پ 09 فروردین 1403 ساعت 13:00

مناڵی کوردم؛فارسی ش ده زانم!/بهرام بهرامی

مناڵی کوردم؛فارسی ش ده زانم!/بهرام بهرامی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:حضرت مولانا درمثنوی می فرماید: مر مرا تقلیدشان برباد داد//که دوصد لعنت بر آن تقلید باد خاصه تقلید چنین بی حاصلان//خشم ابراهیم باد بر آفلان یکی از روزهای اوایل اسفند ماه، روز جهانی زبان مادری است.روزی است که مقوله زبان مادری، به ویژه در میان مردم کرد با دقت و حساسیت […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:حضرت مولانا درمثنوی می فرماید:

مر مرا تقلیدشان برباد داد//که دوصد لعنت بر آن تقلید باد

خاصه تقلید چنین بی حاصلان//خشم ابراهیم باد بر آفلان

یکی از روزهای اوایل اسفند ماه، روز جهانی زبان مادری است.روزی است که مقوله زبان مادری، به ویژه در میان مردم کرد با دقت و حساسیت بیشتری مورد بحث و کنکاش قرار می گیرد.اندیشمندان و ارباب قلم و نظر از روی احساس مسئولیت و تکلیف، مو ضوع زبان مادری را از جوانب مختلف، مورد مداقه و امعان نظر قرارمی  دهند. مبحث زبان در کردستان محدود به روز یا مناسبت خاصی نیست؛ مبحثی دائمی است.

وقتی که می گوییم”زبان مادری” موضوع ناخود آگاه بارعاطفی وهیجانی پیدا می کند، مانند:”مهرمادری””عشق مادری”و… به همین علت،کمتر تعریف منطقی، عینی و علمی از آن به دست می آید. وقتی در محافل بحث از زبان مادری پیش می آید، افراد غالبأ برخوردهای احسا سی و متعصبانه با مقوله دارند. به ویژه هنگامیکه موضوع”زبان مادری”و”تعلیم و تربیت رسمی”پیش می آید.

فرضیه ای که عرضه می شود این است: کودک وقتی که به زبانی غیراز زبان مادری خودش تحت آموزش قرارگیرد،چون زبان برایش بیگانه یا به عبارتی تحمیلی است،دنیای ذهنیش به هم می ریزد! احساس حقارت می کند! دچار تعارض شخصیتی می شود!دچار افسردگی  و از خود بیگانگی می شود!دچار انواع اختلالات عاطفی و اجتماعی می شود؟! به علت زبان تحمیلی و فرهنگ تحمیلی دچار لکنت زبان می شود؟! و… کسی نمی پرسد این تئوریهای عجیب و غریب، و به قول معروف ( صد من یه غاز) از کجا می آیند؟

درمحفلی محلی خانمی ازروی احساس مسئولیت اعلام کرد که یک مجموعه شعر مخصوص کودکان به زبان کردی سروده است؛ یک قطعه از اشعارش را قرائت کرد، عنوان شعر«قڕبۆقی ناوی ئاوێ»(قورباغه در آب)بود.از میان حضار زمزمه اعتراض بلند شد که:این کتاب مناسب کودکان ما نیست! با زبان مادری ما فرق دارد! کودکان ما این زبان را نمی فهمند!ما در اینجا «قڕواق» می گوییم، کلمه «قڕبۆق» مربوط به زبان ما نیست!این کتاب ذهن کودکان ما را  دچار تعارض و آ شفتگی می کند!؟ البته این تنها یکی از موارد مناقشه بود.در محافل کردی وقتی بحث زبان مادری پیش می آید؛از این مناقشه ها زیاد دیده می شود!هرکس بر زبان مادری خودش پای می فشارد! این زبان مادری چون تعریف دقیقی ندارد، بدجوری به دست و پا می پیچد و دردسر ساز است… چه بهترکه همه با هم دست همان «قورباغه» فارسی را ببوسیم و خودمان را دچار مناقشه های بی نتیجه نکنیم!

