پ 06 اردیبهشت 1403 ساعت 10:55

والدین و نوجوان….(بخش دوم)/بهاء امینی

والدین و نوجوان….(بخش دوم)/بهاء امینی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در نوشتار قبلی والدین و نوجوان بیان گردید که مرحله نوجوانی (۱۲ الی ۱۸ سالگی ) ازمهمترین مراحل زندگی هر شخصی است. و به این مساله اساسی اشاره شد که؛بهبود رابطه نوجوان با والدینش عامل بسیار حیاتی واثربخش در کم رنگ ساختن تاثیر ونفوذ همسالان ودوستان ناباب خواهد بود و هرچه […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در نوشتار قبلی والدین و نوجوان بیان گردید که مرحله نوجوانی (۱۲ الی ۱۸ سالگی ) ازمهمترین مراحل زندگی هر شخصی است. و به این مساله اساسی اشاره شد که؛بهبود رابطه نوجوان با والدینش عامل بسیار حیاتی واثربخش در کم رنگ ساختن تاثیر ونفوذ همسالان ودوستان ناباب خواهد بود و هرچه کیفیت این رابطه بیشتر باشد،نوجوان نسبت به محدودیت های اعمال شده از جانب والدین واکنش های کمتری نشان خواهد داد.در این نوشتار به چهار الگوی شایع در روابط والدین با نوجوان خواهم پرداخت:

الگوی اول:الگوی درهم تنیدگی؛
این الگو درخانواده هایی شایع است که مرزهای بیش از حد مبهم، آشفته ونا مشخصی با هم دارند و به اصطلاح اعضای خانواده خیلی باهم قاطی اند .در این خانواده‌ها دخالت های افراطی در امور همدیگر امری عادی به حساب می آید وحتی گاهی تغییرات کوچک در یک نوجوان ممکن است به شدت خانواده را آشفته و نگران سازد.مثلا به هنگام مشاهده نشانه ها وتغییرات بلوغ نوجوان تمام اعضای خانواده واکنشهای افراطی نشان می‌دهند وحتی سعی در حذف این نشانه ها(که تغییرات کاملا طبیعی دوره بلوغ است) دارند.

الگوی دوم:الگوی گسستگی(جدایی):
این الگو در خانواده هایی شایع است که مرزهای سخت و غیر منعطف دارند واعضای خانواده هرچند از لحاظ فیزیکی باهم ودر کنار هم زندگی می کنند اما ازلحاظ روانی وعاطفی فاصله زیادی باهم دارند،بدین معنی که به اندازه کافی باهم ارتباط ندارند.الگوی ناکارامد ارتباط در این خانواده‌ها باعث میشود که حتی متوجه مرحله نوجوانی نشده ودر این میان تمایلات و نیازهای نوجوان نادیده گرفته شوند.گاهی این تغییرات بوسیله افرادی خارج از خانواده مثل دوستان، آشنایان ومعلمان به خانواده گزارش می شود.مثلا ممکن است نوجوانی چند روز در هفته به دلایل واهی از رفتن به مدرسه امتناع کند وخانواده به سادگی ازکنار این مساله بگذرد.

الگوی سوم:الگوی تضاد والدین باهم؛:
در بعضی از خانواده‌ها تضادها وتعارضات والدین با همدیگر باعث می‌شود که نوجوان، تنها با یکی از والدین رابطه نزدیک داشته باشد وبه اصطلاح والد دیگر در حاشیه قرار بگیرد. این الگو ی ناکارامد نیز باعث می‌شود که نوجوان از فرصت پیش آمده که همان ناهماهنگی وناهم خوانی والدین باهم است سوءاستفاده کرده و رفتارهای مساله ساز وناسازگارش بیش از پیش تقویت و افزایش یابد.

