پ 09 فروردین 1403 ساعت 19:05

آموزش و پرورش،دیوارِ جداکننده یا انسجام بخش؟؟حبیب اله مستوفی

آموزش و پرورش،دیوارِ جداکننده یا انسجام بخش؟؟حبیب اله مستوفی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:بَلَدَم تکیه کنم باز به دیوار خودم/یا حصاری بکشم دَور و بَرِ غارِ خودم////بلدم آه به آه از تو بگویم هر بار/تا بسازم قفس از غُصه­ی بسیار خودم درآمدن بهار و اهتزازعَلَم اردیبهشت، هرسال نام معلم و جایگاه آموزش و پرورش را اگرچه کوتاه و کم دوام، برای هفته ای بر […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:بَلَدَم تکیه کنم باز به دیوار خودم/یا حصاری بکشم دَور و بَرِ غارِ خودم////بلدم آه به آه از تو بگویم هر بار/تا بسازم قفس از غُصه­ی بسیار خودم

درآمدن بهار و اهتزازعَلَم اردیبهشت، هرسال نام معلم و جایگاه آموزش و پرورش را اگرچه کوتاه و کم دوام، برای هفته ای بر بام می افکند. آنچه که به دلایل عمده وعدیده، می باید و می تواند ، نه در طول سال، بلکه بطور مُدام در جامعه ساری و جاری باشد، چونان بسته ای آماده و غالبا تکراری در این هفته رونمایی و ارائه می گردد. از آن جمله اند:قرارگرفتن نام معلم واهمیت کارش بر صدر اخبار صدا وسیما!برپایی مراسم و مجالس در جای جای کشور به وسیله خود آموزش و پرورش !در تکریم جایگاهش،فشار فرزندان بویژه دانش آموزان ابتدایی بر پدر و مادر برای  مدرسه رفتن واز معلم  سراغ گرفتن،گشودن انبان آمار و ارقام وفعالیت ها در رابطه با تعلیم وتربیت و معلم توسط مسئولین مختلف و……  این همه چرا؟ چون می گویند: در میان گونه گونه هفته ها، این هفته هم، برای معلم ها. جدا از کلیشه ای شدن ، راه و رسمی است  نیکو و شایسته دست مریزاد گویی، امّا بعد……

وقتی معلمی از معلم می گوید

چندین سال است به عنوان کمینه معلمی در دریای پُر شکوه معلمان یعنی معماران واقعی جامعه وخورشید صفتان سایه نشین، در حد بضاعت اندک قلم، کمینه نوشته هایی را به امید خوانش و گشایش، تقدیم نموده ام. گاهی بر شباهت معلم و مادرتاکید کردم(یادداشت معلم چون مادر، اردیبهشت ۹۰) زمانی در اردیبهشت ۹۲(یادداشت معلم مظهر عطوفت وقدرت) در جایی دیگر، (از مکتب تا مطب) و درمقالی (حال برآمده از پار) و…..

اما این بار آموزش و پرورش و دیوار  …….. چرا دیوار؟

انتخاب این عنوان مولود تأملی در دنیای مجازی بود. چند روزی در گروهها و کانال های متفاوت هرآنچه را در باره آموزش و پرورش ومعلم بود می دیدم، از تجلیل تا تحلیل، از بیان درد تا پیشنهاد و راه حل، ازتنگنای معیشت تا کاهش منزلت، از درد دلِ باز نشسته تا اعتراض شاغل و…….کمتر کسی حداقل در لقلقه­ی زبان منکربهره مندی از خوان پُر بارِمعلم بود اما پاره ای از اظهار نظر ها از سوی مهمانان دیروز سُفره آموزش وپرورش وتصمیم سازان راس هرم مدیریتی امروز دور از انتظار بود، دوستی که در کنارم بود می گفت: «ما ز یاران چشم یاری داشتیم..».