زبان مادری،یا همان زبانی که کودک  در آغوش مادر یاد می گیرد و این همه در میان ما مو جب سؤ تفاهم و مغلطه شده است،بازبانی که از طریق خواندن و نوشتن در مدرسه آموخته می شود،لزومأ یکی نیستند. همین زبان فارسی را در نظر بگیریم؛ آیا زبان فارسی، زبان مادری فارسی زبانان ایران است؟ زبان مادری تهرانیها؟ مشهدیها؟اصفهانیها؟کرمانیها؟شیرازیها؟یزدیها؟و…هر کدام از این شهرها ودیگر نواحی گویش فارسی ویژه ای برای خودشان دارند. زبان یکپارچه فارسی،زبان فردوسی،سعدی، حافظ، صائب تبریزی، مولانا، نظامی، عطار و…است. به همین دلیل، خود فارسی زبانان هم آن را در مدرسه می آموزند؛ و در فرایند آموزش خواندن و نوشتن فارسی،نه فارسی زبانان از امتیاز ویژه زبان مادری برخوردارند، و نه غیر فارسی زبانان به علت بیگانگی با زبان مادری (به قول بعضیها) دچار انواع اختلالات روانی و عاطفی و شناختی می شوند.

اگرهم در جایی”کاهی”هست،نباید آن را “کوه” کرد. از حوادث بسیار جالب روزگار؛ اغلب اساتید بر جسته زبان و ادبیات فارسی در قرن اخیر،اهالی آذربایجان،گیلان و مازندران بوده اند! همانهایی که در اولین روز کلاس اول ابتدایی از کلمات فارسی هیچ  نمی فهمیدند و به قول بعضیها، دچار تعارض و احساس حقارت و فلان و فلان و فلان  شدند. اما سرانجام زبان فارسی و متون کلاسیک ادب فارسی را بهتر از خود فارسی زبانان آموختند و عاقبت استاد فارسی زبانان شدند.ما هم تازه فهمیده ایم که افت تحصیلی دانش آموزان ما به علت  بیگانگی و احساس حقارت و محرومیت از زبان مادری است!(هردم از این باغ بری می رسد—-فرضیه تازه تری می رسد.) « منالی کوردم فارسی نازانم!»

چه خوب است ما کودکانمان را تشویق کنیم که زبان فارسی را حتی بهتر از صاحبان اصلی آن زبان بیاموزند. در محافل علمی، ادبی و آکادمیک  خود نمایی کنند و در اشراف بر متون ادب فارسی حتی اسا تید را به چالش بکشند. به جای گزاره سخیف و حقیر” منالی کوردم فارسی نازانم!” با غرور و اعتماد به نفس بگویند ” منالی کوردم فارسی ش باش ده زانم”

و اما در خصوص حق زبان مادری:(که البته  تعریف دقیقی ندارد)

زبان مادری حق مسلم انسانی- تاریخی و فرهنگی هر ملتی است.” حق” خودش حوزه ی خودش را تعریف و تحدید می کند. اثبات آن نیازی به استد لالات بی پایه و اساس ندارد؛مثلأ اگر کودک به زبانی غیر از زبان مادری تحصیل  کند،دچار انواع اختلالات روانی و عاطفی و شخصیتی  می شود؛ خیر!مطلقأ چنین نیست. واقعیتها این مفروضات را تأیید نمی کند و حق زبان مادری با این مغلطه ها  قابل اثبات نیست.

به موجب اصل ۱۵ قانون اساسی، استفاده از زبان محلی و قومی آزاد است. این اصل صرفأ بر آزاد بودن استفاده از زبان محلی تصریح کرده و هیچ اشاره ای به الزامی بودن آن نیست. و البته به موجب محتوای همین اصل، خواندن و نوشتن به زبان کردی در نواحی کرد نشین آزاد است؛ انتشار مطبوعات و کتاب به زبان کردی آزاد است. اگر در کلاس درس هم معلمی بنا به ذوق وعلاقه خود و رغبت دانش آموزان خواست در کنار زبان فارسی گریزی به زبان کردی بزند، آزاد است. آیا اصل ۱۵ قانون اساسی چیزی بیش از این گفته؟ این همه استناد به اصل ۱۵ چه چیزی را ثابت می کند؟

اکنون که خواندن و نوشتن به زبان کردی آزاد است، احتیاج به عزم و اراده و اشتیاق کسانی دارد که بتوانند از این آزادی استفاده کنند. حق زبان چیزی نیست که از دیگران طلب کنید و آنان به شما اعطا کنند. این اشتیاق تا چه حد در میان آحاد مردم دیده می شود؟ در میان دانش آموزان؟ دانشجویان؟ معلمان؟ اساتید دانشگاهها؟ و… چند در صد از معلمان ما خودشان ابتدا بر اساس مسئولیت و اشتیاق زبان کردی را آموخته و بعد آن را در کلاس به دا نش آموزان یاد داده و آنان را تشویق و هدایت کرده اند؟ چند درصد از دانش آموزان و دانشجویان کرد عزم و اراده پرداختن به زبان و ادبیات کردی را دارند؟ و…؟ وقتی آزادی و امکان هست، اهمال و سستی از خود ماست. آویختن به این و آن حاصلی در بر نخواهد داشت.

