ج 31 فروردین 1403 ساعت 08:36

این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی؟/اسماعل شمس

این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی؟/اسماعل شمس

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:با وجود این که هنوز در شوک این زلزله ام و از لحظه وقوع حادثه که به کشته و زخمی شدن بسیاری از هموطنان؛از جمله چند نفر از دوستانم منجرشد،تاکنون خواب به چشمانم نرفته است؛اما در پاسخ به درخواست دوست عزیزم جناب آقای حمید رضا محمدی در روزنامە جامعە فردا تصمیم […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:با وجود این که هنوز در شوک این زلزله ام و از لحظه وقوع حادثه که به کشته و زخمی شدن بسیاری از هموطنان؛از جمله چند نفر از دوستانم منجرشد،تاکنون خواب به چشمانم نرفته است؛اما در پاسخ به درخواست دوست عزیزم جناب آقای حمید رضا محمدی در روزنامە جامعە فردا تصمیم گرفتم،این یادداشت را بنویسم.از همین جا به همه بازماندگان و داغدیدگان این حادثه دراستانهای کرمانشاه و سلیمانیه تسلیت می گویم و برای مجروحان و آسیب دیدگان آرزوی شفای عاجل دارم.

در این یادداشت سعی کرده ام تا با استناد به برخی داده ها و مشاهدات میدانی چند پیشنهاد برای جلوگیری از فاجعه آفرینی هر چه بیشترزلزله در آینده ارائه دهم؛ امید است که مورد توجه مردم و مسئولان قرار گیرند.

۱-در سال ۱۳۸۰ به همراه هیأتی علمی و فرهنگی از ژاپن دیدن کردیم.یک روز مهمان یکی از وزرای فرهنگی ژاپن بودیم.ایشان به سبب نامناسب بودن مکان جلسه (البته از نظر ایشان)از ما عذرخواهی کرد و علت آن را چنین توضیح داد که ساختمان اصلی وزارت برای ایمن سازی در برابر زلزله تخلیه شده است و ما الان در ساختمانی استیجاری هستیم.او ادامه داد که آن ساختمان تنها در برابر زلزلۀ ۷ ریشتری مقاوم بود و تصمیم گرفتیم مقاومت آن را تا سطح ۹ ریشتر ارتقا دهیم.

 

دیشب و امروز وقتی تصویر ساختمانهای ویران شده ناشی از زلزله را نگاه می کنم،هر لحظه این سخن ۱۶ سال پیش وزیر ژاپنی در ذهنم مرور می شود.به راستی چرا نظام ارزیابی و نظارت بر ساخت ساختمان و مقاوم سازی آنان در کشور ما جدی گرفته نمی شود؟چرا به جای وجود یک سیستم مستقل و جمعی،تأیید کیفی یک ساختمان در اختیار یک یا دو مهندس با وجود احتمال خطای انسانی قرار داده می شود؟نکته تأسف آور این است که بیشتر خانه های ویران شده در زلزله اخیر،بافت فرسوده نیستند چون در هشت ساله جنگ تقریبا همه این نواحی صد در صد تخریب و خالی از سکنه شدند و این خانه ها دوباره پس از جنگ و در دو دهۀ اخیر ساخته شده اند.

۲-مرکز اصلی زلزله در نقطه صفر مرزی ایران و عراق در منطقه عمومی ازگله ـذهاب و دربندیخان- کلار بودو شدت آن در هر دو سوی مرز یکسان بود.نکته تأسف آور این است که بیشترین علت تلفات جانی این زلزله ناشی از “مسکن مهر” بود که امروز از طرف مردم به “مسکن مرگ “مشهور شده است.از مسئولان امر انتظار می رود برای جلوگیری از فجایع بعدی نسبت به ایمن سازی مسکن مهر(اگرقابل ایمن شدن هست)و یا کنارگذاشتن آن اقدام جدی نمایندکه اگر مایۀ تسکین خاطر نیازمندان نشده است ، دست کم جان آنان را نگیرد.

