ج 10 فروردین 1403 ساعت 10:04

 پاوه : با فرهنگ آرمانی توسعه خواه به کدامین سو می رود

 پاوه : با فرهنگ آرمانی توسعه خواه به کدامین سو می رود

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : بر اساس نظر سازمان بهداشت جهانی و فرمول محاسبه مرگ و میر مادران باردار یا MMRدر هر ۱۰۰۰۰۰تولد زنده ۲۴مورد برای ایران نسبتا قابل قبول  در پاوه ۱۱۰۰تولد زنده یک مورد فوت مادر باردار نشان ازورود به مسیر  توسعه یافتگی اجتماعی و بهداشتی ندارد. سیروس امین زاده از صاحبنظران […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : بر اساس نظر سازمان بهداشت جهانی و فرمول محاسبه مرگ و میر مادران باردار یا MMRدر هر ۱۰۰۰۰۰تولد زنده ۲۴مورد برای ایران نسبتا قابل قبول  در پاوه ۱۱۰۰تولد زنده یک مورد فوت مادر باردار نشان ازورود به مسیر  توسعه یافتگی اجتماعی و بهداشتی ندارد.

سیروس امین زاده از صاحبنظران و فرهنگیان پاوه می گوید: -رسانه های محلی در پاوه  بعنوان رابطی بین اندیشه های نو و فرهنگ سنتی د رتعدیل تضادها و تنش های موجود بین آنها رسالت خطیر و مهمی را عهده دار گشته اند.

 -نقد های مخربی که بصورت ناشناخته و ناشناس بر اساس فقدان سواد علمی و رسانه ای نویسندگان آنها متوجه شخصیت رسانه ها و یا شخصیت حقیقی و یا حقوقی نویسندگان مطالب میگردد .که در هیچ مجامع پیشرفته علمی پذیرفته نیست وقطعا نمی تواند به توسعه فرهنگی و عمومی جامعه بیانجامد .

-هنوز در جامعه ما فرهنگ عمومی به یک همگرایی و همبستگی جمعی و یقین و باور به توانمندی صنعت  توریست در توسعه پاوه نرسیده است.

-آیا امروزه با رشد و سرعت بو جود آمدن تکنولوژی های جذاب و استفاده از این فن آوری های نوین ،و از طرفی گسترش ارتباطات و اطلاعات و اگاهی به وسیله شبکه های اجتماعی آیا اکو توریسم وطبیعت و آب و هوا به تنهایی توانایی جذب توریست و نگهداری گردشگران را دارد .

-تقریبا اکثریت قریب به یقین تحصیلکرده های ممتاز ونخبگان فکری و علمی جامعه ما پس از فراغت از تحصیل به بهانه فراهم نشدن بستر مناسب بروز ظرفیتها یا به منطقه ما باز نگشته و یا شهر و دیار خود را ترک می کنند .

قطعا مهاجرت نخبگان فکری و علمی از جامعه ما شرایط اولیه خیز ما قبل جهش توسعه را در جامعه با مشکلات خاصی در گیر نموده است .

-در توسعه پایدار که از مفاهیم جدید توسعه می باشد ما علاوه بر اینکه بدنبال زندگی بهتر و رفاه اجتماعی برای خود هستیم این رفاه را  با حفظ و حراست از محیط طبیعی اطرافمان برای نسلهای آینده نیز می طلبیم.

-اینجانب به پاس زحمات و تلاش همیشگی و ماندگار رسانه و پایگاه خبری سلام پاوه  مراتب سپاسگزاری خویش را متوجه اندیشه والا و خیر خوا هانه حضرتعالی جناب آقای فرهاد صالحی و همکارانتان در سلام پاوه می نمایم.

 

در ادامه گفتگوی سلام پاوه با سیروس امین زاده که قسمت اول آن زیر عنوان توسعه پاوه در دوگانگی فرهنگ آرمانی و عملی جامعه در هفته گذشته به بحث کلیات و مفاهیم توسعه پرداختیم این هفته  قسمت دوم آن را  با بررسی توسعه پاوه و شاخصه های بهداشتی ،اقتصادی،توریسم و گردشگری ،رسانه ها وسمن های محلی و ….به اطلاح مخاطبین گرانقدر می رسانیم و از هفته آینده به  مباحث مدیریت علمی و توسعه پاوه می پردازیم :

 سلام پاوه : یکی از شاخصه دیگری که از رفاه اجتماعی نام بردید  مقوله بهداشت و درمان می باشد، با توجه به حیاتی و مهم بودن این شاخصه برای جامعه آیا بهداشت در جامعه سنتی ما در  مدار توسعه قرار دارد یا خیر ؟

سیروس امین زاده : بهداشت و درمان از دیر باز چون با مرگ و زندگی در ارتباط بوده است مورد توجه فرهنگها و جوامع مختلف واقع گردیده است، و همواره پروسه بهداشت را مقدم تر از فرآیند درمان دانسته اند. و با این اعتقاد که بهداشت را می توان با فرهنگ سازی و آموزش فردی و جمعی در سطح جامعه ارتقا داد، مسئولیت را در این زمینه بیشتر متوجه اجتماع و شهروندان هر جامعه می دانند ،و بر این اساس سطح فکری هر جامعه و گرایش فکری و فرهنگی به آموزش های نوین در این زمینه می تواند ملاک توسعه یابی آن جامعه باشد و اکثر صاحب نظران معتقدند که توسعهٔ بهداشت عبارت است از: فرآیند پیشرفت پیوستهٔ بهبود حالت سلامت جامعه و نتیجهٔ آن افزایش سطح رفاه جامعه و نشانهٔ آن رسیدن به سلامت مثبت جسمى و روانى مرتبط با عملکرد اقتصادى و تلفیق اجتماعى رضایت‌بخش، مى‌باشد .امروزه ، خدمات بهداشتی ودرمانی در هر جامعه زمینه ساز سلامت جسمی وروانی افراد و پیش نیاز توسعه ی پایدار است .البته لازمه ی این زمینه ، در دسترس بودن متوازن ومتعادل امکانات وتجهیزات بخش بهداشت ودرمان در نواحی مختلف جغرافیایی می باشد.سیروس امین زاده

می توان گفت، با توجه به معیار های سازمان بهداشت جهانی جامعه ما ،نسبت به گذشته در بعضی از فاکتور ها رشد داشته و در بعضی نیز یا سکون را میگذراندویا  گذشته بهتری داشته است .بطور کلی در امر بهداشت و درمان جامعه ما و در زیر سایه رسیدن به توسعه و رفاه اجتماعی مسئولیت فردی و جمعی و حتی دینی افراد ایجاب می نماید که در پی بهبود وضعیت سلامت جسمی و روانی با یک نوسازی و جهش فکری و روانی، با دریافت آموزش و آگاهی های نوین و روز آمد زمینه و بستر مناسب دریافت خدمات بهداشتی روان جسمی را از سوی آگاهان این عرصه فراهم نمایند ، در واقع دسترسی عادلانه همه افراد جامعه به خدمات بهداشتی-درمانی، منجر به ارتقاء سطح سلامت برای انجام فعالیت‌های اجتماعی و نهایتا ایجاد فضای رشد وتوسعه در جامعه می‌شود. بنابراین دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، پیش زمینه ایجاد عدالت در جامعه است. به طوریکه حق برخورداری از مراقبت‌های بهداشتی و درمانی باعث ایجاد فرصت‌های برابر در جامعه خواهد شد. .در حقیقت دسترسی مطلوب به خدمات بهداشتی و درمانی، به معنای فراهم کردن خدمات مناسب، در زمان و مکان درست است بر این اساس جوامع سنتی  بنا بر یک آگاهی نامتوازن و یک بعدی بیشتر بر بهداشت و سلامت جسمی تاکید دارند تا سلامت روحی و روانی که میتواند زمینه سلامت جسمی را نیز مهیا نماید .و جامعه ما نیز قطعا در این مسیر قرار دارد و می توان قطع به یقین گفت از منظر سلامت جسمی بهداشت جامعه ما  ما نسبت به گذشته تا حدودی رشدکمی داشته است نه توسعه کیفی ولی متاسفانه در زمینه بهداشت روانی هنوز با معیار های پذیرفته شده سازمانهای جهانی فاصله داریم  .