در سیستم یکپارچه و به هم پیوسته علم،زبان مادری چه جایگاهی دارد؟اکنون در علم زبان شناسی، تقسیمبند یهای زیادی از زبان شده است؛ زبان معیار، زبان استاندارد،زبان رسمی، زبان آکادمیک و…زبان مادری در چه مقوله ای قرار دارد؟ اگر قرار باشد هر کس بر زبان مادری خودش پافشاری کند، حتی میان دو روستای مجاور هم زبان واحدی وجود نخواهد داشت. آنچه که “زبان مادری” نامیده می شود، حوزه مفهومی بسیار محدودی دارد و جز چند بیت شعر کودکانه و چند داستان فولکلوریک چیز دیگری از آن حاصل نمی شود.علاوه بر این، تفاوت جزئی در چند کلمه از نوع “قڕواق”و “قڕبۆق” و نظایر آن انشعابات زبانی هر روز بیشتر خواهد شد. هر شهر و هر منطقه و حتی هر روستایی برای خودش ادعای زبان مستقل دارد.

اما “زبان استاندارد” می تواند حوزه مفهومی و جغرافیایی وسیع و ظرفیت رشته های گوناگون علمی وآکادمیک را هم  داشته باشد و مهمتر از همه، باید صاحبان همان زبان هم آن را از طریق آموزش یاد بگیرند و بد یهی است که آموزش هیچ زبانی به سهولت “هلو بیا گلو” نیست؛ چه زبان مادری، چه زبان بیگانه. بسیار بعید است دانش آموزی که در آموزش زبان فارسی ضعیف است، زبان به اصطلاح مادری را به سهولت بیا موزد.

اگر۴۰ یا۵۰ سال پیش بچه های روستاهای دور افتاده کردستان با کتابها ی فارسی مشکل داشتند،هنوز عده ای از آنان در جای جای کردستان هستند، دوران سالخوردگی را سپری می کنند و بسیاری پند های گلستان سعدی، مثنوی مولانا، حافظ و…را از حفظ دارند. به مدد اندک سوادی که آن زمان کسب کرده اند، هنوز هم گنجینه خرد و معرفتند. اما بچه های امروز، به مدد امکانات مدرن و تشویق والدین، در سن ۲ یا ۳ سالگی با فناوری دیجیتال آشنا می شوند. گوشیهای بسیار پیشرفته تلفن همراه و تاب لت را به دست می گیرند، خیلی راحت کار با آن را یاد می گیرند، وارد فضای مجازی می شوند و به تدریج در آن ذوب می شوند؛ و روز به روز از فرهنگ و زبان مادری و هویتشان فاصله می گیرند و کسی به فکر این مسئله نیست. اما گویا در مدرسه با زبان آموزی مشکل پیدا می کنند، آن وقت همه هوادار “زبان مادری” می شوند!…روزگار غریبی است نازنین…

هدف این مبحث « زبان کردی» است. برخلاف بسیاری دیدگاهها، کرد نه خودش بیچاره است ونه زبانش، بلکه بر عکس زبان کردی جایگاهی بس رفیع و ارجمند دارد. و این جایگاه چه بهترکه درانحصار ارادتمندان و مشتاقان زبان کردی است. آنکه عاشق و شیفته وارادتمند زبان و ادب کردی است؛ به جای آویختن به دیگران، خودش با انگیزش درونی به سویش می رود. آن را با علاقه و تلاش خودش می آموزد.در صورت امکان دیگرا ن را هم آمو زش می دهد و ترغیب می کند. ارج و منزلت زبان کردی به همین است. و آنکه میل و رغبت ندارد، چه لزومی دارد که به او تحمیل شود؟ بگذار زبان و ادب وتاریخ و فرهنگ کردی گنجینه ارزشمند آنانی باشد که به آن عشق می ورزند و گویی که برای آن زنده اند.

