ج 14 اردیبهشت 1403 ساعت 18:40

مرحوم دکتر سابقی؛ هستی توسعه یافته/بهرام بهرامی

مرحوم دکتر سابقی؛ هستی توسعه یافته/بهرام بهرامی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:دکتر شریعتی در یک تحلیل هستی شناسانه، انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:«آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند.اکثریت آدمها، حضورشان در هستی تنها مبتنی بر حضور فیزیکی آنان است. تنها با حضور جسمانی قابل فهم می شوند. بجز هویت جسمانی هیچ جایگاه دیگری در هستی […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:دکتر شریعتی در یک تحلیل هستی شناسانه، انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:«آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند.اکثریت آدمها، حضورشان در هستی تنها مبتنی بر حضور فیزیکی آنان است. تنها با حضور جسمانی قابل فهم می شوند. بجز هویت جسمانی هیچ جایگاه دیگری در هستی ندارند.۲-آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند.مردگانی متحرک در جهان، خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند. بی اعتبار و بی شخصیتند.مرده و زنده شان یکی است.

 

۳-آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند.آدمهای معتبر و با شخصیت و ارزشمند. کسانی که به هنگام هستی سرشار از حضورند. در نیستی هم حضورشان مشهود است. کسانی که در دلها جای دارند، دوست داشتنی هستند و جای احترام و تکریم.۴-آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند.شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم وآهسته آهسته درک می‌کنیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند.»

 

از این منظر همه آدمها به شکل مساوی در این چهار گروه دسته بندی نمی شوند. به نظر می رسد اکثریت بسیار زیادی از انسانها در گروه اول جای می گیرند. در صد کمتری در گروه دوم جای دارند،(انسانهای ساقط و تباه شده).عده بسیار کمی در گروه سوم جای دارند، که عبارت از انسانهای برجسته و شایسته که همواره احساس مسئولیت و تکلیف می کنند. ودر دسته چهارم افرادی بسیار نادرو انگشت شمار جای دارند.

 

بحث این نوشتار معطوف به انسانهایی است که در گروه سوم قرار می گیرند، ( آنانی که وقتی هستند، هستند؛ وقتی که نیستند هم هستند.)این گونه انسانها به سبب بر جستگی و شایستگیهای ویژه ای که دارند، هستیشان در حد هستی انسانهای دیگر نیست؛ به سبب مسئولیت و تکالیفی که خود برای خود تعیین کرده اند، از یک هستی گسترده و توسعه یافته برخوردارند.

 

زنده یاد و روان شاد ( دکتر سابقی) از شمار اینگونه انسانهای نادر است. او به هنگام هستی، به تعداد انسانهایی که طی سالها، برای درمان دردهایشان به مطب او مراجعه کرده و یا در اتاق عمل زیر تیغ جراحی او قرار گرفته اند، از هستی وسیع و عمیق و توسعه یافته برخوردار بوده است. طبابت انسانهای بیمار و هستی بخشیدن به آنان، نیاز به یک هستی قوی و توسعه یافته دارد. آنکه از هستی توسعه یافته برخوردار است، به هنگام نیستی هم هستیش مشهود است و احساس می شود. آثار تخصص و مهارت حرفه ای و دستان توانا و هنرمند او برتن هر کس که باشد، دلیلی بر هستی او حتی پس از نیستی است.

 

خدمت او به بیماران تنها محدود به مطب و اتاق عمل نبود، بلکه در برخوردها و روابط عادی و دوستانه هم، قسمت زیادی از وقتش مصروف پاسخگویی به پرسشهای متعدد در حوزه حرفه ای خودش می شد. او گوشی تلفن همراهش هرگز خاموش نبود، بلکه در هر شرایط و هر موقعیتی با حوصله و سعه صدر و البته با متانتی مثال زدنی به پرسش بیماران و افراد نیازمند  پاسخ می داد.

 

طبیبی که در هر شرایط و موقعیتی، خودش را مسئول و مکلف بداند، نشان از روحی بزر گ و متعالی و یک هستی گسترده و توسعه یافته است که پس از نیستی هم تداوم آن احساس می شود.

 

یک ویژگی دیگر برای انسانهایی که هستی قوی و توسعه یافته دارند، این است که علی رغم جایگاه رفیعی که در ذهن و اندیشه حافظه تعداد بسیار زیادی از مردم دارند، ممکن است در مواردی هم مورد حملات کینه توزانه وانواع عقده گشائیهای خصمانه واقع شود؛ که طبیعی است، آنچه مهم است اینگونه مسائل ساحت هستی متعالی و توسعه یافته آنان را مخدوش نمی کند.

 

باز گفته کوتاه و پر بهای دکتر شریعتی مناسبت دارد که گفت:« آنانی که وقتی که هستند، هستند؛ وقتی که نیستند هم هستند»و باز حضرت مولانا در دفتر دوم مثنوی فرمود: ای خنک آن را که او ایام پیش //// مغتنم دارد گزارد وام خویش

یک پاسخ برای “مرحوم دکتر سابقی؛ هستی توسعه یافته/بهرام بهرامی

  • ناشناس در تاریخ مرداد 4, 1398 گفت:

    زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید ورنه آب پاشیدن بر سنگ مزارش چه سود
    تعریف و تمجید کردن پس از مرگ چه فایده ای دارد این انسان بزرگ سالهآ ست خدمت می کند و مدارج علمی را با موفقیت طی کرده است ولی آیا کسی زمانی که در قید حیات بودند گفت به نوعی از طبیب حاذق قدر دانی کنیم تا علاقه اش به خدمت دو چندان شود و ناملایمات را بهتر و تواناتر تحمل کند به نظر من اگر تمام ایران در تشیع جنازه و مراسم تدفین و فاتحه شرکت می کردند به اندازه گرفتن یک مراسم در پاوه برای او ارزش نداشت نمی خواهم خدای نخواسته بزرگداشت کم سابقه اش را کم اهمیت جلوه دهم چون اگر کار به دستان کوتاهی کردند مردم سنگ تمام گذاشت و آنچنان که شایسته شخصیت ایشان بود در مراسم شرکت کردند ولی آیا میدان سه راهی فرهنگیان میدان دکتر سایقی می بود بهتر بود با توجه به همسایگی دانشگاه یا دف آیا اگر این میدان را به نام او می کردند انگیزه اش برای خدمت دو چندان نمی شد ولی افسوس که رفت آنوقت جای خالی اش را احساس کردیم ولی بیابید بزرگان علمی را در زمان حیاتشان درک کنیم یادش گرامی و ماوایش فردوس