ج 10 فروردین 1403 ساعت 14:52

نوروز یک فرهنگ است/ از درختکاری تا سیزده بدر در قالب یک آیین سنتی نمی گنجد/فاطمه الماسی

نوروز یک فرهنگ است/ از درختکاری تا سیزده بدر در قالب یک آیین سنتی نمی گنجد/فاطمه الماسی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : به گواه تاریخ هیچ سرزمینی به اندازه ایران مورد هجوم و تاخت و تاز واقع نشده، که خود می تواند شاهد و دلیل محکمی بر چشمداشت و توجه جهانیان برای دستیابی به سرمایه های هنگفت طبیعی، مادی و معنوی این آب و خاک باشد. به گواه تاریخ هیچ سرزمینی […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : به گواه تاریخ هیچ سرزمینی به اندازه ایران مورد هجوم و تاخت و تاز واقع نشده، که خود می تواند شاهد و دلیل محکمی بر چشمداشت و توجه جهانیان برای دستیابی به سرمایه های هنگفت طبیعی، مادی و معنوی این آب و خاک باشد.

به گواه تاریخ هیچ سرزمینی به اندازه ایران مورد هجوم و تاخت و تاز واقع نشده، که خود می تواند شاهد و دلیل محکمی بر چشمداشت و توجه جهانیان برای دستیابی به سرمایه های هنگفت طبیعی، مادی و معنوی این آب و خاک باشد.

اگر نوروز جهانی برای حفظ خود بیش از سه هزاره مقاومت و پایداری نموده به این دلیل بوده که بدیل و جایگزین مشابهی وجود نداشته است، اما استقبال بخشی از هموطنان از جشن ها و مناسبت های تازه وارد بیگانه ابتدا در فضای مجازی، سپس با فرود آمدن در فروشگاه های محصولات کادویی و مشخصا با نام و عنوان این مناسبت ها در مراکز جمعیتی کشور و اکنون نیز که در بین قشرهایی از جامعه جا خوش کرده، هشدار و تهدیدی است که مستقیما قلب باورهای اعتقادی و هویت فرهنگی چند هزار ساله ما را نشانه رفته است که اگر جدی گرفته نشود هزینه و تاوان آن بسیار سنگین و غیر قابل برگشت خواهد بود.”غیر قابل برگشت” به این دلیل که اگر مثلا در عرصه های تولید، اشتغال، اقتصاد و … با نابسامانی و رکود مواجه شده ایم، می توان امیدوار بود با تغییر و تحولات جهانی و یا با مدیریت صحیح و اصولی در حوزه های اشاره شده از بحران و نابسامانی عبور کنیم.

اما مطالعه و تجربه تاریخی بسیاری از ملل دنیا این درس را به ما آموخته است که پذیرش و ماندگاری مناسبت های تقویم بیگانه، همین که فرصت یافتن جایگاهی برای خود دست و پا کند، صاحب خانه شده و تا آخر بر سرزمین فتح شده فرمان میراند.

**علایم بیماری فرهنگی در ایران

گاه در رسانه ها شاهد انعکاس اخباری با عناوین ” رد رشوه توسط مامور وظیفه شناس قانون” و یا “برگرداندن اشیا و اموال گمشده” که با بزرگنمایی و عبارات بسیار سنگین و نابجا به آن پرداخته می شود، اولین پرسشی که از هر کوره ذهنی خطور می کند اینکه: اگر آن مامور “مجری قانون” رشوه را رد نمی کرد می بایست چکار کند!؟ و یا یابنده اشیا و اموال غیر، جز برگردداندن به صاحبش چکار باید می کرد؟ آیا نهادینه شدن این فرهنگ و این نمادها به معنای این نیست که در جامعه ما هرکس وظیفه معمول، طبیعی و انسانی خود را به جا آورد یک قهرمان است و به عنوان نماد و الگو معرفی می شود؟

در این صورت و با این نگاه که همه قرار نیست قهرمان باشند و حتی نسبت به ابتدایی ترین و بدیهی ترین وظیفه خود احساس تعهد نمایند، خطر ناک نیست ؟!

