پ 13 اردیبهشت 1403 ساعت 09:28

خود کم بینی،کوچک شمردن و حقارت نسبت بە خود/شیلان کریمی

خود کم بینی،کوچک شمردن و حقارت نسبت بە خود/شیلان کریمی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:همە ما  دوست داریم بە شناساندە شدن و بە تبع معروف شدن اما متاسفانە ما در جامعەای زندگی کردیم و میکنیم کە همیشە تعدادی خاص را بە چشم میتوانیم ببینیم و میدان را به آنها میدهند نە کسایی دیگە و از آنها بتی میسازند کە چە بسا در خور یک نوشتەی […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:همە ما  دوست داریم بە شناساندە شدن و بە تبع معروف شدن اما متاسفانە ما در جامعەای زندگی کردیم و میکنیم کە همیشە تعدادی خاص را بە چشم میتوانیم ببینیم و میدان را به آنها میدهند نە کسایی دیگە و از آنها بتی میسازند کە چە بسا در خور یک نوشتەی کوتاە هم نیستند و هستند کسانی کە بهشون اجازە و میدان نخواهند داد و نمیدهند و همچنان اذهانشان را با غل و زنجیر جوری فشار میدهند کە بعد مردن هم جامعە جایگاهی براشان نمیبینە و اگر هم بخوایم موجبات یە چیز را پردە برداری کنیم جلوی راه ما را میگیرند و خواهان یک عمر بردگی کر و کور را از ما میطلبند،

اما کجایند آنهایی کە بخواهند این دلایل را برای جوان های آتشین بیان کنند و ابهامات را رفع کنند و پشت بایستند و از این اذهانی کە در گوشەای در حال خمیرشدن و تە گرفتە شدن هستند حمایت کنند و چشم را بە جوری کە همە میبینند،ببینند نە عدەای خاص و از قبل پیش بینی شدە.

امروزە در جامعەای زندگی می کنیم خودمان را نبست بە اطرافمان کم می بینیم و میدان فکری را کوچک میشماریم و راە را برای دیگران بە واقع باز می کنیم و دچار یک نوع خودکم بینی می شویم؛هرچند اگر بیاییم و روشنگرانە بە قضیە نگاە بکنیم اینگونە حس هایی کە بعضی افراد نسبت بە خود دارند بیشتر می تواند حس و باوری باشد کە آدم ها نسبت بە خود دارند.

خود کم بینی را شاید اینگونە بخواهم روشن کنم کە:هستند افرادی کە خودشان را نسبت بە هم سن،و بە تبع کسانی کە می شناسند کوچک و در سطح آنها نمی داند و یا ضعیف تر می داند.یک دستە از افراد هم هستند کە با گوشە گیری و انزوا می خواهند آن را بە چشم نشان دهند و خودشان را نسبت بە کسانی کە اطرافشان است و چیزهایی کە می بینند بە یک بارە بتی از مظلومیت خواهند ساخت.

افرادی هستند کە هیچ چیز را قبول ندارند و اجازەی حرف زدن بە طرف مقابلشان نمی دهند و با صدای بلند حرف هایشان را حتی اگر اشتباە باشند بە کرسی می نشانند و کاری خواهند کرد کە فردی کە دچار این خود کم بینی شدە است از جمع کنارە گیری کردە و در حالت انزوا قرارگیرد و با تبعات روحی و روانی روبە رو شود.

خانوادەهایی هستند کە نقش کم رنگی در تربیت فرزند خود داشتەاند و با سرکوفت کردن از او نهالی خشک بار آوردەاند و بە دلیل ضعفی کە خود می بیند،دیگران را راحت بە حریم خصوصی راە دادە و با کلماتی کە در شٲن فرد نیست مواجە می شود و حرف هایی از قبیل اینکە: تو نمی فهمی،تو کودن هستی،جایگاە تو اینجا نیست
،تو در شٲن و مقام ما نیستی،تو ظاهر مناسبی نداری،تو نباید این کار را انجام بدهی و خیلی چیزهای دیگر . . .کە افراد با دیدن و لمس کردن این ها خودشان را خود کم بین و حقیر می دانند.