سلام پاوه : جوامع سنتی پیشرفت وتوسعه بهداشتی را فقط در فرآیند درمان می بینند.  آیا وضعیت درمان در جامعه ما با این شرایط  و بضاعت موجود می تواند شاخصه قبولی برای رفاه اجتماعی ما باشد  ؟

قطعا جواب این سوال شما تحقیقات و پزوهش های ویژه از طرف متخصصان  این حوزه را می طلبد که متاسفانه تا امروز نه شاهد این مقوله بوده ایم نه خواست عمومی در این راستا بوده است .ولی اگر به آمار های عمومی وجهانی و کشوری نظری بیاندازیم به این واقعیت پی می بریم شرایط و بضاعت موجود درمان جامعه مناسب با توسعه تعریف شده یا رفاه اجتماعی خواست این توسعه نیست ،  به طور مثال در زمینه نیروی انسانی عرصه بهداشت ودرمان از لحاظ کمی رشد و افزایش آموزش و تربیت  نیروهای مورد نیاز عرصه درمان  نسبت به قبل در شرایط بهتری می باشد. اگر شاخص  نسبت افراد به پزشک عمومی و تخصصی را در نظر بگیریم مثلا به ازای هر ۲۵۰۰ دو هزار و پانصد نفر یک پزشک عمومی در ایران که البته این در جوامع توسعه یافته به ازای هر۱۰۰۰ هزار نفر یک پزشک عمومی می باشد نسبتا  از لحاظ کمی وضعیت مناسبتر  می باشد، با این حال این توسعه و پیشرفت رو به جلو محسوب نمی گردد چون همین نیرو های موجو از سطح کیفی آموزش مناسب برخوردار نگردیده اند و در نتیجه شاهد افزایش خطای انسانی در این حوزه می باشیم ،که با معیار های توسعه بهداشتی سازگار نیست . گرچه  این رشد کمی در زمینه نیروی  متخصص مورد نیاز  طبق آمار های موجود مناسب نیست و گاها نسبت کل جمعیت شهرستان یک یا دو پزشک متخصص در حوزه های مختلف و تخصص های متفاوت می باشد. که این با استاندارد های جهانی و حتی کشوری اختلاف زیادی دارد که متعاقب آن پیامد های ازدحام جمعیت درکلنیک تخصصی بیمارستان می باشد.بطور کلی  باید گفت در زمینه درمان نیز تمام مسئولیت  نقایص موجود متوجه مسئولان یا مدیران این حوزه نیست و فرهنگ عمومی و سطح فکری و روانی جوامع سنتی نیز در بوجود آوردن این شرایط بی تاثیر نیست .مانند برخورد جامعه با سلامت فردی و جمعی ، یا اهمیت بهداشت و پیشگیری از بیماریها و آگاهی در این زمینه که می تواند هزینه های زیادی را متوجه جامعه ننماید ،و یا سطح مطالبه و خواست جمعی در این زمینه ،و مورد دیگر آگاهی از سلامت و وضعیت تغذیه و بهبود آن به منظور پیشگیری از بیماری ها وبالا بردن آگاهی ایمنی کار و جلو گیری از صدمات و رعایت فرهنگ مناسب رانندگی برای  جلو گیری از تصادفات با وسیله نقلیه به منظور  پایین آوردن هزینه های مادی و معنوی آن که متاسفانه طبق آمار مرگ و میر ناشی از بیماریها و تصادفات در جامعه کنونی ما بهداشت و درمان جسمی روانی همراه مدار توسعه نیست.

 

سلام پاوه : طبق معیار سازمان بهداشت جهانی مرگ و میر مادران باردار و نوزادان نشان از میزان توسعه یافتگی هر جامعه است آیا آمار رسمی موجود در این مورد در جامعه ما نشان از عدم توسعه بهداشتی و نداشتن رفاه اجتماعی نیست ؟سیروس امین زاده

 

طبق گفته سازمان بهداشت جهانی مرگ و میر مادران به دلیل عوارض بارداری و زایمان از مهمترین شاخصه هایی است که نشان دهنده توسعه کشورها است .علت انتخاب این شاخص به عنوان ملاک توسعه ،تاثیر عوامل مختلف اجتماعی و اقتصادی در کاهش یا افزایش آن است. .بدون تردید این شاخص تابعی از وضعیت سواد زنان ،شبکه راههای روستایی ،دسترسی به فوریتهای مامایی و زایمان ،هزینه خدمات درمانی ،شبکه های ارتباطی ،در آمد خانوار ،آموزش های عمومی و خصوصی و…. می باشد در واقع کیفیت خدمات درمانی و بهداشتی فقط بخشی از عوامل موثر در کاهش مرگ و میر مادران باردار و نوزادان می باشد که البته این قضیه از مسئولیت حیاتی و مهم و خطیر مسئولان و متولیان بهداشتی و درمانی درگیر این قضیه نمی کاهد .

روزانه در حدود ۸۰۰نفر از مادران بر اثر عوارض ناشی از بارداری و زایمان در جهان  متاسفانه جان خود را از دست می دهند.  پس این قضیه فقط مختص جوامع کمتر توسعه یافته مانند جامعه ما نیست ولی اهمیت قضیه در نسبت تعداد این مرگ و میر ها با سطح توسعه یافتگی جوامع است .بطوریکه این آمار در آفریقا بالا و در اروپا و آمریکا و حتی نسبتا ایران پایین است و برای بررسی این آمار سازمان بهداشت جهانی فرمول MMR را به معنی میزان و تعداد مرگ مادران بر اثر عوارض بارداری و زایمان در هر ۱۰۰۰۰۰تولد زنده می باشد. وبر اساس گزارش وزارت بهداشت در سال ۲۰۱۵نسبت به سال ۱۹۹۰مرگ مادران در ایران از ۱۲۳ مورد به ۲۴ مورد رسیده است که تقریبا نزدیک به کشورهای توسعه یافته می باشد .اما این امار حتی برای استان کرمانشاه نیز در وضعیت خوبی می باشد، اما متاسفانه برای شهرستان و جامعه ما آمار و ارقام چند ساله اخیر وضعیت مناسبی را نشان نمی دهد و گاها شاید تا استانه بحران نیز پیش رفته است. بطوری که با یک محاسبه ساده سالانه آمار ثبت شده تولد نوزادان نزدیک به ۱۱۰۰مورد در سال گذشته و مرگ مادر باردار را نیز داشته ایم .با این آمار و ارقام فارغ از اینکه مسئولیت در این قضیه متوجه چه نهاد یا شخصی می باشد چون تحقیقات در این زمینه هنوز به نتایجی نرسیده است ،و یا اگر تحقیقات پایان یافته است هنوز اعلام نگردیده تا در صد تقصیرات مشخص گردد .وضعیت بهداشت و درمان در این مورد کاملا معکوس امر توسعه بهداشتی و حتی پایدار جامعه ما می باشد . که در این مورد نیز یک نوسازی فکری و روانی در بطن جامعه را می طلبد .یقینا تنها مقصر کردن دیگران و درست کردن هجمه بر علیه متولیان درمانی نه تنها کار ساز نیست، بلکه باعث متشنج شدن فضای کاری درمانی و سطح فکری جامعه و در نهایت انحراف تحقیقات لازمه و کند شدن روند نوسازی بهداشت جامعه می شود .البته باز تاکید می نمایم که بررسی این قضیه نیاز به تحقیقات تخصصی و پژوهشهای علمی و اظهار نظر متخصصان و صاحب نظران این حوزه دار د و ما فقط در صددبررسی آمارو ارقام وزارت بهداشت در این زمینه بر آمدیم  .

 

سلام پاوه : در زمینه اقتصادی و معیشت مردم که از مطالبات اصلی مردم می باشد تغیر و تحول جامعه را تا چه میزان در راستای توسعه مطلوب می دانید؟

 

توسعه اقتصادی که بسیاری آنرا با رشد کمی اقتصاد یکی میدانند از شاخصه های مهم و اصلی تحول هر جامعه می باشد باید ببن دو مفوله رشد اقتصادی  و توسعه اقتصادی تمایز قایل شد. رشد اقتصادی مفهومی کمی است در حالیکه توسعه اقتصادی مفهومی کیفی است. رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارتست از افزایش تولید کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه  ، وتوسعه اقتصادی عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیت‌های تولیدی ،اعم از ظرفیت‌های فیزیکی, انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی, رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن, نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد, نگرش‌ها تغییر خواهد کرد, توان بهره‌برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته, و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد .با توجه به مفاهیم گفته شده توسعه اقتصادی روند تک خطی کمی نیست بلکه خود روند چند بعدی است که در جریان مستمر تولید ، توزیع و باز تولید به وقوع می پیوندد ، و به دگرگون کردن اقتصاد از مرحله سنتی یا معیشتی ، روستایی و منطقه ای به مرحله اقتصاد عقلایی ، شهری و ملی منتهی می شود همانگونه که مشاهده می شود تولید زیر بنا و نقطه آغاز خیز و جهش توسعه اقتصادی می باشد حال جامعه ما را در نظر بگیرید از منظر شرایط تولید و توزیع بدرستی و واضح مشخص می شود که در این بعد مهم جامعه ما نه تنها در مسیر تحول اقتصادی مثبتی قرار ندارد بلکه اصولادچار رکود و گاها عقبگرد نیز می باشد .