۳- معمولا پس از هر زلزله ای به حق گفته می شود که زلزله زدگان به چادر،پتو،کنسرو،خشکبار،آب معدنی،لوازم بهداشتی،شیرخشک،تجهیزات پزشکی،دارو و … نیاز دارند.با توجه به زلزله خیز بودن بیشتر نواحی ایران،تجربه نشان داده است که برای پیشگیری از وقوع این بحران، باید در همه شهرها این اقلام به شکل ذخیره در انبارهای مستحکم و ضد زلزله وجود داشته باشد که در لحظه های نخست در اختیار مردم قرار گیرد.می توان در هر فاصله زمانی اقلام قبلی را فروخت و جهت جلوگیری از فاسد شدن،اقلام جدید گذاشت که همیشه در انبار موجود باشد.

۴- افزایش سواد زلزله در سطح ملی. تجربه نشان داده است که مردم ما سواد کافی و اطلاعات تخصصی برای دفاع از خود در برابر زلزله ندارند و همیشه غافلگیر می شوند.باید موضوع زلزله،نواحی زلزله خیز و دارای گسل کشور،نحوه دفاع از خود و حفظ جان خویشتن و اطرافیان در نخستین لحظه های وقوع زلزله و اقدامات ایمنی پس از زلزله در کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها گنجانده شود واز طریق ساختن فیلمها و سریالهای پرمخاطب در رسانه های صوتی و تصویری و دیگر دستگاههای فرهنگی به یک فرهنگ عمومی تبدیل گردد. باید دانست که برگزاری یک مانور زلزله در مدارس هرگز کافی نیست.

۵-زلزله غرب ایران نشان داد که مسئله زیرساخت و تأسیسات بنیادی تا چه اندازه در این مناطق نادیده گرفته شده است.از همان ابتدا شبکه های آب،برق،گاز، مخابرات و … از بین رفت و در بسیاری از جاها هنوز هم برق و آب و گاز و مخابرات… وجود ندارد. به راستی چرا باید این تأسیسات به شکلی استاندارد و محکم ساخته نشوند که حداقل در چنین مواقعی بخشی از آن باقی بماند . چرا برای نمونه برق اضطراری و … ایجاد نمی شود که مانع شکل گیری فاجعه گردد.

 

همچنین به سبب از بین رفتن سیستمهای ارتباطی و جاده های بسیار تنگ و باریک که با ریزش کوه و سنگ بسته شدند تا چند ساعت بعد از وقوع زلزله در برخی نواحی روستایی خبری وجود نداشت.نکته تأسف آور ویرانی بیمارستانهای سرپل زهاب و اسلام آباد غرب بود.جایی که باید بیماران زلزله در آن مداوا شوند بر سر بیماران خراب شد.پرسش این است که چرا باید بیمارستانها با اسلوب مقاوم سازی ساخته نشوند که در چنین مواقعی به پناهگاه و امید آسیب دیدگان تبدیل شوند. متأسفانه جاده ها و راههای غیراستاندارد هم خود به مانعی در کمک رسانی تبدیل شده اند که امیدوارم در آینده هم به بازسازی آنها کمک شود.

۶-مناطق زلزله زده،مطابق آمارهای موجود،مناطقی هستند که بیشترین میزان بیکاری را دارند.این مسأله وضعیت آنان را در دوره بازسازی بسیار بحرانی تر خواهد کرد. برای بازسازی این مناطق و سامان دادن به کار و معیشت مردمان آن ، عزم جدی ملی لازم است و باید با همتی بزرگ به داد مردم این دیار که همگی در جریان جنگ آواره شده و خانه و کاشانه خود را از دست داده اند شتافت.

۷-در اینگونه مواقع همدردی با آسیب دیدگان بسیار مهم است.هر چند مرکز زلزله سرپل زهاب و ثلاث در اورامانات است؛اما آسیب دیدگان آن در جغرافیای وسیعی از ایلام تا اورمیه قرار گرفته اند. امیدوارم همه مردم ایران بیش از پیش با هموطنان خود همدردی کنند و در ترمیم آلام روحی آبه آنان یاری نمایند. همچنین بخشی از زلزله زدگان،مردم کرد آن سوی مرز در اقلیم کردستان عراق هستند که بسیاری از آنان با مردم ساکن در ایران روابط خویشاوندی و کاری و … دارند.خبرگزاری ها نوشته اند که از نخستین ساعات امروز گروههای امداد ترکیه به اقلیم رسیدند تا به زلزله زدگان کمک کنند.امیدوارم ایران هم،هرچند خودش گرفتار این فاجعه شده است ولی به مردم مظلوم آنجا هم کمک کند.

منبع ، روزنامه جامعە فردا سەشنبە ۲۳ آبان