این افراد با احساس حقارت و خود کم بینی کە نسبت بە خود دارند ضربەی سختی خواهند خورد زیرا آنقدر پی این مسائل را می گیرند کە اعتماد بە نفسشان را هم از دست خواهند داد و بە خودشان اجازە نمی دهند کە در بحث ها و تصمیمات مهم و یا عادی روزانە شرکت کنند چون این سوال را دائمٲ زیر لب و در ذهن خود تکرار و حلاجی می کنند کە من کسی نیستم کە کسی بە حرف ها و نظراتم گوش بدهد،و یا دانشجو و یا دانش آموزی کە در کلاس درس جرٲت پرسیدن و جواب دادن سوالی را ندارد و برای خود می پندارد کە اگر سوالی بپرسم قطعا پیش پاافتادە و احمقانە خواهد بود و اگر بخواهم جواب سوال استاد را بدهم اگر اشتباە باشد قطعا هم کلاسی هایم من را بە سُـخرە خواهند گرفت،

 

یا دختر و یا پسر جوانی کە می خواهند بە مهمانی و یا حتی شب نشینی عادی بروند،مدام درگیر آن مکان می شوند و از طرز پوشش و نحوە برخورد و بازخورد خود درگیری ذهنی برای خود ایجاد کردە و در نتیجە خود را بی کفایت می دانند.ما در جامعەای هستیم کە درصد خیال پردازی اش بە نسبت کشوری مثل کرە جنوبی و ژاپن زیاد است و منشٲ این ها می تواند ریشەای دیرینە داشتە باشد،

 

مثلا دختر و پسر جوانی کە پی تامین آیندە خود هستند و کاری را در شٲن خود نخواهند یافت و در خانە خیال بافی و افکار منفی دربارەی خود و رهایی از این جامعە را پی میگیرند و کمال واقعی را دیگر نخواهند یافت،اینگونە افکار مانع شکوفایی و خلاقیت هایی می شود کە از یک انسان مستقل انتظار است.

ریشەی همە این ها اعتماد بە نفس است،اعتماد بە نفسی کە میتواند انسان را مستقل و بارور سازد و مسئولیت های فردی و اجتماعی اش را با توجە بە توانایی هایش بە میدان عمل و کار بیاورد،اعتماد بە نفس موجبات این را فراهم میکند کە جوان ما بە خود این اطمینان کامل را بدهد کە بلە من می توانم این کار را انجام دهم و من توانایی لازمەی این را دارم کە بخواهم بە جایی بروم و در یک جمع حرف هایم را واضح و بدون دلهرە بە زبان بیاورم.این افراد با اعتماد بە نفس،گوشە گیری هارا کنار می گذارند،استقلال عمل پیدا میکنند و مسئولیت پذیر پیشرفت گرا می شوند بە نحوی کە با سری بلند و چشمانی باز بە جامعە خود نگاە می کنند.

نویسندە:شیلان کریمی

25 پاسخ برای “خود کم بینی،کوچک شمردن و حقارت نسبت بە خود/شیلان کریمی

  • محزون در تاریخ آبان 17, 1396 گفت:

    آقای صالحی بیزحمت لطف کنید آدرس پی وی خانم کریمی رو به ایمیلم بفرستید …ممنون میشم

  • همشهری در تاریخ آبان 15, 1396 گفت:

    من فکر نمیکردم محزون انقدر آدم با جسارتی باشه ، ای جسارت را تحسین می کنم… دوست گرامی خانم کریمی، دیگر بهانه ای برای شما باقی نمانده

  • محزون در تاریخ آبان 14, 1396 گفت:

    خانم کریمی دیگر نگید “هر کسی حرفی داره من درخدمتش هستم” ایمیلم رو دادم و چند روز هم منتظر شما شدم ،اما حبری از شما نشد.حرفهاتون با عملتون تناقض داره … این حرفها رو گفتم که هم جناب آقای صالحی و هم مردم در جریان باشند …

    • کریمی در تاریخ آبان 16, 1396 گفت:

      ببخشید اینجا میدان جنگ نیست کە این حرفارو میزنید ، من همون موقع کە ایمیلتون رو فرستادین خدمت سردبیر عرض کردم کە ایمیلم مشکل دارە و لطفا بهشون ایمیل بزنید و بگین پی وی شونو بهم بدن اما نگفتن، از اقای صالحی یا اقای زربان پی وی منو بگیرین درخدمتم

  • محزون در تاریخ آبان 9, 1396 گفت:

    جناب آقای صالحی بنده نه شما رو میشناسم و نه خانم کریمی رو .ولی برای ثابت کردن حسن نیتم، آدرس ایمیلم رو دادم خوشحال میشم که این رو یه خانم کریمی برسونید.
    mahzounm777@yahoo.com

  • همشهری در تاریخ آبان 9, 1396 گفت:

    اگر بخواهیم عادلانه نوشته را مورد بررسی قرار دهیم من هم حق را به محزون میدم شاید کمی شیوه ی بیان ایشان مقبول نباشد. توصیه ام به خانم کریمی این است که به نقدها هم توجه کنند چون واقعا ایرادهایی که محزون بیان داشت کاملا درست بود حداقل بنده به عنوان یک دبیر ادبیات تمام نقدهای ایشان را درست میدانم … موفق باشید

