صلاح الدین میرانی؛نگاهبان تن سوخته جنگل…
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:۷۸ درصد سوختگی درجه ۳ و پیشرفته،حاصل دفاع صلاح الدین میرانی از جنگلهای زاگرس در برابر شعلههای بیرحم و ویرانگر آتش بود.وقتی در نیمههای شب روز ۲۲ مرداد سال ۱۳۸۶ جنگلهای منطقه حفاظت شده بوزین و مره خیل بخش باینگان شهرستان پاوه دچار آتش سوزی شد، شاید فکرش را هم نمیکرد؛ […]
- ۱۳ مرداد ۱۳۹۶
- کد خبر 61429
- بدون دیدگاه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:۷۸ درصد سوختگی درجه ۳ و پیشرفته،حاصل دفاع صلاح الدین میرانی از جنگلهای زاگرس در برابر شعلههای بیرحم و ویرانگر آتش بود.وقتی در نیمههای شب روز ۲۲ مرداد سال ۱۳۸۶ جنگلهای منطقه حفاظت شده بوزین و مره خیل بخش باینگان شهرستان پاوه دچار آتش سوزی شد، شاید فکرش را هم نمیکرد؛ شب روز بعدش با بدترین شکل سوختگی در بیمارستان بستری شود… حتی پزشکان از زنده بودنش هم به کلی نا امید شوند…؟!اینک پس از گذشت حدود ۱۰ سال از آن روز سخت و سوزان، ماجرا را از خود صلاح الدین پرسیدیم.
وی این طور گفت:وقتی از آتش سوزی در منطقه باخبر شدیم،بلافاصله با اتومبیل بیش از ۴۰ کیلومتر جاده خاکی را پیمودیم تا به مراتع و جنگلهای آتش گرفته برسیم. آن جا، از شدت نور شعلههای آتش،شب را در برابر دیدگانمان، چون روز یافتیم.با تلاش همه نیروها،دولتی و مردمی، از ساعت ۲۳ شب ۲۲ مرداد تا ساعت ۹ صبح فردایش، توانستیم آتش را کاملا مهار کنیم.
وی میگوید؛خسته و کوفته و با موفقیت تمام به سمت پایین و به قصد استراحت در خانه هایمان بازگشتیم.خسته و خواب و بیدار بودیم که حدود ساعت ۱۳ روز ۲۳ مرداد خبر آمد؛بشتابید که آتش دوباره بر جان همان جنگل افتاده و شعله ورتر از پیش، دامنه اش وسیع و وسیعتر میشود.صلاح الدین و دوستانش هرچند خسته و کم توان،بی هیچ امکاناتی حرفه ای، اما ایثارگرانه دوباره راه جنگل و کوهستان، در گرمای مرداد تابستان پیش گرفته،پس از مواجهه با شعلههای بی رحم آتش، به جدال بی امان با آن پرداختند.
صلاح الدین گفت:تا ساعت حدود ۱۶ بعد از ظهر همه چیز خوب پیش میرفت. در ساعت حدود ۱۷ بود که فریاد زدند آتش به سرعت در حال آمدن به سمت امدادگران است، فرار کنید! ما هم که در آن موقع حدود ۱۸ نفر بودیم، با مشاهده شعلههای خشمگین، به سمت بیرون میدان حرکت کردیم و با بالا رفتن از درختان بلوط قصد داشتیم از این مهلکه که به سرعت گسترش یافته بود، جان سالم به در ببریم. پس از لحظاتی تازه فهمیدیم در چه جهنمی گیر افتاده ایم…؟!
وی تعریف کرد؛یک لحظه از درخت افتادم و شعلههای آتش بود که به استقبالم آمدند. دست چپم شکسته بود. کفشهای پلاستیکیم را از پا کندم. چند بار شهادتین بر زبان جاری کرده و به درختی دیگر پناه بردم، غافل از آن که خود درخت یک پارچه آتش شده… علاوه بر شکستگی دست چپ، از ناحیه هر دو پا تا زانوها، هر دو دست تا کتف ها، صورت و لاله دو گوشم دچار سوختگی هایی عمیق شدم تا جایی که هم اکنون فقط ۲۰ درصد از هر دو لاله گوشم باقی مانده…؟!
در آن حادثه ۱۵ نفر زخمی شدند و ۳ نفر هم کشته. اما جراحات صلاح الدین بسیار عمیقتر از ۱۴ نفر دیگر بود.میگوید؛تا امروز ۱۳ مورد عمل جراحی بر روی اعضاء آسیب دیده بدنش در بیمارستانهای حضرت فاطمه زهراء (س) و شهید مطهری تهران صورت داده که سازمان جنگل بانی کل کشور، فقط هزینه دو مورد از این عملها را برعهده گرفته و مابقی را که حدود ۱۵۰ میلیون تومان است خود و پدرش پرداخت کرده اند.
اگر ریزعلی خواجوی،آن دهقان فداکار،کارش سرمشق و درس کتابهای درسی شد،هر سال هم از او تجلیل شده و میشود،آیا صلاح الدین و صلاح الدینها که پاسبانان جنگل و محیط زیست انسانی و جانوری اند، حق ندارند، دیده شوند؟!
صلاح الدین،هر چند کم و شاید بی توقع، اما میگوید؛ علی رغم چندین بار تجلیل کشوری از او، حتی دریافت لوح و جایزه از دست رئیس جمهور، و همچنین چندین بار قول و وعده استخدام، اما امروز از کمترین حقوق اداری برخوردار است. او هم اینک با قرارداد موقت کار، بسیار نامطمئن از آینده، در اداره منابع طبیعی شهرستان پاوه مشغول به کار است. آیا رواست؛ صلاح الدین و ایثارش فراموش شوند؟! او که در راه نگاهبانی از جنگل و محیط زیست هم نوعانش، دچار ۷۸ درصد سوختگی درجه ۳ و پیشرفته شده…!
بیاییم؛صلاح الدین و صلاح الدینها را دریابیم تا فراموش نشوند.
منبع:خبرگزاری صدا و سیما کرمانشاه