اما برای من بخش هایی از ابیات زیبا ومانای « زمستان» ، شاهکار همیشه آشکارِ اخوان ثالث(۱۳۶۹-۱۳۰۷ه.ش) تداعی شد که:

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید، نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نَفَس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد، در پیش چشمانت

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟

زچشم دوستانِ دور یا نزدیک

 

پس «دیوار» از زمستانِ (م. امید) برآمد و بر پیشانی این نوشته نشست تا پرسش های دیگری را در ذهن بنشاند.دیوار در ادبیات فارسی نمادی است چند پهلو که حداقل در دو مفهوم متفاوت به کار می رود:الف: جدا کننده و نشان دهنده ایستایی و سکون و محدودیتب:نماد استحکام ومقاومت وسازنده قلعه وبنیان مرصوص(وقتی خطر از هرسو درکمین است)براین باورم که آموزش و پرورش و معلم می توانند هردو نقش سمبلیک دیوار را بازی کنند ولاجرم تاثیرات مثبت ومنفی را دامن گیر جامعه نمایند.  درحالت (الف)لنگرگاه ثبات و باعث جدایی دو نسل شوند، یا درحالت (ب)مهد تغییر و تحول و زمینه سازانسجام و توسعه گردند.

دیوار را نمی توان متهم  کرد و به دادگاه کشاند که چرا در جایی سبب استحکام  و در دیگر جا باعث جدایی شده است؟ و او حق دارد به هنگام محاکمه بگوید، ازمعمار و بنّا بپرسید که چگونه می اندیشید،در پی انسجام بود یا سودای جدا سازی در سَر داشت؟ اصلاح وضعیت آموزش و پرورش بستگی کامل دارد به عزم همگانی و بویژه سَودای مدیران،تصمیم سازان، قانون گذاران و مجریان در راستای توسعه و پیشرفت یا بر مدارِ تکرار و شعار.

تودرون چاه رفتستی ز کاخ                چه گُنه دارد جهان های فراخ

مر رَسَن را نیست جَرمی ای عنود       چون تورا سودای سَر بالا نبود  (مولانا)

رد یابی جای پای آموزش و پرورش و معلم

بزرگ آموزگار ادبِ فارسی سعدی شیرازی که به قول طنز گونه دوستی نازک بین، اگر امروز در قید حیات بود به دلیل نداشتن مدرک برای معلمی گزینش نمی شد، در دیوان اشعار غزل ۱۱۱ می گوید:

گر بگویم که مرا با تو سَر و کاری نیست     دَر و دیوارگواهی بدهد کاری هست

رد یابی آثارِ سرانگشتان معلم بر اوراق فصول مختلف کهن کتابِ تاریخ از پیدایش خط و بیان تا خاتِمَت جهان ،آسان و بی نیازِ بیان است. چه کسی؟(از صدر تا ذیل) وزیر،سفیر، پزشک، کارگر،وکیل کارمند ویا هر کسی که سر رشته ای را بدست دارد، می تواند ادعا کند که از مسیر آموزش و پرورش نگذشته و در پیشگاه معلم ننشسته است. (اگرچه معلم ، همیشه ایستاده بوده)کدام بَذرِ فرهنگی،اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیش از اقامت در باغ و مزرعه آموزش و پرورش وباغبانی کم توقعانه­ی معلم، هیچگاه باروَر و بالنده شده است؟

اینک همه فهمیده اند که کلید توسعه وپیشرفت وتصاحب آینده در دست معلمِ اندیشمند، با انگیزه و شاداب است. بنابر این، جمعی برای تحقق عملی این فهم کوشیده و تبعات آن را پذیرفته و به نتیجه رسیده اند(همه می گویند کشورهایی که درآموزش وپرورش وبهبود وضعیت معلم سرمایه گذاری کرده اند موفق شده اند) اما و شور بختانه، کثیری هرچند این واقعیت را درنظر، می دانند ، درعمل تنها  در هفته هایی اینچنین تکرارش می کنند.

طیف گسترده توقعات از معلم و آموزش و پرورش( بجا یا جَفا ؟!)

