ش 15 اردیبهشت 1403 ساعت 16:00

معضل دامدرای در شهرهای درحال توسعه و راه حل های پیش رو/بهروز خسروی زاد

معضل دامدرای در شهرهای درحال توسعه و راه حل های پیش رو/بهروز خسروی زاد

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : چند جمله ای که پیش روی شماست نه یک تحلیل علمی و آکادمیک بلکه یک گپ خودمانی و کوچه بازاری بوده وامید است که موجبات تکدر خاطر عزیزی را میسر ننماید.لازم به توضیح است اگر چه رگه های از طنز در برخی از پاراگراف ها دیده می شود لکن […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : چند جمله ای که پیش روی شماست نه یک تحلیل علمی و آکادمیک بلکه یک گپ خودمانی و کوچه بازاری بوده وامید است که موجبات تکدر خاطر عزیزی را میسر ننماید.لازم به توضیح است اگر چه رگه های از طنز در برخی از پاراگراف ها دیده می شود لکن هدف آن هجو وهزل نیست بلکه ارائه تصویری نزدیک به واقعیت به خوانندگان است.

دیر زمانی است که دامپروری در بسیاری از جوامع انسانی در کنار کشاورزی ، صنعت و تجارت قطب بزرگ و جدایی ناپذیر اقتصاد به شمار می آید. دامو ماهیت وساختار آن نیز با تغییرات چشمگیری روبه رو بوده است. در ایران علیرغم تلاشهای گسترده ای که انجام گرفته است، شغل دامپروری هنوز از بی سرو سامانی در رنج است. این نابسامانی در دوره های متعدد و مکانهای مختلف نه تنها اسباب زحمت صاحبان این صنف را به بار آورده است بلکه حقوق حیوانات را نیز تهدیده نموده وبسی بدتر زخمهای عمیقی بر پیکره محیط زیست حک نموده است.

در روستاها از آنجا که بیشتر ساکنان دامدار هستند لذا اعتراض به وجود دام چندان جدی نیست( حداقل در تا کنون). در شهر های بزرگ نیز به طور کامل دام از شهر ها خارج شده و در قالب مجتمع ها دامپروی به فضایی خارج از محدوده شهر انتقال یافته است و یا به شکل صنعتی و مدرن اداره می شود. در مقابل در برخی از شهر های کوچک در تمام سال یا چند ماه از سال دامدارانی هستند که دام ها را به مناطق گرمسیری و کوهستانی و همجوار محل اصلی زندگی خویش انتقال می دهند و بقیه مدت دامهایشان را به داخل شهر بر می گردانند. این پدیده در شهرهای کوچک و توسعه نیافته ای مثل باینگان و بانه وره در شهر ستان پاوه به خوبی مشهود است و باعث نارضایتی عمده ساکنان این شهر های توسعه نیافته گردیده است. حتما تصادف های که در سالیان گذشته در مسیر های متعدد شهری یا نزدیک به آن روی داده است را به یاد دارید. هیچ انسانی دوست ندارد هنگامی که پشت فرمان ماشین است حتی یک مورچه را زیر بگیرد چه برسد به حیوانات وچهارپایان. خوب ما که اینقدر مواظب هستیم و نیتمان خوب، چه می شود که بعضی مواقع دهها قطعه مرغ وخروس ودهها راس دام و چهارپای زبان بسته زیر چرخای های ماشین می روند؟ چه کسی مقصر است؟ چاره کار چیست؟