حضرت «نالی»فرمود:

فارس و کورد وعه ره ب هه ر سێم به ده فته ر گرتووه// نالی ئه مڕۆ حاکمی سێ موڵکه دیوانی هه یه  

ماموستا قانع فرمود:

قانعا گه ر تۆ به راستی خزمه تی هۆزت ئه که ی // چاوه روانی قه ت نه که ی بۆ به خشش و مووچه و به رات

خانای قبادی فرمود:

هه ر چه ن مه وا چان فارسی شه که ره ن//کوردی جه لای من به س شیرینته ره ن

حاجی قادر کۆیی فرمود:

ئه گه ر کوردێک قسه ی بابی نه زانێ // موحه ققه ق …….. 

3 پاسخ برای “مناڵی کوردم؛فارسی ش ده زانم!/بهرام بهرامی

  • سلمان در تاریخ اسفند 6, 1396 گفت:

    مقالات آقای بهرامی را همیشهددنبال کرده ام و هیچ گاه توجهم را جلب نکرده است ولی این بار بهترین و منطقی ترین و علمی ترین مقاله ای بود که از ایشان خواندم،دستمریزاد و دس خوش،آفرین،خیلی خوب نوشتید جناب بهرامی..واقعا مستدل و علمی حرف زدید بطوریکه من آن را برای چند نفر ناسیونالیست کرد و هورامی فرستادم و کسی نتوانست خرده ای بر آن بگیرد،فضای روشنفکری منطقه هورامان عرصه تاخت و تاز این مرتجعین هویت طلب شده که هر از چندگاهی علم کردایتی یا هورامانیاتی را برافراشته اند و انگار و نه انگار که این منطقه مشکلات دیگری دارد و انگار که اگه ما به جای فارسی،هورامی یا کردی بخوانیم و بنویسم تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی مان حل میشود..باسپاس مجدد از کاک بهرام

  • با انگشت اغشته به رنگ سبز با خودکار قرمز داخل یک مربع سفید وبا خط م در تاریخ اسفند 4, 1396 گفت:

    مقاله ای زیبا وصحیح و بی تعارفی که این چند روز اخیر درباره زبان مادری(؟)مطالعه کردم همین مطلب اقای بهرامی بود.(((((

    دست مریزاد اقای بهرامی
    زبان مادری ارزشمند است. و صد البته….))))

    اما خداییش کدام ادم عاقل میتواند زبان و ادب فاخر فارسی را نخواند وننویسد؟))))

    زبان فارسی زمانی، گستره ایی از غرب چین تا شمال افریقا را دارا بوده وبه مدت هشت قرن زبان رسمی شبه قاره هندوستان و شمال غرب چین وقفقاز واسیای مرکزی بوده وامروزه صدها هزار نسخه خطی و کتاب تاریخی به زبان فارسی در نقاط مختلف جهان موجود است.)))))دهها دانشگاه معتبر در سطح جهان زبان فارسی تدریس میکنند(یک زبان معیار).))))

    زبان فارسی قدمتی هزاران ساله مکتوب دارد و امروزه دارای کتابخانه ایی وسیع وبزرگ وپر واژه است .(یک زبان معیار))))

    افسران ارشد ،ملوانان ودریانوردان امریکایی ملزم به فراگیری زبان فارسی هستند.
    جز چند زبان معدود در مجموعه زبانی سیای امریکا وموساد اسراییل است.
    دارای شبکه وسیع ادبی و ترجمه ایی است.
    سالانه صدها هزارنسخه کتاب و مجله و میلیونها نسخه روزنامه فارسی چاپ میشود.
    سالانه صدها ترجمه کتاب و.. به فارسی وبلعکس منتشر میگردد.
    سالانه صدها فیلم فارسی،انیمیشن و دوبله فارسی تولید میگردد.
    جز زبانهای برتر در زمینه دیپلماسی وسیاسی در سطح جهان است.
    و …
    اقای روحانی رییس جمهور چند روز پیش به هندوستان سفر کرد و به شهری بزرگ و تاریخی رفت که زمانی
    ” مهد زبان فارسی” را یدک می کشیده است.
    نام این شهر ” حیدر اباد”(!!)بود.
    و..

