پ 09 فروردین 1403 ساعت 21:32

اندر احوالات مردم شهر من /محمد آشناعباس منش

اندر احوالات مردم شهر من /محمد آشناعباس منش

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : من پاوه را خیلی دوست دارم و عاشق آن هستم و روزگارم را در آن سپری نموده ام و با تمام توانم برای آبادانی و رشد آن از خود مایه می گذارم و همه جوره و در همه حال از پاوه و مردمانش در برابر طعنه های درست و نادرست  […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : من پاوه را خیلی دوست دارم و عاشق آن هستم و روزگارم را در آن سپری نموده ام و با تمام توانم برای آبادانی و رشد آن از خود مایه می گذارم و همه جوره و در همه حال از پاوه و مردمانش در برابر طعنه های درست و نادرست  دیگران از آن دفاع نموده ام اما دوست دارم امروز واقعیت های تلخی را بیان کنم که به قول معروف نوشداروی تلخی است که مرا در همه حال و احوال آزار می دهد.

دوست ندارم اطرافیان و دوستان و دشمنان شهر و دیارم از اطراف و اکناف که با مردم پاوه ارتباط داشته و یا ارتباط دارند از  رفتارهای بد و چند سویه  و ناروای مردم پاوه دم بزنند و  نسبت به محمد آشنا عباس منشبیان این رفتارهای نادرست  از همدیگر سبقت بگیرند.هرچند معتقدم و ایمان دارم مردم شهرما از نظر فرهنگی از بسیاری از شهرهای ایران بالاتر و رفتارهای درست زیادی هم در فرهنگ خود جای داده است .

پس من امروز “خودزنی “می کنم  تا شاید فردا روزی این مشکلات رفتاری و فرهنگی  مردم شهرم اصلاح گردد.

“دو رویی” و یا بهتر بگویم “چند رویی” از رفتارهای غلط مردم شهر پاوه است به طوری که ظریفی می گفت: مردم شهر پاوه در طول روز  ” پاسدار ” ند و همین که شب می آید ” دمکرات ” می شوند. این نشان از وجود رفتار زشت و ناپسندی به نام” دورویی “است که بسیاری از رفتارهای زشت دیگر از آن نشات می گیرد از جمله خیانت ، دروغ، غیبت،تهمت و … .

رفتار زشت دو رویی چنان فرهنگ ما را در نوردیده که حتی ارتباط خویشاوندی و خانوادگی را نشانه رفته است و برادر به برادر به راحتی خوردن آب خیانت می کند . این رفتار زشت باعث شده که پشت سر همدیگر هر چه دوست داریم می گوییم  و ابایی هم از عواقب رفتارمان نداریم و به راحتی در فضایی دیگر و مجلسی دیگر حرف دیگری می زنیم.

فرهنگ ما دیگر فرهنگ دورویی و خیانت و غیبت و تهمت و افترا زدن شده است. فرهنگ ما پشت سر همدیگر حرف زدن شده است. به راحتی پشت سر زن فامیل و دوست و همکار و همسایه مان افترا می بندیم غافل از این که قرآن و دین مبین اسلام ما را از این رفتار زشت بری داشته است و بارها اشاره نموده که افترا بستن کار ناصواب و زشت و خدا پسندی نیست. این رفتارهای ضد قرآنی و ضد اسلامی و ضد انسانی تا کی باید در فرهنگ ما ریشه بدواند و خانه کند. چرا از خود نمی پرسیم که اگر به نزدیکان ما تهمت و افترا بزنند ، چه حالی پیدا می کنیم و چگونه دنیا روی سرمان آوار می شود؟

