یادداشتی درباره”افسردگی پنهان” /دکتر برهان ولدبیگی
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در بسیاری از مواقع ،افراد دچار “افسردگی پنهان”،نسبت به امور مورد علاقه در گذشته و هيجان آور قبلی، علاقه خود را از دست میدهند و اگر کسی ادعا کرد که “قطعا افسرده” نيست اما ديگر به چيزی اهميت نمیدهد، اين موضوع میتواند نشانه مشکل مهمتری(افسردگی پنهان) باشد.متاسفانه آمار مبتلایان به انواع […]
- ۲۹ مرداد ۱۳۹۵
- کد خبر 42722
- 3 دیدگاه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در بسیاری از مواقع ،افراد دچار “افسردگی پنهان”،نسبت به امور مورد علاقه در گذشته و هيجان آور قبلی، علاقه خود را از دست میدهند و اگر کسی ادعا کرد که “قطعا افسرده” نيست اما ديگر به چيزی اهميت نمیدهد، اين موضوع میتواند نشانه مشکل مهمتری(افسردگی پنهان) باشد.متاسفانه آمار مبتلایان به انواع افسردگی یا به اصطلاح پزشکی “دپرسیون” در میان شهروندان ایرانی،بالا است. یک نوع به ظاهر “خوش خیم” افسردگی نوعی است موسوم به “افسردگی پنهان” که اولا شیوع فراوانی دارد و ثانیا مبتلایان چندان به فکر درمان آن نمی باشند.مبتلایان به “افسردگی کلاسیک” غمگين و افسرده و بی توجه به اطراف خود هستند،اما مبتلایان به “افسردگی پنهان” چه وضعیتی دارند؟
این افراد ممکن است خیلی “بيرونگرا” و “معاشرتی” بوده و واقعيت را از متخصصان هم پنهان مینمایند. چگونه میتوان آنها را شناسایی کرده و تحت مراقبت درمانی قرار داد؟حدود 10 تا 15 درصد مبتلایان به “افسردگی حاد” ، اقدام به خودکشی یا “سیوساید ” می نمایند.اما،عده ای از مردم ممکن است آن را ناديده بگيرند و هرگز افسردگی خود را فاش نکنند. خیلی از آنها شخصيت اجتماعی متفاوتی داشته که با آنچه در درونشان ميگذرد فرق دارد.علایم زیر می تواند به تشخیص کمک نماید، اما وجود اين علایم دال بر وجود قطعی افسردگی نيست.علاوه بر این اطرافيان بیمار هم نمی توانند درمانگر “افراد افسرده” باشند.نقش اطرافیان آنجا اهمیت پیدا می کند که با توجه به این نشانهها، فرد را تشويق به مراجعه به متخصص کرده و به او دلگرمی بدهند که کنارش خواهند بود:
تشخيص افسردگی موسوم به “افسردگی شاد”، دشوار است( مخصوصا در افراد مسن).در “برونگراها”، علایم افسردگی به سختی خود را نشان میدهد، اما نبايد تصور کرد که يک فرد “برونگرا” و “اجتماعی “نسبت به افسردگی “ايمن” است. بايد حواسمان به نشانههای هشداردهنده بوده و بيش از همه، شنونده خوبی برای آنها باشيم.”باورهای فرهنگی” در نشان دادن علایم افسردگی تاثیرگذار است. مثلا در بسیاری از کشورها از جمله ایران ، این باور غلط وجود دارد که بهتر است علایم افسردگی به نوعی پنهان نگه داشته شوند تا افراد افسرده در جامعه “شرمنده” و “بی آبرو” نشوند يا کارشان را از دست ندهند و یا…).
