ش 01 اردیبهشت 1403 ساعت 13:36

به مناسبت چهلمین روز رحلت مرحوم حاج عبدالواحد حسن زاده/سیروس عزیزی

به مناسبت چهلمین روز رحلت مرحوم حاج عبدالواحد حسن زاده/سیروس عزیزی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:الحمد لله رب العالمین و صل علی سیدنا محمد و علی آله و صحبه وسلم،در اوایل بهار امسال پاوه انسانی مخلص و سخاوتمند که عمری نزدیک به هشت دهه را سپری نموده بود را از دست داد و به دیار باقی سفر نمود.و آن کسی نیست جزء درویش مرحوم حاج عبد […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:الحمد لله رب العالمین و صل علی سیدنا محمد و علی آله و صحبه وسلم،در اوایل بهار امسال پاوه انسانی مخلص و سخاوتمند که عمری نزدیک به هشت دهه را سپری نموده بود را از دست داد و به دیار باقی سفر نمود.و آن کسی نیست جزء درویش مرحوم حاج عبد الواحد حسن زاده که در روز شنبه دوازدهم فروردین نود و شش جان به جان آفرین تسلیم نمود.شاید خوانندگان عزیز و فرهیخته به خود بگویند و حتما هم حق دارند که این حقیر به خاطر فامیلی و ارادتی که به آن مرحوم مومن دارم این مطلب را مینویسم،اما اگر واقعا به مسله و زندگی بنگریم اصل مطلب چیز دیگری است و آن اینکه یاد نمودن از بزرگان و انسانهای که تاثیر گذار نیکی در جامعه بوده اند و هستند وظیفه ماست هم به خاطر ادای دین و هم به خاطر سرمشق قرار دادن آنها و اینکه نیکی گم نخواهد شد و این خصلت همیشه باید وجود داشته باشد یاد بزرگان چه فامیل چه غیر،چه در حیات باشند و چه به سرای خاموشان سفر کرده باشند.وظیفه است.

مرحوم درویش حاج عبدالواحد حسن زاده در سال۱۳۱۵در شهر پاوه در خانواده مرحوم کدخدا عبدالله حسن زاده به دنیا آمد.پدر بزرگوارش مردی سخاوتمند و مهمانپذیر و از معتمدین اورامان و پاوه بوده و اخلاق و روش او بعد از شصت سال از فوتش هنوز ورد زبانها استریال،از او در میان مردم بخصوص پیران منطقه به نیکی و سخاوتمندی یاد میشود و مادر بزرگوار حاج عبدالواحد خاتون نجات فرزند درویش عزیز از خانواده های متقی و عارف پاوه بوده که جد در جد از مریدان طریقه قادریه پاوه و کرکوک بوده اند،میباشد.

حاج عبد الواحد در خانواده پر جمعیت نه نفره(که عموما خانواده ها در آن زمان پر جمعت بوده اند) زندگی نموده است همانند همسالان خود در آن زمان در خانه باغ و کوه و هوارهای پاوه دوران کودکی و جوانی را سپری نموده و در سن هشت سالگی مادر بزرگوارش را از دست داده است.و این برای او و خواهر و برادرانش بسیار سخت بوده و اغلب کنار خانواده دایی اش اوقات خود را سپری نموده است که به خاطر مشکلات معیشت و محرومیت منطقه در حد ابتدایی تحصیل نموده است و شروع به کارهای کشاورزی و دامداری و تجارت مختصر و سیر و سفر به مناطق کردستان عراق و ایران نموده و بعد از مدتی از نعمت پدر بی بهره گشته و پدر بزرگوارش هم در سن ۲۱سالگیش به رحمت خدا رفته و از اوایل عمر نوجوانیش طعم محرومیت و مشکلات را لمس و احساس نموده است.

درویش عبدالواحد(که بعداز مشرف شدن به حج به حاج عبد الواحد مشهور شده)در همان جوانی متمسک به طریقه مبارک قادری طالبانی میگردد و از مریدان و شاگردان بسیار نزدیک و مخلص حاج شیخ نصرالدین خالصی رحمه الله علیه و و حاج شیخ طه رحمه الله علیه بوده به طوری که او را مشاور و امین اموال حاج شیخ نصرالدین و تکیه دانسته اند یعنی کمتر درویش و انسانی بوده که از درویش عبدالواحد به شیخ نصرالدین نزدیکتر بوده این را من نمیگویم خانواده شیخ و وابستگان و دراویش تکیه پاوه به این مطلب اقرار نموده اند.

