ج 31 فروردین 1403 ساعت 02:30

خرافات،همزاد ازلی و همراه ابدی بشر/ بهرام بهرامی

خرافات،همزاد ازلی و همراه ابدی بشر/ بهرام بهرامی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:ویل دورانت،در کتاب تاریخ تمدن می گوید:«هنگامی که انسان اولیه،عالمی از ارواح برای خود ساخت،در صدد بر آمد که خشنودی آنها را جلب کند و از آنها در امور خود استمداد جوید..»در جای دیگر از همین کتاب می گوید:«آیا مردم به سبب جهل فقیرند،یا به سبب فقر جاهلند؟… در جوامع به […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:ویل دورانت،در کتاب تاریخ تمدن می گوید:«هنگامی که انسان اولیه،عالمی از ارواح برای خود ساخت،در صدد بر آمد که خشنودی آنها را جلب کند و از آنها در امور خود استمداد جوید..»در جای دیگر از همین کتاب می گوید:«آیا مردم به سبب جهل فقیرند،یا به سبب فقر جاهلند؟… در جوامع به نسبت افزایش و توزیع ثروت،علم ترقی می کند و خرافات رو به تنزل می نهد.با این وجود حتی امروزه،در کشورهای بسیار مترقی،مخصوصاً در میان مردم فقیر و طبقه ثروتمند و تنبل آن جنگلی از خرافات وجود دارند؛مانند طالع بینی،کف بینی،فال بد،جادو گری،اعتقاد به جن و دیو،وردخوانی،غیبگویی،معجزات و انواع حقه بازیها و… در نظر کسانی که از حیث عقلانی و جسمی ضعیفند،خرافات عامل مفیدی است و روزهای خسته کننده آنها در کنار این عقاید مهیج، خوشتر می شود.»

«خرافات» در لغت به معنی اقوال،حکایتها و داستانهای پریشان و آشفته و درهم و برهم تعریف شده است. اما ماهیت خرافات بسیار فراتر،وسیعتر و پیچیده تر از این تعریف است.به ویژه زمانیکه بخواهیم مصادیق عینی باورها و عقاید خرافی را نشان دهیم؛هرگز در میان همه و حتی درصد قابل توجهی از انسانها توافق وجود نخواهد داشت.ویژگی مشترک همه باورهای خرافی که همه درآن توافق داشته باشند، چیست؟

وقتی بحث از خرافات پیش می آید،معنی و مفهوم بد و منفی همراه آن است.اگر کسی در میان جمعی در مورد موضوعی اظهار نظر کند،و دیگران اندیشه او را خرافاتی توصیف کنند،حتماً آزرده خاطر شده و آن را حمله ای اهانت آمیز به خود تلقی خواهد کرد…هرکس تفکر خود را علمی،منطقی،خردمندانه و اصیل می داند. قبل از هر نوع بحث در مورد خرافات، بهتر است چند ابهام را بر طرف کرد: آیا اندیشه خرافی بد و ناپسند است؟ آیا خرافات در برابر علم، عقل ومنطق قرار دارند؟ آیا با توسعه علم، خرافات از بین می رود؟ آیا خرافات خوب و مثبت هم می توانند وجود داشته باشند؟آیا مرز دقیق و تعریف شده ای میان خرافات و باورهای غیر خرافی وجود دارد؟آیا جامعه انسانی بدون خرافات می تواند وجود داشته باشد؟ و…؟

هر جامعه ای الگوهای خرافاتی خاص خودش را دارد؛ممکن است جامعه ای الگوهای فرهنگی خودش را اصیل و الگوهای رفتاری جوامع دیگر را خرافاتی توصیف کند و جوامع دیگر نیز به همین شکل…و باورهای خرافی،ازنظر قدمت به دوران آغازین حیات انسان مربوط می شود و به لحاظ گوناگونی،به تعداد جوامع و فرهنگها و خرده فرهنگها در طول تاریخ هستند.در واقع خرافات یکی ازنیروهای محرکه تاریخ جهان هستند.علم و دانش از درون خرافات بیرون آمد و شکوفاشد.

انسان شناسان خاستگاه اصلی خرافات در حیات انسان را در سه حوزه تعریف کرده اند:۱-توضیح اسرار و رویدادهای طبیعت و هستی خویش.۲-آرزوی مطلوب ساختن سرنوشت خویش و پیشبینی اتفاقات آینده۳-آرزوی بر کنار ماندن از تأثیر شیطانهای غیر قابل ادراک.