به گمان من بدنه اجتماعی و فرهنگ عمومی رایج در سطح جامعه در ساختن این شرایط بدون تاثیر نبوده است .به عنوان نمونه اصولا سطح فکر وتفکر توسعه گرایی عمومی جامعه بر مدار تولید نیست ،این را با مطالبات عمومی دهه اخیر مردم در مورد بازگشایی مرز و یا تردد کالا در نقطه های مرزی چه بصورت رسمی و غیر رسمی شاهد هستیم .جایی که خواسته حیاتی مردم باز گشایی مرزی قلمداد می شود که از آن فقط واردات صورت میگیرد نه جذب سرمایه های خارجی و یا صادرات کالا و خدمات به منظور مثبت کردن تراز تجاری صادرات و واردات که از شاخصه های اصلی توسعه تجاری و پیشرفت اقتصادی هر کشور و جامعه ای  می باشد.

 

سلام پاوه  : یعنی خواست عمومی جامعه در بازگشایی مرز  در شرایط کنونی خواستی در راستای توسعه اقتصادی نمی باشد ؟

 

علا رغم احترامی برای این خواست عمومی جامعه قائل هستم ،و چون در خواست همگانی می باشد آرزوی تحقق آن را دارم باید به عرض برسانم در شرایط فعلی و بضاعت موجود و با این سطح فکری توسعه نگر جمعی بازگشایی مرز و حتی منطقه ویژه اقتصادی اولویت اولیه و اساسی توسعه اقتصادی و اجتماعی ودر نهایت  توسعه پایدار جامعه ما نمی باشد . در این مورد باز هم ضرورت توجه به پرسش اصلی توسعه – جامعه و توجه به جهش و نوسازی فکری روانی اجتماعی احساس میگردد . تا زمانی که از لحاظ روانی و فرهنگی باور و اعتقاد عمومی به پیشرفت و توسعه و رفاه اجتماعی در واردات مرزی و افزایش مصرف گرایی کالا ها و خدمات خارجی و خارج شدن سرمایه های ملی و مالی از جامعه باشد توسعه و حتی رشد اقتصادی مفهومی ندارد. چون با این درخواست ، مطالبه و اراده عمومی بر مدار ضدیت با توسعه قرار می گیرد .سیروس امین زاده

 با ید گفت متاسفانه پتانسیل های بالقوه و بالفعل مسئولین و جامعه نیز در این مسیر به هدر میرود مانند خواست مردم و پیگیری مسئولین در مورد منطقه ویژه اقتصادی بدون کار کارشناسی و برنامه ریزی مدون علمی ، زیرا تمامی صاحب نظران معتقد هستند شرایط مناسب برای منطقه ویژه اقتصادی و یا حتی منطقه آزاد در شرایط کنونی و با توجه به شرایط جغرا فیایی و زیر ساخت های موجود فقط مسکنی است کوتاه تاثیر بر درد های متحمل شده اقتصاد بومی ، زیرا نزدیک به ۶۵ منطقه ویژه اقتصادی قانونی و ثبت شده در کشور و جود دارد که تنها کمتر از یک سوم آنها فعال یا نیمه فعال آنهم در حد واردات پوشاک و ملزومات مصرفی بصورت گاها رسمی و یا غیر رسمی می باشند. در حالیکه هدف از بر پایی مناطق آزاد یا مناطق وِیژه اقتصادی در قلب سیاست توسعهٔ صادرات، بحث ایجاد مناطق آزاد تولیدی و تجاری مطرح بود و ادعا می‌شد اگر چنین مناطقی ایجاد شود در بسیاری از کمپانی‌های خارجی انگیزهٔ سرمایه‌گذاری در این مناطق ایجاد خواهد شد که به تبع آن، تکنولوژی جدید، اشتغال جدید و توان صادرات و ارز از آن حاصل خواهد گردید که توسعه صنعتی کشور را به دنبال خواهد داشت؛ لذا مناطق آزاد تجاری مورد توجه قرار گرفتند.اما امروزه در واقعیت شاهدیم در این مناطق واردات بیش از ده برابر صادرات می باشد و در جذب سرمایه گذاران خارجی نیز نا توان بوده اند . و این شرایط برای مناطقی مانند کیش و قشم  ،با آن همه سابقه تجاری و دست یابی به آبهابی آزاد و زیرساخت های مناسب است چه برسد به منطقه ما . الزاما داشتن منطقه ازاد ومنطقه ویژه اقتصادی و حتی  باز گشایی مرزهای تجاری و مسافرتی  می تواند در شرایط علمی و برنامه ریزی شده و مناسب اقتصادی گزینه خوبی برای توسعه بعضی از جوامع باشد ولی فعلا اولویت اولیه منطقه ما نمی تواند باشد . و پیدایش این دغدغه در اذهان عمومی می تواند مسیر اصلی پیشرفت اقتصادی  واجتماعی را منحرف نماید و جامعه ما را از ورود به مسیر توسعه پایدار نا کام بگذارد .

 

  سلام پاوه  : جناب آقای امین زاده  با توجه به شرایط جغرافیایی و توپوگرافی منطقه و درصد بالای بیکاری جوانان و شرایط اقتصادی موجود آیا بدیل  و جایگزینی   برای این خواست و  تفکر  عمومی  می توان یافت ؟

ببینید از الزامات رشد و توسعه اقتصادی جوامع گذار از کشاورزی سنتی به شیو های مدرن و پر بازده جدید با استفاده از تکنولوزی و علم روز می باشد .لذا با توجه به اینکه از دیر باز منطقه ما در امر باغداری و دامداری و استفاده از مراتع با توجه به نبود زمین کشاورزی مسطح به صورت سنتی نیاکان ما به فعالیت مشغول بوده اند و حتی در این زمینه با صادرات کالا های تولیدی خود در قالب تجارت کالا به کالاه به مناطق همجوار معیشت و زندگی خود را تامین نموده اند و از منابع و امکانات طبیعی موجود خود به شیوه کاملا سنتی بهره برداری می نمودند . امروزه  ما وارثان آنها علارغم رشد و پیشرفت علمی و عملی  و فن آوری های نوین به همان شیوه شصت هفتاد سال پیش در حال بهره برداری از همین منابع هستیم که با توجه به تکنولوژی های روز و کشاوورزی مدرن یقینا توانایی بهره برداری مناسب و ایجاد اشتغال و کسب در آمد مناسب و کمک به تولید و درامد ناخالص ملی و در نتیجه بالا بردن سطح شکوفایی اقتصادی را نداریم .یقینا توان رقابت با همسایگان رانیز در زمینه صادرات  نداریم ، به طور مثال  منطقه ما از داشتن زمین کشاورزی مسطح محروم می باشد در مقابل آن از زمینهای شیب دار نامسطح در قالب باغات میوه بر خوردار است که به شیوه کاملا سنتی اداره می شوند . و از دیر باز درصد قابل توجه ای از این باغات به درخت های گردو و توت و انار اختصاص داشته اند .اما چون اعتقاد و باور عمومی به پتانسیل کشاورزی  جدید در شرایط موجود منطقه  نمی باشد  . امروزه  مرزبازرگانی  ما بیشترین وارد کنند ه گردوی خارجی می باشد. ویا در همین سال گذشته به گفته مسولان کشاورزی نزدیک به ۲۰۰۰ تن انار محلی  به روش سنتی تولید وبا روش کاملا سنتی و منسوخ شده عرضه وتوزیع می شوند . حال سوال این است با همین مقدار تولید و توزیع که دو مقوله جدا گانه اقتصادی چقدر اشتغال در آمد زا ی مناسب معیشت خانوارحتی برای  مالکان  این باغات ایجاد نموده است. یا اینکه مالکین  بعضی از همین باغ ها بر اثر نداشتن شغل در آمد زا از این منابع در حال شغل سخت و پر مشقت کولبری واردات کالا های خارجی هستند ، در حالی که می توانستند در کمال آرامش و اعتبار  خود صادر کننده باشند .

