ج 10 فروردین 1403 ساعت 19:11

داستان جنگل,حکایت سوختن است یا قصه تلخ سوزاندن؟/محمود رستمی تبار

داستان جنگل,حکایت سوختن است یا قصه تلخ سوزاندن؟/محمود رستمی تبار

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در سالهای اخیر, شاهد سوختن جنگلهای زاگرس بودیم. آتش سوزی معمولا در همه جای دنیا رخ می دهد و هر روز اخبار نگران کننده ای از سوخته شدن بخشی از سلولهای مولد اکسیژن جهان می شنویم.شاهد آزاد شدن, بخش عظیمی از گاز کربنیک محبوس شده در تنه درختان و گیاهان هستیم. […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در سالهای اخیر, شاهد سوختن جنگلهای زاگرس بودیم. آتش سوزی معمولا در همه جای دنیا رخ می دهد و هر روز اخبار نگران کننده ای از سوخته شدن بخشی از سلولهای مولد اکسیژن جهان می شنویم.شاهد آزاد شدن, بخش عظیمی از گاز کربنیک محبوس شده در تنه درختان و گیاهان هستیم. در این دنیایی که عده ای از دانشمندان دیدگاه خود را مبنی بر مقصر دانستن این گاز بعنوان عامل اصلی گرمایش زمین و تغییر اقلیم بر سیاستمداران جهان تحمیل نموده اند, این تشدید انتشار گاز از نوع گلخانه ای تاسف آور است.

اما واقعا چه عاملی موجب تشدید آتش سوزی های جگر سوز اخیر شده است؟ آیا واقعا جنگل و مراتع می سوزند یا آنها را می سوزانند؟چرا هیچگاه عامل و مسبب اصلی آتش سوزی معرفی و تنبیه نمی گردد؟برای این موضوع دلایل متفاوتی را می توان نام برد از جمله:

عدم احساس نیاز اولیه به جنگل و مرتع

در سالیان قبل که دامداری و دامپروری برای زاگرس نشینیان اولویت اول بود و هزاران راس دام از انواع مختلف آن «گوسفند»بعنوان حذف کننده گیاهان و بوته های کوتاه دامنه مراتع و جنگلها و«بز»با خوردن برگ شاخه های نزدیک زمین درختان بطور طبیعی عامل حذف مهمترین مولفه آتش سوزی و در نتیجه قد کشیدن تنه درختان بودند. هرچند نباید از خاطر ببریم که در سالیان دورتر گونه های وحشی کل و بز و آهو و سایر علفخواران نیز در حذف این عامل مهم,نقشی اساسی داشته اند.«رد پای»دام ها نیز خود فاصله مناسبی برای قطع ارتباط گیاهان خشک از هم ایجاد و از گسترش آتش سوزی های احتمالی ممانعت می کرد.

علاوه بر آن, نیاز دامداران به علوفه برای تغذیه احشام در فصول پر از برف و باران و سرمای آن دوران, آنان را به مدیریت درستی از مراتع و چمنزارها رسانده بود و با «درو» به موقع گونه های مختلف گیاهی,کاه دان ها و «کما دان» های خود را پر می ساختند و و با دل گرمی زمستان سرد را سپری و در بهمن و اسفند منتظر حضور زیبای بره و بزغاله های خوش خرامان بودند.و به همین منظور نسبت به خطرات احتمالی و برداشت های بی رویه و بی موقع نگاهی مسئولانه تر داشته و حتی برای جنگل داروغه و نگهبان تعیین می کردند و خاطیان بشدت تنبیه می شدند.

براستی حراست از جنگل و مرتع برای رونق دامداری و بهره برداری صحیح از آن مهمترین اصل اقتصاد خانوارهای عشایر حاشیه زاگرس بود, که امروز اقتصاد مقاومتی می خوانند و برایش فرماندهی انتخاب شده است.آیا واقعا معاون اول محترم ریاست جمهوری بعنوان فرمانده این حوزه, هرگز به این اصل مهم زندگی ما توجه فرموده اند؟ شاید اصل دور ساختن دام از جنگل به این سرعت با شعار حفظ جنگل و ممانعت از فرسایش خاک,به معنای حذف دام از زندگی تبدیل, و فرزندان دیار زاگرس چشم به میزهای فرماندهی و اداری دوختند تا خود و زن و فرزند با کلاس باشند!

