ج 10 فروردین 1403 ساعت 09:13

شکاف نسلها…/صابر خدری

شکاف نسلها…/صابر خدری

  پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:بشنو از نی چون شکایت میکند//از جدایی ها حکایت می کند.نی را برمی دارم تا سازی را بنوازم اما با صد ترس و ادب،که مبادا سوز این ساز موجب تألم خاطر خوانندگان عزیز قرارگیرد شکاف نسل ها چیست؟و مفهوم عملی آن در جامعه امروز چه می تواند باشد؟شکاف نسل چه […]

 

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:بشنو از نی چون شکایت میکند//از جدایی ها حکایت می کند.نی را برمی دارم تا سازی را بنوازم اما با صد ترس و ادب،که مبادا سوز این ساز موجب تألم خاطر خوانندگان عزیز قرارگیرد شکاف نسل ها چیست؟و مفهوم عملی آن در جامعه امروز چه می تواند باشد؟شکاف نسل چه تاثیری در زندگی می تواند داشته باشد؟امروز وقتی از خانواده یاد می کنیم دیگر از نهادی نمی گوییم که چون گذشته مأوای امنی برای ساکنان آن بود تا کودکان حاصل از آن، آینده ای رابسازند که اجتماع از آن منتفع گردد.پدر ومادرهایی که در این نهاد عهد دار پرورش فرزندان،حلال مشکلات،بقای نسل،وفاداربه عهد، ضامن جمع و….بودند و اینگونه جامعه با اطمینان به بقای خود ادامه می داد.

امروزجامعه با چشمی نگران به آینده خود نگاه می­کند،این نگرانی بی دلیل نیست،خانواده ترس از تشکیل شدن دارد. فشار ساختاری مانع ازاین است که دیگر تشویق یا تنبیهی از طرف جامعه این ترس را برداشته و دوباره امید را به خانواده اعطا کند.خانواده از ادامه نسلی که عاقبت آن نا معلوم وبی ثبات است،طفره رفته و عناصری را جایگزین آن می کند،که نه تنها بقای جامعه را به خطر می اندازد،بلکه آینده ای پر ابهام را به ساکنان آن هشدار می دهد.اما سوأل اینجاست که شکاف نسلی چیست؟جوانها با تجربیاتی که به دست می آورند نگرش خاصی به دوره خودشان پیدا می کنند. این نگرش،رفتار،عقاید و ارزش های هر شخصی را شکل می دهد.در واقع،بین رفتارها و عقاید و عواطف و نگرشای آدمهای هر نسل،یا بهتر بگوییم پدر و مادرها و فرزندها، یک تفاوتی وجود دارد.این تفاوت همان مسئله شکاف نسل هاست که حتماً تا حالا خیلی به گوشتان خورده است،

شکاف نسل‌ها بر قطع پیوندها و روابط بین‌ نسلی اشاره دارد و نخستین بار در دهه ۶۰ میلادی توسط صاحب‌نظران اجتماعی در کشورهای غربی مطرح شد که به بررسی و ساختارشناسی اختلافات فرهنگی میان والدین و فرزندان می‌پرداخت.این پدیده از آن تاریخ تا امروز از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و تعاریف متفاوتی نیز برای آن ارائه شده است.شکاف نسلی وجود وجوه نازل تر اختلاف میان نسل هاست.شکاف نسلی به عنوان اختلافی در نگرش یا رفتار جوانان و افراد سالمند تر تعریف شده است که موجب عدم فهم متقابل آنان از یکدیگر می شود. همان طور که امروزه شاهد وضعیت فرهنگی هستیم که گاهی آن را با تعبیر “کودک سالاری” مطرح می کنیم در این زمان نه تنها بچه ها از پدر بزرگ ها چیزی نمی آموزند بلکه پدر بزرگ ها بایستی از نوه ها فرهنگ را بیاموزند.