 و یا اینکه مرز رسمی شوشمی درچند کیلومتری ما در زمینه  صادرات ناچیز خود میوه و صیفی جات از اقلام اصلی صادر کننده ها  می باشد، در حالیکه با غ ها و زمین ها از طرف مردم رها شده اند، یا فقط به مکان تفریح سنتی تبدیل شده اند، که می توان با استفاده از روش نوین ویا گل خانه ای و تامین آب های تصفیه شده و یا انتقال آب ازمنابع  اطراف بسیاری از این زمینها و باغ ها را مجددا به روش علمی و مدرن بارور نمود و حتی با برند سازی گلخانه ای مثلا در زمینه گلهای تزیینی زمینه جذب گردشگر را فراهم نمود،و ضمنا مازاد مصرف داخلی را نیز صادر نمود و از این راه به اشتغال جوانان نیز کمکی گردد. و یا دامداری های مدرن با توجه به وجود مراتع بیشمار و مناسب در این زمینه ،که البته  باید به عدم اعتقاد و باور عمومی به توانمندی فردی و جمعی در این زمینه ،ویا عدم باور و اعتماد به تشکیل تعاونی و شرکت های سهامی و خصوصی با توجه به سرمایه اندک در نبود سرمایه گذار در این حوزه و قوانین دست و پاگیر در  نظام بوروکراسی نیز باید اشاره نمود. مانند عدم توانایی شهرستان در جذب اعتبارات و تسهیلات بانکی در امر تو لید و کشاورزی بر اساس معایب محدود  نظام برو کراسی مو جود  اداری  ،که بر قانونگذاران محترم است که حتما در این مورد بر نامه ای را برای تعدیل بعضی از قوانین با توجه به شرایط جغرافیایی و اقتصادی شهرستان داشته باشند تا  با و جود تسهیلات و اعتبارات شاید انگیزه واقعی برای نگرش تولیدی و و بهر برداری علمی کشاورزی ایجاد شد .

 

سلام پاوه :  شما در بیاناتتان به توریسم وجذب گردشگر به عنوان مسیری در زمینه پیشرفت اشاره نمودید ایامنطقه ما پتانسیل این کار را دارد؟

 

سازمان گردشگری جهانی در تعریفی گردشگری را، مجموعه فعالیتهای فرد یا افرادی که به مکانی غیر از مکان عادی زندگی خود مسافرت و حداقل یک شب و حداکثر یک سال در آنجا اقامت می‌کنند می داند ،که هدف از مسافرت آنان نیز گذراندن اوقات فراغت می باشد . البته اهدافی نظیر اشتغال و کسب درآمد شامل آن نمی‌شود براین اساس کسانی که شامل این تعریف می‌شوند نیز گردشگر نامیده می‌شوند.وقتی گردشگران به منطقه ای  وارد می‌شوند الزاماً باید هزینه‌هایی را در آن منطقه بپردازند مثل هزینه خوراک و محل اقامت، هتل، مهمانخانه، هزینه تفریحات، هزینه‌های حمل و نقل، هزینه گشتها، تورها، و همچنین پولی که بابت خرید سوغاتی و کالای بومی کشور میزبان می‌پردازند و هزینه ورود به موزه یا مکان دیدنی این هزینه‌ها از طریق منابع مالی  که وارد منطقه  میزبان می‌کنند باعث رونق اقتصادی منطقه  میزبان می‌شوند به گردشگران صادرات نامرئی هم می‌گویندو با توسعه فعالیتهای گردشگری زمینه برای ایجاد اشتغال فراهم می‌شود و این امر برای کشورهایی که با جمعیت جوان و متقاضی روبه رو هستند بسیار مفید است از هر ده نفر گردشگر که وارد کشور میزبان می‌شود یک فرصت شغلی ایجاد می‌گردد.

.پس می توان گردشگری را به عنوان منابعی قابل توجه در امر توسعه دانست که این برای مناطق که از منابع زیر زمینی یا در آمد  ناخالص ملی پایینی برخوردارند، می تواند منبع مهم تولید ثروت و اشتغال و کسب در آمد و در نهایت کمک کننده توسعه و پیشرفت جامعه باشد. و یقینا منطقه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست اما مشکل اینجاست که آیا مناطق هدف گردشگری پتانسیل لازم جذب و نگهداری گردشگران را دارد یا خیر ؟ مثلا در مورد شهرستان ما که بیشتر بر روی اکو توریسم یا طبیعت گردی تاکید می گردد این سوال مطرح است که آیا امروزه با رشد و سرعت بو جود آمدن تکنولوژی های جذاب و استفاده از این فن آوری های نوین ،و از طرفی گسترش ارتباطات و اطلاعات و اگاهی به وسیله شبکه های اجتماعی آیا طبیعت و آب و هوا به تنهایی توانایی جذب توریست را دارد ،یا این ساخته های دست انسانها در قالب اماکن تفریحی مدرن و جذاب یا کالا های بومی و یا بازار های مدرن و سنتی هستند که در کنار طبیعت می توانند جذابت لازمه  جذب توریست را بو جود آورند.  از طرفی زیر ساخت هایی مانند راه ها ارتباطی و مواصلاتی  و هتل ها و اماکن بهداشتی  نیز در این را ه می توانند مثمر ثمر باشند، که الزامات یاد شده عموما در مورد شهرستان پاوه صدق نمی کنند و بدین سان گردشگری با این شرایط نمی تواند جامعه را در مسیر توسعه قرار دهد و یا حتی کمکی به به این امر نماید.

 

 سلام پاوه  : شما این مسئله را ناشی از چه می دانید آیا فرهنگ عمومی جامعه می تواند در این زمینه کمک نماید؟

 

به اعتقاد من ما در امر گردشگری باید توانایی رقابت با منطقه ها ی هم جوار را داشته باشیم این یک اصل در صنعت توریسم می باشد، اما زمانی که به آمار و ارقام رسمی در زمینه تعداد گردشگران به شهر های همجوار مراجعه می کنیم دقیقا به این مسئله پی می بریم که امروزه اکو توریسم به تنهایی توانایی جذب توریست و رقابت با مناطق همجوار را ندارد. بطور مثال در تعطیلات نوروز امسال نزدیک به۲۷۰۰۰ بیست و هفت هزار نفر به شهرستان وارد شده اند بگذرد که این آمار دقیق باشد یا خیر ،و یا حتی بیشتر این گردشگران چون اقامت در شهرستان نداشته اند توریست سرمایه ساز محاسبه نمی شوند. ولی در همین مدت و زمان بیش  از بیست برابر این تعداد به مناطق هم جوار وارد شده اند که اکثرا ین گردشگران هزینه هایی  را بابت خرید ویا تفریح واقامت در آنجا متحمل گشته اند ، که این می تواند زمینه های رشد اقتصادی و اشتغال را بو جود آورد که قطعا خواست و اراده مردم و جامعه این مناطق منطبق بر برنامه جذب توریست و ازدیاد سالانه آنها می باشد ، که سطح نگرش فردی بر  این خواست عمومی در قالب فرهنگ تجارت ورقابت آزاد، تمایل به همبستگی اجتماعی ، سرمایه گذاری محلی و بومی سرمایه گذاران ،و یا فرهنگ مهاجر پذیری و جذب سرمایه گذاری خارجی در آن تاثیر گذار می باشد.  می توان گفت هنوز در جامعه ما فرهنگ عمومی به یک همگرایی و همبستگی جمعی و یقین و باور به توانمندی صنعت  توریست در توسعه پاوه نرسیده است .و بر این اساس سرمایه گذاری که از انگیزه و اعتماد اجتماعی ما حصل فرهنگ جمعی توسعه گرا می باشد رخ نداده است و به نظر می رسد این اتفاق نظر در آینده نزدیک نیز رخ نخواهد داد، گرچه در تعدادمعدودی از روستا های اطراف زمزمه این همبستگی به صورت سنتی توسط عده ای از جوانان به گوش می رسد.و یا حتی بعضی از رسوم و فرهنگ عاطفی و ارتباطی جوامع سنتی در زمانی که اگر گردشگری نیز رونق داشته باشد می تواند از اثرات مثبت آن در زمینه سود آوری و کسب در آمد و ایجاد اشتغال بکاهد.  به طور مثال اگر نمونه ای از فرهنگ ارتباطی عاطفی و سنتی جامعه در زمینه گردشگری که تا حدودی ضد سود آوری این صنعت برای جامعه می باشد نام ببرم باید گفت ، مردم جامعه ما بر اساس حس نوع دوستی و مهمان پذیری خود که از ارزش های شنتی پذیرفته شده از دیر باز می باشد، مهانان و توریستها را نشناخته در زمانی که هم اماکن اقامتی و هتل هایی برای این مهمانان بو جود آمده است و سرمایه گذاران به امید پذیرایی از آنها سرمایه گذاری نموده اند، به منازل خود دعوت نموده و چند روزی با وسایل نقلیه خود به آنها خدمات می دهند و با این کار جامعه و سرمایه گذاران مانند صاحبان هتل و اماکن اقامتی،  آژانس ها مسافرتی ، تاکسی سرویس ها ، رستوران ها و سوپر مارکت ها را از خدمات دهی و سود آوری  محروم می نمایند و پس از چند روز توریست ها مخصوصا خارجی ها با خوشحالی از اینکه هزینه ای را پرداخت ننموده اند منطقه را ترک می نمایند که گواه این مدعا خاطرات و سفر نامه های مسافرانی می باشد که همگی اذعان نموده اند در سفر به این منطقه متوجه هزینه زیادی نخواهند شد ،چون مردمان بدون آشنایی و ناشناخته از توریست ها پذیرایی می کنند ،که این با توجه به گذار جوامع سنتی امروزه پذیرفتنی نیست، و ضرورتااین فرهنگ عاطفی و احساسی در روابط جمعی باید به ارتباطات عقلایی قانونمند و سود آور منافع عمومی تبدیل شود. پس نتیجه می گیرم هر گونه پیشرفت در زمینه جذب توریست باید همراه پیش زمینه های فرهنگی آن در سطح عموم جامعه باشد که با توجه به شهواد موجود فعلا چنین خواست عمومی مطرح نیست .

