ش 15 اردیبهشت 1403 ساعت 13:13

تعصب، بومی وغیر بومی

تعصب، بومی وغیر بومی

 هر شخصی به طور طبیعی به موضوعات خاصی تعلق خاطر داشته و با نگاه ویژه بدان می نگرد ، گاهی اوقات این تعلق خاطر با افراط وتفریط همراه می گردد که پیامد این نگرش از آن به تعصب یاد می شود . اما دربعضی از مواقع  دلبستگی های ایجاد شده همانند حایلی مانع شنیدن و […]

 هر شخصی به طور طبیعی به موضوعات خاصی تعلق خاطر داشته و با نگاه ویژه بدان می نگرد ، گاهی اوقات این تعلق خاطر با افراط وتفریط همراه می گردد که پیامد این نگرش از آن به تعصب یاد می شود .

اما دربعضی از مواقع  دلبستگی های ایجاد شده همانند حایلی مانع شنیدن و دیدن مسائل غیر از آنچه در ذهن داریم می گردد . در این شرایط است که تعصبات مذکور( خشک و ….) حاج محمد فاروق یوسفیمخرب تشخیص داده می شود. بطوریکه در نگاه متعصبانه شخص متعصب همه چیز خویش را اعم از خوب وبد،  نیک می پندارد ونگرش وتوانمندی های مثبت دیگران را زشت جلوه می نماید.

در یک تحلیل برای اینکه بتوانیم برداشتی مطلوب ازیک موضوع داشته باشیم باید بتوانیم از ورای آن به موضوع بنگریم هنگامی که خود در بطن باشیم نگاه جامعی به وجود نمی آید تا زوایای پیدا و پنهان آن را آنطور که هست دریابیم.

 وقتی با نگاه متعصبانه به شهر یا روستایی که در آن زندگی می کنیم ، بنگریم . ضعف های آن کمتر به چشم می آید و در نتیجه تمایلی برای اصلاح به وجود نمی آید. در این شرایط اگر با نگرش نقادانه و به عنوان ناظر بیرونی به محل سکونت خویش بنگریم ، می توانیم از ضعف ها و توانمندی هایش لیست ها استخراج نماییم. و برای تعالی اش تدابیر ویژه بکار ببندیم تا ضعف ها و کاستی های موجود را  به مرور با کاستی مواجه سازیم.  یکی از موضوعاتی که متأسفانه تاکنون لاینحل باقی مانده وعلیرغم، علم بر واقعیت ، کسی بدان نپرداخته و یا اگر طرح موضوع گردیده در مجالس محفلی وشخصی بوده که پیام لازم در ورای آن منتقل نگردیده است.

درتعاریفی در وصف بومی وغیر بومی اینطور آمده است که اگر شخصی مدت ۵ سال در یک منطقه جغرافیایی زیست نماید بومی آن محل محسوب می شود،  حال اگر شهرهای دیگر اعم از کوچک و بزرگ بنکریم ، جمعیت یکدست وهمگنی در آنها نمی بینیم. بلکه در بیشتر اوقات ترکیب جمعیتی آن از قومیت ها و موقعیت های مختلف شکل گرفته ودر آن ساکن گردیده اند. و به نوعی تمایزی و تفاوتی در بین جامعه ی تشکیل شده مشاهده نمی نمایید درآن شهرها ، همه به یک نسبت از مزایا ومشکلات آن شهرها برخوردار هستند ….

شهر پاوه نیز از این قاعده مستثنی نیست ، شهری است که جمعی از جمعیت آن مربوط به سایر شهرستان ها کشور به سبب اشتغال و… و بخشی دیگر ساکنین روستاهای تابعه شهرستان وشهرهای مجاورند. شهری که همه ی شهروندانش به شخیصه ی فرهنگی و دینی مفتخرند وبه واسطه ی همین سرمایه ی گرانبها و شعور والای اجتماعی از آسایش وامنیت وافر برخوردارند.

امّا جمعی اندک (هر چند کلیت ندارد) تمایل به حفظ و اصالت خویش به عنوان بومی وغیر بومی به صورت متعصبانه دارند ، شخصی در این شهر بدنیا آمده وشصت واندی از سنوات عمرش می گذرد ، امّا نامش با اسم کوچک و روستایی که اجداش در آن ساکن بودند همچنان یاد می شود ، هم خود وهم دیگران در استمرارش تمایل و تأکید دارند.

و باید مجدد یادآوری نماییم که این شهر ملکیت خاصی به کسی ، قومی و.. نداشته وندارد، همه ی شهروندان باید، با هم و در کنار هم زیست نماییم و از مواهب آن بهره ها ببرند. در اینصورت برای بهتر زیستن نیاز به تعامل ، تعلق خاطر وهمکاری بی شائبه ی همدیگر در حل مسائل ومشکلات موجود داریم.

بدیهی است جمیع دلسوزان دیار در فضای معقولانه ومسئولانه باید ذهنیت های منفی را از بعد روانکاوی واکاوی نموده وبه شیوه های علمی سرکوب نمایند تا صفات وخصلت های نکو بیشتر ازگذشته توان بروز و ظهور  را داشته باشند.

نقش و وظیفه ی شرعی و اخلاقی علمای اعلم واصحاب اندیشه در تبیین ارزش های متعالی جامعه بس خطیر بوده و هرلحظه به عنوان اصلاحگران زمان مکلف به انجام تعهدات ( اصلاح روش ها وتثبیت تفکر مثبت) معمول می باشند.

دراینصورت ماحصل مساعی رهبران دینی،علمی، بزرگان اهل فضل و فضیلت جامعه ، دلبستگی وتعلق خاطر شهروندان به محل سکونت خویش بیشتر از گذشته خود را نشان داده ومتعاقب مشارکت جمعی شاهد زدودن بی تفاوتی ها وحصول توفیقات حاصله در همه ی زمینه ها خواهیم بود.