” فضولی و دخالت کردن در کار دیگران ”  نیز یکی دیگر از رفتارهای غلطی است که در زندگی اجتماعی ما ریشه دوانده است. همیشه و در همه حال در کار و احوال و افکار دیگران دخالت می کنیم و  به خود اجازه می دهیم هر نوع پیش داوری و دخالتی بکینم. غافل از اینکه دل اطرافیان و دوستان و همکارانمان را می شکنیم و دل شکستن رفتار ناپسندیده ایست . در دین اسلام و در قرآن شریف هم بارها تاکید بر این شده که دل همکیشان و همسالان و همسایگانمان را با رفتارهای زشتمان به درد نیاوریم. زندگی ما از قرآن و فرامین اسلام و ادیان بزرگ الهی و اخلاق انسانی  بسیار فاصله گرفته است و دارد به رفتاری غیر انسانی نزدیک می شود که آرام آرام مثل موریانه جامعه ما را از درون می خورد و دور نیست اگر جامعه ما از هم بپاشد و گرفتار آسیب های جدی اجتماعی گردد. از خود پرسیده ایم چرا جوانان پاوه ای دوست دارند هر چه زودتر شهر و دیارشان را وابگذارند و به شهرهای دور و نزدیک کوچ کنند و رحل غربت بگزینند؟ همین امروز که این یادداشت را می نویسم بسیاری از همسالان و دوستان خود را می شناسم که سالهاست پاوه را ترک کرده اند به خاطر همین جو ناسالمی که در شهر پاوه وجود دارد. جوان آرامش و آسایش ندارد و در به گزینی رفتارهای خود مختار نیست و از خانه و کوچه و مدرسه و خیابان به او امر و نهی می شود و مردم شهر از کوچک و بزرگ دوست دارند در زندگی او دخالت کند و به خود این حق را می دهد که از کوچک ترین راز زندگی جوان آگاه شود و در دیداری نیمروزی در حد چند پرسش تمام زندگی جوان را زیر و رو میکند و بعد که او را تخلیه اطلاعاتی نموده ، رها می کند . پس جوان چگونه فرار نکند از این جو ناسالم و ناصواب و نادرست این دیار ؟ پس به او حق بدهید که با تمام علاقه ای که به شهر و دیار و خانواده اش دارد ، همه را ترک کند و غربت را ترجیح دهد.

در شهر پاوه هیچ نوع فعالیتی نمی توانی انجام دهی و هر نوع فعالیتی با رفتارهای سرد و بی اعتنایی کوچک و بزرگ و فامیل و همسایه و اشنا و غریبه منجر می شود.هزار جور حرف در می آوریم که فلانی کجا و این کار کجا و فلانی این همه را از کجا آورده و و چگونه ما از آن بی خبر بوده ایم؟ روشنفکران و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و نخبگان را هر روز در گفتارهای ناصوابمان در کوچه و خیابان و اداره و قهوه خانه تخطئه می کنیم و هزاران برچسپ نادرست به آنها می زنیم و آنها را تا سطح حماقت خودمان پایین می کشیم و هر چیزی که لایق خودمان است را به آنها روانه می کنیم. چرا در این رفتارهای غلطمان تفکر نمی کنیم. مگرنه اینکه قرآن بزرگ می فرماید: افلا تتفکرون؟ پس بیایید تفکر کنید تا تفکر اندیشه تان را بسازد و اندیشه رفتارتان را تعریف کند و در ادامه سلامت رفتار است که جامعه مان را دگرگون می کند . ما ادعا می کنیم مسلمانیم اما رفتارهایمان سراسر غیر اسلامی و غیر انسانی است. مگر قرآن نمی فرماید :  خدا تغییر نمی دهد حال و احوال جامعه ای را مگر اینکه خود بخواهند. پس چرا نمی خواهیم تغییر کنیم و تغییر دهیم افکارمان را تا با فرهنگ صحیح زندگی سعادتمندی داشته باشیم.  تاکنون از خود پرسیده اید چرا هیچ حزب و انجمن و نشریه و تشکلی مردمی در پاوه شکل نمی گیرد و یا دوام نمی آورد؟ به نظرتان چرا؟ چون نمی خواهیم تغییر کنیم. چون عقلمان را به یک نفر یا کسی سپرده ایم. چون به قول قرآن از عقلمان استفاده نمی کنیم. چون مادی گرا شده ایم. چون به دنبال منافع شخصی هستیم و منافع دیگران و جامعه را به خاطر منفعت خود زیرپا له می کنیم. چون باور نداریم که ما می توانیم. چون به نیروهای بومی باور نداریم. چون به جوانان و فرزندان خود باور نداریم. چون به خود باور نداریم. چون اعتقاداتمان سست شده است. چون دوست نداریم دیگران رشد بکنند ، آنها را به قعر چاه می کشیم.چون خود رشد نکرده ایم ،دوست نداریم دیگران هم رشد بکنند. چون چشم دید رشد فامیل و همکار و دوست و همسایمان را نداریم. چون حسودیم و بخیل و خداوند حاسدان و بخیلان را دوست ندارد و در قرآنش بارها به آن اشاره نموده است.  تکبرو غرورمان اجازه نمی دهد پیشرفت دیگران را ببینیم. تکبرمان اجازه نمی دهد رشد دوست و همکار و همسایه و فامیلمان را به او تبریک بگوییم . فعالیت ها و کارهای خوب را در نطفه خفه میکنیم با هزاران برچسپی که به افراد زحمتکش می زنیم. هیچ وقت شهرمان رشد نمی کند چون نمی خواهیم .چون نمی توانیم ببینیم رشد شهرمان به دست همشهریانمان را. چون دوست داریم همیشه غریبه ای آقابالاسرمان باشد. نمی توانیم ببینیم رئیسمان بومی است و از خودمان است و همشهری و هم زبان و هم کیش و آیینمان است. جو ناسالم رقابتی ایجاد می کنیم . هرکس بیشتر پشت سر دیگران حرف زد ، او را بیشتر دوست داریم. ارزشهایمان ضد ارزش شده اند . جیب بری و حقوق دیگران را زیرپاگذاشتن و حریم رعایت نکردن  را زرنگی می دانیم ، غافل از اینکه هیچ کدام از این رفتارها اسلامی و اخلاقی و انسانی نیست و در فرهنگ گذشته ما وجود نداشته است.