تغییر نوع نیاز:

اخیرار شاهد یک مسابقه بی هدف( از نوع چشم و هم چشمی)و هزینه بردار بدون نفع از سوی زاگرس نشینان بوده و هستیم.مسابقه ای که مرتع و جنگل را با نادیده گرفتن ضرورت وجودی آنها, عاملی مزاحم برای به هدف رسیدن خود قلمداد و وجود آنها را موجب حضور قانون و ادارات منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست و … می دانند.بعضا برای منابع طبیعی (جنگل و مرتع و کوه و بیابان) با همدستی عده ای و به این بهانه که روزگاری اجداد ما در زیر فلان درخت خوابیده اند, سند می سازند . عده ای دیگر با استمداد از آتش نه تنها منطقه مد نظر خویش را به آتش می کشند, بلکه ناتوان از مهار آتش هکتارها زمین و جنگل و مرتع را با آتش حرص و طمع خویش می سوزانند.

شاید شاخ و برگ درختان در این زمین خواری و کوه خواری حلقوم مبارکشان را آزار می دهد.چنانکه بارها نوشته ام و نوشته اند کافی است چند سال بعد به منطقه سوزانده شده نظری افکنده شود تا حصار کشی و ویلاسازی و درختکاری و شخم زنی و گاها مرغداری و … را مشاهده کنید و آنگاه سخن ما مصداق خواهد یافت. جالب آنکه مردم به جای کاشتن درختان بومی (دارون و گلابی وحشی و …) و سرمایه گذاری صدها ساله با کاشت گونه های غیر اقتصادی و دارای کوتاهترین طول عمر از جمله بادام و سایر درختان احتمالا مثمر دیگر, تنها رنج کار و شخم زنی و عرق و غصه و ترس از سوز سرما و گرمای تابستان را به ارمغان می برند. این نوع تغییر دیدگاه در کاربرد مراتع و جنگلها قطعا به ضرر طبیعت منطقه و کل جهان و نسل امروز و فرداست.

گردشگری غیر مسئولانه

در چند سال گذشته بسیار مبلغ گردشگری طبیعی بوده ایم و بوده اند. هرچند گردشگری در منطقه ما سود آور نبوده و این نوع گردشگری مرسوم بعلت آنکه بندرت مسافرانی از دیگر نقاط کشورو خارج از کشور برای ماندگاری و بیتوته در منطقه حضور می یابند, جز افزایش حجم پسماند نفعی برای منطقه نداشته است. این مقوله را باید دوستان مبلغ گردشگری و سیر و سیاحت بررسی نمایند, اما لازم است در کنار تبلیغ گردشگری و ترویج آن آموزش های لازم برای رعایت اصول اکوتوریسم به منظور حفاظت از طبیعت ارائه گردد تا دود کباب دیگران آسمان آبی را تیره و جنگل و مراتع را خاکستر نسازد و این بهانه های دعوت از دیگران همچنان باقی بمانند. ضروری است ادارات ذیربط و منابع طبیعی نسبت به حذف جاده های احداثی مضر به حال طبیعت اقدام نمایند تا راه های تسهیل دسترسی بویژه با خودرو محدود گردند.

بی مسئولیتی باغداران

بارها شاهد بوده ایم بعلت عدم آموزش صحیح و یا حتی عدم آموزش پذیری,باغدار زحمت کشی برای رهایی از شاخ و برگ درختان و یا حذف گیاهان اطراف باغ خود برای مقابله با آفاتی از جمله ملخ و …. به آتش پناه برده و از کبریت بعنوان راحت ترین و آسانترین ابزار استفاده نموده است. هرچند قصد و نیت وی فقط پاکسازی حومه و داخل باغ خود بوده اما ناگهان آتش گسترش یافته و کل منطقه را دربرگرفته و خسارات عظیمی بر گونه های مختلف گیاهی و جنگلی وارد می سازد.آتش سوزی مره خیل

اصولا از نگاه محیط زیستی, هرگونه آتش زدن پسماند از نوع خانگی , صنعتی, باغی و کشاورزی نادرست است و جز آلودگی هوا و خسارت زدن بر بافت خاک و مواد مغذی آن و افزایش گازهای گلخانه ای نفعی ندارد. امید است دوستان حوزه جهاد کشاورزی در این خصوص و بویژه در حوزه آتش زدن کاه و کلش توسط باغداران و کشاورزان به وظایف خود عمل نمایند. هرچند بارها توصیه – ببخشید نادرست- این دوستان را برای آتش زدن پسماندها به منظور حذف آفات شنیده ایم.

