س 04 اردیبهشت 1403 ساعت 13:48

آقای درویش؛ اینجا نه آنجاست که شما وصفش کردید! / سیدعبید فخرالدینی

آقای درویش؛ اینجا نه آنجاست که شما وصفش کردید! / سیدعبید فخرالدینی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : هفته گذشته همایشی محیط زیستی در شهر روانسر برگزار شد و برخی از مقامات استانی و کشوری در آن حضور یافته و به ایراد سخنرانی پرداختند. جدای از برخی مباحث مطرح شده در همایش مذکور، موضوعی باعث شد بنده، در این باره اظهار نظر نموده و نقدی بر مطلبی […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : هفته گذشته همایشی محیط زیستی در شهر روانسر برگزار شد و برخی از مقامات استانی و کشوری در آن حضور یافته و به ایراد سخنرانی پرداختند. جدای از برخی مباحث مطرح شده در همایش مذکور، موضوعی باعث شد بنده، در این باره اظهار نظر نموده و نقدی بر مطلبی تحت عنوان“مجوز سقزگیری تراژدی زاگرس را مصیبت بارتر می سازد“ (نوشته ی جناب آقای محمد درویش؛ مدیر کل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست) عبید فخرالدینیداشته باشم.

جناب آقای درویش ضمن سلام و احترام لازم می دانم پیش از هرچیز بیان نمایم که موضوعات مطرح شده از جانب شما نشان از دلسوزی شما نسبت به محیط زیست است اما نیاز است شما و دوستانی را که نگران اوضاع کنونی هستید بر حقایقی آگاه ساخته و نکاتی را یاد آوری نمایم تا از دریچه ای دیگر مسائل موجود در اورامانات را مد نظر قرار دهید.

در ابتدای مطلبتان اشاره ای به سخنان آقای منوچهری در رابطه با صدور مجوز سقز گیری و تشویق حضار نسبت به سخنان ایشان داشتید، ضمن انتقاد از دیدگاه شما باید بگویم تشویق برخی از حضار نشانه حمایتشان از اظهارات ایشان و لطمه به درختان بنه نبود بلکه نشان از حقیقیتی تلخ به نام فقر بود که با شادی دست یافتن به لقمه ای نان خود را نشان داد!! نانی که مردمان این دیار، بنابر نیاز اولیه شان از منابع و سرمایه های طبیعی زاگرس به دست می آورند و با آن روزگار پر رنجشان را سر می کنند. پس از مردمی که در سایه ی بی مهری ها، دچار فقر و بیکاری شدید شده اند انتظار نداشته باشید محیط زیست را مقدم بر نان شب بدانند و در قبال اینگونه شعارهای تحریک کننده و شاید تبلیغاتی عکس العملی نشان ندهند!

و اما در بخشی دیگر…

آنچه که در قسمتی دیگر از مطلبتان باعث رنجش ما شد نکته ای بود که این گونه به آن اشاره نمودید؛ “و سومین و شاید غم‌انگیزترین نکته آن است که چگونه هیچ اعتراضی از سوی دوستداران و فعالان محیط زیست در آن نشست و فردای آن و فرداهای آن به ایشان نشد؟! نکته‌ای که آشکارا نشان می‌دهد، یک فعال محیط زیست و عضو یک سمن محیط زیستی، باید علاوه بر عشق به طبیعت، از ابزار دانایی و تخصص هم برخوردار باشد و دربرابر چنین موضع‌گیری‌های مخربی سکوت نکند .“

حال برای ما که مخاطب کلام بودیم این سوال مطرح است؛ شما که یکی از سخنرانان مراسم بودید چرا لب به اعتراض نگشودید و به مانند رئیس منابع طبیعی استان کرمانشاه، تلاش برای صدور مجوز سقز گیری را زیر سوال نبردید؟ مگر شما مسئول و حافظ منافع محیط زیست نبودید و بهتر از همه ما نمی دانستید که این کار لطمه به محیط زیست منطقه است، پس چرا ساکت ماندید و در عوض از ما انتظار داشتید که بی خبر از شرایط موجود معترض شویم؟ مگر نه اینکه شما مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست کشور هستید و می بایست حداقل در چند دقیقه ما را از اوضاع و احوالات موجود آگاه می ساختید و سود و زیان صدور مجوز سقز گیری را برای حضار توضیح می دادید…  هرچند ما هم در انجام وظیفه انسانی و اخلاقی خود کوتاهی کردیم اما از شما و سرکار خانم مظاهری انتظاری بیش از آن را داشتیم. انتظار می رفت ابتدا مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست بر چنین موضعی اعتراض کنند سپس فعالان و دوستداران محیط زیست وارد میدان شوند… و البته آنان که صدای بلند شما را نمی شنوند چگونه صدای آهسته ی ما را می شنوند؟