این را ابتدا عرض نمودم تا تصور نکنید که فقط خشونت کک های گزنده مردم را عاصی کرده است واز این که در برخی از فصول با آنها مبارزه تن به تن می نماییم ناراحت هستیم. البته اگر کسی هم از اینکه هر روز بدن فرزندانش توسط ککها سوزن آجین میشود و یا کف کفشهایش با کود حیوانی آسفالت می شود، ناراحت باشد، خیلی بیراه نمی گوید. حتماً مشاهده نموده اید که در بعضی از فصول باید برای طی کردن (حتی عرض) خیابان به دنبال نقطه ای باشیم که توسط این داحیوانات مین گذاری نشده باشد و یا تنها به خاطر همین مشکل بارها ماشینتان رابه کارواش معرفی کرده اید. چه بچه های مظلوم و بی گناهی که به خاطر انتقال(گلاب به رویتان) پهن با کفشهایشان به خانه مورد غضب مادر قرار گرفته و روز روشنشان مثل شب، سیاه گشته است. ویا چه انسانهای بی گناهی که به خاطر کشتی گرفتن با کک ها شب را همچون روز بیدار مانده اند و ناخواسته شب زنده داری کرده اند. داغ دل رفتگران زحمتکش شهرداری و مستخدمین ادرات(بخصوص مدارس) را نیز به این قضیه بیفزاید که این دامها(با رفتن پهن با کفش مراجعان به داخل اداره) کارشان را دوبرابر می نماید. براستی مسئولیت این همه زحمت بر عهده کیست؟ احتمالاً شما هم با ما متفق القول هستید که دامها باید از شهر خارج گشته و بیش از این شایسته نیست که عده ای محدود به خاطر منافع خویش مایه زحمت عامه مردم باشند. مثلا مثل ساکنان شهر نوسود هر کسی که دام کوچک یا چهارپای باربر دارد آنرا به گوشه ای از شهر انتقال داده ، هم کار خود را انجام می دهد و هم باعث ناراحتی همشهریان و میهمانان نمی گردد.

شاید خیلی دوربرداشته ایم و بی انصافی به خرج میدهیم. احیاناً شما هم تصدیق میفرمایید کسانی که (مثلاً در باینگان یا بانه وره ) دامدار هستند به درامد این کار نیاز شدید دارند و تخصص و سرمایه دیگری ندارند.ضمناً با این کار هم برای خود کار افرینی نموده اند وهم مشاغل مستقیم وغیرمستقم دیگری مثل علف چینی، کارگری، چوپانی وغیره را ایجاد نموده اند( البته به غیر از عزیزانی که پس از بازنشست شدن برای تهیه کردن پیاله ای شیر تازه و بدون نگهدارنده شیمیایی یا لیوانی دوغ بدون گاز خود را به زحمت می اندازند و چند راس دام برای سرگرم کردن خویش پرورش می دهند).

تا یادم نرفته است بگویم که منظور نظر مان از شکستن این همه قند وشکر این نبود که با زبان بی زبانی بگویم مسولان حاضر و سابق و اسبق و اسبقتر برای رفع این مشکل تلاشی وافر به عمل نیاورده اند بلکه برعکس همه شهادت میدهیم که این سروران خیلی هم غصه این امر را خورده اند ( حتی اگر به خاطر رفاه حال خانواده خودشان هم که باشد). برای نمونه در شهر باینگان برای سالهای متمادی بخشدار، شهردار و متولیان بهداشت محیط در صدد رفع این مشکل و یافتن جایگزینی برای آن هستند. آنها کار خویش را انجام می دهند لکن مشکل سهل و ممتنع است. از دور که مینگری پرکاهی است واز نزدیک رشته کوهی. باری به هر جهت مشکل هر چه باشد همیشه راه حل برای آن هست.برای این مسئله هم راه حل های فراوانی می توان متصور شد که در این مجال اندک چند مورد از آنها را ورانداز می نماییم.