سایر موارد

گاهی و البته عده ای با قصد و نیت خرابکارانه و برای به زحمت انداختن دیگران و یا بعلت اغراض شخصی و نزاعهای مردمی و امنیتی و … اقدام به آتش زدن مراتع و جنگل و گاها مزارع می نمایند.بازی کودکان با کبریت و اتش و بعلت سهل انگاری والدین, انداختن فیلتر سیگار روشن,شیشه های رها شده در دامن طبیعت, گاه یک بطری پر از آب,افزایش ناگهانی دمای زمین , بعضا آتش سوزی در اماکن مسکونی و صنعتی,بندرت شهاب سنگی از آسمان و گاهی خودسوزی جنگل از جمله عوامل آتش سوزی هستند.نهایت آنکه بنظر می رسد قصه های تلخ اخیر جنگل بیشتر سوزاندن است تا سوختن و ناشی از عدم احساس نیاز به جنگل و مراتع و تغییر نیاز و لزوم تغییر کاربری است.

لازم است برای رونق مجدد دامداری مدیریت شده در منطقه و احیای مهمترین رکن اقتصاد مقاومتی زاگرس نشینیان اقدام و در مرحله بعد همه عوامل انسانی در آتش زدن جنگلها و مراتع شناسایی و مجازات گردند و اطلاع رسانی شود. علاوه بر نگاه علمی و ضرورت حیاتی وجود گونه های مختلف گیاهی و جانوری, بعلت آنکه درختان بومی منطقه سالیان سال مامن و پناهگاه اجداد ما و محل تامین معاش و نجات بخش زندگی آنان در گرما و سرما و تشنگی و گرسنگی بوده اند, نگاه ما باید نگاه مقدس مابانه باشد.

تشکیل یگان حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی با پشتوانه های اجرایی قضایی و حکومتی محکم و حضور به موقع و مجهز به وسایل ارتباطی و حمل و نقل و حتی هوایی ضروری بنظر می رسد و البته واحد اطفاء حریق منابع طبیعی نیز به مسئولیتهای خود عمل نماید.در کنار این اقدامات و اجرای قاطع قانون که وظیفه حکومت است, ایجاد احساس نیاز و یک نوع حس مالکیت شخصی و با ارتقاء سطح اگاهی های عمومی در این حوزه, می تواند به این غائله جانسوز خاتمه دهد. البته با استخدام موقت عده ای در فصول گرم سال بعنوان نگهبان جنگل می توان با پیشگیری از آتش سوزی از خسارات و هزینه های هنگفت بعدی ممانعت نمود.

محمود رستمی تبار ۱۹ مرداد ماه ۱۳۹۶

3 پاسخ برای “داستان جنگل,حکایت سوختن است یا قصه تلخ سوزاندن؟/محمود رستمی تبار

  • ناشناس در تاریخ مرداد 17, 1398 گفت:

    اصلا چرا گیر دادین ک کی جنگل رو نابود کرده یا چرا شما باید خاموشش کنین داره هکتار ها سوزانده میشه گرمایش جهانی داره هی زیاد میشه چرا هیشکی ب فکر نیس میخواین بشریت و زمین نابود بشه اره کل مردم دنیا همینو میخوان گور بابای پول …زمین و بشریت نابود میشه کمک کنین

  • ناشناس در تاریخ مرداد 22, 1396 گفت:

    متاسفانه امروز با خبر شدیم آتش سوزی جنگل های گیلان غرب مار دو نفر ذغال فروش بوده است.

  • همشهری در تاریخ مرداد 21, 1396 گفت:

    سلام جناب آقای محمودی دست وقلم شما پایدارباشد خراب کارهای دیگردرجامعه ماوجوددار , برای نمونه گرفتن راها عبورمردم دربین باغات درمنطقه آتش درست کردن درکنارچشمه آب , آب دادن گاو حیوانات واحشام درکنارچشمه آب که مردم بری آشامیدان از آن استفاده می کنند برای نمونه درچشمه میرآباد پاوه درکنارچشمه وجوی آب یک راس اسب رابسته اند واحشام را درآن جا آب وی دهند که بش از۲۰۰ خانواد وباغدار ازآن بری خوردن وضوگرفتن ازآن استفادمی کنند که این عمل خلاف شرع مقدس وقانون وعرف منطقه است ویکی دیگرازرسم غلت مردم درباغداردرکنارهم کاشت درخت درکنار باغ یک دگراست رفتن شاخه دارختن به باغ هم که باعث رشت درختان می شود؟؟؟؟!!!