البته نشانه های فراوانی از آفت ها و پیامدهای ناشی از تغییر نگاه و کمرنگ شدن باورها و ارزش های اعتقادی و فرهنگی را شاهد هستیم اما از آنجایی که این تغییرات نامحسوس بوده و معمولا نشانه مشخصی ندارد، درست مانند گاز منوکسید کربن عمل می کند و حاصل عملکردش پس از شیوع و اثرگذاری آشکار و برملا می شود، به طوری که اگر برخی ناهنجاری ها مانند افزایش آمار طلاق، خودکشی، پدیده دختران فراری، شیوع و ازدیاد اعتیاد و … کالبد شکافی شود، بی انگیزگی، بی تفاوتی، عدم فرمانبرداری و الگو پذیری از بزرگتر ها، علایم بی هویتی و افسردگی و ده ها مشکل دیگر که در نتیجه ” برخورد و تقابل فرهنگ اصیل با فرهنگ وارداتی ” تولید می شود، چهره زشت خود را آشکار تر می کند.

** نوروز؛ فرهنگی برای تمام فصل ها

نوروز که نام جشن فرخنده ماست/ هر سنت آن به عالم خود زیباست
نقل است که در دفتر”تاریخ جهان”/ارزنده ترین جشن به چشم دنیاست

با تایپ “نوروز” و لمس کلید جستجو، ده ها صفحه رنگارنگ پیش روی ما قرار می گیرد با ولع و سرعت تمام، همه صفحات را ورق می زنیم اما حسرتا و دریغا از یک مطلب تازه و متفاوت! همه و همه برگرفته از چند منبع مشخص، برخی کپی برابر اصل و برخی نیز با اندکی تفاوت، که آن هم به صورت ناقص و یا کاملا تحریف شده، فهرست وار و با بی حوصلگی از کنار آن گذشته اند.

اما با نگاهی به گذشته نه چندان دور و پرس و جو و گپ و گفتی با بزرگترها و یا با سفری به روستاهای دورافتاده تر به خصوص روستاهایی که هنوز با ” ولنتاین و هالووین” بیگانه هستند، خواهیم دید فقط در یک بخش محدود و کوچک، نوروز چگونه و با چه شکوهی برگزار می شود، حال آنکه در خرده فرهنگ ها (بخوانید فرهنگ های اصیل و مادر) در گستره پهناور کشور که کم هم نیستند با چه کیفیتی این سنت ها را حفظ کرده اند، البته به دلیل فراوانی و تنوع مراسم، معرفی همه سنت ها کار دشواری است، اما بخش هایی از آداب و سننی که در قریب به اتفاق جغرافیای کشور با اندکی تفاوت برگزار می شود؛

نوروز از ابتدا و نهایتا نیمه اسفندماه با درختکاری شروع می شود، سپس خانه تکانی _ رنگ آمیزی اتاق ها _ کاشتن و اصطلاحا انداختن سبزه ،که اغلب با خلاقیت و نوآوری همراه بوده و به تنهایی حاوی نکات زیادی است که می تواند به معنای خلق و آفرینش و سرسبزی و خرمی و… و نیز آموزش عملی کشت و زرع و نحوه پرورش و مراقبت از آن، به خردسالان را نیز می تواند همراه داشته باشد_ خرید خوراک و پوشاک عید جهت خانواده و”نیازمندان” که متاسفانه بخش دوم به دلیل مشکلات معیشتی و کمرنگ شدن این سنت نیک در حال منسوخ شدن است اما کاملا منقرض نشده است_ دور ریختن وسایل و لوازم کهنه_ مراسم چارشنبه سوری که با روشن کردن آتش، مشعل گردانی به ویژه در “ضلع غربی کشور و کردستان” همراه با شادی و سرور یا با انگیزه به اشتراک گذاشتن خبر فرا رسیدن جشن نوروز_ رفتن به مزارستان ها در آخرین پنجشنبه سال کهنه ( به منظور گرامیداشت یاد درگذشتگان و به خصوص به خاطر بیاوریم و به خود آییم که هیچکس عمر جاودانه ندارد).

یکی دیگر از مراسم پربار ایام قبل از تحویل سال “فالگوش ایستادن” است، اما نه به منظور کنجکاوی و جستجو در احوال دیگران، بلکه به قصد تجربه آداب ادب و معاشرت و برخورداری از آموزه های نیک و پسندیده اخلاقی می باشد. آنچه از این سنت در روستاهای استان های غربی با عناوینی مانند ” فال چل سرو(مخفف چهل سروده)” و یا “نیت کردن ( شاو شه مه) ” و امثال آن به جا مانده است اینکه؛ هرکس فارغ از سن و سال، جنسیت و سواد می بایست دست کم چهل بیت یا چهل سروده که لزوما، هم به صورت نظم و شعر و هم حاوی پیام نیک و امیدوارکننده و هم بسیار مؤدبانه باشد را، از بر باشد.

بدیهی است کیفیت اشعار و حاظرجواب بودن در این محفل و انجمن ادبی خانوادگی یک امتیاز و برتری محسوب می شود.