الف) خروج کامل دام از شهرها و تعطیل شدن کامل این فعالیت در مناطق شهری:

این گزینه تا دلت بخواهد خوب است. بدون هزینه است و بدون تسامح. تازه دامداران زحمتکش نیز با فروش دامهایشان بصورت موقت جیبشان پر پول میشود. لکن در شرایط فعلی بسیار مضر به نظر می رسد. اقتصاد ضعیف،نحیف، لاغر و شکننده این مناطق آنچنان آسیب پذیر است که همین اقدام کوچک نیز برای آن کمرشکن و غیر قابل تحمل است. در این نواحی از کشاورزی وصنعت خبری نیست. باغداری اغلب؛ تنها پاسخ گوی مصرف خانواده است واگر عده ای از ساکنان کارمند دولت یا نیروی نظامی نباشند و عده ای دیگر نیز تحت حمایت نهادهای دولتی و خیریه مثل کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی قرار نگیرند، مهاجرت تنها راه باقیمانده است؛ کما اینکه در حال حاضر نیز به وضوح شاهد این وضعیت(مهاجرت اجباری) هستیم.لذا پشنهاد می گردد این گزینه را تا اطلاع ثانوی از به خدمت گرفتن معذور بدارید.

ب) محدود نمودن دام ها در مکان های ویژه در داخل شهر:

در این شرایط دامها با وجود آنکه در داخل شهر هستند لکن در معابر عمومی مشاهده نمی شوند و هر دامداری می تواند دامهایش را در ملک خویش نگهداری نمایند. این راه حل نیز تا حدودی مطلوب است اما کاملاً کارامد نیست. تمام کسانی که از نزدیک این وضیعت را مشاهده نموده اند تصدیق می نمایند که بوهای ناخوشایندی از این مکانها برمی خیزد و گاه تا صدها متر اطراف محل اصلی را در می نوردد که عامل مهمی در ایجاد مزاحمت به شمار می آید. مضافاً اینکه در نتیجه چنین وضعیتی حشرات مزاحم و ناقل بیماری ها، از جمله کک و مگس وضعیت مناسبی برای رشد و تکثیر می یابد که عوارض آن را برایتان شرح داده وشما نیز قبلا با جانتان درک کرده اید. از این رو ظاهرا این راه حل هم چنگی به دل نمی زند.

پ) اجازه دهیم تا زمان بگذرد و کسانی که دامدارهستند به تدریح این شغل را کنار بگذارند.

این گزینه شاید از نظر مالی هزینه ای برای متولیان امر نداشته باشد لکن از نظر زمانی بسیار هزینه بر است وممکن است سالیان متمادی به طول بینجامد مضافاً اینکه ممکن است با کنار رفتن هر دامدار یک نفر دیگر جای وی را گرفته و در کوتاه مدت(مثلاً کمتر از 20 سال) چنین مقصودی حاصل نگردد. به علاوه افرادی زیادی هستند که مایلند در کنار سایر دامداران عمده که منبع درآمد آنان دامدرای است، چند راس دام را نگه داشته و از مزایای شیر و دوغ تازه بهره ببرند که این وضعیت خود به چالش جدیدی می انجامد. با این اوصاف بهتر است که این راحل راه را از سبد راه حلهایمان بیرون بیاوریم.

ت) معرفی مشاغل دیگری غیر از دامداری به دامداران.

این گزینه جالب نظر میرسد و می تواند کارایی لازم را داشته باشد. میتوان دامدارن را ترغیب نموده که به مشاغل دیگری که دردسرهای شغل فعلی را ندارند روی بیاورند از جمله به پرورش زنبور عسل یا مرغ خانگی و بلدرچین، گیوه بافی و قالی بافی و غیره. برای تحقق این امر میتوان یک یا چند شرکت تعاونی تشکیل داد و دامداران را در قالب این شرکت ها سامان داد. همچنین هر دامدار از فروش دامهای فعلی میتواند سرمایه لازم برای راه اندازی شغل جدید را تامین کند. در این حالت میتوان به حفظ محیط زیست بسیار کمک کرد. لکن این کار هزینه فرهنگی و اجتماعی دارد، زمانبر است و نیاز به تغییر باورهای دامداران داردکه بسیار دشورا و گاهاً غیر ممکن است. به هر جهت این از گزینه های است که می توان در گوشه ذهن عزیزان مسئول باشد.