فردی را تصور کنيم که “بچههای خوب”، “شغلی عالی” و “ازدواجی موفق” دارد .اما همین شخص ممکن است بخش دردناکی در زندگی گذشته خود داشته باشد که هرگز به طور کامل درمان نشده است. این شخص افسردگی اش را به نحو عالی “پنهان” کرده است. “اعتماد به نفس” و “شادی بيرونی” اين افراد در تضاد آشکار با آن چيزی است که در “درونشان” میگذرد. متاسفانه “مشکل” این افراد اغلب ناديده گرفته ميشود(به خصوص از سوی خودشان).با اين حال اين افراد حتی ممکن است دست به “خودکشی” بزنند. تراژدی اين است که هيچ کس نميتواند به سادگی نشانهای از افسردگی در اين اشخاص بيابد و فرد مبتلا هم هرگز جرات نميکند که با کسي در اين باره حرف بزند. به همين دليل ما همواره بايد دوست يا فرد عزيزی را که درباره “خستگی” و “اضطراب” حرف ميزند جدی گرفته و به حرفهايش با دقت گوش دهيم.
ارتباط محکمی ميان “اختلالات تغذيهای” و “افسردگی ” وجود دارد. وجود يکی از آنها ممکن است منجر به ديگری شود يا همزمان با هم رخ بدهد.امروزه تعداد مبتلایان به “اختلالات تغذيه ای” به مراتب بيشتر شده است. اين واقعیت می تواند دلايل مختلفی از جمله “فشار رسانهها”، “تصورات مردم از شکل بدن خود” و “افسردگی” داشته باشد.اگر يکی از اطرافیان دچار تغييرات عمدهای در غذا خوردن شود، لازم است با او حرف بزنيم و تشويق اش کنيم که دنبال درمان باشد، زیرا “افسردگی پنهان” میتواند يکی از دلایل چنین تغییراتی باشد.در بسیاری از مواقع ،افراد دچار “افسردگی پنهان”،نسبت به امور مورد علاقه در گذشته و هيجان آور قبلی، علاقه خود را از دست میدهند و اگر کسی ادعا کرد که “قطعا افسرده” نيست اما ديگر به چيزی اهميت نمیدهد، اين موضوع میتواند نشانه مشکل مهمتری باشد( افسردگی پنهان).
افسردگی را معمولا با علایمی مانند غمگينی، نااميدی و گريه ميشناسيم. اما نشانههای ديگری هم وجود دارد که اغلب ناشناخته ميمانند چون آنها را به عنوان يک طغيان موقتی در نظر ميگيريم(مثلا فکر ميکنيم اگر کسی “خشمگين” شده، صرفا “در لحظه عصبانی” است اما در واقع “خشم” هم شيوهای برای بروز افسردگی است. بسياری از افراد از اين شيوه برای بيان افسردگی خود استفاده ميکنند.شکایت از “کمخوابی” يا حتی از “خواب زياد”، میتواند “نشانه هشدار” باشد. وجود “اختلالات خواب” میتواند نشانه ای از يک مشکل عميقتر باشد(مانند اضطراب و افسردگی. “اختلالات خواب” و “افسردگی” ارتباط نزديکی با هم دارند. در بسياری از موارد، افسردگی آنقدر ناديده و دست کم گرفته ميشود که “نتيجه بدی” به بار میايد.
گردآوری و ویرایش:دکتر برهان ولدبیگی از پزشکان و فعالین عرصه سلامت
نظر…متاسفانه خیلی دست کم گرفته میشود , و در واقع نیاز به شناسایی و درمان اان ضروریست. با تشکر از مطالب خوب و ارزشمند آقای دکتر ولد بیگی.
سلام با تشکر از دکتر برهان که همیشه احساس مسئولیت نسبت به افراد جامعه را دارد انشاالله در مقالات بعدی راه مبارزه با انواع افسردگی را یادآوری نمایند . برای این پزشک دلسوز آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت دارم
با تشکر از مطالب خوب ومفید_متاسفانه همه افراد جامعه به نوعی دچار افسردگی شدید یا خفیف هستند ویکی از دلایل افزایش خشونت درسطح جامعه در اصل افسردگی ست ولی تا حالا هیچ رسانه و سازمانی در کشور درجهت پیشگیری و آموزش مهارتهای زندگی و افزایش سطح اگاهی افراد برنامه ای نداشته است.