آن مرحوم علاقه فراوانی به طریقت و مشایخ و دراویش و علما داشته اند و کمتر شب جمعه ای در زندگی آن مرحوم وجود داشته که در مراسم عرفانی تکیه پاوه (حتی با وجود مریضی در این اواخر عمر) یا اگر در پاوه نبوده در تکایای دیگر شرکت نکند و همیشه دراویش زیادی از شهرهای مختلف کردستان با ایشان اخوت و انس داشته اند و چندین بار هم به کرکوک و…سفر نموده است و در مسافرتهای شیخ نصر الدین همیشه همراه ایشان بوده است آن مرحوم با خاندان مشابخ  طالبانی کرکوک بخصوص شیخ یوسف و شیخ آشنا طالبانی آشنایی نزدیک و مراوده داشته است.و تا آخر عمر همچنان از دراویش مخلص و مرید مشایخ پاوه بوده است.

حاج عبد الواحد در سال۵۴ با همراه مرحوم حاج فرج ریجاب به سفر حج مشرف میشود ودر سالهای بعد هم سه بار دیگر به همراه همسر گرامیش به سفر حج مشرف شده است آن مرحوم همان اسم درویش عبد الواحد را بسیار دوست داشت به گفته تمام دراویش خانه ایشان مامن و ماوای دراویش و مهمانان تکیه پاوه و کرکوک و …بوده به طوری که کمتر وقتی بوده که مهمان نداشته و خانه شخصی آن مرحوم یک تکیه کوچک در پاوه بوده که اغلب ذکر و سماع و تهلیله دراویش و صدای دف و مدح و سیاچمانه عارفانه از آن شنده شده است با وجود اینکه ثروت و مقام آنچنانی نداشته اما سخاوت و کرم ایشان زبانزد خاص و عام اهالی پاوه بوده است.ایشان از معتمدین بازار پاوه و مدت چند دهه یکی از خوش نامترین بازاریان پاوه بوده که دکان و محل کسب و کارش جایگاه حل مشکلات و مشورت اهالی و بازاریان و تجار و کسبه بوده است.

عد از انقلاب ایشان همانند گذشته در امورات مساجد و تکیه بخصوص مسجد حضرت عبد الله بن عمر(رض )پاوه که هییت امنای آن مسجد بوده و در آبادانی و عمران آن در سال۶۴فعالیت فراوانی نموده و به همراهی مرحوم حاج سید حسین احمدی در بازسازی مسجد جامعه پاوه فعالیت چشمگیری داشته اند.و مصداق ایه ۱۸سوره توبه اندکه میفرماید إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَلَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَىٰ أُولَٰئِکَ أَن یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ//مساجد خدا را تنها کسی آباد می‌کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ امید است چنین گروهی از هدایت‌یافتگان باشند.انشا الله مورد بخشش الهی قرار میگیرند.

آن مرحوم چندین بار مسجد حضرت عبد الله را مفروش نموده و در تعمیرات و تجهیزات آن شرکت فعال نموده و چندین بار از طرف اداره اوقاف و امور خیریه استان کرمانشاه و پاوه به عنوان عضو فعال هییت امنای مساجد مورد تشویق قرار گرفته و جوایز و هدایایی به ایشان اهدا شده است و در این اواخر هم یک مناره وقف مسجد حضرت عبد الله نموده که از یادگاری های ماندگار آن مرحوم و از باقیات الصالحات میباشد.آن مرحوم در وقف نمودن و تجهیز قبرستان عمومی پاوه(ملا مقصود) به همراه چندین خیر دیگر چون قسمتی از قبرستان زمین پدری ایشان بود شرکت داشته و در فعالیت های اجتماعی و حل و فصل مشکلات مردم به عنوان معتمد مشارکت نموده و میان مسئولین و مردم برای رفع مشکلات  عمومی در حد توان با وجود اینکه سواد آکادمی نداشت اما همانند انسانهای تحصیل کرده و مجرب فعالیت مینمود.

یکی دیگر از خصوصیات بارز و مهم حاج عبد الواحد یتیم پروری و دستگیری مستمندان بود به طوری که خود ایشان و همسر مکرمه اش به تعدادی خانواده های فقیر مبلغی را اختصاص داده بودند که هر ماه آن را پرداخت میکرد و عضو فعال چندین صندوق خیریه بوده اند.با شروع جنگ تحمیلی چندین تن از افراد و وابستگان نزدیگش به شهادت رسیدند و فرزندان آن مرحومان همه حاج عبد الواحد را پدر یا پدر بزرگ صدا زده اند یعنی آن یتیمان بیشتر از پدرانشان به خاطر محبتش ایشان را دوست میداشتند و واقعا با اخلاص و فداکاری جای پدر را برای آنها پر نموده و وقتی تمام آن فرزندان تشکیل خانواده داده اند درویش عبد الواحد خدا را شکر نموده  .