 

سلام پاوه  : پیشنهاد شما برای برون رفت از این وضعیت در زمینه توریسم چیست ؟

 

در زمینه توریست باید گفت بر اساس نظریه های علمی و مباحث کارشناسی باید به آسیب شناسی در این زمینه پرداخت وتا ضمن روشن شدن نقاط ضعف و قوت داخلی و هم چنین شناسایی پتانسیل های قوی و ضعیف داخلی ،با استفاده از برنامه ریزی مدون کو تاه مدت و بلند مدت ،و همچنین با در نظر گرفتن فرصت ها و تهدید های پیرامون و محیط اطراف به آموزش و فرهنگ سازی عمومی به منظور ایجاد رغبت و انگیزه و بالا بردن احساس تعلق اجتماعی افراد در همراهی و همگامی با مسئولان مربوطه پرداخت، تا  خواست عمومی جامعه بر اساس خرد جمعی در این زمینه مدون و مشخص شده و ضمن هدایت و سازماندهی این خواست عمومی بتوان بوسیله نقاط قوت داخلی از فرصت های موجود گردشگری نهایت استفاده را برد، و همچنین در پی فر صت سازی بیشتر نیز بود و ضمنا با بر طرف کردن نقاط ضعف موجود تهدیدات محیط پیرامونی را به فرصتی برای رشد و پیشرفت تبدیل کرد و این تهدیدات را به فرصتها ی جذب توریست تبدیل نمود مانند موردی که در رابطه با زراعت گل خانه ای پرورش گلهای تزیینی برای باغات پاوه قبلا گفتم ،با این برنامه که با رونق صنعت گل خانه ای در باغات  و بابرند سازی آن می توان پاوه را به شهر زیبای گلهای گل خانه ای تبدیل کرد که علاوه بر رونق اقتصادی با توجه به برند شدن در منطقه در زمینه کشاورزی می تواند زمینه جذب توریست را از تمام نقاط کشور یا خارج کشور را فراهم نمود، چون با تبلیغات مناسب  می توان ضمن برند سازی شهرستان را با برند گلهای تزیینی  گلخانه ای به دنیا معرفی کرد. مانند شهر بانه با برند بازرگانی تجاری شده کالا های مرزی  گرچه  این واردات کالادر این  نیز الزاما توسعه را بدنبال ندارد ولی به عنوان برندی  در تمام کشور شناخته شده است . یا شهرستان مریوان با تئاطر خیابانی درکشور و جهان شناخته می شود.می توان گفت امروزه برندیگ و برند شده ابزاری تبلیغاتی قوی برای جذب توریست می باشد و با این کاردر منطقه و با توجه به پتانسیل موجود باغات زیبا و منابع آبی و خاکی آن و نقطه قوت طبیعت زیبا و کوهستانی آن از فرصت بیرونی برند سازی در عصر جهانی و تبلیغات می توان نهایت استفاده را برد .و تهدیدات رقابت شهر های هم جوار را به فرصتی تبدیل نمود تا گردشگران در کنار مسافرت برا ی خرید به شهر های همجوار برای بازدید برند گلخانه ای شده به منطقه ما نیز مسافرت نمایند، این یک کار علمی با برنامه ریزی آینده ساز می باشد نه حتی آینده نگر چون بدنبال گذار از شیوه سنتی باغداری و ایجاد تغیر و عوض نمودن مسیر خواست عمومی موج تغیر عمومی در راستای توسعه ایجاد می شود .

 

سلام پاوه  : پس شما تا اینجا به موارد متعدد رشد و توسعه در زمینه های فرهنگی روانی و اقتصادی و آموزشی اشاره نمودید که در اکثر این موارد نقش مشارکت عمومی و مرمی را در این فرایند حائز اهمیت و بسیار مهم قلمداد نمودید  تقریبا نیروی انسانی را مهمترین ابزار توسعه معرفی کردید آیا نقش منابع مالی و سرمایه و ایجاد ثروت را در چه سطحی میدانید ؟

 

سوال خوبی بیان نمودید ببینید در کنار منابع انسانی توسعه قطعا سرمایه و منابع مالی همچنین زمان و مکان نیز حائز اهمیت می باشد،  اگر بر مبنای نظریه رشد خطی روستو به این قضیه نگاه کنیم رو ستو در مرحله دوم بعد از جامعه سنتی به تهیه شرایط و قدمات جهش یا خیزش اشاره می کند و معتقد است ،برای اینکه جامعه برای جهش خود آماده شود باید مقدمات آن از قبل فراهم شود و قطعا جهش را یک حرکت قطعی مانند انقلاب صنعتی در اروپا می داند که این حرکات الزامات و مقدماتی را می طلبد که در کنار اگاهی و آموزش نیروی انسانی ماهر برای آمادگی شروع جهش نیاز به منابع مالی و جمع آوری سرمایه نیز می باشد. تا انقلابی در این زمینه مانند عبور از جامعه سنتی کشاورزی و مکانیزه شدن و استفاده از تکنولوژی روز کشاورزی اتفاق بیافتد. پس برای تهیه این ملزومات نیاز به سر مایه گذاری داخلی یا خارجی در این زمینه می باشد  . اما در جامعه ما همان گل خانه ای شدن را مثال بزنیم برای اینکه بر طبق نظریه روستو جامعه ما با یک جهش و خیز عمومی از باغداری سنتی به تکنولوژی روز گلخانه ای عبور نماید علاوه بر کا ر فرهنگی و روان اجتماعی در پذیرش عمومی و ایجاد انگیزه برای این کار، نیاز به تهیه منابع مالی نیز می باشد که این منابع یا توسط سرمایه گذاران داخلی یا خارجی مانند بانک ها یا اشخاص حقیقی می باشد ،حال که با توجه به شرایط جغرافیایی ، اقتصادی و اجتماعی و تجاری سرملایه گذاری برای این کار جذب نشد ،خود مردم با سرمایه های بسیار جزئی در قالب تشکیل تعاونی و شرکت های سهامی می توانند اقدام به سر مایه گذاری نمایند و سرمایه های اندکی که به تنهایی توانایی حضور در بازار سرمایه گذاری را نداشتند در قالب شرکت ها و تعاونی ها می توانندبه رشد و توسعه جامعه کمک نمایند .علاوه بر آن در تولید ثروت از این سرمایه های کوچک به صاحبان آنها کمک می کنند. ودر ضمن سود و بازگشت سرمایه آنها نیز تضمین می باشد و از هدر رفتن سرمایه و منابع مالی اشخاص بر اثر سوداگری ورباخواری و سفته بازی های غیر قانونی نیز جلوگیری بعمل می آید .البته باید گفت برای این مشارکت همگانی در سرمایه گذاری باید فرهنگ موجود و تفکر ضد شراکتی در جامعه تعدیل و اصلاح شود ،و مردم به این یقین برسند که مانند بسیاری از کشور های توسعه یافته تجارت و سرمایه گذاری فردی و شخصی کوچک و ضعیف سود آور نبوده ود ر حال منسوخ شدن است .بلکه همین سرمایه های کوچک در سایه تعاونی و مشارکت گروهی می تواند به رشد و بالندگی فردی و جمعی جامعه بیانجامد .