و اما سنت بی بدیل دیگری که طی سده های گذشته ناجوانمردانه تحریف و مورد ظلم واقع شده، حاکمیت پنج روزه “میر نوروزی” است که به واسطه شباهت نامش با عمو نوروز و حاجی فیروز به خطا، جایگاه و شخصیت میرنوروزی را خدشه دار نموده است اما همچنان که از سروده معروف حافظ “سخن در پرده می گویم…” و نیز احترام خاص مردم کورد به جایگاه میرنوروزی برمی آید، بر خلاف آنچه که در منابع معاصر منتشر شده است، پنج روز پایانی سال به حکم سنت و با انتخاب مردم، جامه مخصوص حاکم و فرمانروای وقت را بر تن یکی از افراد فرودست جامعه “فرودست از لحاظ جایگاه در طبقه بندی آن دوران”می پوشاندند و او نیز برابر عرف رایج، وزیر، کاتب و خدمه موردنیاز را انتخاب می کرد و در طول پنج شبانه روز در کوی و برزن به گشت و دوره می پرداخت و گزارشی از کمبودها و کاستی ها را تهیه و به حاکم وقت تسلیم می کرد، ضمن اینکه تمامی احکام و دستورات میرنوروزی لازم الاجرا و برابر احکام آن مقام بود، به همین دلیل در دورانی برخی از میرنوروزها سرنوشت نامعلومی داشته اند که در این صورت بسیار طبیعی است برخی پادشاهان و حکام مستبد چنین سنتی را برنتابند و به شکلی که در منابع منتشر شده است، آن را به انحراف کشانده و به سخره بگیرند.

بی گمان هرکدام از این مراسم نمادین بر پایه خرد و اندیشه ای بسیار قوی و غنی استوار است که باید معرفی و شناسانده شود. از دیگر آداب و رسوم وداع با سال کهنه می توان به آراستن و آذین خانه و گستردن سفره هفت سین اشاره کرد که آنهم از تغییرات در امان نمانده است، حضور ماهی قرمز در سفره هفت سین که نه ماهی، نه قرمز و نه تُنگش، اثری از “سین” در هیچ کجای آن دیده نمی شود چگونه و از کجا به خوان نوروز وارد شده است که این هم به جای جام یا قدح آب روی سفره بوده که به منظور نماد پاکی و روشنایی، همراه با افراط جایگزین شده است اما همین افراط، موجب محدود کردن و نهایتا تلف شدن یکی از مخلوقات زیبای آفریدگار و آزاردگی خاطر به ویژه خردسالان می شود از طرفی همین ابتکار بی اساس، یکی از اصول آداب و رسوم نوروز را با پرسش و چالش مواجه می کند.

از دیگر آموزه های این آیین رنگارنگ، احسان و بذل و بخشش در قالب مراسم “شال اندازی” و یا “قاشق زنی” است که به ما می آموزد، سخاوتمندی و بخشش به نیازمندان و مددجویان نیازی به احراز هویت ندارد و همین درس، ما را از بلایا و عوارض ریاکاری یا تظاهر به نیکوکاری مصون می دارد.

**نوروز یک کارگاه آموزشی عملی سالانه است

کسی که از بدو تولد در چنین فضایی رشد می کند و هرساله برای ورود به سال نو باید مراحل یاد شده را طی کند قطعا افکار کهنه، کدورت ها، زشتی ها و ناپاکی ها را همراه با وسایل کهنه و فرسوده از خود دور کرده است و با شرکت در مراسم درختکاری، انجمن خانوادگی چل سرو، کمک به همنوعان نیازمند، رفتن به مزارستان و … اگر سنت ها را درست به جا آورده باشد همه شعارها و اندرزهای بزرگان را عملیاتی نموده و سال جدید را هم با تمرین ها و آموخته های بیشتر آغاز می کند، که پس از نیایش مخصوص تحویل سال، ابتدا مراتب احترام و دست بوسی بزرگترهای خانواده، سپس اولین قدم دیدار و تشریک مساعی با خانواده هایی که از دست رفته ای دارند (نوعید)، و بعد از آن دید و بازدید همسایگان و فامیل.

اما نکته ای که دید و بازدید عید را از سایر دیدار ها و مهمانی های معمول سالانه متمایز می کند، یکی اینکه دیدارها عاری از هرگونه کینه و کدورت و در یک فضای صمیمانه و متفاوت صورت می گیرد و دیگر آنکه عیدی و هدیه ای رد و بدل می شود حتی کسانی که تمکن مالی کافی ندارند با تخم مرغ رنگ شده، تنقلات و یا دست کم یک مشت گندم بو داده، دیدار کننده را خوشحال می کنند که نگاه این بخش بیشتر کوچکترها و خردسالان را مورد توجه قرار می دهند، شاید می خواهند لذت احسان، گشاده دستی و سخاوت را به آنها بیاموزند.

