چرا آنها رشد کردند و ما عقب ماندیم؟ /محمد آشنا عباس منش
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : شما! بله شما همشهری و همزبان و همدرد عزیزم! همین شمایی که داری این مطلب را میخوانی چقدر سرمایه در حساب بانکیات داری؟ چند بار در سال سفر میروی؟ زندگیات همانطور که دوست داری میچرخد؟ از وضع زندگیات راضی هستی؟ خانوادهات از وضع زندگیشان راضی هستند؟ احساس خوشبختی میکنند؟ […]
- ۳۰ شهریور ۱۳۹۷
- کد خبر 76502
- 3 دیدگاه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : شما! بله شما همشهری و همزبان و همدرد عزیزم! همین شمایی که داری این مطلب را میخوانی چقدر سرمایه در حساب بانکیات داری؟ چند بار در سال سفر میروی؟ زندگیات همانطور که دوست داری میچرخد؟ از وضع زندگیات راضی هستی؟ خانوادهات از وضع زندگیشان راضی هستند؟ احساس خوشبختی میکنند؟ چند سال داری؟ چقدر به آینده خودت، خانوادهات و شهرت امیدواری؟
نزدیک به یک قرن است که در ایران برنامهها و طرحهای توسعه در دست اجراست. از زمان رضاخان تا همین امروز. شهرهای زیادی در این مدت آباد شدند و توسعه پیدا کردند.
از کرج و تبریز بگیرید تا هشتگرد و رشت. از شهرهای کوچک نوار شمالی و ساحلی دریای خزر بگیرید تا شهرهای بزرگی مثل اصفهان و همدان. اما این فقط نصف قصه است. توسعه در ایران، نامتوازن، ناموزون و ناهمزمان بود. نیمی از کشور رشد کرد و نیمی دیگر نه. نیمی توسعه پیدا کرد و نیمی نه. ما در تمام این سالها و دههها، روز به روزش پسرفت کردیم و عقب ماندیم. مهجور ماندیم و روز به روز زندگی برایمان دشوارتر و ناامیدکنندهتر بود. اگر زمانی منطقه ما میراثدار علم و دانش پیشینیان بود، اگر زمانی امنیت روانی و سلامت روانی در منطقه ما زبانزد بود، اگر زمانی اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی، دیگری پذیری، مناعت طبع و … بخشی از هویت ما بود، حالا درماندهایم. فقیریم، بیکاریم، ناامیدیم و در منطقهای زندگی میکنیم که آبستن جرمها، حقخوری، دروغگویی، تهمت، ناامنی، بیاعتمادی و فقر و بیکاری مزمن است.
من یقین دارم اگر نگویم همه ما، میتوانم بگویم بیشتر ما از وضع درآمدهایمان، رفاهمان و وضع آیندهمان راضی نیستیم. این وضعیت همه ماست. مختص یکی، دو نفر نیست. باید یک بار بنشینیم و برای این موضوع فکری بکنیم. مگر در این پانزده، بیست سال، هر سال تعداد زیادی از جوانان ما به بهترین دانشگاههای ایران نرفتند و تحصیل نکردند؟ مگر ظرفیت کافی برای تولید تجاری و گردشگری بینالمللی نداشتیم؟ مگر مردم منطقه ما با شعور شهروندی بسیار بالا و سرمایه اجتماعی قابل توجهی که داشتند، نمیتوانستند بهترین میزبانان توسعه شهری باشند؟ پس چرا به اندازهای که لازم بود، رشد نکردیم؟ چرا پاوه آباد نشد؟ چرا جوانرود آباد نیست؟ چرا ثلاث هنوز حتی بافت شهری هم ندارد؟ چرا روانسر توسعه پیدا نکرد؟ چرا؟ این سئوالها را باید از خودمان بپرسیم نه از مسئولان! درست است که آنها هم در این وضعیت مقصر هستند اما لازم است خودمان را هم بازنگری کنیم. در این سالها چه کردیم؟ به چه کسانی رای دادیم تا برای ما و برای خانواده ما و برای شهر ما و برای منطقه ما تصمیم گیری کنند؟ بیایید یک بار هم که شده انتخابهایمان را به یاد بیاوریم، مرور کنیم و ببینیم حسابمان با خودمان چند چند است؟
