ش 15 اردیبهشت 1403 ساعت 22:55

یک جامعه فقیر و الگوهای بحران زا/سیامک بهرامی

یک جامعه فقیر و الگوهای بحران زا/سیامک بهرامی

این تبریک و تهنیت یک هشدار است به یک جامعه در حال افول و اضمحلال به جامعه ای خواب زده و در ورطه انحلال که امر فرهنگی در آن به آستانه فروپاشی رسیده است.جامعه قلم فروشان دگم اندیش و سطحی نگر که نه فرهنگ سازی را درک می کنند و نه می دانند بحران چیست و چگونه به استقبال بحرانهایش بروند.

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه: این تبریک و تهنیت یک هشدار است به یک جامعه در حال افول و اضمحلال به جامعه ای خواب زده و در ورطه انحلال که امر فرهنگی در آن به آستانه فروپاشی رسیده است.جامعه قلم فروشان دگم اندیش و سطحی نگر که نه فرهنگ سازی را درک می کنند و نه می دانند بحران چیست و چگونه به استقبال بحرانهایش بروند.

 

دوستان عزیز ما در یک بحران تجمیع شده قرار داریم که نه ان را درک کرده ایم نه راه حلی برایش تعبیه نموده ایم.عاملین بحران خود تبدیل به مراجع حل بحران گشته اند.فرهنگ پرستان عاری از فرهنگ تبدیل به قلم دستان فرهنگی شده اند و سوداگرایان نابود کننده اجتماع معنوی تبدیل به الگوها و نشانه های فرهنگی شده اند.چگونه و کجا این داد را سر دهیم؟کدام گریبان را بگیریم؟ و کدامین عامل را به زیر بکشیم؟بحثی بسیط است و عمیق که ره در این نوشتار نمی برد.این نوشتار یک تبریک است یک اخطار و یک توصیه.

 

ارتقای دکتر کیوان کاکابرایی به درجه پروفسوری(استاد تمامی) در رشته روانشناسی را نه تنها باید به ایشان بلکه به جامعه در حال افول خویش تبریک بگوییم.در زمانه ای که علم در محاصره ارزشهای دون پایه ،سطحی،کم عمق و بی محتوا قرار گرفته است کنش انسانهایی از جنس پروفسور کاکابرایی همچنان بازتولید کننده هنجارها و ارزشهای اصیلی است که سعی دارد به برساختن جامعه ای یاری رساند که تنها مصادیقی محو از آن قابل روئیت است.

 

ارتقای ایشان را تنها نباید در قالب یک ارتقا درجه اداری یا دانشگاهی نظاره کرد بلکه این واقعه را باید تبدیل به دستورکاری نمود که به صورت سیستماتیک سعی دارد در راستای احیا و حرمت نهادن به سخت کوشی و اراده خستگی ناپذیر کنش گران علمی عمل نماید،کنش گرانی که در بازار سودپرستی و پول گرایی و در برهوت ارزشهای اصیل اخلاقی،مستمرانه و بی ادعا همچنان به خلق الگوهای فرهنگی و اجتماعی می اندیشند و اخلاق مبتنی بر معنویت اجتماعی را ارتقا می دهند. یک جامعه ثروتمند جامعه ای است که نمادها و الگوهای محترم آن بیش از آنکه در قامت سودگرایان مصرف زده لوکس سوار یا متعصبین،خرافه پرست جاهل بازآرایی گردد باید بر شانه شخصیتهایی ابتنا یابد که در کمال بی ادعایی،آگاهانه و با اطلاع از سختیها و زعوبتهای یک مسیر پرتلاطم، تلاش خویش را در مسیرحفظ و برساختن ارزشهای اصیلی نهاده اند که تنها سایه کمرنگی از آنها در جامعه وجود دارد.

 

جوانان ما در برهوت الگوهای انسانی چنان محو نمادهای بی محتوا شده اند که امید برای خلق اجتماعی ثروتمند در اینده شاید یک آرزوی دست نیافتنی باشد.پرداختن به موفقیتهای علمی نیروی انسانی این سرزمین که سالها تلاش و اراده در پشت سر آن نهان است صرفا در قالب یک خبر که ارزش آن در سطح گزارش تصادم یک موتورسیکلت با یک دستگاه پراید تنزل می یابد به راستی مایه شرمساریست.

 

حال آنکه می توان چه در سایتهای خبری یا نهادهای فرهنگی آن را تبدیل به یک واقعه فرهنگی برای جامعه پذیری نسل جدید نمود.معلوم نیست این نهادها در کدام خواب شیرین فرو رفته اند که حتی وظایف بروکراتیک خود را به نسیان سپرده اند. گریستن به حال نهادهای اجتماعی و اداری که اینگونه عامدا ثروتهای خود را به انزوا می فرستند وظیفه جمعی ماست.اینکه تاریخچه ای از موفقیت کاکابرایی بنویسید،دعوتی به عمل آورید یا مصاحبه ای ترتیب دهید جای کدام خبر وزین فرهنگی شما را می گیرد که دچار این امتناع حاد شده اید؟به راستی مایه تعجب و پریشانی است که کار فرهنگی فرهنگ سازان این اجتماع دچار چنان تنزلی شده است که هر گونه نقد بر آن فاقد موضوعیت است.

 

در ادامه این موفقیت علمی را به دوست و همکار عزیزم جناب آقای پروفسور کاکابرایی ، همسر و فرزند عزیز ایشان و همچنین خانواده ارجمند کاکابرایی تبریک و تهنیت می گویم به امید آنکه این تلاش انسانی و علمی شما بتواند روزنه های جدیدی را در جامعه در حال افول ما بگشاید.

 

سیامک بهرامی:عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، گروه حقوق و علوم سیاسی