و سخن پایانی

جوانان فداکارجناب آقای درویش آگاه باشید که بسیاری از مردمان اورامانات نسبت به احوالات محیط زیست بی تفاوت نبوده و در حد توان بار سنگین مسئولیت حفظ محیط زیست را بر دوش کشیده اند. رجوع به اتفاقات و رویدادهایی که در خاطرتان است نشان از تعهد مردم اورامانات به محیط زیست است؛

چهره ی سوخته و دستان از کار افتاده ی آن دو جوان اوراماناتی را به یاد دارید!؟ همانهایی که برای خاموش کردن آتشی که برجان درختان افتاده بود حاضر به از جان گذشتگی شدند و در راه محیط زیست برای همیشه توانایی و سلامتی خود را از دست دادند!

و به خاطر دارید که سونامی شکستن تفنگ را مردان اورامانات در ایران به راه انداختند و جای جای ایران زمین را تحت تاثیر قرار دادند…

 و خود آن روز صحبتهای زیبای و تاثیر گذار فعالین محیط زیست دیارمان – جناب آقای دکتر محمدخانی و دکتر ولدبیگی – را شنیدید و از نزدیک مشاهده نمودید که اورامانات چه مردان آگاه و متعهدی دارد. مردانی که هر کدام به نحوی در حال مقابله با چالشهای فرهنگ ضد محیط زیستی و خطرات پیش روی آن هستند.

آری آقای درویش این نشان مسئولیت پذیری کسانی است که در قبال محیط زیست برخلاف برخی از مسئولین و متخصصین، متعهد و دلسوز بوده اند!! پس از شما می خواهیم  ما را به گونه ای توصیف نکنید که کاربران وبلاگتان اینگونه از ما یاد کنند: (( دست زدن این بنده خداها شده مثل دست زدن حظار برای روحانی بود که می گفت دولت در شرایط سختی کار رو به دست گرفته  …  واقعا که ، آدم برای هر مزخرفی که دست نمی زنه!!))

در پایان مطلبم را با اعتراض شما همصدا نموده و به عنوان یکی از دوستداران محیط زیست، صدور این گونه مجوزها را اقدامی ضد محیط زیستی دانسته و آن را برخلاف منافع ملی و خواسته های دوستداران محیط زیست می دانم.

جسارت ما را ببخشید و آن را درد دل کسی بدانید که به دانایی و توانایی شما امیدوار است…

با تشکر و عرض پوزش مجدد

سید عبید فخرالدینی

۱۲ /۹۳/۳

4 پاسخ برای “آقای درویش؛ اینجا نه آنجاست که شما وصفش کردید! / سیدعبید فخرالدینی

  • سید عبید فخرالدینی در تاریخ خرداد 15, 1393 گفت:

    با سلام و سپاس مجدد از آقای چنگیزی
    با وجود شناخت اندکی که از آقای درویش دارم ایشان را انسانی آگاه و نقد پذیر می بینم و بدون شک ایشان از جمله مدیریانی هستند که صدای مخالفان و منتقدان را به خوبی می شنوند

  • امید چنگیزی در تاریخ خرداد 15, 1393 گفت:

    جناب فخرالدینی عزیزضمن سپاس از شما مطلب ایشان را خواندم در راستای موافقت با مطالب حضرتعالی نظری در ذیل پست نامبرده نگاشتم که البته امیدوارم ایشان مطلب را که در انتقاد از مطالبشان است تایید بفرمایند

  • سید عبید فخرالدینی در تاریخ خرداد 14, 1393 گفت:

    با سلام … آقای چنگیزی لطفاً به آدرس زیر مراجعه نمایید
    http://mohammaddarvish.com/desert/archives/9265

  • امید چنگیزی در تاریخ خرداد 14, 1393 گفت:

    جناب آقای فخرالدینی کاش آدرسی از سخنان ومطالب این آقای مثلا مدیر کل … را در نقد خود قرار میدادید تا من )نوعی(خواننده نیز بتوانم با دید بهتری مطالب حضرتعالی و مطلب مورد نقدتان مورد کنکاش و مطالعه قرار دهم