در لابه لای دید و بازدید ها، سفرهای دور و نزدیک به خصوص، تنفس در هوای تازه بهاری هم گنجانده می شود که در چشم به هم زدنی به “سیزده بدر مبارک” وارد می شویم، اگرچه به واسطه “عدد ۱۳ ” آن را نحس و نامبارک می دانند و با شناسنامه المنثی با نام “روز طبیعت” در تقویم ثبت شده است، اما یکی از بیادماندی ترین ایام سال سیزده بدر است که سالمندان و حتی آنها که مشکل جسمی دارند و سراسر فصل سرد و تاریک زمستان را در دخمه های نمور ( اشاره به اقامتگاه های گذشته است) بدون نور و روشنایی کافی به دامن طبیعت زنده و شاداب کشانده و از نعمت ها و زیبایی های خدادادی برخوردار شده و به وجد می آورد.

** پاپانوئل یا بابانوئل ؟! شاید هم مرغ همسایه غاز باشد!

اگر گفته می شود نوروز تنها یک آیین سنتی نیست بلکه یک فرهنگ زنده و پویا است، نه تنها بزرگنمایی نیست بلکه به جرأت می توان ادعا کر ، هنوز از بسیاری از زیبایی های نوروز رمزگشایی نشده و شاید هیچگاه کسی نتواند به این مهم دست پیدا کند به خصوص با ورود و هجوم مراسم و مناسبات ناخوانده بیگانه، هر روز از سنت های اصیل و نایاب خود دور می شویم، البته منظور حقیر شمردن باورهای دیگران و غیرخود نیست و اصولا همانطوری که انتظار می رود نوروز جهانی را جهانی تر کنیم، بایستی باورهای جهانیان را هم محترم بشماریم همان طوری که طی سال های اخیر دولتمردان، گروه ها و مردم ما بسیار محترمانه و سخاوتمندانه، اعیاد بزرگ را به ملل دنیا تبریک و شادباش می گویند اما آنچه بسیار خطرناک است، مرغ همسایه را غاز دیدن است.

عید کریسمس شناخته شده ترین و بی گمان پر طرفدارترین سنت جهانی معرفی و چنین هم هست، اما وقتی تمام مراسم برجسته و شاخص آن را با نوروز ایرانی مقایسه می کنیم شاید همه محاسبات و ذهنیات قبلی را دگرگون می کند و آنچه از جشن کریسمس و پاپانوئل معروفش در منابع مختلف قابل دسترس است، گذراندن چند روز تعطیلات_ کشتن و گرفتن جان بوقلمون “بخت برگشته ترجیحا سفیدرنگ” تزیین یک درختچه یا درخت کاج چندساله که از ادامه حیات بازمی ماند و جوانمرگ می شود و تنها پیام اخلاقی، ادبی، انسانی و اجتماعی آن خوشحال کردن کودکان و خردسالان است که آن هم صدها بلکه هزاران کودک می بایست در خواب و بیداری در انتظار پاپانوئل بمانند بلکه بخت به آنها رو کند و بچه های خوب! و مثبت هدیه ای دریافت کنند، ضمن اینکه هر کسی هم نمی تواند پاپانوئل باشد، اولا باید مرد باشد و ثانیا قدش کمی کوتاه و تپل و موهایش هم بور باشد، در حالی که در آیین نوروز “همه باید پاپانوئل باشند” و همه باید همدیگر را خوشحال کنند، حتی گاه نوجوانی که عیدی گرفته با همان عیدی، کوچکتری را خوشحال می کند، حال پاپانوئل چقدر خوش شانس بوده که خیلی زود با ما پسرخاله شده و اسمش را هم ترجمه فارسی کرده و در فرهنگ لغت جا داده ایم را باید از میراثداران فرهنگ و ادب و آداب مملکت پرسید!

و حرف آخرم با اهالی فرهنگ و هنر ایرانی! است که گاه در رسانه ها داد “وافرهنگا وا هویتا” سر می دهند، مادامی که فیلم ۳۰۰ به نمایش جهانی در می آید کجا هستند، کهن ترین سند فرهنگی دنیا که تا ابد تازه است و حرفها برای گفتن دارد را برای جهانیان رونمایی کنند؟

تهیه و تنظیم: فاطمه الماسی