الگوی چهارم:الگوی تلاش های ناموجه والدین: 
این الگو که متاسفانه در فرهنگ ما نمود بیشتری دارد، همان وابسته کردن بیش از حد نوجوان به خانواده است.بدین معنی که خانواده‌ها،ناآگاهانه و یا حتی آگاهانه با تلاش فراوان،سعی در کمک به نوجوان در تمامی اموراتش دارند.واقعیت این است در پس پرده این وابسته کردن شدید نوجوان،مسئله ای نهفته است و آن وجود مشکل و چالش در روابط زناشویی است که ممکن است والدین از این طریق سعی در پنهان کردن مشکلات خانواگی داشته(که خود موضوع مفصلی است) و متاسفانه دراین میان اشتباهات نوجوان در پستوی اختلافات والدینش دیده نشده و از رفتارهای نابهنجارش غفلت میشود.

والدین با وابسته کردن نوجوان به خودشان نه تنها کمکی به او نمی کنند،بلکه خود مانعی در جهت رشد وفردیت یافتگی او می شوند وحتی می توانند مشکل احتمالی اورا شدیدتر کنند. به عنوان مثال یافتن نوجوانانی در اطرافمان که هنوز قادر به انجام ابتدایی ترین کارهای شخصی خود نیستند امری ساده است،.نوجوانانی که به محض دوری از خانواده و ورود به محیط های جدید،دچار سرخوردگی و مشکلات روحی روانی میشوند، محصول این گونه خانواده‌ها هستند.

پژوهش ها نشان می دهد که هرچه اصرار وتلاش والدین برای کنترل نوجوان بیشتر شود،مقاومت اوهم افزایش می‌یابد وخانواده تنها یک دور باطلی را تکرار خواهد کرد.اما اگر گفتگو ونشان دادن اشتیاق برای ارتباط موثرجایگزین کنترل شود ،تغییرات مثبت در خانواده روی خواهدداد. به همین خاطر لازم است که خانواده‌ها درجهت یادگیری مهارتهای ارتباطی وشیوه های ارتباط موثر آموزش ببینند.

والدین تنها زمانی می‌توانند در کمک به نوجوان موثر باشند که ابتدا اختلافات و تعارضات خود را با همسرشان حل وفصل کنند، که این خود تاثیر مستقیم و مثبتی بر رفتار کودکان ونوجوانان خواهد داشت.تو اول بگو با کیان زیستی    من آنگه گویمت که تو کیستی

نکته بسیار مهم در این رابطه ،تصور اشتباهی است که والدین از رشد نوجوان دارند.به وفور در مواجه با والدین دیده‌ام که ؛چنین تصور می کنند که رشد در تمامی زمینه‌ها آهنگ یکسانی دارد وهمین تصورات والدین را به سمت انتظارات غیر منطقی از نوجوان سوق می دهد.ممکن است نوجوان در یک جنبه بالغ شده باشد اما نمی توان نتیجه گرفت که در سایر جوانب به بلوغ رسیده باشد.

لازم است والدین آگاه باشند که؛ نمی توان در یک برهه کوتاه تمامی آموزه ها ،قوانین اخلاقیات و…را به نوجوان آموزش داد،بلکه این آموزش ها باید به صورت فرایند
ی مستمر،سنجیده ومتناسب با رشد نوجوان صورت گیرد و در مواقعی باشد که نوجوان امادگی ورغبت کافی داشته باشد.

و به قول مولانا:گر بریزی بحر اندر کوزه ای     چند گنجد، قسمت یک روزه ای

ادامه دارد…..(در بخش سوم و پایانی این نوشتار به شیوه های ارتباط موثر با نوجوان پرداخته خواهد شد.)

بهاء امینی
دوره دکتری تخصصی رواندرمانی ومشاوره خانواده
اردیبهشت ۹۶٫ کرمانشاه

2 پاسخ برای “والدین و نوجوان….(بخش دوم)/بهاء امینی

  • ناشناس در تاریخ اردیبهشت 27, 1396 گفت:

    باتشکر از دکتر امینی؛ مطالب جالب واموزنده ای را بیان نمودند

  • ناشناس در تاریخ اردیبهشت 27, 1396 گفت:

    باتشکر از دکتر امینی؛ مطالب جالب واموزنده ای را بیان نمودند

پاسخ دادن به ناشناس لغو پاسخ