نوجوان یا جوانی از دیدِ مغاذه دار محترمی رفتاری شایسته شأن خود ندارد، خطاب به او معلمش را نفرین می کند(مشاهده عینی نگارنده)استاد محترم دانشگاه وصاحب نظر گران قدری در برنامه ای علمی اعلام می کند: اکر در خیابان دو اتومبیل تصادف می کنند ورانندگان گلاویز می شوند، اگر هفده میلیون پرونده در محاکم دادگستری داریم، و…به آموزش وپرورش و سنگ بنای این دیوار در دوره ابتدایی مربوط است (دکتررنانی، استودیو الفبا ۲۸/۱/۹۷).

در محافل عمومی،فضای مجازی و شب نشینی ها:شکایت از مهندسی که کیفیت را فدای کمیت می کند،قاضی که عادلانه قضاوت نمی کند،دندانپزشکی که بدون دلیل دندان را جراحی یا عصب کشی می کند، پُلیسی که فراموش می کند فلسفه وجودیش افزایش آرامش در جامعه است،راننده ای که تخلف دور از چشم پلیس را زرنگی می داند،خبرنگاری که برای خوشایند جمعی، دروغ پراکنی می کند یا مدیری را که هم زمان چند پُست دارد را به بنیادهای تربیتی، معلم وآموزش وپرورش ابتدایی او مربوط می دانند.

نگاه ابزارگونه به معلم وآموزش وپرورش در قالب بخشنامه ودستورالعمل درسیستم متمرکز اداری وظایف بسیار کلی برایش تعیین کرده ،(بدون توجه به فراهم نبودن زیرساخت ها) از سویی هدایت دانش آموز ودرهمان حال رضایت اولیاء را به او سپرده اند که در این مورد علاوه بر بدآیندهای پیشین ،سوکمندانه در روزهای اخیردر خوزستان، شاهد حمله پدری به معلم فیزیک پسرش، تنها بدلیل فرستادن دانش آموز به دفتر مدرسه(به علت تأخیر) بودیم. از سوی دیگرآموزش و پرورش باید در همان حالی که پاسدار ارزش هاست پیشگام و پیشرو، نیز باشد چرا که درعصر ارتباطات وبا نسل جدیدی روبروست که بیشتر اوقات خود را دردنیای مجازی می گذراند واین در حالی است که ما هنوز مشکل موبایل را در مدارس تنها منع و هیچ گاه حل نکرده ایم.

این توقعات را با توضیحی که امیدوارم گویا باشد، هم بجا و هم  جفا می دانم،در ابتدای این نوشته ودر توضیح عنوان، یکی ازکارکِردهای «دیوار» را محدودیت و جدا سازی دانستیم ، براستی اگر درعمل وکردار نه فقط در نظر و رفتار تعلیم وتربیت مورد توجه قرار نگیرد، بین تولیدات رسمی ما وذائقه و مصرف نسل آینده ساز(دانش آموزان) شکاف و جدایی جبران ناپذیری ایجاد خواهد شد که نتایج آن غیر قابل پیش بینی ولزوما دلخواه و در خور نخواهد بود.

از سوی دیگر..

اگربه سراغ معلم چون تأثیر گذار خاموشِ این دیوار، در چهار دیواری کلاس نرویم و تنها به شعارهای کم عمق پُر طمطراق در قاب روایت نه رعایت، بسنده کنیم،اگرکاهش انگیزه ها را نکاویده حتی شایسته توجه ندانیم،اگر زیاد بودن معلمان را نه فرصت بلکه تهدید بدانیم ودر برابر هر احتمال گشایشی در حیطه منزلت و معیشت عَلَم کنیم، واجازه دهیم معیشت معلم تنها وِرد زبان  و نه در عمق جان باشد،خواسته یا ناخواسته آموزش و پرورش را لنگرگاه سکون وثبات(چهره دیگر دیوار)کرده ایم که خروجی هایش مجسمه هایی آکنده ذهن اما تهی از نوآوری وابتکار ودر یک کلام ناتوان خواهند بود.