 

سلام پاوه  : آقای امین زاده استفاده از تکنولوژی های روز باعث مصرف گرایی بیشتر در جامعه گردیده است آیا این را با توجه به نظریه رشد خطی روستو نهایت توسعه برای جامعه ما می دانید یا خیر؟

 

اتفاقا بر عکس در جامعه ما این قضیه بر عکس نظریه روستو مانع توسعه و پیشرفت می باشد، در جامعه هدف روستو مرحله آخر رشد و توسعه مصرف گرایی است که پس از طی نمودن چهار مرحله قبلی بوجود آمده است .یعنی جامعه تقریبا از مراحل سنتی خود بوسیله یک انقلاب یا جهش توسط نیرو های محرکه قوی عبور نموده است و ضمن کسب فرهنگ و شرایط استفاده از تکنولوژی از ما حصل تولیدات مدرن روز مصرف می نماید در جهت کسب رفاه اجتماعی خود و زندگی بهتر، و هر چه این مصرف بیشتر باشد زمینه رشد و ترقی و پیشرفت نیز در سایه همین مصرف برای تولید بیشتر و رونق اقتصادی مهیا می گردد .اما در جامعه ما دقیقا بر عکس این قضیه مصرف گرایی در مرحله اول نظریه روستو یعنی جامعه سنتی رخ می دهد. یعنی همین جامعه با الزامات سنتی و داشتن روابط عاطفی و کنش های احساسی به استفاده بی رویه از ساخته های جامعه توسعه یافته گزل شافتی با روابط عاقلانه و علمی و قانون مدار می پردازد. که نتیجه آن می تواندبه استفاده از این تکونولوژی با مدیریت سنتی گردد که در پی آن جامعه هم هویت سنتی خود را در تلفیق با تکنولوژی مدرن از دست می دهد.وچون فرهنگ و اصالت فرهنگی استفاده از تکنولوزی مدرن را در یک فرایند اجتماعی فرهنگی نپذیرفته است، در نتیجه جامعه به فرهنگ مدرنیته نیز بیگانه می باشد و در مرحله گذار از سنت به مدرنیته که هدف اصلی توسعه و رشد امروزی معرفی شده است عملا در مانده و نا توان می گردد .ویقینا دچار فقر فرهنگی و ماهیتی در استفاده از تکنولوزی های مدرن می باشد ،به طور مثال با توجه به رشد فزاینده فن آوری های نوین اطلاعاتی و تلاقی فرهنگها در عصر جهانی شدن و بالا بودن ضریب استفاده از اینترنت در جامعه  ما روزانه بطور بیسابقه ای از اینترنت و فضای مجازی استفاده می کنیم ،و چون محتوی های تولید شده در این فضا بر گرفته از فرهنگ بیرونی می باشد و گاها در تضاد با هنجار و باور های پذیرفته شده می باشد جامعه در معرض آسیب های اجتماعی مدرن قرار می گیرد. که این ناشی از استفاده بی رویه و خارج از سنت و یا حتی خارج از عرف مدرنیته سازنده تکنولوژی جدید می باشد . باید گفت سرعت بهره گیری از تکنولوژی روز دنیا در پاوه بالامی باشد اما فرهنگ منطبق شده بر استفاده از این تکنولوزی ها یا اصولاآموخته نمی شود ویا در صورت واردات آن چون بومی نیست خیلی دیر پذیرفته می شود، در نتیجه  همین تکنولوژیهابه معضلات اجتماعی فرهنگی تبدیل می شوند. به عنوان مثال همین گوشی های اندروید چندی پیش شرکت اپل صف فروش آخرین مدل گوشی های آیفون خود را اعلام نمود، بلافاصله از فردای همان روز در بازار گوشی پاوه قابل خرید بودند. قطعا با این سرعت فرهنگ استفاده از آن وارد ویا پذیرفته نشده است ،چون گفتیم تحولات فرهنگی از سرعت بسیار پایینی بر خوردارند و لی همین تکنولوژی چون منطبق بر فرهنگ جامعه سازنده آن تولید شده اند قطع در جامعه مدرن در راستای پیشرفت و توسعه جامعه تاثیر گذار خواهند بود ولی در جوامع سنتی نقش کند کننده سرعت توسعه را بازی می کنند .و مثال دیگر در جامعه ما استفاده از اتو مبیل های روز می باشد که در خیابان های ساخته شده  پنجاه سال پیش در حال مانور دهی به عنوان نشانه های زندگی مدرن برای فرد می باشند ،در حالیکه استفاده نا صحیح و سنتی از آنها موجب بوجود آمدن معضلاتی از قبیل ترافیک ،تصادفات بر اثر سرعت های بالا ، یا عدم استفاده از کمربند ایمنی  بعنوان فرهنگ بیگانه،  یا کشیدن ترمز دستی درسر عت های بالا ،همانگونه که ملاحظه می شود فرهنگ و دلیل استفاده از کمربند ایمنی بعنوان عامل بازدارنده از صدمات در تصادفات یا استفاده از ترمز دستی در توقفات به عنوان مکمل ترمزها و در نتیجه بالا بردن ضریب اطمینان از توقف و کاهش صدمات و پیامد های احتمال حرکت بدون سرنشین خودرو در سطح جامعه برای استفاده کننده جواع  سنتی آن درک نگردیده است و قطعا با این شرایط استفاده از این تکنولوژی در این حالت ضد توسعه که همان رفاه اجتماعی  است می باشد.

 

سلام پاوه  :راهکار پیش نهادی  در این مورد چیست ؟  

 

 خارج از نظریه روستو اگر بخواهیم استفاده از این تکنولوژیهای روز دنیا را در جوامع سنتی در مسیر هنجارمند قرار داده و یا حتی بتوان آنها را به عوامل تاثیر گذار در توسعه تبدیل نمود ،باید استفاده از آنها را در قالب یک سه ضلعی یا مثلث فرض نماییم ،که اگر یک ضلع آن را  تکنو لوژی بدانیم ، ضلع دیگر آن فرهنگ و باور و ارزش استفاده از این تکنولوزی ها می باشد و ضلع اصلی و قاعده این سه ضلعی نهاد ها ، رسانه ها ، نخبگان ،جامعه مدنی و نظام آموزشی برای تطبق این باور ها و ارزشها و فرهنگ استفاده از تکنولوژی ها با عرف و باورها  هنجار ها  ونگرش سنتی جامعه و در نهایت سوار کردن فرهنگ تلفیقی بدست آمده بر تکنولوژی ها می باشد ،که نقش این نهادها و جامعه مدنی در امر توسعه می تواند بسیار حیاتی باشد .

 

سلام پاوه : به نهاد ها و جامعه مدنی اشاره کردید نقش سمن ها و سازمان های مردم نهاد را در امر توسعه جامعه چه می دانید ؟

 

 در نبود احزاب در جامعه نقش جامعه مدنی و سمن ها در بیان مطالبات مردمی به مسولان و سازماندهی نمودن این مطالبات حائز اهمیت می گردد ،و لی با توجه به اینکه از لحاذ تعداد سمن ها نسبت به جمعیت شهرستان ما در وضعیت ایده الی قرار دارد. متاسفانه باید گفت ،تعدادی از این سمن ها از لحاظ کارکردی و ضریب نفوذ در لایه های اجتماعی و مردم و هم چنین توانایی تعامل با ساختار های اجتماعی در وضعیت مناسبی بسر نمی برند. زیرا اصولا بسیاری از انها فاقد انگیزه لازم و برنامه مدون کاربردی کوتاه مدت تاثیر گذار و حتی برنامه های راهبردی که از اهداف اولیه تشکیل آنها می باشند هستند. و بر این اسا س در نقش های فرهنگی اجتماعی  و یا رسالت های فرهنگی آموزشی خود کم توان و کم تاثیر در امر توسعه همگون جامعه می باشند، و یا گاها دچار افراطی گری در رسالت تعین شده خود می باشند. و بر اساس این عدم برنامه ریزی راهبردی و همچنین افراطی گری نتوانسته اند بدنه اصلی اجتماع را با خود همراه سازند و عموما بعد از افتتاح و گرفتن مجوز به آستانه رضایتمندی رسیده و سمن ها خود هدف تلقی می شوند در حالیکه باید ابزاری برای رسیدن به اهداف تلقی شوند. ویقینا این سمن ها در جامعه ما نمی تواند به این شیوه ابزاری در خدمت توسعه قلمداد شوند .

