پ 09 فروردین 1403 ساعت 22:10

آدم برفى…./آلا نادری

آدم برفى…./آلا نادری

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : برف آرام آرام بر گونه خیس شهر میبارید و مردم شهر خوشحال از بارش باران شال و کلاه میکردند و با برف و آدم برفی خاطره ها میساختند و کار و زندگی را تعطیل کرده و شب ها در برف قدم میزنند و در آرامش به سر میبردند و […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : برف آرام آرام بر گونه خیس شهر میبارید و مردم شهر خوشحال از بارش باران شال و کلاه میکردند و با برف و آدم برفی خاطره ها میساختند و کار و زندگی را تعطیل کرده و شب ها در برف قدم میزنند و در آرامش به سر میبردند و همه ته دلشان شادمان بودند و شادی میکردند اما بیرون از شهر در کوهستان های اطراف عده ای از مردم برف برایشان تشدید سختی های کارشان بود کاری که تعطیلی آن خاموش شدن چراغ زندگیشان را به همراه داشت!

پدر جانش را در کف دستش گرفته و در سوز و سرمای زمستان قدم به سوی کوه میگذارد بالا می رود خنده بر لبش پدیدار میشود و از سنگینی کوله روی پشتش می کاهد هرچه به مقصد نزدیک تَر می شود شادی فرزندش را پررنگ تَر می بیند،ولی ناگهان دست طبیعت امانش نمیدهد بهمن بر سرش ویران میشود و جرعه جرعه امید و آرزوهایش را از تنش بیرون میکشد گرمای نفس های روبه پایانش بر سردی برف نغمه سکوت میخواند،

دخترکش در انتظار پدر شعله های بخاری هیزمی شان را کم و زیاد میکند،دلش تنگ است چند شب است پدر خانه نیامده قلبش در طلب پدر جسمش را به خواب می برد و نرم نرمک پدر و دخترش به خواب میروند پدر چشم بر هم میگذارد و دخترک در رویاهایش پدرش را فرشته ای بر کوه ایستاده میبیند فرشته ای که دستش در دستان دخترکش بود و تمام عمر پدرانگیش در حسرت ساختن زندگی بهتر برای فرزندش گذشت مدتی میگذرد.

دخترک آهسته بیدار میشود چشمانش را می مالد و موهای حناییش را که هربار پدر نوازش میکرد کنار می زند،اما دیگر پدری نمانده بود،قهرمان قصه دختر کوچک در زیر برفی که قبلا با آن آدم برفی ساخته بود به خواب میرود خوابی نه به درازای گریه های دختر کوچک بلکه به درازاى راه هاى سربالایی که پدر برای لقمه ای نان حلال پیموده بود،دخترک در انتظار پدر به حیاط میرود دست بر روی شانه آدم برفی میگذارد و در گوشش لالایى میخواند همان لالایی که میخواست برای عروسکى که پدر قولش را داده بود بخواند،

آدم برفی در این سرما و این سوز آب نمی شود لیکن برف آرزوهاى پدر برای دخترکش را غرق میکند و لحظه های بودن دخترک با پدرش را مدفون می کند جسد سرد و بی روح پدر از زیر برف بیرون می آید و خبر پر کشیدن پدر مدتی بعد به دخترکش می رسد دخترک مات و مبهوت به شعله ها، آتش خیره میماند وقتی متوجه میشود که کاری از دستش بر نمیاد با چشمان گریان به سوی حیاط قدم بر میدارد آدم برفی را خراب میکند و فریاد بی صدای نبود پدر را بر سر آدم برفی خالی میکند و پدرش را از او میخواهد گویی دگر کسی مقصر نیست!

دخترک نمیدانست که آفتــاب آرام آدم برفی را آب میکند ولی برفی که آفتاب زندگی او را در وجودش خاموش کرد طلعت درخشان پدر را باز پس نمیدهد و دخترک زانو بر زمین با همین تفکر کودکانه اش با پدر قهرمانش وداع کرد!

نویسنده:آلا نادرى

44 پاسخ برای “آدم برفى…./آلا نادری

  • کلاس هفتم در تاریخ بهمن 23, 1395 گفت:

    افرین دستت درد نکنه خیلی عالی بود

  • ژینا عبدی در تاریخ بهمن 22, 1395 گفت:

    آفرین آلا جان مثل همیشه عالی بود

  • a.f در تاریخ بهمن 22, 1395 گفت:

    افرین الاجان بسیار عاااالی بود.

  • 123456789 در تاریخ بهمن 21, 1395 گفت:

    خو ب وعالییییییییییییییییییییییییست بازهم مطلب این طوری بنویس

  • باینگان در تاریخ بهمن 19, 1395 گفت:

    آفرین بر شما آلا جان خیلی عالی بود

  • Narin در تاریخ بهمن 16, 1395 گفت:

    زیباست آلا جانم?