باید فرهنگمان را جراحی کنیم . درد بزرگی فرهنگ ما را فراگرفته است. فرهنگ ما دارد از درد به خود می پیچد و جامعه را مریض کرده است. به قول ظریفی: هر سال لباسهای کهنه مان را عوض می کنیم ،غافل از اینکه فکرهای کهنه مان را باید عوض کنیم. فکر هم نیاز به عوض کردن و نوشدن و تازگی دارد وگرنه می گندد و بوی تعفن گندیدن فکر و فرهنگ  از بوی بدترین تعفن ها بدتر است و خطرناک تر. ولی ما بی خیال از کنار آن رد می شویم. ما باید از ” خور و خواب و خشم و شهوت ” به در آییم و فکر دیگری بکینم. ما انسانیم و انسان با حیوان تفاوت هایی دارد و این تفاوت ها در ناطق بودن و فهیم بودن است. باید فهمید و فهماند تا جامعه ای سالم داشته باشیم. باید کتاب و کتاب خوانی را در خانواده هایمان ترویج دهیم تا آگاه شویم از دردهایمان و دردهایمان را به کمک کارشناسان و روشنفکرانمان درمان کنیم. بی توجهی به فرهنگ عواقب زیانباری دارد که امروز بخشی از آنها را می بینیم. باید تلاش کنیم فرهنگ “دیالوگ” را جایگزین “مونولوگ “کنیم و نگذاریم دیگری برای ما تصمیم بگیرد . چون این حق ماست و زندگی ماست . باید بی تفاوت نباشیم در مقابل هجمه رفتارهای زشت اجتماع و اطرافمان. رسانه ها هم بی تاثیر نیستند اما می توان با داشتن تشکل های مردمی فعال و کارا  خرد جمعی را رشد داد و تفکری همگانی و گیرا و سالم و نوگرا را جایگزین فرهنگ غلط بی تفاوتی کرد.

                                      محمدآشنا عباس منش – 1/2/1393 – کرمانشاه

12 پاسخ برای “اندر احوالات مردم شهر من /محمد آشناعباس منش

  • نکته در تاریخ اردیبهشت 9, 1393 گفت:

    افسوس صد افسوس! اما جالبه همه خودشونو غیر از مردمان این شهر میدونند در بحثهای روزانه گوش کنید به این نکات مردم پاوه -اهالی پاوه -مردم این شهر – ای مردمه- مردمو ایمه- مردم -مثل اینکه همه از کرات دیگه اومدن وکسی اهل وساکن این شهر نیست

  • مدریک ولدبیگی در تاریخ اردیبهشت 4, 1393 گفت:

    با تشکر ازاقای عباس منش
    با جملاتی بسیار زیبا حقیقت تلخی را بیان نمودید حقیقتی تلخ که مربوط به همه ما و شهرمان است.اما کاش نبود…
    این روزها فقط سایه ای از اسلام، دین وقران در بین ما باقی مانده و ان هم در حد کلام و در بسیاری از موارد جنبه نمایشی به خود گرفته است.
    رعایت مسائلی که اقای عباس منش به زیبایی به انها اشاره نمودند نیاز مستقیم به مسلمان بودن ندارند. و فقط انسان بودن و انسانیت ما را ملزم به رعایت این موارد می کند اما افسوس که…

    گفتند:ای شیخ،دلهای ما خفته است،
    که سخن تو در وی اثر نمی کند.
    گفت:کاش خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار شود،
    دلهای شما مرده است

  • همایون محمدنژاد در تاریخ اردیبهشت 4, 1393 گفت:

