکان ما آنقدر سرشان میشود که خوب و بد را از هم سوا کنند. به شرطی که فقط گوینده نباشیم. کودکان با دیدن یاد میگیرند. به جای گفتن بگذارید از شما یاد بگیرند، اگر چیزی برای یاد دادن دارید. اگر ندارید از دیگران کمک بخواهید.
یادگیری موضوعات درسی بدون ذوق و شوق، بدون سرگرمی امکانپذیر نیست. در هیچ جای دنیا بچهها را نمینشانند روی نیمکتهایی رنگ و رو رفته تا یکسری درس خشک و بیروح در مغز معصومش ماندگار شود. باور کنید سخت است ندانی چرا باید ریاضی یا زبان یا عربی خواند. معلم عزیز، اگر میشود آموزشت را کاربردیتر کن، پروسهی یادگیری را با لذت همراه کن. همهی ما خستهایم. تو هم خستهای. حق داری. اما اگر تدریست جواب نمیدهد روش دیگری را امتحان کن.
درنهایت قصد این نیست که فرزند سالاری جای انواع دیگر سالاریها را بگیرد. کودک لازم نیست زیادهخواه بار بیاید. اما احترامش هم واجب است. به کودکی و نوجوانی آنها احترام بگذارید. بگذارید کودک و نوجوان باشند. این دوران دیگر برایشان تکرار نمیشود. در بحرانهای عاطفی همراهشان باشید نه علیهشان. این کودکان امانت آینده هستند. مراقبشان باشید. عزت نفس بیشتر از اخلاق بردگی به کارشان میآید.
سخنان بجایی بود . کاش بجای اینهمه دکتر که میخایم تحویل جامعه بدیم یه جمعیت سالم و با نشاط تحویل بدیم کسایی که با توقعات بیجای دیگران روحشون پژمرده و عقده ای نشده باشه…اما زمانیکه از مدیریت کل آموزش و پرورش تا خود والدین بچه ها و خود بچه ها تنها ملاکشان نمره و ترازشان است انتظار معجزه از معلم نداشته باشید لطفا.
سلام جناب محمدی. لطف دارید. سربلند باشید.
سلام. مطلب خواندنی و جسورانه ای بود. زنده باد