  • ژینا ایوبی تبار در تاریخ بهمن 16, 1395 گفت:

    سریع القلمی

  • حسینی در تاریخ بهمن 15, 1395 گفت:

    موفق باشی آلای عزیز.دخترگلم.

  • .. در تاریخ بهمن 15, 1395 گفت:

    عالی

  • آیدا شکرالهی در تاریخ بهمن 15, 1395 گفت:

    ممنون آلا جان عالی بود

    • سونیا در تاریخ بهمن 23, 1395 گفت:

      ممنونم خیلی خوب بود بازهم بنویس

  • د در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    سلام الا جون افرین بهت تبریک میگم شورای مدرسه

  • هفتم در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    دستت درد نکنه اما موضوع و متنش یکم تکراری بود

  • فردیامحمدی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    دخترگلم آلا متنت فوق العاده بود

  • roya_m در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آفرین الا گیان…دسو وش بو???

  • دلنیا رستمی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آفرین آلا عزیزم به این قدرت قلمت

  • H... در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آلا جان آفرین عزیزم مثل همیشه عالی بود.

  • شیلان محمودی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    افرین الا گیان عاااااااالی بود مثل همیشه

  • دلنیا رستمی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آفرین به این قدرت قلمت رفیق جان

  • ناشناس در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    الای عزیزم مثل همیشه واقعا عالی بود???

  • ناشناس در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آلا گیان دسو وش بو

  • اژین در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    موفق باشی آلای عزیزم❤

  • سروه در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آفرررررین آلاگیییان فرررره پرمعناو قشنگووو مثل همیشه

  • haya در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    مثل همیشه عالی بود افرین آلا جان

  • مسعود شهلایی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    الا گیان ته مه ن دریژ بی، زور زور جوان و روح راکیش بوو، به ر ده وام چاوه روانی نووسینه جوانه کانتم، بژیت الا گیان

  • روژین در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آلای عزیزم مثل همیشه عالی بود

  • روژین در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آلای عزیزم مثل همیشه عالی بود

  • رضایی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    افرین الای عزیزم تلاشت مستدام

  • محمدی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    ده س خوش زورجوان بو

    • روژین در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

      آلای عزیزم مثل همیشه عالی بود

  • ناشناس در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    متن بسیار زیبا و احساسی بود آفرین بر تو دوست خوبم.

  • محمدنادری در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    عالی و بی نقص مثل همیشه?????آفرین

  • محمدنادری در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آفرین آلا عزیز .وکی همیشه عالی و بی نقص ?????

  • شعیب طاهایی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    بسیار زیبا وصف کردی… سپاس.

  • mozhdeh. mirzaii در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    فداتشم عزیزمن

  • سردشت غم دار در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    دست مریضا خانم نادری برای مطالبی که نوشتی

  • رستمی در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    زۆر باشه سه رکه وتو بن

  • Mahsa M در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    عالییی آلا گیان ❤️?

  • عزیززاده در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آ لاجان …بازهم چه زیبا اندیشیدی ونگاشتی….درود بر آ ن قلب پاک وافکار زیبایت…..

  • غریب اشنا در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    بسیار بسیار زیبا
    شاید از معدود افرادی باشم که همواره سایت سلام پاوه را دنبال میکنم به امید نوشتن مطلبی از آلا نادری. قلم زیبا و پر نغزتان روح بخش دلهای کسانی ست که با احساسی خالصانه با مطالبتان به وجد می آیند. شکی نیست که دیری نخواهد پایید که صدای دهل نگاشته هایتان آسمان سرزمین مان را فراگیر خواهد کرد و یقین دارم بزودی همگان به پاس نگارش احساسی و دلربایتان کلاه از سر بر خواهند داشت.بازهم ممنون بابت نوشته های زیبایتان.
    چشم به راه مطالب بعدیتان هستیم

  • باینگان در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    آفرین بر شما آلا نادری مطالب خیلی خوبی بود .

  • نویسندە در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    خوشحالم کە در جمعمان حضور دارید…..
    اول ماجرا را زیبا شروع نکرده بودید،می‌توانستیت از کلمات و تشبیهات زیبا تر و روان تر استفاده کنید، ارایه های ادبی را دل نشین تر در متن میگنجاندید، و هر دم از شاخه ای به شاخه‌ی دیگر نمیپریدید ،،،،اما متن روان و همه کس فهم بود و این نکته‌ای مثبت است.
    هیچ نوشته ای بی عیب و نقص نیست، امید وارم از این به بعد قلمتان زیبا تر بچرخد.

  • هشتم در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    خوب بود نه زیاد

  • هشتم در تاریخ بهمن 14, 1395 گفت:

    عالی بود ماشالله

پاسخ دادن به محمدی لغو پاسخ