    • کریمی در تاریخ آبان 9, 1396 گفت:

      سلام توجە کردم و دلیل رو ذکر کردم ، اما این اقا یا خانم محزون هر کسی هستند از بندە دل خوشی ندارن چون از طرز حرف زدنشون پیداست ، من این بار چون بیشتر شامل جوان ها ما میشد و اونا رو درگیر می کرد اومدم بە یک زبان رسا و عامیانە توضیحاتمو نوشتم کە مخاطبام از مطلب چیزی رو یاد گرفتە باشند و برای خودشون پیادە کنند ، اما ایشون بە احتمال زیاد از من خردەای داشتە باشند و الا نمیامدند و بقیەی مقالەهامو زیر ذرەبین قرار بدهند و از اون ها هم نقدی را کە درخور نباشە بە زبان بیارە ، ایشون و یا حتی شما اسمتون رو ذکر نکردین کە من بدونم طرفم چە کسی است ، هر کس میتونە حرفی داشتە باشە من در خدمتش هستم و با سردبیر بە میان بذارە و شخصا خودم پیگیری خواهم کرد

  • محزون در تاریخ آبان 8, 1396 گفت:

    درود بر شما جناب “خ”
    ممنون از اظهار نظرتون (چه عجب یک نفر هم با ما موافق بود(بنده فقط هدفم تذکر اشتباهات بود اما ایشان به جای پذیرش نقد، دست به توجیه زدند .و متاسفانه بحث اینطور ادامه پیدا کرد

  • خ در تاریخ آبان 8, 1396 گفت:

    توصیه من به شما خانم کریمی انتقاد پذیر باشیم و به راحتی ضغف های خود را قبول کنیم و اما جناب محزون این همه تاکید بر روی اشتباهات نوشتاری نشان از چیست؟!!!

    • کریمی در تاریخ آبان 9, 1396 گفت:

      من اشتباهی نمیبینم جز اینکە خواستم جوان هایی کە در این شهر هستند دچار این خود کم بینی نشوند چون گوش ندادن بە این مشکل همەی ما رو درگیر خودش میکنە …. از این واضح تر نمیتونم واقعا چطور حرف هامو بزنم، من هر بار اومدم از یک مشکل و دغدغەی شهرم حرف زدم و راهکارهایی رو بیان کردم اما متاسفانە هیچ گوش شنوایی نیست ، و یا بهترە بگم هست و خواهان گوش کردن بە این مطالب نیستند ، باشە مشکلی نمیبینم ……

  • دبیر تاریخی در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

    سلام
    اساس بحث خیلی جالب و علمی است.
    از دیدگاه روانشناسی این یک بحث اساسی است
    امیدوارم در مورد خود بزرگ بینی هم مطلبی بنویسید.
    حق نگهدارتان باد

    • کریمی در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

      دروود

  • محزون در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

    شما به اسم بنده چکار دارید به حرفهایم بنگرید . مشکل اینجاست که شما اصل(متن) را رها کرده اید و به فرع(نویسنده اش) می پردازید. ناسلامتی آقای زربان کارشناسی ادبیات فارسی هستند ایشان ۴ واحد آیین نگارش و ویرایش را پاس کرده اند اگر ایشان ویراستار سایت هستن چگونه اجازه ی نشر این مطلب را داده اند؟
    هرشخص مبتدی هم میفهمد که این متن پر از مشکل است . بنده قصد اصلاح داشتم اما شما وقتی فقط کامنت هایی را منتشر میکنید که حاوی تعریف و تمجید باشد البته ناگفته نماند که نقدها را هم منعکس میکنید اما فقط نقدهایی خاص را.من ابایی از مناظره ندارم اگر هم خواستید آدرس ایمیلم را هم میفرستم که در این مورد با شما بحث کنم.در ضمن تمام نوشته هایی که این خانم برای سایت شما فرستاده اند پر از غلط نگارشی و ویرایشی است و حاضرم تمام حرفهایم را با مدرک اثبات کنم .
    بسم الله اگر حریف مایی…

  • حلزون محزون... در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

    محزون جان!!
    قلمفرسایی بانو شیلان ؛هرچند بی اشکال نیست،
    وانگهی….
    از این روی که با قند شیرین پارسی،امیخته و به نگارش درامده، زیباست.