    امروزه میلیونها فارسی زبان از کشورهای تاجیکستان وافغانستان وایران و….به زبان معیار نوشتاری مشترک قانع شده و به این مهم پافشاری میکنند. وهمگی به همین زبان مینویسند.اما از سنندج تا بادینان واز هورامان(اگر زبان هورامی را کوردی فرض کنیم)تا حلبچه، هیچ کسی به زبان معیار اعتقادی ندارد و هریک از لهجه های زبان کوردی !!!ساز معیار و برتری میزنند!!!(جدیدا هم زبان هورامی وهورامیها شاخ شدند، واصلا از زبان وادبیات مستقل هورامی کوتاه
    نمی ایند و دست به پاکسازی گسترده زده اند و باور دارند باید امپراطوری زبانشان که زمانی دارای ادبی تاریخی و کهن بوده ،هرچه زودتر احیا گردد. )

    من هم سوالی از جماعت پاسداران دروغین زبان مادری!!!!دارم.(البته نه دلسوزان وعاشقان زبان مادری)

    وان این است:)))))

    چرا یک زبان معیار کوردی که دربرگیرنده تمام لهجه وگویش های کوردی باشد اصلا شکل نمیگیرد.!؟؟))))
    وایا اصلا شکل میگیرد؟؟ گمان نیه که م فلانی!!))))

    هرکوردی که ادعای زبان معیار کوردی را سرمیدهد ،اگه توانست کتابی انگلیسی یا فرانسه یا چینی (ترجیحا رمان) را به زبان کوردی ترجمه کند که تمام گویشها ولهجه های زبان کوردی در ان لحاظ شود وهیچ کسی معترض نشد(منظور لهجه ها)انوقت بفرمایید:خوه م منال کوردم،فارسی نیه زانم.!
    (قدمت این جمله هم به بیست سال اخیر میرسد وتوسط خواننده……به جامعه کوردی تحمیل شد!!))))
    تمام مترجمین ونویسندگان و اهل قلم فارس زبان در تمام جهان با یک زبان معیار نوشتاری مینویسند.ایا این امر برای کوردها فراهم شده؟قطعا نه. چرا که هیچ سورانی مایل نیست به بچه اش در مدرسه کرمانجی اموزش دهند و برعکس!! اصلا تصور یک نوشتار و گویش واحد کردی برای تمام کردها امری محال است.(اصولا کوردها زبان مادری وابا واجدادی خویش را جز خطوط قرمز میدانند!! و بر همان لهجه مادری اصرار حتمی دارند و قطعا نیز چنین است. و قطعا با شناختی که از کردها میرود باید اینگونه باشد.)

    پس بهتر است بچه ها و بزرگسالان !! را از زبان دیرین وشیرین وعلمی فارسی بی بهره نکنیم. والبته به فرموده اقای بهرامی با اعتقاد به زبان مادری به ان اهتمام نماییم و زبان مادری را نیز فراموش نکنیم.))).

    وهرکس هرچه در توان دارد..)))))

    جماعتی ،وه زی
    جماعتی،گرده کان
    جماعتی،گویز

    ویک نفر ،گردو))))

    جماعتی،زارو
    جماعتی،زاروکا
    جماعتی،منال
    جماعتی،مندال

    و یک نفر، کودک))))

    جماعتی،ئه دا
    جماعتی،دایک
    جماعتی،دا
    جماعتی،دالگ
    جماعتی،دایه

    ویک نفر، مادر)))))

    واینگونه مینویسند واین چنین است اشفته بازار زبان……!!!

  • سیروان در تاریخ اسفند 4, 1396 گفت:

    ضمن تشکر از مدیر سایت سلام پاوه در انتشار نظرات متفاوت امیدوارم جوابیه بنده به این مطلب جناب بهرامی نیز منتشر شود.
    فاشیزم قومی در طول تاریخ تاکید ویژه ای روی زبان داشته است. از دریچه زبان است که جهان را تحلیل میکند و همه مشکلات و نواقص را به زبان ربط میدهد.
    اگر مردم در بیکاری و ناامیدی و مشکلات اقتصادی غوطه ورباشند برای فاشیستها مهم نخواهد بود بلکه تنها روی زبان مانور میدهند.
    در جوامعی که مشکلات زبان و نژادی حل شده است آیا وضعیت زندگی مردم تغییر یافته است؟
    بهرحال این چند خط برای روشنگری افکار عمومی بود زیرا امیدی به اصلاح فاشیستها نیست.