ث) اسکان دامها در مناطق دور از شهر ها در قالب مجتمع های دامپروری. بگذارید پیش داوری نمایم و بگویم این گزینه بسیار عالی است. میفرمایید چرا ؟ پس ادامه مطلب را بخوانید.اول و مهمتر از همه این که صاحبان این مشاغل مجبور به تغییر شغل و فروش دامهایشان نخواهند شد.آنان نتنها سربار جامعه نخواهند بود و حتی می توانند برای دیگران نیز اشتغالزایی کنند. دوم رانندگان مسیر های کوهستانی و گرمسیری که از راه جابجا کردن دامداران و مایحتاج آنان روزگار می گذرانند درآمدشان را از دست نخواهند داد(البته مکانیک ها رانیز به این صنف بیفزایید که از تعمیر تویوتا دوکابینهای مدل پایینتر از 60 همین رانندگان، کلی پول به جیب می زنند). سوم بواسطه ساخت این مجتمع دامپروری درمنطقه، میلیاردها تومان پول در قالب ساخت واحدهای دامپروری ومسکونی، احداث راه، کشیدن آب وبرق و انشاالله گاز، خرید وفروش مصالح ساختمانی و بالاخره هزینه استاد بنا وکارگر به اقتصاد منطقه تزریق خواهد شدمغازه داران، میوه فروشان و نانواها هر روز مجبور به درگیری فیزیکی با دام ها نخواهند بود. چهارم دیگر مشکلی به نام کک گزیدی را در شهروندان رویت نخواهید کرد و هرگاه از شهرهای دیگری میهمان داشته باشید احساس شرمندگی نخواهید کرد. پنجم کف کفشهای شهروندان هیچ وقت با (عذر میخواهم) فضولات حیوانی سرگین مال نخواهد شد. اما خاطرنشان می نمایم که این طرح با همه محاسنی که دارد یک عیب بزرگ هم دارد و آن هم ضرر رساندن به جیب دولت خدمتگزار است. لکن از آنجا که خرج نمودن پول، توسط دولت خدمتگزار برای مردم قدر شناس و همیشه در صحنه هموراه باعث نزدیک شدن دلهای دوطرف به یکدیگر می شود لذا این عیب هم، خدارا شکر یک حسن به حساب می آید.

پس مسولان خدوم و تلاش گر استان کرمانشاه، استاندار گرامی و معاونین بزرگوار، مدیر کل محبوب و دوست داشتنی ادراه امور عشایر استان و کارشناسان تلاشگر، فرماندار شجاع و مردمی، بخشدار و شهرداران همیشه در صحنه و خدمتگزار، و روسای شورای اسلامی شهرها که پیگر امور شهروندان هستید، از همین امروز منتظر عمل آبادگرانه وخداپسندانه شما عزیزان جان هستیم. انشاالله که روی ما را زمین نیندازید. باور بفرمایید اگر همانگونه که با حداکثر سرعت پروژه گازرسانی به شهر باینگان و روستاهای تابعه را پیگیری می نماید به این معظل شهرها نیز بپردازید تا جان در بدن داریم و هشیاری در روان، دعاگوی خیرتان خواهیم بود.

9 پاسخ برای “معضل دامدرای در شهرهای درحال توسعه و راه حل های پیش رو/بهروز خسروی زاد

  • دیدبان در تاریخ دی 9, 1393 گفت:

    با سلام و احترام
    با نظر رحمانزاده موافقم. هر چند که فکر نمیکنم خود دوستان ادعای کارشناسی داشته باشند و این نظرات اصطلاحا “تحلیل های دم دستی” این دوستان است هر چند که قابل توجه و تامل و صد البته قابل مباهات است.
    همچنین این یادداشت هم به لحاظ شیوه بیان(کمترین استفاده از مفاهیم تخصصی، زبان دو پهلو و طنز ماهرانه ان و …) و همچنین اصل و محتوای متن(زاویه دید نگارنده) ستودنی است. شخصا به عنوان یک دانشجوی جامعه شناسی ازخوندنش لذت بردم.
    نکته سوم اینکه بی انصافیه که از یک مقاله سه چهار صفحه ای انتظار داشته باشیم که حرفی برای گفتن باقی نزاره!! میشه در مورد یه مطلب نظر داد، نقد ارایه داد و… و این کار رو با رویکر هم افزایی انجام داد. لازم نیست حتما با نگارند/سخنران و… شاخ به شاخ شیم تا اثبات کنیم که “ما هم آره “!!!!

  • رحمانزاده در تاریخ دی 8, 1393 گفت:

    افتخار می کنم که در اورامانات زندگی می کنم که این چنین کارشناسانی دارد که در مورد یک پیشنهاد یا طرح، این چنین بصورت کارشناسی نظر می دهند
    شهرک ویمیر، دامپرور، و … همه شما دست تان درد نکند

  • شهرک ویمیر در تاریخ دی 7, 1393 گفت:

    موضوع خوبی را به رشته تحریر دراوردید.
    پیشنهاد می شود که با جلب سرمایه گذاری های مردمی و حمایت های دولتمردان، مجتمع های پرورش دام در منطقه و در حاشیه شهرها ایجاد شوند.
    اگر این مجتمع ها با برنامه ریزی مناسب و براساس علوم روز ایجاد شوند دارای توجیه اقتصادی نیز خواهند بود. که این امر یعنی درامدزا بودن این طرح ها نسبت به طرحهای سنتی، عاملی خواهد بود تا کسانی که بصورت سنتی و با تعداد دام محدود مشغول دامپروری هستند کار خود را با ایجاد این مجتمعها جایگزین نمایند و هر چند تا از انها با هم مشارکت نموده و یک دامداری یا گاوداری را تاسیس نموده تا علاوه بر حفظ مزایای ناشی از دامداریها از جمله تولید محصولات، اشتغال و … مضرات یا معایب آن در شهرها و اماکن مسکونی کاهش یابد.

  • صفر ولدبیگی (عباس) در تاریخ دی 7, 1393 گفت:

    جناب آقای خسروی زاد کاش دامداری و دامپروری در روستاها تعطیل نمی شد شهر پیش کش. کدام شهر و کدام دام؟؟؟!!! متاسفانه بجز روستای گلال که همچنان با انگیزه شغل دامداری و دامپروری را دنبال می کنند و در حال تولید سرمایه هستند دیگه بقیه روستا بصورت موردی و بسیار ناچیز این شغل مبارک و روزی حلال را نگه داشته اند و قریب به 90% دامداران و کشاورزان در روستاها کار نگهداری دام و استفاده بهینه از مراتع را رها کرده اند یا بسوی شهر مهاجرت کرده و بیکاری و یاس و اعتیاد و جیب خالی و طلاق و بی انگیزه ایی گریبانگیر آنها شده و یا جوانان و نیروهای مولد زمین گیر شده و در شرکت های سد شغل نگهبانی و کارگری ساده و آبدارچی شده اند. در تعجبم که دامداری در شهر نکوش شده است. کاش در شهر پاوه آنقدر دام و تولید می بود که در وسط میدان مولوی ایجاد ترافیک میکرد. کاش سرگین کف خیابانها را می پوشاند کاش بوی دامها همه را عاصی می کرد کاش کک ها خواب همه را بریشان میکرد و کاش و کاش و… آیا دامداری بهتر است یا شغل های کاذب؟ آیا کشاورزی بهتر است یا بیکاری اطراف میدان مولوی؟ جای دوری نریم همین روانسر کنار دست خودمان تمام جوانان دنبال تولید علوفه برای ارسال به قم و اهواز و کویت و .. هستند جوانان روانسر براسا س تغییرات فصلی مشغول تولید سبزی و گوجه و خیار و دامهای شیرده و مجتمع های کوچک دامداری و … هستند. کاش آنقدر جوانان ما برای استفاده از منبع خدادادی منحصر بفرد اورامانات دام و طیور و زنبور و شیلات و باغداری را سرلوحه کار و تولید ثروت می کردند که بیکاری ما کاهش پیدا میکرد. اما متاسفانه این مصرف زدگی و بی انگیزه ایی و تن آسایی و بی ارادگی ما راه به ترکستان می برد. در شهرهای فرانسه بخصوص نانت جوانان با مدرک عالی دانشگاهی دنبال دامداری هستند و در صورت عدم همراهی دولت در بازار یابی فروش محصولات و یا افزایش مالیات و یا رها کردن گرگها دام های خود را بهمراه ادوات کشاورزی به وسط شهر می آورند تا افکار عمومی را جهت پشتیبانی از شغل دامداری جلب کنند اما متاسفانه در مملکت ما و شهر ما بسیار از طیف های اجتماعی از کارشناسان دانشگاهی گرفته تا بیکاران علاف در قهوه خانه و … دنبال گیر دادن به دامداران و ریشه کش کردن این شغل انبیا و اولیا هستند بدون ارائه منیفست جدید و راهکار جایگزینی و یا اصلاحیه مربطه تا بتوان از این پتانسیل جه رفع بیکاری استفاده شود. تا مردم خود آستین بالا نزنند و شروع به کار نشوند دولت یک ریال برای مجتمع های دامداری و دامپروری هزینه نخواهد کرد. ما هم باید مثل شهرهای دیگر از جمله اصفهان و تبریز باید دولت را در مقابل عمل انجام شده قرار دهیم تا سرمایه گذاری دولت در منطقه شروع شود اما اگر همچنان چشم به دست دولت باشیم همین آش است و همین کاسه. امیدوارم مطالب م اقدامات عملی ما ایجاد انگیزه و امید و تولید سرمایه کند.

    • ناشناس در تاریخ دی 7, 1393 گفت:

      با سپاس از همه عزیزانی که نظر داده اند. جناب ولدبیگی مسئله ما هم همان چیزی است که شما اشاره کردید. بحث ما نتنها مشکلات دامداران فعلی است بلکه باید به کسانی که تمایل دارند به شغل دامداری بپردازند اما زمینه مناسب فراهم نیست توجه کرد. ما خواهان نابودی دامدری نیستم بلکه خواهان تکریم و سروسامان دادن به آن هستیم. دامدار باید خودش و اعضاء خانواداش بیمه درمانی و تکمیلی داشته باشند.. و خیلی چیزهای دیگر که انشاالله عمری باقی باشد در بحث دیگری به آن خواهیم پرداخت

    • رستمی در تاریخ دی 8, 1393 گفت:

      هیچ توجه کرده اید که دامها حداکثر دوقلو زا بوده و اینهمه برکت و دام علیرغم بی توجهی ما و جمع شدن در میدان مولوی وجود دارد. همین تک زایی و و دوقلو زایی را با چند قلو زایی و هفت قلوزایی و کمتر و بشتر حیوان حرام گوشت مثل سگ و خوک و … مقایسه کنید. این نشان می دهد دامداری و دامپروری برکت دارد و تنها از من و تو حرکت و از خدا برکت بیمه شده بخواهید. راستی میدانید سالیانه چند صد تن علوفه بسیار مغذی در مراتع ما هدر می رود و چرای بی رویه مانع رویش مجدد دانه و تخمهای آن شده و بی توجهی نسبت به این مراتع می رود که آنها را به بیابان و گیاهان هرز مبدل سازد. کما و لو به هک و به نا را می گویم. راستی هیچ میدانی که چنور دیگر عتیقه شده است و چند برگ آن را جلوی مسجد جامع شافعی کرمانشاه چند صد تومان می فروشند. راستی چه بلایی بر سر ما و دامداری و مراتع و جنگل های ما می آید. راستی میدانی چند هزار جوان بیکار داریم که نمی توانند کو که ن کنند. راستی میدانی چقدر تنبل شده و خواب آلوده و اینترنت و موبایل زده شده ایم. راستی میدانی بوی گوسفند برای زنان و دخترانمان اخ شده. راستی میدانی دیگر کسی بلد نیست ته شی بریسد. راستی و راستی شهرنشینی بی مایه چه بلایی سرما آورده است؟ شهرنشینی خوب است شهرنشینی مابی هیولاست که دامنگیر شهر و روستا شده است.

