آب زنید راه را … / حبیب اله مستوفی
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : به مناسبت تقارن عید قربان و جشن مهر فرهنگیان مطلب زیبایی از آقای حبیب اله مستوفی را تقدیم می کنیم به جامعه فرهنگی شهرستان پاوه معلمان ، دانش اموزان و پرسنل خدوم آموزش پرورش . بر پیشانی پاییز امسال ، دو جشن ، دوشا دوش فراز آمده و مهمان […]
- ۰۱ مهر ۱۳۹۴
- کد خبر 21725
- 3 دیدگاه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : به مناسبت تقارن عید قربان و جشن مهر فرهنگیان مطلب زیبایی از آقای حبیب اله مستوفی را تقدیم می کنیم به جامعه فرهنگی شهرستان پاوه معلمان ، دانش اموزان و پرسنل خدوم آموزش پرورش .
بر پیشانی پاییز امسال ، دو جشن ، دوشا دوش فراز آمده و مهمان ما شده اند. بدیهی است که این دو از راه رسیده با خود انبانی از شور وشعور دارند که هر کسی در حد بضاعت و افق نگاه خویش می تواند آن را بگشاید و فراخور خود ، بهره مند گردد.
نخست عید قربان که بی نیاز از برهان نماد اوج فدا و اعلام رضاست و دوم جشن مهر و رُخ نمودن جنب وجوش معلمان و دانش آموزان که دمیدن خون آگاهی است در شریان نسل نوپا و جوان.
زبان اشارت در آموزه های دینی و ادبی بسیار به کار گرفته شده است . این امربه درستی و زیبایی تمام درمنشور سعادت و پیوند دهنده ی زمین و آسمان یعنی قرآن و به پیروی از آن در آثار بزرگان مشهود است .
جلال الدین مولوی یکی از نامبرداران و قهرمانان این آوردگاه است که در غزلی مشهور و پر رمز و راز در دیوان کبیر(شمس)صلا سر می دهد:
آب زنید راه را هین که نگار می رسد… .
براستی نگاری که باید به استقبالش شتافت کدام است ؟ و چرا باید گَرد وغبار را از سر راهش بزدائیم ؟ براین باورم که هم مفهوم قربان و نیز معلم و دانش آموز از مصادیق مهم نگار مهرچهره هستند و شایسته بزرگداشت .قربان ، نماد رضایت و پاکبازی است (قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّهُ منَ الصَّابِرِینَ )
که دربیان رمزآلود مولانا آمده است که :
پاک بازانند قربانان خاص .
اما چرا معلم و دانش آموز را هم مصداق نگار شایسته استقبال می دانیم؟ به دو دلیل ، نخست آنکه عامل و حامل چراغ پر فروغ اندیشه و آگاهیند و دوم اینکه قربانان خاص مسیر تعلیم و تربیت نسل ها هستند که فکر وجسم را پاکبازانه در راه تعلیم وتربیت به کار می گیرند وشمع آسا از خود می کاهند تا بر آگاهی دیگران بیفزایند.
شمع ، سر می سوزد و نور افکند تا که ظلمت را زدل دورافکند (مرحوم وارستگان )
در جامعه متکثر با ذائقه های متنوع فرهنگی ، قومی و مذهبی آموزش وپرورش می تواند انسجام اجتماعی را نهادینه کند وسرود همگرایی سر دهد لاجرم باید دانش آموز و معلم قدر یابند و در جایگاه واقعی خویش قرار گیرند.
سرعت تغییرات و بویژه تغییر گروههای مرجع در پنجاه سال اخیر بر هیچکس پوشیده نیست آما برابر گزارش پاره ای تحقیقات جایگاه معلم و تاثیرش همچنان قابل تأمل است. چنانکه می دانیم در زمان مشروطیت به هنگام فتح تهران توسط انقلابیون دولت وقت روسیه حاضر شد نصف قشون نظامی خودرا از ایران بیرون ببرد به شرطی که معلم روسی احمد شاه قاجار تغییر نکند.
اما امروز، آموزش وپرورش با نسلی نو گرا و نوظهور روبروست .نسلی که به برکت پیشرفت های ارتباطی روزانه وقت زیادی را به زیست در دنیای مجازی مشغول است و تأثیر گذار و تأثیر پذیر است. زبان این نسل زبان ویژه ای است. به نظرمی رسد روش های معمول ومتعارف کارایی خود را از دست داده اند و باید با زبان هنر ، فیلم ، سریال و…… به دنیای نوجوان وارد شد و این همه بر عهده آموزش وپرورش نهاده شده که سنگینی آن آشکار وبی نیاز از بیان است.
کمک به آموزش و پرورش در راستای ایفای نقش هدایت و رضایت دانش آموزان در یک جامعه فرهیخته باید به یک عادت وقاعده تبدیل گردد.
به هر روی و رای امروز (اول مهر) شهر و روستا و هرآنجائیکه مدرسه ای بپاست و دانش آموز و معلمی زندگی می کنند رنگ و بویی دیگر دارد. گویی نبض زندگی تندتر میزند و ضرب آهنگ شادی و شور گوش را نوازش می دهد این تقارن مبارک برهمه بویژه فرهنگیان و دانش آموزان و اولیای محترمشان مبارک باد.
وکلام آخر …غزل مولانا را باهم زمزمه می کنیم که:
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک میدمد سنجق یار میرسد
رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود مه به کنار میرسد
تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشستهایم پس شه ز شکار میرسد
باغ سلام میکند سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد
خلوتیان آسمان تا چه شراب میخورند
روح خراب و مست شد عقل خمار میرسد
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار میرسد
حبیب اله مستوفی
اول مهرماه ۱۳۹۴
باتشکرازآقای مستوفی به خاطربیان زیبایشان به راستی که انسانی شریفی درراه علم وفرهنگ هستن.
آب در کوزه وما تشنه لبان می گردیم…….
مثله همیشه بسیار زیبا