همچنین سه ویژگی روانی خرافات،عبارت از:۱-ترس۲-حیرت ۳-جهل می باشد.آن بخش از باورهای خرافی که ریشه در جهل بشرداشت،با رشد علم متحول شد؛مانند شناخت طبیعت و پدیده های طبیعی؛اکنون دیگر کسی نمی گوید که زمین بر پشت یک گاو قرار دارد،و وقتی که گاو تکان می خورد زلزله اتفاق می افتد.یا پدیده ماه گرفتگی به سبب خشم خدایان از گناه بندگان است.یا رعد وبرق ابرها به سبب شلاق زدن ابر به دست خدایان است.اکنون دیگر این پندار وجود ندارد،کسی که دیوانه می شود،اجنه و شیاطین در وجود او حلول کرده اند و باید او را پیش جادو گر ببرند،او هم دست و پایش را ببندد و آنقدر او را شلاق بزند تا اجنه و شیاطین از درون او خارج شوند و…هزاران مورد از این باورهای خرافی،با رشد علم و توسعه آگاهی متحول می شوند.هر چند ممکن است هنوز هم در برخی نواحی جهان اینگونه باورها وجود داشته باشند.به همین سبب است که بسیاری معتقدند که علم از درون خرافات سر بر آورد.

آن بخش از باورهای خرافی که ریشه در ترس،اضطراب و تنشهای ناخود آگاه انسان دارند؛گذشت زمان و رشد آگاهی تأ ثیری در آنها ندارد؛تنها علم و آگاهی آنها را به ناخودآگاه واپس رانی میکند.به هنگام مواجهه با تنشها و تکانه های شدید روانی مجدداً به ساحت آگاهی می آیند.مثلاً اگر ماشین شما سرقت شود،شما ابتدا به موجب منطق و رفتار مدنی،از طریق دستگاههای انتظامی و امنیتی اقدام خواهید کرد.اما پس از چندین روز فشارها وتنشهای مداوم روانی،اضطراب و آشفتگی فکری،اوهام و حدسیات آزار دهنده،چنان شما  را پریشان می کند،که دست به دامن دعانویس و رمال و فالگیر خواهید شد؛و با دقت و امیدواری به حرفهایش گوش خواهید داد!درحالیکه شما در شرایط تعادل روانی به این چیزها اعتقاد ندارید.باورهای خرافی از این نوع که در ناخوداگاه مکتوم ونهفته هستند و به هنگام مواجهه با اضطراب و تنشهای روانی فعال شده و به ساحت آگاهی می آیند و رفتاررا شکل می دهند.

خرافات،مقوله ای ساکن و ایستا نیست و با گذشت زمان و با تحول دانش و فرهنگ به اشکال متفاوت دگرگون خواهند شد.اکنون در علم روان شناسی مبحثی تحت عنوان«رفتارخرافی»مورد بحث است؛ممکن است شخصی لباسی بپوشد و اتفاقاً در کار و امور روزانه اش موفق شود،این شخص ممکن است به صورت ناخودآگاه بین پوشیدن آن لباس و موفقیتهایش نوعی ارتباط بر قرار کند:«این لباس برای من خوش شانسی می آورد.»یا بالعکس لباسی بپوشد که برای او بدشانسی بیاورد…

ممکن است ازدواج صورت بگیرد و عروس وارد خانه بخت شود،متعاقب ورود عروس یکی از اعضای خانواده داماد بمیرد؛در نتیجه عروس”نحس”و”بدقدم” و…توصیف می شود. میان ورود عروس به خانه و مرگ هیچ ارتباط علمی،عقلی و منطقی وجود ندارد؛اما اندیشه خرافاتی برآمده از تنشهای ناخودآگاه این ارتباط را ایجاد می کند. یا اگر نوزادی متولد شود و متعاقب تولد او مصیبتی برای خانواده اتفاق بیفتد و… همچنین خواندن نابهنگام خروس و صدای جغد و عطسه کردن به هنگام انجام کاری و…باورهای خرافاتی که ریشه در حیرت،توهم و اضطراب انسان دارند.

در جوامع باورهای خرافاتی هم وجود دارند که لزوماً جلوه بدی ندارند؛مثلاً در جامعه خودمان،دود کردن اسپند به هنگام مراسم شادی؛دود اسپند هیچ چیزی را محافظت نمی کند،ولی یک حالت آرامش و امنیت روانی در مراسم شادی ایجاد می کند،به عبارت دیگر یک باور خرافاتی خوب است.شاید بزرگترین و مهمترین الگوی باور خرافاتی به لحاظ قدمت و گستردگی و عمق اعتقادی؛باور به”جادوگری”است.این باور ریشه در حیرت و اضطراب انسانها دارد.در اروپای دوران قرون وسطی، جادوگری گناه نابخشودنی بود و مجازات جادوگران این بود که زنده در آتش سوزانده شوند.