آن مرحوم ایتام اقوامش را تا سن بزرگی  سرپرستی میکرد و در اموراتشان دخیل بود تا همگی سرو سامان گرفتند،اما مقدر چیز دیگری بود و داماد ایشان در تصادف رانندگی فوت نمودند و سه فرزند خردسال دخترش را هم زیر پر و بال خود گرفت تا کمتر احساس یتیمی کنند در قران کریم نه بار در مورد یتیم و مساله ایتام سفارش شده است:خداوند در میفرماید:
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا//و غذای(خود)را با اینکه به آن علاقه (و نیاز)دارند،به«مسکین»و«یتیم»و«اسیر»می‌دهند!و در سوره البلد میفرماید:أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَهٍ//یا غذا دادن در روز گرسنگی به راستی به خاطر رضای خداوند او یتیمان را گرامی میداشت خصوصا یتیمان خویشاوندش.

آن مرحوم بزرگ خاندانش بود و در میان خانواده و بستگان و اطرافیانش قریب به اتفاق آنها از او حرف شنوی داشتند و او را مامن و امین خود میدانستند و هر کدام از فامیل مریض میشد یا مشکلی داشت به او رجوع میکرد و مشکل گشایی همه آنها در حد توان بود و مانند ستون محکمی ساختمان اقوام و طایفه خود را نگه داشته بود و پیر و جوان به ایشان احترام میگزاشتند و ایشان هم در مقابل با جذبه و علاقه ای که داشت همگی را کنار خود جمع میکرد.

مسولین دولتی در شهر و استان همگی احترام خاصی برایش قایل بودند ولی آن مرحوم اهل زد و  بند و خدای نکرده سوء استفاده و اختیار نمودن مقام و مادیات نبود به طوری که آنچنان  مال و ثروتی نداشت هر چند که میتوانست از موقعیت اجتماعی و دنیوی خود استفاده  های شخصی ببرد اما دریغ و همیشه سفارش مردم را به مسولین مینمود.باید گفته شود همسر گرامی و خانواده ایشان طبق آن فرموده که هر مرد موفق زنی موفق در کنار دارد  واقعا همسر گرامیش پشتیبان و راز دار و سخاوتمند در کنار ایشان بود و تا یاری آن بانوی محترم نمیبود حاج عبد الواحد نمیتوانست با خیال راحت امورات مردمی و دینی و …. را به سر انجام برساند خداوند هر دو را غریق رحمت کند.

چندین سال در این اواخر زندگی دچار مریضی و ناراحتی جسمی شد و همسر مهربانش یک سال قبل به دیار باقی شتافت و خود حاجی هم مریض احوال بود و تمام مردم منطقه از دوست آشنا و غریبه به عیادتش میرفتند و اکثر مردم از مریضی ایشان ناراحت بودند،آرزوی سلامتی و صحت ایشان را از درگاه خداوند خواستار بودند.

انسان جایز الخطاست کسی منکر این نیست که چه ایشان و چه سایرین خطا های یا اشتباهاتی در زندگی داشته اند و ما نمیخواهیم از آ ن مرحوم و سایر بزرگان اعجوبه یا افسانه و خدای نکرده معصوم بسازیم اما بعضی انسانها شاخصند و نبودن آنها برای جامعه لطمه و خسران است و کرم و سخاوت و اقدامات آنها در جامعه تاثیر گذار بوده که اشتباهاتشان در مقابل آنها ناچیز است بعد از فوت درویش عبد الواحد بزرگ و کوچک و تمام مسولین استان و اکثریت مردم داغدارش شدند و مراسم ختم ایشان از شلوغترین مراسمات دینی ددر پاوه در چند دهه اخیر بوده که این نشان جوابگوی محبت ایشان به مردم بوده است و همه از مسولین و مردم و غیره شرکت نمودند.خداوند از گناهانش و گناهان سایر اموات درگذرد،آرزوی غفران الهی را برای وی مسئلت مینمایم.

یک پاسخ برای “به مناسبت چهلمین روز رحلت مرحوم حاج عبدالواحد حسن زاده/سیروس عزیزی

  • farzad در تاریخ اردیبهشت 24, 1396 گفت:

    دوست عزیز شما با بزرگداشت چهلم این مرحوم خواسته یا ناخواسته بدعتی ناصحیح که این هم خود بدعات نامبارک دیگری را هم درپی خواهد داشت را در میان جامعه اهل سنت رواج می دهید آن هم دد زمانیکه مروجین این مناسبتها بدلیل تبعات زیانبار آنها در فکر گریز از آن هستند