    حلزون محزون…

  • بهرامی در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

    مبحث مرقوم بیش از اینکه یک مبحث آکادمیک و روان شناختی یا جامعه شناختی باشد؛ برخاسته از گلایه های شخصی و حاکی از رنجش از یک نوع تعامل انسانی است که با زبان کودکانه نوشته شده است. به هر حال راقم محترم زحمت کشیده. اگر امکان دارد، مهارتهای زبان نوشتاری را بیشتر تمرین کند. باتشکر بهرامی

  • محزون در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

    جناب آقای صالحی یعنی انقدر از یک حرف حق می ترسید که جرات انتشار آن را ندارید؟

    • فرهاد صالحي در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

      برای شما تاسف می خورم که ادعای شجاعت دارید و حاضر نیست با نام واقعی خود اظهار نظر کنید و دیگران را متهم به ترسو بودن می کنید شما که جرات نقد با نام خود را ندارید بنظر بنده حق انتقاد هم ندارید

  • محزون در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

    جناب آقای صالحی چرا کامنت بنده را منتشر نکردید؟ اگر فکر میکنید بنده دروغ میگم این متنی را که خانم کریمی نوشته اند یکبار به همراه آقای زربان بخونید آنوقت متوجه حرفهایم میشوید.

  • محزون در تاریخ آبان 6, 1396 گفت:

    خانم کریمی، متاسفانه عامیانه تون هم پر از غلطه.اصلا حرفهای من به کنار ، این متن را به یک نفر که سررشته ای از ادبیات داشته باشد نشان بدهید محال است مورد قبول ایشان قرار بگیرد. حتی در یک جمع آکادمیک ای نوشته ی شما را به سخره می گیرد.
    بنده قصد اصلاح داشتم ، ولی متاسفانه شما نمیخواهید بشنوید .حاضرم شرط ببندم به خاطر این حرفم.
    اگر من دکترای ادبیات فارسی هستم متن شما پر از اشکال است.
    من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
    تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال…

  • پاوه شار در تاریخ آبان 6, 1396 گفت:

    ده ستا وه ش بو داده شیلان .دست مریزاد

    • کریمی در تاریخ آبان 7, 1396 گفت:

      سپاس

  • محزون در تاریخ آبان 6, 1396 گفت:

    هدرود بر شما خانم کریمی
    (هرچند به احتمال زیاد نظرم منتشر نمی شود)
    کاش چند بار متن را ویرایش میکردید ، واقعا غلط های فراوانی داشت و شاید مهم ترین غلط هم ، در شیوه ی نگارش شما بود که در بند اول از زبان عامیانه استفاده کردید و در اواسط متن زبان عامیانه به زبان روزنامه ای تبدیل شد . ما آخرش نفهمیدیم شما با کدام شیوه نوشته اید؟
    همچنین در بند اول نهاد شما با فعل در چند قسمت مطابق ندارد،مثلا در جمله ی “اما کجایند آنهایی که این دلایل را برای جوانان آتشین بیان کنند و ابهامات را رفع کنند و پشت بایستند و…” پشت بایستند یعنی چه؟
    باز هم در جمله ” هر چند اگر بیاییم و روشنگرانه به قضیه نگاه بکنیم اینگونه حس هایی که بعضی افراد نسبت به خود دارند بیشتر می تواند حس و باوری باشد که آدم ها نسبت به خود دارند” معنی این جمله چرا پر از ابهام است؟
    در جمله ای دیگر ” خودشان را نسبت به کسانی که اطرافشان است و چیزهایی که می بینند به یکباره بتی از مظلومیت خواهد ساخت” این جمله پر از ابهام است و اصلا نهاد و فعل مطابقتی با هم ندارند همین باعث می شود خواننده سردرگم شود.
    و یا ” این سوال را زیر لب و ذهن خود حلاجی میکنند” هیچ کس سوال را زیر ذهنش حلاجی نمیکند بلکه درون(توی) ذهن سوال را حلاجی میکنند…
    ومتن اشتباهات دیگری دارد که مجال گفتن نیست.

    • کریمی در تاریخ آبان 6, 1396 گفت:

      سلام ، من از روی عمد اومدم کلمات رو سادە بیان کردم کە مخاطبام فقط یک قشر خاصی نباشە و همە از نوشتەهام متوجە بشن حالا شما نگرفتین چی میگم ، مشکلی از من نیست ، عامیانە نوشتن یک نوع درک مخاطبە کە واسە من مهم بود مخاطبان از بحث دریابند ، شما سر سری بە قضیە نگاە گردین چون کاملا مشخصە .

  • پاوە شار در تاریخ آبان 6, 1396 گفت:

    دروود

    • کریمی در تاریخ آبان 6, 1396 گفت:

      متشکر