البته  باید گفت که سمن های خیریه نیزکه در زمینه کاهش و ریشه کنی فقردر جامعه درحال فعالیت هستند، هر گز در زمینه اشتغال زایی و ایجاد زمینه بروز خلاقیت های افراد فقیر جامعه اقدامی انجام نداده اند .و بر این اساس نقش آنها در رفاه اجتماعی جامعه بر جسته نیست، بلکه نقش تعادلی را بازی میکنند که پول و کمک ها را از افراد توانمند گرفته و به فراد کم درآمد و فقیر می رسانند که این کمک ها بیشتر در زمینه بر آوردن نیاز های فیزیولوژیک و اولیه جامعه می باشد تا نیاز های ثانویه و بعدی به منظور شکو فایی فردی و اجتماعی فقیران جامعه ،و درنتیجه هر گز نمی توانند بدنبال ریشه کن کردن فقر باشند .پس با توجه به اینکه نقش تعادلی را به جای نقش ساختی بازی می کنند نمی توانند در جریان رفاه اجتماعی و توسعه نقشی داشته باشند، البته در جوامع سنتی با باور های اجتماعی و ارزشهای حاکم این نقد چیزی ار ارزش های معنوی آنها نمی کاهد ودر نتیجه سمن ها باید بعنوان جزئی از یک کلیت توسعه گرا با برنامه های عملیاتی و راهبردی از پیش تعین شده و در یک تعامل با مردم و نهاد های تاثیر گذار توسعه، به عنوان ابزاری برای رسیدن به یک هدف متعالی در عرصه اجتماع به ایفای نقش بپردازند.

 

سلام پاوه : رسانه ها و نخبگان علمی فرهنگی در جهش فرهنگی و زیرساخت فکری مورد نیاز توسعه دارای چه جایگاهی می باشند ؟

 

امروزه یکی از آفت های توسعه انسانی و ملی جامعه را در تمام ابعاد فرار مغزها و مهاجرت نخبگان هر جامعه می دانند یقینا این موضوع بخاطر جایگاه تاثیر گذار آنها در امر شناسایی علمی و فکری آسییب های وارده به جامعه و شناسایی نقاط قوت و ضعف برنامه ها و پتانسیل های توسعه ساز هر جامعه ای می باشد .و میزان تاثیر گذاری اندیشه آنها بر خرد و تفکر عمومی جامعه است که وظیفه مهم و خطیر آنها در فرآیند توسعه، پذیرش اندیشه ورزی نو و تلفیق این اندیشه نو با اندیشه های سنتی جامعه و سازگار نمودن انها با فرهنگ عمومی جوامع سنتی معین گشته است ،واین اتفاقا در جامعه ما نمود بیشتری یافته است که تقریبا اکثریت قریب به یقین تحصیلکرده های ممتاز ونخبگان فکری و علمی جامعه ما پس از فراغت از تحصیل به بهانه فراهم نشدن بستر مناسب بروز ظرفیتها یا به منطقه ما باز نگشته و یا شهر و دیار خود را ترک می کنند .فارغ از اینکه خود این نخبگان باید در زمینه ایجاد بستر مناسب توسعه پیشقدم گردند نه در فکر اقدام دیگران در این زمینه باشند . و قطعا مهاجرت نخبگان فکری و علمی از جامعه ما شرایط اولیه خیز ما قبل جهش توسعه را در جامعه با مشکلات خاصی در گیر نموده است .

در زمینه رسانه ها نقش حیاتی و اساسی آگاهی بخشی و آموزش تو سعه پذیری عمومی را بر عهده دارند و علاوه بر آن در تمام ابعاد توسعه اعم از فرهنگی و انسانی و اقتصادی و غیره بعنوان رابطی بین اندیشه های نو و فرهنگ سنتی د رتعدیل تضادها و تنش های موجود بین آنها رسالت خطیر و مهمی را عهده دار گشته اند ،و نقش مهمی در برطرف نمودن سوئ برداشتها ی تضاد سازاجتماعی  را بازی میکنند . ضمنا رسانه های محلی در جامعه ما با توجه به عمر اندک فعالیت آنها و به دلیل نبود مجامع علمی دانشگاهی وکرسی های پژوهشی علمی و عملی تقریبا  وظیفه بر پایی میزگرد های علمی فرهنگ ساز را بین تمام گرو های تاثیر گذار اجتماعی بر عهده دارند .و به خوبی نیز می توانند در این زمینه به فرهنگ سازی  عمومی گذار از وضعیت موجود به رفاه اجتماعی در سطح جامعه بپردازند .البته باید گفت باز در جامعه سنتی ما چون بیشتر کنش های ارتباطی بر اساس احساسات و عواطف خویشاوندی و غیره می باشد . قطعا رسانه ها نیز از گزند معایب این ارتباطات احساسی نیز در امان نیستند و ما شاهدیم که همواره هجمه هایی از جانب مخاطبین و یا لایه هایی از جامعه متوجه آنهاست.

 بطور مثال نقد های مخربی  که بصورت ناشناخته و ناشناس بر اساس فقدان سواد علمی و رسانه ای نویسندگان آنها متوجه شخصیت رسانه ها و یا شخصیت حقیقی و یا حقوقی نویسندگان مطالب میگردد .که در هیچ مجامع پیشرفته علمی پذیرفته نیست وقطعا نمی تواند به توسعه فرهنگی و عمومی جامعه بیانجامد و ضرر اصلی در نهایت متوجه نقادان مخرب جامعه می باشد البته باید در نظر داشت از ارکان اولیه و اساسی توسعه انسانی هر جامعه داشتن تفکر نقاد و پویایی گفتمان نقد و نقادی سازنده در سطح جامعه می باشد .که اتفاقا یکی از وظایف مهم رسانه ها در جامعه ما آموزش نحوه نقد و انتقاد فردی و جمعی سازنده و مثبت و حتی گاها منفی بدون تخریب شخصیت می باشد،چون در نقد مثبت و سازنده متن و گفته نویسنده یا گوینده مورد بررسی و نقادی قرار می گیرد و آنهم به منظور رسیدن به یک هدف متعالی و ارزشمند ، ولی در نقد مخرب بجای متن نویسنده شخصیت او مورد حمله و تخریب قرار می گیرد و گاها حتی نقد کننده متن و مطالب نویسنده را مطالعه نکرده به تخریب فرد می پردازد که این از آفت های مهم متوجه رسانه های محلی جوامع سنتی است ، .ودر نهایت  این رسانه های محلی هستند که می توانند انحرافات مسیر توسعه جامعه را تشخیص داده و با بازخورد اجتماعی آن به سطح جامعه زمینه وفرهنگ تفکر توسعه نگر را در جهت رسیدن به رفاه اجتماعی مهیا نمایند.

 

 سلام پاوه : بعنوان آخرین سوال توسعه پایدار را افق و نهایت توسعه در پاوه آرزو می کنید ؟

 

پایداری و توسعه پایدار  می‌تواند چهار جنبه داشته باشد: پایداری در منابع طبیعی، پایداری سیاسی، پایداری اجتماعی و پایداری اقتصاداست. کمیسیون جهانی محیط زیست، توسعه پایدار را این گونه تعریف می‌کند: «توسعه پایدار فرایند تغییری است در استفاده از منابع، هدایت سرمایه‌گذاری‌ها، سمت گیری توسعه تکنولوژی و تغییری نهادی است که با نیازهای حال و آینده سازگار باشد.».در حقیقت توسعه پایدار تنها بر جنبه زیست محیطی اتفاقی تمرکز ندارد ،بلکه به جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی آن هم توجه می‌کند. توسعه پایدار محل تلاقی جامعه، اقتصاد و محیط زیست است.مفهوم توسعه پایدار، یک نوع تلاش برای ترکیب مفاهیمِ در حال رشدِ حوزهای از موضوعات محیطی در کنار موضوعات اجتماعی-اقتصادی می‌باشد. در پشت این واژه مفاهیمی پنهان است که از یک طرف می‌توان آنرا به عنوان تلاشی در جهت حل مسائل محیطی و علوم طبیعی اکولوژی و نگرانی دربارهٔ حفاظت طبیعت و از دیگر سویی دیگر مشکلات فقر و بحران اقتصادی جهان سوم دانست.