    سلام؛باخواندن مطلب شوکه شدم؛اما نه به این دلیل که چرا باید باشد؟!!!
    پاوه و شهرهای بسته ایی که اکثراً یکدیگر را می شناسند مردمش چنین صفاتی دارند؛هرچند که منش بزرگی دارند اماچشمانی به اندازه سرسوزن نظاره گر فراخنای پیشرفت دارند؛این طبیعت جامعه بسته و سنتی است که متأسفانه پاوه شهرفرهنگی هه‌ورامان ازآن رنج می برد؛نخبگان و متفکرانش درمجامع علمی و فرهنگی مباهات جامعه خودهستند امید که شاهد فراخ بینی چشمان درآتیه باشیم؛خداوندا!پاکی دیدگان راباپاکی قلبشان پیوند بده.آمین

  • م. محمدی در تاریخ اردیبهشت 4, 1393 گفت:

    از بیان بسیاری مسائل عاجزم اما می دانم یکی از عواملی که باعث می شود فرهنگمان را جراحی کنیم وجود افراد مسئولیت پذیر در میان مردم است.افرادی که با عمل، رفتار و گفتارشان فرهنگمان را اصلاح می کنند و از خود برای دیگران مایه می گذارند.. جراحی فرهنگ، بسته بوجود انسانهای وظیفه شناس و متعهدی است که در زمینه های فرهنگی و اجتماعی حرفی برای گفتن داشته باشند و بتوانند با تعاملی قوی به راحتی بر شهروندان تاثیری مثبت بگذارند و نه از دور، بلکه از درون، فرهنگ شهر را اصلاح کنند. حال جور کسانی که ترک کردن شهر را بر ماندن و ساختن آن ترجیح داده اند را عده ی معدودی می کشند و با سختی های فراوان مشغول جراحی فکری و فرهنگی هستند.

  • رها در تاریخ اردیبهشت 4, 1393 گفت:

    تنها پاچه خواری بده در زندگی آدمها که این جماعت دارند

  • ابراهيم يوسفي در تاریخ اردیبهشت 3, 1393 گفت:

    در همراهي با مطالب كاك آشنا در خصوص مشكلات فرهنگي پاوه ذكر مطلبي را قابل عرض ميدانم :يكي از مسائل بسيار مهم در مقوله فرهنگ سازي و انتقال فرهنگي ،پديده تداخل فرهنگ ها و خرده فرهنگها در اخلاق ،روش و رفتارهاي اجتماعي است .مقايسه قصبه پاوه بر فرض مثال در 200سال پيش با 1500نفر اهالي دركنارهم ،پاك وبي آلايش صميمي وتابع و پيرو مشايخ وعلماء دين و متشرع به فرائض و نوافل و… با شهري 60هزار نفري درفضاي كم حجم جغرافيائي ،تنوع فرهنگ وزبان وفكر وايده متفاوت ،تاثيرات عصر ارتباطات در تلون هاي فكري ،انحرافات ،كژي هها ، بوجود آمدن تفكرات فكري واخلاقي نوظهور قابل مقايسه نيست . وبراستي شرايط سختي از رفتارهاي نابه هنجار وشايد غلط وبدور از دين واخلاق شكل گرفته يادرحال شكل گيري است . و اين از ديدگاهي طبيعي است . مثلا در شهر مدينه النبي در زمان حيات رسول و ارتباط پيك وحي وفرشتگان با زمين و نورانيت الهي برآن شهر مگر نبودند طبقه منافقين كه نه خدا ،نه رسول،ونه شريعت اسلام را قبول نداشتند . سست ايمانان وفراريان از جهاد و مسئوليتهاي ديني مگر نبودندو باز مگر تنوع قومي و اختلافات فرهنگي اعراب باديه همواره براي رسول گرامي مشكل ساز نبود و قس علي هذا … پس با قبول مشكلات واختلافات و زير بار مسئوليتهاي اجتماعي واخلاقي زدن ها ،مسئوليت انسانهاي فرهنگي و مصلح وغمخوار و دلسوز براي اصلاحات اجتماعي بيشتر وبيشتر از گذشته ضرورت مينماياند .