از انجمن اولیا و مربیان مدرسهها بگیرید تا شوراهای شهر و روستا و نمایندگان مجلس! آیا ما بلد بودیم انتخاب کنیم؟ چرا رای دادیم؟ به چه کسی رای دادیم؟ چرا به او رای دادیم؟ اشتباه نکنید اصلا نمیخواهم بگویم که منتخبان بد بودهاند. میخواهم بپرسم که ما چطور رای دادهایم؟ به فامیلمان رای دادیم؟ به دوستمان؟ به کسی که شام یا ناهار داد؟ به کسی که تخصص کافی داشت؟
چند سال پیش در تهران یکی از دوستانم که تبریزی بود از من پرسید: راست است که موقع انتخابات در شهر شما، هر نامزدی که غذای بیشتر و خوشمزهتری به مردم بدهد، رای بیشتری میآورد؟ گفتم نه! اما آن روز واقعا شرمنده شدم و خجالت کشیدم. تعارف که نداریم. هم من میدانم و هم شما که اینجور کارها در منطقه ما کم نیست. غذا میدهند، پول میدهند و …. در واقع رای مردم را میخرند. اما واقعا حالمان بد میشود اگر دیگران ما را به این صفت بشناسند. آیا ما رایمان را فروختیم؟ چند؟ ارزشش را داشت؟ من در یک سلسله یادداشت قصد دارم که با زبانی ساده و بی تکلف، به بررسی رفتارهای شهروندیمان در این سالها بپردازم و خودمان را نقد کنم. این یادداشت یک مقدمه بود برای یادداشتهای آتی. انشالله فرصت و سعادتش فراهم شود.
آقای عباسی منش گفته مسئولین هم مقصر هستند و خودمان هم مقصریم نگفته فقط دولت. راست میگه تقصیر دو طرفهس
واقعا همینجوریه. تا وقتی روش ما همین باشه، نتیجهش فقیری و بیچار گیه. از ماست که بر ماست
باسلام برسلام پاوه وجناب دکترعباس منش وخوانندگان گرامی: تمامی مسایلی که دکتر فرمودن گوهر وصحیح است اماتمام بار را به دوش دولت انداختن بی انصافی واغراق است . خود مادرقبال شهرهای همدان وتبریزچه کرده ایم.آیا سختیهایکه یک تولیدکننده عزیزترک تبریزی متحمل شده رادر پاوه هم تاب می آورند.آیادوندگی وهرروزساعت پنج صبح ازخانه بیرون زدن یک شهروند همدانی درپاوه نیز نظیر دارد؟آیا به اندازه ملت همدان به مرکزکشورارتباط داریم وازمسئولین تراز اول کشوری درخواست مساعدت نموده ایم -آیا به مانند همشهریان عزیزشهرقم واراک ساعت شش صبح ازخانه بیرون زده ویازده شب برمیگردیم به صورت مرتب وروزانه ؟این سئوالات وهزاران سئوال دیگرراوقتی درکنارهم قرارمیدهیم میبینیم که تقصیرکارخودماییم چون هیچگاه دولت نگفته چون توکردی تسهیلات نگیر-چون تو ترکی مجوزات نگیر..بلکه به اندازه وتوانایی هرقشروفرهنگی اعتبارات هست مردتمام کننده نداریم وهمگی طالب لقمه حاضروهلوبیاتوگلواییم.چگونه میتوانیم ملتی که ساعت نه وده مغازه هاشان باز وپنج شش غروب بسته-اداراتشان درروزسه ساعته ودرهفته سه روزه می باشدباملتی که سراپا تلاش وکوشش اند مقایسه کردبی انصافی نیست؟