پ 13 اردیبهشت 1403 ساعت 05:25

ننگِ تقویم؛ ۱۶ مارس ۱۹۸۸ / مجتبی مرادی

ننگِ تقویم؛ ۱۶ مارس ۱۹۸۸ / مجتبی مرادی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : کدام مهندس و معمار،حتی اگر شیرکو بیکس باشد، کجا خواهد توانست اندکی از عمقِ تراژدیِ هولناک و بی‌مثالِ حلبچه را در قامتِ کلمات بیان کند؟ کدام واژه،کدام شعر، کدام داستان می‌تواند بگوید کودکی که در صفِ مرگ ایستاده بود و لبخند می‌زد چه احساسی داشت؟ کدام فرشته را دیده […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : کدام مهندس و معمار،حتی اگر شیرکو بیکس باشد، کجا خواهد توانست اندکی از عمقِ تراژدیِ هولناک و بی‌مثالِ حلبچه را در قامتِ کلمات بیان کند؟ کدام واژه،کدام شعر، کدام داستان می‌تواند بگوید کودکی که در صفِ مرگ ایستاده بود و لبخند می‌زد چه احساسی داشت؟ کدام فرشته را دیده بود؟ به کجای بشریت می‌خندید؟

کدام دیکتاتور را به سخره گرفته بود؟پدربزرگی که نوه‌اش را در آغوش گرفته بود که عطرِ انفال به مشامش نخورد! کدام قانون فیزیکی شیمیایی را می‌خواست به چالش بکشد؟و کودکی که در آغوش پدربزرگش جان می‌داد به کدام بهشت می‌خواست برود امن‌تر از آغوش باوا؟ مادری که نانِ تازه پخته بود از کجا باید می‌دانست صدام فرزند حسین و علی شیمیایی کدام آش را پخته‌اند؟ کودکانی که به دشت رفته بودند پیِ بازی و شادی و گرگم‌به‌هوا و قایم‌باشک از کجا باید می‌دانستند این گرگ که در پوستینِ انسان قایم شده به دریدنِ یکی دو تن راضی نخواهد شد و جز با تماشای مرگِ خورد و کلان آرام نمی‌یابد؟

هیچ مردمی، در هیچ وقتِ تاریخ با چنان جنایتی روبرو نشده بودند، همانجا بود که ادبیات از قافله جا ماند، بهت جای هر واکنشی را گرفت، انسان متحیر ماند از عمقِ قساوتِ انسان. آنها که زنده ماندند دو بار مردند، هر روز دو بار، هر ثانیه دو بار. و فرشته‌ها می‌گفتند: ” نگفتیم آدمی خون می‌ریزد و فساد می‌کند و جنون و جنایتش دامنِ درخت و پرنده و آسمان را می‌گیرد؟!” و خدا می‌فرمود: “نومید نباشید که من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید!”

آری آنچه خدا می‌دانست و ملایک نمی‌دانستند مادرانِ شهیدانِ حلبچه بودند،درست است که تاریخ چشم و گوشش را بسته بود، اما مادرانِ کورد پرچمِ نور و امید را در دست گرفتند تا انسان در سیاهیِ نومیدی نپوسد، مادرانِ کورد جگرشان سوخته بود، اما نگذاشتند دیوِ اندوه بر پیکرِ زخمیِ دیارشان سایه بیفکند،مادرانِ کورد به زمین و زمان لعنت نفرستادند و هرگز ظرافتِ پروانه و غزلخوانیِ بلبل و طراوتِ گل را انکار نکردند،راست است که هر کسی کار خود می‌کند؛ اگر صدامیان و حرامیان فاجعه آفریدند، مادرانِ کورد حماسه خلق کردند.