  • فیضی در تاریخ دی 6, 1393 گفت:

    باتشکرازجناب خسروی.اتفاقافرماندارمحترم هم با ایجادمجتمع های دامپروری کاملاموافقندودرکارگروه بهداشت بخش باینگان هم مطرح کردند،اما ابتدابایدروی مسائل فرهنگی منطقه کارکردودامداران عزیزرا متوجه کردکه این طرحهامیتواندبرای آنهانیزمفیدباشد،امادرکل اگر اراده ای هم درمردم وهم دردولت باشداین طرح آنقدرهاهم پیچیده نیست ومیتوانداجرایی شود

  • قادری در تاریخ دی 6, 1393 گفت:

    ممنون از جناب خسروی بخاطر موشکافی دقیق این موضوع . ولی در عین حال باید این موضوع را مد نظر قرار داد که هر تصمیمی به احتمال زیاد با مقاومت دامداران منجر خواهد شد و شاید در نهایت نتیجه این مقاومت از بین رفتن دامداری در باینگان باشد و به تبع آن فقیرتر شدن قشر دامدار و کم درآمد منطقه.

  • دامپرور در تاریخ دی 6, 1393 گفت:

    دامداری و دامپروری یک نعمت الهی است که خیر و برکت فروانی در آن نهفته است. و در شرایط فعلی باید خوب مدیریت شود . عنوان مطلب و برخی از نکات مطلب ناشی از برداشت های نویسنده محترم نسبت به دامداری و دامپروری است. مردم باینگان و اهالی محترم بانه وره و سایر روستاهای منطقه قرنها با دامپروری موجب رونق زندگی خود و منطقه بوده اند. بهرحال شهر نشینی و مشکلات ناشی از دامپروری در درون روستاهای تبدیل به شهر شده حکایتی است که ماهم بدان واقفیم. علاوه برآن جنگل ها و مراتع مانیز بدلیل کمبود باران و نامتوازن بودن بارشها و گرمایش زمین و کاهش تنوع گیاهان و انقراض گیاهان مغذی و همچنین تنبل شدن مردم و تن به کار ندادن و علف چینی نکردن و عدم کاشت بذر این گیاهان چون اجداد خود،سبب شده است دامداری معضل تلقی گردد. به راستی عنوان اینکه دامپروری یک معضل است درست نیست و بهتر بود نویسنده محترم بجای تیشه به ریشه زدن آن سعی می کرد به نحوی مردم را بسمت یک دامپروری اصولی و صحیح هدایت می کرد تا نا امید کردن تعداد اندک مردمی که هنوز به این بیشه حلال اشتغال دارند. فرض کنید امروز به قصابی بروید و گوشت نداشته باشد و یا اینکه لبنیات بعنوان یکی از پایه های هرم غذایی بر سفر شما نباشد آن موقع چاره چیست. شاید مشکل ما و مردم ما چشم به دست دولت بودن است. این انتظار از دولتها هرگز موجب رشد و بالندگی نیست . جوانان ما باید گام بردارند و بعدا از دولت هم یاری بطلبند تا بدین ترتیب بیکاری کاهش یابد. من و شما که تا ساعت 11 صبح می خوابیم و تا نصف شب در کنار انواع وسایل ارتباط جمعی سرگرم هستیم قطعا دامپروری برایمان معضل است.