شکاف نسلی و تاثیر آن بر ازدواج

شکاف نسلی همان طور که قبلا ذکر آن رفت به اختلاف فکری بین پیر و جوان یا بین والدین و فرزندان اشاره دارد.اما به راستی این اختلاف فکری از کجا نشأت می گیرد. به اعتقاد بنده در یک کلام جوابش واضح است.عدم رفاقت والدین با فرزندان.البته چند ها دلیل می توان ذکر کرد اما مهمترین آنها به نظر شخص بنده همین بحث عدم صمیمیت و رفاقت است.وقتی جوانی در سن چهل سالگی اقدام به ازدواج می کند آیا واقعا ازدواج کرده یا دهن مردم را روی این قضیه بسته یا به تعبیری رفع تکلیف کرده است همین جوان تا بچه دار شدن حدود چهل و دو سال فاصله فکری با فرزندش دارد. به نظر شما آیا احساس وعواطفی وجود دارد تا نثار فرزند نوبرش کند؟

این پدر صبح تا غروب دنبال امرار معاش یا به تعبیر بنده امرار مقاش است آیا وقتی براش می ماند که با فرزند خود انس بگیرد و نیاز وی رادرک کند؟پس به طور قطع ضربه ای که در تاخیر در ازدواج خورده در وجود همین فرزند در آینده منعکس می شود.هر انسانی از دوران نامزدی تا آخر عمر چهار مسیر عشق در چهار شهرایران را می پیماید۱-دلیجان(دوران نامزدی)دورانی که پسر و دختر برای همدیگر دل و قلوه می فرستند۲-زنجان(دوران بعد از ازدواج)۳-سیر جان(دوران چهل سالگی به بالا)۴-براز جان(دوران کله پاچه فر ستادن به ارواح همدیگر)جوانی که در بیست وپنج سالگی،اوج سن کار وفعالیت به قول بزرگترها هنوز بچه است و نمی تواند تشکیل زندگی بدهد چطور در سن چهل سالگی که شور وشعف جوانی،توانایی کار از وجودش رفته قادر به تشکیل زندگیست؟

تجربه شخصی بنده البته از لحاظ تصمیم گیری و زود سر و سامان گرفتن در امر ازدواج نه شکل صحیح یا غلط آن در جامعه بیانگر این واقعیت است کسانی که تا بیست و پنج سالگی ازدواج کنند موفقتر،بیست و پنج تا سی سال وسواس تر،سی به بالا به حدی تحت تاثیر فشار و طعنه دوستان،فامیل،پدر و مادر،آشنایان قرار می گیرند که حاضرند به هر قیمتی که شده فقط اسمش ازدواج باشه اقدام کنند. زیرا قدرت انتخاب از وی سلب شده و دیگران بجای وی تصمیم می گیرند.

پس همه اینها ریشه در عدم رفاقت بین والدین و فرزندان دارد.جوانی که به سن ازدواج رسیده از ترس خانواده اش حرفهای خود را از طریق گوشی موبایل به طرف مخاطبش انتقال می دهد و کار به جای باریکتر می کشد ونه تنها باعث پیوند دو خانواده و دو نسل نشده بلکه باعث قطع ارتباط،آیا غیر از اینست که با آبروی دو خانواده بازی کرده است.ما نمی دانیم اساس فکری یک دختر و پسر اگر تازه برای ازدواج تصمیم بگیرند برچه معیاری در جامعه استوار است؟نفع فردی یاجمعی؟منظورشان برای ادامه زندگی باهم چیست؟چگونه می خواهند مشکلات را از سر راه خود بردارند؟جامعه تا چه حد می تواند به آنها کمک کند و از آنها برای بقای خود انتظار داشته باشد؟اینها همه سوالاتی است که ذهن افکار عمومی را به خود مشغول ساخته است.

جامعه ای که پدر سالاری جای خود را به دخترسالاری و پسرسالاری داده و دختر و پسر تصمیم گیرنده در انتخاب شریک زندگی هستند و به سمت پنهان کاری میل دارند همچنین مشکلاتی بعید به نظر نمی رسد البته لازم به ذکر می باشد که بالارفتن تحصیلات اهمیت رضایت والدین را کاهش می دهد.دختری که لیسانس می گیرد سطح توقعش بالا رفته و راضی با وصلت با هرکسی نیست غافل از اینکه باعث افزایش تاخیر در ازدواجش می شود و هیچ پسری از ترس افاده اش جرات خواستگاری با وی را ندارد و همین دختر ممکنه تا ابد مجرد بماند. همه اینها والدین آگهی را می طلبد که با فرزند خودمثل یک رفیق در جهت نیاز و خواسته های آنها عمل کنند تا دچار،ازدواج اجباری،آشنایی و ازدواج توخیابانی،طلاق و همچون معضلاتی نشوند.چون خط فهم از خط فقر مهمتر است­.به امید کاهش سن ازدواج ورسیدن هر جوان به کعبه آمالش.