پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : بامدادان که  هست و نیست در خواب شیرین فرو می روند،تاریکی و سکوت شب تن آسایی را برای بنی آدم می آفرینند .به هنگام گرگ و میش کبوتر شب پر میزند و سپیده به آفاق  سر میزند.در این سکوت ناب روزنه ای از یاد او دلم را می نوازد نمی دانم چیست! نمیدانم کیست!فقط میدانم هیبتش در این سکوت بدیع مرا از فرزند مرگ (خواب)رهایی می بخشد.

اسمش را چه بگذارم ؟با چه کلمه ای وصفش کنم؟آری..گمان کنم همان نفخ فرشتگان است ،که ثانیه ها را دانه دانه می چینند تا که وقت اذان صبح فرا رسد ودرنفخ خود بدمند و کائنات رابرای نماز فرا خوانند .در سکوت نادر مرگ که غرق می شوی مال و ملال و قدس و عرش خود را با خود به خواب می بری.

به غنایش بنگر هرچه باشی چیزی جز عبد قاصر نیستی.پس ثانیه هایت را گرامی بدار که کوله بارت هر لحظه امکان دارد که پای افزار عقبی را بپوشد و تو را گاه تا سقر و گاه تا فردوس ببرد.صدایش که در گوشم پیچید طمانینه ی خواب را به دست نسیان سپردم شعله ی فانوس ابلیس را خاموش کردم و دستان گرم و ناتوانم را در زیر آب سرد گذاشتم بی درنگ تن وا رفته ام  سر خوش و مسرور شد.

چنین بود که به وسوسه های ابلیس گفتم (لمن تقول؟)اکنون وقت آن است که به پیمانم با خدا اعتنا کنم،و هر نمط بد سگال تو را با سردی آب به بی راهی کشانم‌.

کنون است که با هنگامه ی بلبلان و گلان خو گرفته ام و چه زیبا در این سرمای  شفق کوه ها با خاک خود تیمم میکنند و گل ها با شبنم های تابان برگ هایشان را می شویند و وضو میگیرند و شکوفه ها در دست نوازش نسیم کدورت ها را از خود می زدایند. در این دودمان همه خواب اند لیکن تویی که بیداری برین هستی بر تمامی مقام ها ،از درویش پلاس پوش در خواب گرفته تا پادشاه متعین آرمیده.به نماز که می ایستی به عنایت الهی اکتفا کن تا که بی وزنی تمام وجودت را فرا گیرد سبکی جسم تو و  پرواز روحت تا دار السلام .

صدای اذان صبح که در لابه لای زمزمه ی خنک  باد بی آرام می پیچد کوه ها شروع به تسبیح می کنند ، گل های کامکار شروع به نیایش میکنند.طبع قناری ها گل می کند و جوانه ها سرک می کشند .. در این هم همه ی هستی آسمان شیفته ی زمین و زمین مشتاق آسمان میشود پس تو هم دستانت را بالا ببر  و دعای کن برای  اهل دینت و دنیایت… و بدان..

از رمق اوست سریر هفت تخت آسمان                           فروغ نیز مهر فروزان

از طنین اوست زمزمه خنک باد بی آرام                    ورد کوه ها و نوای بلبلان

از عرش اوست نغمه ی داوود و ناله ی جرجیس          سخای  یوسف و راستی ادریس

 از اهلیت اوست رسیدن بی نوایان به شاهان           فراغ شر منکران به خوبی رجلان

نویسنده : شکوفه فرج الهی