س 29 اسفند 1402 ساعت 10:03

دوش چه خورده دلا راست بگو نهان مکن…/سابق خسروی

دوش چه خورده دلا راست بگو نهان مکن…/سابق خسروی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در آیین نگارش یکی از راههای تمرین نویسندگی را خاطره نویسی می دانند و ثبت خاطرات روزانه یکی از مهارتهایی است که کمک می کند تا فرد بتواند قدرت نویسندگی خویش را تقویت کند.بسیاری از ما به نوعی دست به قلم برده و خاطراتی را ثبت و ضبط کرده ایم.خصوصا هم […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در آیین نگارش یکی از راههای تمرین نویسندگی را خاطره نویسی می دانند و ثبت خاطرات روزانه یکی از مهارتهایی است که کمک می کند تا فرد بتواند قدرت نویسندگی خویش را تقویت کند.بسیاری از ما به نوعی دست به قلم برده و خاطراتی را ثبت و ضبط کرده ایم.خصوصا هم نسلان ما و متقدمین بر ما به خوبی به یاد دارند که داشتن دفتر خاطرات و نوشتن یادها و رازها امری معمول بود و چون وسایل سرگرم کننده امروزی و فضاهای مجازی، اوقات کوچک و بزرگ را پر نمی کرد؛دفتر خاطرات مونسی بود که داشتنش اگر نه ضروری که تا حدودی فراگیر بود.

دفترهایی که به عنوان کادو رد و بدل می شدند و عمدتا طرح ها و شکل های زیبا داشتند و گاهی برای لحظه ای آفتابی می شدند و چند سطری بر آنها حک می شد و دوباره جای خود را در گوشه ای پر می کردند.

خاطره نویسی حسی متفاوت داشت از طرفی خوشحال بودی از اینکه دفتر خاطراتی داری و می نویسی و از طرفی نگران اینکه مبادا کسی آن را بخواند، مبادا رازی مگو برای دیگران برملا شود و دیگران بدانند آنچه که دوست نداری که بدانند.

بعدها از این رازداری ها و نهان کاری ها کاسته شد و رواج دفتر خاطرات قفل دار تا حدودی راحتی خیال می آورد که اسرار در امانند و از سویی دفاتر بسته و قفل نهاده، کنجکاوی بر می انگیختند که حتما سخنانی با ارزش در دفتر قفل شده هستند.

آن روزها هیچ از این پارادکس مضحک نپرسیدیم مگر می شود خاطره نوشت و قفلش کرد و آن را در پستوها نهان نمود. این کار امروزه با رمزها و پسوردهای آنچنانی بر وبلاگها و ایمیلها و موبایلها بدل شده است و باور کرده ایم که باید بنویسیم و نهان کنیم. حال آنکه نوشتن برای هویدا کردن است نه پوشیدن و پوشاندن.

اگر با دیدی پرسشگرانه به این واقعیت کوچک اما پر رمز و راز نظری بیفکنیم پی می بریم که از همان اوان کودکی یاد گرفته ایم و یاد می دهیم که پنهان کاری و عدم شفافیت ویژگیمان باشد و همیشه زیر لایه ای از نهان کاری باشیم.این رویه چنان گسترش می یابد که عدم صداقت و بی اعتمادی ریشه می دواند و آرام آرام مردمی را می بینیم که به همدیگر اعتماد ندارند دروغ و ریا و تزویر به طرزی نا محسوس سر بر می آورد و کسی حاضر نیست آنگونه که هست خود را نشان دهد گندم نماهای جو فروش بر صدر می نشینند و روابط، مصلحتی می شوند؛اعتمادها زایل می شود و شناختن چهره واقعی در پس پرده های کذایی دشوار می گردد،نه تنها عقیده و علاقه که حتی درآمد و سرمایه نیز مانند یک راز مکتوم می ماند.

در جایی که واقعیت در پس تظاهر ناشناخته باشد و اعتماد به سختی حاصل شود رشد و توسعه یا به کندی صورت گرفته و یا متوقف می گردد.

برای اثبات مدعا نیازی به بررسی های میدانی و تحقیقات مفصل نیست،هر منصفی می تواند شواهدی بر مدعا در اطراف خود بیابد.سخن بر سر این نیست که هر چه در دل داریم در ملاء عام ابراز کنیم چه کتمان سر و و ستر باور در هر دورانی بوده و هست و چه بسا پاره ای از ادبیات زیبای ما که در قالب اشعار و متون نمادین جلوه گری می کند از این رهگذر پدید آمده است.

مخلص کلام این است که ما امروز گرفتار جوی سنگین از کم اعتمادی و بی اعتمادی شده و رفتارهای متناقص و تفاوت در بود و نمود را شاهد هستیم و به قولی چند چهره ای باعث شده است تا چهرهای واقعی را کمتر ببینیم و این پدیده بر قضاوت و رفتار همگان اثر می گذارد و گاهی در کمال تاسف دیده می شود که بازیگران و ایفاگران نقش ها به راحتی در چنین فضاهایی بهره برداری می کنند. تجارب تلخ به جای ریشه کن شدن به تناوب تکرار می شوند و مزوران عرصه جولان می یابندو این سرنوشت ناخوشایند جامعه ای است که خود را از خویش پنهان می نماید.

حال تا کی باید این دور باطل تداوم داشته باشد و کی و کجا قرار است به خود آییم تا از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم خدا می داند…..

2 پاسخ برای “دوش چه خورده دلا راست بگو نهان مکن…/سابق خسروی

  • دوست در تاریخ دی 30, 1396 گفت:

    باسلام مطلب خوبی رامطرح کردید ؛ ” یاآنچه هستی به نما یا آنچه باش که مینمایی”ولی چرایی آن را اشاره نکردید حال به هر دلیل اما بنظر بنده سعی ما برآن است تا دیگران را که قدرت یاثروت را در دست دارند از خود نرنجانیم وبجز نزد آن اشخاص یا شخص در همه جا در دل میکنیم نوعی ترس بی مورددر وجودمان نهفته است چه زیبا گفته اند “یا آنچه هستی بنما یا آنچه باش که مینمایی باسپاس

  • احمدی در تاریخ دی 29, 1396 گفت:

    مطلبی بسیار زیبا و قابل تامل است به زیبایی موضوع را مطرح نموده اید و نتیجه گیری هم واقعا عالی است.متاسفانه این پنهان کاری روز بروز بیشتر به ما ضربه می زند.