  • ناشناس در تاریخ اردیبهشت 3, 1393 گفت:

    حس انتقام جویی وبخالت در که هردو صفت حیوانند نه انسان خدا کنه در هیچ فرهنگی رخنه نکنند

  • محمد غریب معاذی نژاد در تاریخ اردیبهشت 2, 1393 گفت:

    در جواب رها . من یک آدم ناسیونالیست نیستم و از حرف حق هم هراسی ندارم از متنی که نوشته اید مشخصا مال این دیار نیستید .آیا شما میدانید که پاوه از ده ها( گتو ) یا محله واقوام مختلف تشکیل یافته است .هم اکنون در این شهر بیش از بیست درصد پاوه ای اصیل وجود ندارد . شهر جمعیتش از همه روستا واکناف واطراف تشکیل یافته است .آنطوری که شما می گویید حتما همه اطرافیان پاوه شبها روی جا نماز مشغول طاعت وبندگی هستند ومردم اصیل شهر مشغول غیبت وجرم وجنایت وریا کاری می باشند .مطلب را اشتباه متوجه شده ای در هر ناحیه جغرافیایی که بگیری آدم خوب وبد وجود دارد

    واما در مورد مطالب کاک آشنا .دغدغه های ایشان را درک می کنم وهمچنانکه مخلصانه وصادقانه وبدون ریا مطلب را نوشته اند جای سپاس وقدر دانی دارند ولی با ید گفت مشکل شهرهای کوچک همین است در شهرهای بزرگ به دلیل گستردگی شهر وجمعیت زیاد . همه مردم در لاک خود هستند وهمدیگر را خوب نمی شناسند کسی به کسی کاری ندارد
    باید بگویم دراین شهر همه مقصر هستیم .فرقی نمی کند تحصیل کرده یا بیسواد ،هر کدام مشکل خاص خود را دارند تحصیل کرده ها که رفاه وامکانات وپول وپارک وبستنی های رنگاگ وغیره را به ماندن در این دیار ترجیح داده اند و انتظار دارند همه شرایط به نفع آنها باشد اگر سمیناری برگزار می گردد همه صف جلو را می خواهند از خود گذشتگی کمتر شده است ،همه منتظرند مقاله انها برنده شود، اسم آنها برده شود، برای آنها کف بزنند ،سر آنها در میان دیگر سرها بلند باشد ودهها مورد دیگر در واقع اگر شهرمان را دوست داریم باید برایش جانفانی کنیم باید خود را فدای شهر کنیم هیچوقت شرایط ایده ال برای تمام مسائل فراهم نمی شود یعنی همه افرادی که جهت برنامه ای جمع می شوند همه از یک عقیده وطیف وباور نیستند بیاییم به اختلافات دامن نزنیم ومشترکاتمان را تقویت نماییم .نفسانیت خود را کنترل کنیم وشرایط دور وزمانه شهر را در نظر داشته باشیم .من خاطرم هست در کنگره هورامان شناسی آقای یوسف رسول آبادی که روحش شاد باد .در تمام آن ایام ایستاده برنامه را نظاره گر بود وهدفش اعتلای فرهنگ وهنر وادب این دیار بود .

    • رها در تاریخ اردیبهشت 4, 1393 گفت:

      سلان اقای معاذی نژاد من خودم یکی از اون ده گتو هستم که گفتین گتو میراوا.من نگفتم که فقط پاوه ای های اصیل این فرهنگو دارن بلکه منظورم همه پاوه بود حتی غیر پاوه ای ها.راس میگین همه جا خوب و بد هست ولی متأسفانه بدها شهر مارو به گند کشیدن.و خوبان زیر رادیکال اونها قرار داده شدن.ما مردم پاوه خیلی ترسو هستیم همه منتظر اون یکی هستیم که تغییری ایجاد کنیم.جرأت ریسک نداریم.

  • بهروز کریمیان در تاریخ اردیبهشت 2, 1393 گفت:

    با سلام من نیز ساکن کرمانشاه هستم با وجود تمامی علاقه ام به شهرم اما خانواده ام از برگشتنم به دلیل مطلب مارالذکر مخالفت میکنند. دلایل معیشتی و بیکاری باعث شده همه سر در گریبان یکدیگر کنند.چیزی که واقعاً بیداد میکند و به قول معروف آدامس دهن مجالس خانوادگی شده ” غیبت کردن” میباشد.ما که هر از چندگاهی به دیار خود برمیگردیم بوی خودشیفتگی دنیوی بیشتر شهر را فرا گرفته است.

  • همشهری در تاریخ اردیبهشت 2, 1393 گفت:

    با سلام
    فقط باید گفت حس بخالت سد سال مردم این شهر را عقب انداخته …

  • رها در تاریخ اردیبهشت 2, 1393 گفت:

    ده سو وش بو کاک آشنا.واقعأ قصکه و درستنه.هر وقت مردمو پاوه خودو پاویکان دس شان جه پاچه خواری کیشا البو دس جه ای کارانه مکیشان.ام وم یو چا جوانه پاونان که گرکمن بازوش جیا فقط به خاطرو مردمی و فرهنگو پاوه

پاسخ دادن به همشهری لغو پاسخ