در سراسر اروپا مراسم سوزاندن جادوگران تبدیل به امری روزمره شده بود.نکته جالب آنجاست که همان امپراطوران و سلاطینی که دستور سوزاندن جادوگران را صادر  می کردند،در دربار خودشان جادوگران متعددی را به خدمت گرفته بودند و در مورد وضعیت مملکت و آینده سلطنت و حکومت خودشان از آنان استمداد می جستند؛ از یک سو جادوگران را می سوزاندند و از سوی دیگر خودشان به آن متوسل می شدند!اعتقاد به جادوگری هنوز هم مانند هزاران سال پیش در میان ملل جهان کم و بیش وجود دارد و هیچ ربطی هم به رشد علم ندارد؛نمونه آن رونق بازار” فالگیری”و”رمالی” و امثال آن،حتی در پیشرفته ترین جوامع و میان افراد تحصیلکرده است.

اما پدیده جالب قرن اخیر ظهور افرادی است که نقاب روشنفکری به چهره زده و سعی می کنند الگوهای فرهنگی جوامع را به عنوان خرافات مورد حمله قرار دهند؛ معمولاً از این افراد می شنویم:«قرن بیست و یکم است!…ممالک دیگر به فضا می روند!…کرات آسمانی را تسخیر می کنند!…یا هسته اتم را شکافتند و بمب اتمی ساختند!سلولهای بنیادی را کشف کردند و ژنتیک را دستکاری کردند! …و …و حالا جامعه ما گرفتار فلان و فلان خرافات است.» به نظر می رسد این افراد تنها با یک چهره مبتذل و دروغین شبه علمی تنها فنون مغلطه را آموخته اند؛ و درک دقیق و عالمانه ای نه از “علم” و نه از “خرافات” ندارند.

این نوع تفکر، در واقع نوعی تفکر خرافاتی مدرن است. این افراد،به قول “یونگ”روشنفکران مجلل؛گویا نمی دانند حتی آنانی که باعلوم محض سروکار دارند،از هسته اتم تا کرات آسمانی و کهکشانها را مطالعه و کرات آسمانی را تسخیر می کنند،در مورد ساختار ژنتیک و سلولهای بنیادی مطالعه می کنند، و… همه در اعماق باطن و زوایای پنهان ذهنشان باورهای خرافاتی هم دارند.خاستگاه علم و خاستگاه خرافات حوزه هایی بسیار متفاوتند.خرافات؛صرفنظر از خوب یا بد بودنش،با حیات بشر در هم تنیده است.خرافات،همزاد ازلی و همراه ابدی بشر است و هر چه علم پیشرفت کند، باورهای خرافاتی همچنان زنده و فعالند؛چراکه ریشه در ترس،حیرت،توهم واضطراب انسان دارند.

 

4 پاسخ برای “خرافات،همزاد ازلی و همراه ابدی بشر/ بهرام بهرامی

  • شهروند در تاریخ آذر 6, 1396 گفت:

    مطالب خوبی بود. تشکر

  • سید احسن احمدی در تاریخ تیر 30, 1396 گفت:

    با سلام
    یادداشت زیبا و قابل تاملی بود هرچند نگارنده بناچار سعی در کلی گوئی داشته اما انصافا باز هم حاوی نکات خوب و مفیدی است.
    با سپاس

  • شهروند در تاریخ تیر 27, 1396 گفت:

    با درود و خسته نباشید .
    مطلب بسیار به جایی بود هر چند کوتاه و مختصر ولی وبه نظر بنده سر آغازیست برای به چالش کشیدن بسیاری از اندیشه هاو باورهای غلط که متاسفانه بسیاری از مردم ما با آنها زندگی می کنند . و جالب اینکه در بسیاری مواقع خرافات را با دین و مذهب قاطی کرده و برای آنها خط قرمز تعین می کنند . و چنانچه یک باور خرافی را تحلیل و یا تکذیب نمایی در یک چشم به هم زدن برچسب بی دینی را بر پیشانیت حک می نمایند .
    با سپاس و احترام .

  • سوره هه راله در تاریخ تیر 27, 1396 گفت:

    مفید بودو آموزنده ، ممنون
    قطعا بااینکه در مطلبتون مستقیما اشاره نکردین
    اما مطمئنا با این مطلب موافق هستین که میزان اعتقاد به جهل و خرافات والبته موهومات در جوامع جهان سومی ومخصوصا مذهبی و غیر متمدن این آمار بسیار بیشتر از جوامع متمدن وصاحب فکر اندیشه عقلانی است.

پاسخ دادن به سید احسن احمدی لغو پاسخ