پ 30 فروردین 1403 ساعت 06:56

عرفان مولانا و روانکاوی فروید/بهرام بهرامی

عرفان مولانا و روانکاوی فروید/بهرام بهرامی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:یکی از مباحث بسیار مهم در تئوری روان تحلیلی فروید، مبحث«مکانیسمهای دفاعی Defence Mechanism»در رفتار ناهشیار انسان است.مفهوم مکانیسمهای دفاعی، مختصراً عبارت است از : دفاع ناهشیار”خود”در مقابل تکانه ها و عوامل اضطراب زا، که موجب کاهش اضطراب می شود. همه انسانها به هنگام مواجهه با شرایط اضطراب زا، به شکل […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:یکی از مباحث بسیار مهم در تئوری روان تحلیلی فروید، مبحث«مکانیسمهای دفاعی Defence Mechanism»در رفتار ناهشیار انسان است.مفهوم مکانیسمهای دفاعی، مختصراً عبارت است از : دفاع ناهشیار”خود”در مقابل تکانه ها و عوامل اضطراب زا، که موجب کاهش اضطراب می شود. همه انسانها به هنگام مواجهه با شرایط اضطراب زا، به شکل ناخودآگاه به این رفتارهای دفاعی متوسل می شوند.

مکانیسمهای دفاعی در رفتار ناهشیار انسان بسیار گوناگونند؛ یکی از انواع مکانیسمهای دفاعی که در میان مردم شناخته شده و خیلی از آن سخن به میان می آید، مکانیسم « فرافکنی Projection» است.

فرافکنی عبارت است از: نسبت دادن ناخودآگاه کیفیتهای درونی یک فرد به فرد یا گروه دیگر. در این الگو عمدتأ صفات و کیفیتهای ناپسند، ناشایست، زشت و غیرقابل قبول که انسان آنهارا در وجود خودش قبول ندارد یا می خواهد آنها را در خودش انکار کند فرافکنی می شوند. انسان معمولأ کیفیتهای خوب و پسندیده را برای خودش نگاه می دارد و به دیگران فرافکنی نمی کند. فرافکنی کیفیتهای بد و ناپسند، نوعی سازوکار روانی است، که به فرد یا گروه کمک می کند تا از روبه رو شدن مستقیم با محتویات ناسازگار و تنش زا و اضطراب آور نظام روانی خود پرهیز کند و از اضطراب خود بکاهد.

در خصوص انواع مکانیسمهای دفاعی، از جمله فرافکنی، فروید مقوله جدیدی نگفت؛این مبحث صدها و شاید هزاران سال پیش،در توصیف و تحلیل رفتار انسان شناخته شده بود؛ فلاسفه، عرفا و اندیشمندان حوزه اخلاق و رفتار، این امر را تشخیص داده و با آن سروکار داشته اند.فروید این مقوله را در یک چارچوب مفهومی و تئوریک توضیح داد.

فرافکنی به مثابه یک مکانیسم دفاعی،تنها معطوف به تعاملات بین فردی نیست؛بلکه در تعاملات رفتار گروهی، وبه ویژه در مکانیسم تعاملات سیاسی جهان هم دیده می شود. در واقع می توان گفت در معادلات و مجادلات و مناقشات سیاسی بین الملل، در نهاد ناخودآگاه نظامهای سیاسی، فرافکنی، مکانیسم اصلی و تعیین کننده است.

اما فرافکنی در در حوزه عرفان به گونه ای متفاوت تبیین می شود. مولانا روان شناس یا روانکاو نبود، که با متدهای سیستماتیک علمی به مطالعه رفتار بپردازد. او همچنین فیلسوف خردگراهم نبود، که با تعقل و خردورزی به توصیف و تحلیل واقعیتهای رفتاری بپردازد. او شاعر و عارف است؛ و به عبارتی هنرمند عالم معنا است. عرصه خیالپردازی عرفانی و معنوی او بسیار وسیع و بیکران است. مکانیسم رفتار و ادراک رابه گونه ای هنرمندانه در حوزه عرفان توضیح می دهد. مولانا درمثنوی معنوی، با خیالپردازی فعال و خلاق، در دریای بیکران نفس آدمی به غواصی می پردازد، نقاط تاریک را کشف و مکنوناتش را بیرون می ریزد.( شاید همان چیزی که بیش از ششصد سال پس از مولانا، فروید آن را ضمیر ناخودآگاه نامید)

مولانا در مثنوی، الگوهای گوناگون ادراک و رفتار را بسیار ریز و دقیق و موشکافانه توضیح می دهد. از جمله این موارد، حکایتیست در دفتر اول مثنوی؛ تحلیل برخورد میان « ابوجهل » و « ابوبکرصدیق » با پیامبر اسلام(ص).

دید احمد را بوجهل و بگفت// زشت نقشی کز بنی هاشم شکفت

گفت احمد مراو را راستی//راست گفتی گرچه کاژ افزاستی

دید صدیقش بگفت ای آفتاب// نی زشرقی نی زغربی خوش بتاب

گفت احمد راست گفتی ای عزیز //ای رهیده تو زدنیای نه چیز

حاضران گفتند ای شه هردو را//راستگو گفتی دو ضد گورا چرا؟

گفت من آیینه ام مصقول دست//ترک و هندو در من آن بیند که هست

ابوجهل که دشمن پیامبر(ص) است، اورا با تعابیری زشت توصیف می کند. پیامبر (ص) گفته های او را تصدیق می کند. ابوبکر صدیق که یار نزدیک پیامبر(ص) است، او را با تعابیری زیبا، همچون آفتاب تابان توصیف می کند. پیامبر(ص) گفته های او را هم تصدیق می کند. وقتی حاضران در مجلس سبب این کار را از پیامبر(ص) می پرسند؛ که چگونه دو تعبیر متضاد در مورد خودش را تصدیق می کند، پیامبر(ص) در پاسخ خودش را همچون آیینه صیقل یافته ای توصیف می کند، که هرکس در آن بنگرد، چهره ودر واقعیت ماهیت درونی خودش را در آن می بیند.

این حکایت نمونه کامل و دقیقی از فرا فکنی است؛ فرافکنی منفی و فرافکنی مثبت. یکی برآمده از دشمنی و دیگری برآمده از دوستی و محبت. هرکدام تمنیات درونی خودش را در چهره او متجلی می بیند.