ی 16 اردیبهشت 1403 ساعت 10:35

پرسشِ پس از خاموشی غرش توپ ها در فلسطین /حبیب الله مستوفی

پرسشِ پس از خاموشی غرش توپ ها در فلسطین /حبیب الله مستوفی

محمود درویش آوارهٔ روستای«البروه» در شرق «عکا»است، سال ها عضو سازمان آزادی بخش فلسطین«ساف» بود و با قلمش عشق و سیاست و وطن پرستی را درهم آمیخت .درویش بر زبان عبری مسلط و فرهنگ یهود را نیک می شناخت. پس از «پیمان اسلو» از « ساف» فاصله گرفت،تأملات بعدی ، اورا طرفدار راه حل تشکیل دو دولت مستقل نمود.

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه: «از پی هر ناله ای درنگی کُن و به من بگو کیستی تو؟[وقتی به خود آمد، خونش خشک شده بود]
اهل کرانهٔ غربی ام/ : چرا شکنجه ات دادند؟در تل آویو انفجاری شد و پس از آن دستگیرم کردند:: در تل آویو چه می کردی؟: بنایی»

 

شعر فوق یا به زبانی گویاتر، تابلوی گویای بالا را از کتابِ «یادداشت های غم انگیز روزانه »اثر نویسنده و شاعر شهیر و همیشه در یاد فلسطینی، مرحوم محمود درویش(۱۹۴۱-۲۰۰۸م)، که سالها پیش و پس از پایان ِ دانشکده رزق روحمان بود، برگزیده ام . نباید پنهان کنم که در آن سال ها ( هنگامهٔ جوش و خروش )نمی توانستم یا شاید نمی خواستم با این ابیات، درفضایی غیر احساسی و واقع بینانه، به خوبی رابطه برقرار کنم، بلکه بیشتر درفهمشان آورم . اما دردا و دریغا! که زخم کهنه و جان کاهِ فلسطین زمان را در نوردیده و موقعیت ها و شرایط متنوع و متفاوت را از سَر گذرانده و به عبارتی ،زمان و زمین را تجربه کرده است و چه بسیار کسان و نیز دسته ، گروه ، سازمان ، جماعت و دولت ها را که ادعای مرهم گذاری و تیمارگری داشته اند، در بوتهٔ عمل آزموده است ؛ اگرچه خدمت ها و خیانت ها راهم هر از چندگاهی بر آفتاب افکنده اما شوربختانه این زخم در چنبرهٔ منافع قدرت ها همچنان خون افشانی می کند.

 

نگاه دوباره ام به کتاب درویش:

محمود درویش آوارهٔ روستای«البروه» در شرق «عکا»است، سال ها عضو سازمان آزادی بخش فلسطین«ساف» بود و با قلمش عشق و سیاست و وطن پرستی را درهم آمیخت .درویش بر زبان عبری مسلط و فرهنگ یهود را نیک می شناخت. پس از «پیمان اسلو» از « ساف» فاصله گرفت،تأملات بعدی ، اورا طرفدار راه حل تشکیل دو دولت مستقل نمود. در صفحهٔ۶۸ همان کتاب(یادداشت های غم انگیز روزانه) می نویسد؛
«- وقتی توپ ها از شلیک باز می ایستند، من حق دارم گرسنگی را احساس کنم؟
-به کسی که چنین پرسشی را مطرح می کند چه می گویی؟
نمی توانیم سرودهای انقلابی و نطق های حماسی را آرد و خمیر کنیم و از آنها نان بپزیم.

 

از همه خطرناک‌تر این است که وطن، زیر بار اشغال بیگانه، به قرصی نان بَدَل شود و بدتر از همه آنکه شهروندان، زیر سیطرهٔ اشغال، در این خفقان نظامی و سیاسی، به گرسنگی کشیده شوند.در زمان جنگ و درگیری، ما به کیفیت زندگی نمی اندیشیم، به ما بگویید زمان جنگ است و از ما فداکاری بخواهید. اما وقتی توپ ها خاموش می شوند، حق داریم گرسنگی را احساس کنیم.»

 

صلاح خلف، مشهور به ابو ایاد(۱۹۳۳-۱۹۹۱م) مرد شماره ۲ الفتح ، پس از سال ها نبرد مسلحانه و نشیب و فرازهای آن در کتاب فلسطینی آواره در مصاحبه با اریک رولو ، نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی می گوید؛«گمان نمی کنم نسل من، این سعادت را داشته باشد که شاهد تولد دولتی مستقل، حتی روی یک بخش ناچیز از سرزمین فلسطین باشد. به عبارت دقیق تر از نظر من و تمامی ملت فلسطین، حکومتی حقیقتاً مستقل، غیر از آنکه توسط کسانی ایجاد و اداره شود که در عرض سالهای گذشته جنبش آزادیبخش ملی ما را رهبری کرده اند ، قابل تصور نیست.»

 

اگر چه با توجه به دخالت عوامل و عناصر فراوان در اوضاع و احوال منطقه و جهان هیچ چیز از پیش کاملاً مشخص و معیّن نیست اما، باشد تا فضای واقع بینی، دور از غوغاسالاری، چنان بال گستر شود تا رنج های چندین سالهٔ ملتی مظلوم بر باد نرفته ، سخن ابو ایاد تحقق نیابد و نسلی شاهد برپایی دولتی مستقل گردد.

 

از هر کرانه تيرِ دعا کرده ام روان
باشد کز آن ميانه يکي کارگر شود