برای همه جانداران امنیت محیط زیست نیز به اندازه رفاه اهمیت دارد منطق مدل های اقتصادی عموما نسبت به رفاه نظر خاص دارند ،در حالی که نظری های محیط زیستی به امنیت اهمیت می دهند.

 پس همانگونه که می بینیم در توسعه پایدار که از مفاهیم جدید توسعه می باشد ما علاوه بر اینکه بدنبال زندگی بهتر و رفاه اجتماعی برای خود هستیم این رفاه را  با حفظ و حراست از محیط طبیعی اطرافمان برای نسلهای آینده نیز می طلبیم .و اما در جامعه ما با توجه به محدودیت منابع و جغرافیای محل زیستمان و قطعا پایان پذیری این منابع و هم چنیین توجه ویژه به ابعاد مختلف توسعه بدنبال اقتصادی شکوفا ، اجتماعی پویا ،محیطی پایدار و تحولاتی همیشگی رو به جلو جامعه هستیم و در این جهش های رو به پیشرفت تمامی ابعاد و جودی انسان اعم از مادی و معنوی در یک پیشرفتی همگون و فارغ از نگاه جنسیتی و ماهیتی برتری جویانه جنسیتی در فکر شکوفایی برابر انسانی هم برای مردان و هم برای زنان در کنار استفاده معقول و منطقی از منابع و سرمایه های مادی و معنوی وجغرافیایی و ضمن حفاظت و پایداری محیط زیست در فکر انتقال و تامین فضا و محیط و منابع برای نسل های آینده جامعه خواهیم بود .و توسعه را بنا به نیاز های حال و در خواست های آیندگان تلفیقی از جامعه،اقتصاد و محیط زیست بعنوان سرمایه ملی و انسانی برای تمامی بشریت در هرجای این کره خاکی آرزومندم و چه بهتر توسعه و پیشرفتی پایدار و ماندگار و همواره رو به شکوفایی باشد  ونیک بر این اندیشه ام که با توجه به محدودیت منابع و امکانات مادی در منطقه و شهرستان پاوه بخاطر شرایط تو پو گرافی آن و نداشتن اقتصادی پویا ،قطعا هر گونه توسعه ای اگر مد نظر قرار باشد باید بصورت پایدار و تضمین کنند منافع و خواسته های نسل های آینده باشد، ودر این را از تمام ظرفیت های بالقوه و بالفعل انسانی و طبیعی در راه شکوفایی جامعه باید استفاده گردد تا اگر رشد و پیشرفتی حاصل گردید پایا باشد و ماندگار

 

 سلام پاوه  : آقای امین زاده ضمن سپاسگزاری مجدد از حضورتان در این گفتگو اگر  سخن پایانی دارید لطفا بفرمایید ؟

 

در پایان ضمن آرزوی مجدد برای رشد و توسعه و بالندگی جامعه بعرض می رسانم ،هرگون توسعه ای زمانی ماندگار و پایدار است که حاصل مشارکت آگاهانه و هوشیارانه شهروندانی با تفکری پویا ، فرهنگی زنده ، اعتقادی راسخ ودر برگیرنده تمامی ابعاد وجودی انسان و نیاز های مادی ، معنوی او و با بکارگیری تمام منابع و امکانات در یک برنامه ریزی آینده نگر آینده ساز به منظور تامین رفا اجتماعی همه گیر و برای تمامی افراد جامعه باشد .و قطعا در این راه عاملیت و فاعلیت شهروندان به عنوان عضوی فعال از جامعه و بایک کلیت سیستمی نقش اصلی و حیاتی گذار از جامعه ای فعلی و وضع موجود به سوی جامعه و آینده بهتر و زیست مناسب با جایگاه و منزلت انسان امروزی جامعه ما باشد .و در این فرآیند  تغیر و تحول نقش نیروی انسانی فعال و نهاد های تاثیر گذار اجتماعی مانند رسانه ها ی اجتماعی و فرهنگی ملی و محلی قطعا در خور توجه و شایسته تقدیر است و از همین جا اینجانب به پاس زحمات و تلاش همیشگی و ماندگار رسانه و پایگاه خبری سلام پاوه  مراتب پساسگزاری خویش را متوجه اندیشه والا و خیر خوا هانه حضرتعالی جناب آقای فرهاد صالحی و همکارانتان در سلام پاوه می نمایم و این مجاهدت علمی و فرهنگی شما قطعا در مسیر گذار به سوی جامعه برتر و توسعه پایدار پاوه در خاطرات  همراهان شما ماندگار و در اذهان آیندگان به نیکی نقش خواهد بست و به امید فردای زیبا و توسعه ای پایا ی همراه صلح و آرامش جهانی برای بشریت و انسان معاصر بدرود تا مجالی دیگر.

 

 

منابع :

۱-فکوهی ، ناصر ،از فرهنگ تا توسعه با تاکید بر مسائل توسعه ،نشر فردوس ،تهران ،۱۳۷۸

۲-سریع القلم ، محمود، عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران،نشر مرکز پزوهش های علمی و مطالعات استراتزیک خاور میانه،۱۳۸۲

۳-نراقی ، یوسف،جامعه شناسی و توسعه ،نشر پژوهشی فروزان روز،۱۳۸۰

۴-توسلی ، غلامعباس،نظریه های جامعه شناسی،نشر سمت،تهران ،۱۳۶۹

۵-کوئن ، بروس،درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه ،محسن ثلاثی ،نشرتوتیا،۱۳۷۶

۶-استیگلیتر ،جوزف،جهانی سازی و مسائل آن،ترجمه ،حسن گلریز ،نشرنی ،۱۳۸۲

۷-نراقی ،یوسف،جهان سوم و بحران اقتصادی و اجتماعی جهان،نشر دانش ،۱۳۶۵

۸-روشه ،گی،تغیرات اجتماعی ،ترجمه ،منصور و ثوق ،نشر نی ،چاپ چهارم،تهران ۱۳۷۲

۹-ازکیا،مصطفی،جامعه شناسی توسعه،انتشارات کلمه،تهران ،۱۳۷۶

۱۰-معصومی نژاد، رضا،نظریه های توسعه و توسعه نیافتگی در جامعه شناسی

۱۱-گیدنز ،آنتونی،پیامد های مدرنیت،ترجمه محسن تلاتی ،نشر نظر مرکز چاپ سوم ۱۳۸۰

۱۲-نظام کشوری مراقبت مرگ مادری،وزارت بهداشت و درمان واموزش پزشکی ،معاونت درمان ۱۳۹۵

 

تهیه و تدوین : فرهاد صالحی

 

یک پاسخ برای “ پاوه : با فرهنگ آرمانی توسعه خواه به کدامین سو می رود

  • شهروند در تاریخ تیر 21, 1396 گفت:

    با احترام به افکار آقای امین زاده
    راستش من متن رو کامل نخوندم وفقط دو قسمت مخالفت ایشان با بازگشایی مرز و در عوض پرداختن به کشاورزی و دامداری رو خوندم و تحلیل ایشان فاقد ارزیابی علمی و با عرض معذرت آبکی دیدم
    برادرمن پاوه آب برای خوردن نداره حالا کشاورزی کنه؟؟؟اگر زمانی در این منطقه کشاورزی شده فقط بخاطر این بوده که جمعیت کم بوده و آب فراوان اما حالا این آب کوچکترین افزایشی نداشته ولی جمعیت چندین برابر شده مراتع شهرستان که میفرمایید برای دامداری خوب است حالا کلا دارای سند مالکیت و ثبتی هستند و اگر چند قطعه ای هم مانده برای عموم مردم و تفریح کفاف نمیدهد حالا بیایم این راهم دامداری کنیم؟؟؟
    تنها راه برون رفت پاوه مرز آن است ولاغیر پیشرفت پاوه در گرو خارج شدن از بن بست است این تحلیل عجیب شما حتی دارای کوچکترین دلیل منطقی نیست دوران باغداری و دامداری کلا تمام شده مگر با گرفتن حق آبه که بنظر غیر ممکن میاد راحتترین و جوابگوترین راه حل مرز پاوه است البته نه برای کالا بلکه برای تردد