به گفته صاحب نظران اگر در دبستان کودک درس زندگی و در دبیرستان نحوه اندیشیدن وتعامل و دیگر خواهی نیاموزد، باید در فردا روزی منتظرِ وزیری عصبی، نماینده مجلسی کم ظرفیت وفقط در فکرجمع آرای مردم،پزشکی پرخاشگرو کارمندی نا آشنا با تعامل و لاجرم جامعه ای آشفته باشیم. البته در این حالت اگر معلم ومتولیان پایین دستِ آموزش و پرورش را مقصر بدانیم به آنها جفا کرده ایم  و معلم حق دار بگوید :

 گُنه ناکرده باد افره کشیدن         خدا داند که این دَردِ کمی نیست (م. الف .امید)

دیوار،نماد انسجام چون بنیانی مرصوص

رصاص به معنی سرب در گذشته برای استحکام دیوارهای قلعه استفاده شده است. کوشش در برپایی واستحکام دیوار آموزش و پرورش نخست برعهده متولیان وبرنامه ریزان بالادستی وسپس آحاد مردم واهالی آموزش و پرورش است . معلم در این تعبیر همان رصاص(سرب) است که هرچه افزایش کیفیتش بیشرمورد توجه قرار گیرد ،تأ ثیرگذاریش بر استحکام دیوارمحافظ جامعه(آموزش و پرورش)بیشتر خواهد بود ودر این صورت وباوجود برنامه ای مدون ،توقع ها از معلم و آموزش و پرورش بجا خواهند بود.اگرخواستار جامعه ای منسجم ومتوازن و نگران سقوط اخلاق و  افزایش آسیب های اجتماعی هستیم ضروری است که آموزش و پرورش را در اولویت قرار دهیم.سقف شوکت و  شکوه هیچ جامعه ای بر ستون های لرزان آموزشی و پرورشی با وجود معلمان وبازنشستگان کم بهره ازنظر منزلتی و معیشتی پایدار نخواهد بود.

از آموزش و پرورش که یار و یاور همه است گزیر و گریزی نیست وستیز با آن و کم اهمیت جلوه دادنش، نه ممکن است و نه مطلوب. به قول سعدی:

 چو جنگ آوری با کسی برستیز            که از وی گزیرت بود یا گریز

وکلام آخر از مولانا:  

 لیک گر در دِه به گوشه ،یک کس است           های هویی که برآوردم، بَس است

                                                                                       

 پاوه- اردیبهشت ۹۷ 

یک پاسخ برای “آموزش و پرورش،دیوارِ جداکننده یا انسجام بخش؟؟حبیب اله مستوفی

  • صادقیانی در تاریخ اردیبهشت 10, 1397 گفت:

    معلمی
    دوار در مدار بردگی و سرافرازی

    جوامعی کە انسانیت معنادار است
    کارگاههای انسان سازی شان بە سوی تعالی در تکاپوست و این نقش را معلمان ایفا میکنند
    جوامعی هم کە انسانیت بی معناست
    کارگاهایشان
    بە سوی قهقرایی و بردگی در تکاپوست
    و این نقش را هم معلمان ایفا می کنند.
    در دو قطب قهقرایی و سرفرازی معلم در دوران است، در آن یکی همسو می شود و در دیگری نیز همسو است.
    در هر دو حالت وسیله و ابزار است .
    گر در خلاف جریان حرکت نماید مورد غضب واقع میشود ز جانب مثلث شوم:  سیستم ـ مردم ـ و خود
    در آن هنگام است که معلم ناخود و بیخود میشود و
    ملعبه ای بیش نیست غیر از فراهم نمودن عده ای دیگر چون خود و خواسته ی سیستم و مردم، که در بردگی ابدی فرو روند.
    در صورتی که غیر این باشد
    محکوم و مقهور خواهد شد.