ش 01 اردیبهشت 1403 ساعت 00:57

نامه ای برای امروز و ده سال آینده…./حاتم حکیمی

نامه ای برای امروز و ده سال آینده…./حاتم حکیمی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:هر دم از عمر می رود نفسی// چون نگه می کنم نمانده بسی–ای که پنجاه رفت و در خوابی// مگر این پنج روزه در یابی–خجل آنکس که رفت و کار نساخت// کوس رحلت زدند و بار نساخت  خواب نوشین بامداد رحیل// باز دارد پیاده را زسبیل–هر که آمد عمارتی نو ساخت// […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:هر دم از عمر می رود نفسی// چون نگه می کنم نمانده بسی–ای که پنجاه رفت و در خوابی// مگر این پنج روزه در یابی–خجل آنکس که رفت و کار نساخت// کوس رحلت زدند و بار نساخت  خواب نوشین بامداد رحیل// باز دارد پیاده را زسبیل–هر که آمد عمارتی نو ساخت// رفت و منزل به دیگری پرداخت– آن دگر پخت همچنین هوسی// وین عمارت بسر نبرد کسی–یار ناپایدار دوست مدار// دوستی را نشاید این غدّار–نیک وبد چون همی بباید مرد//خُنُک آنکس گوی نیکی برد–برگ عیشی به گور خویش فرست //کس نیارد زپس،زپیش فرست–عمر برف است و آفتاب تموز// اندکی ماند و خواجه غرّه هنوز–ای تهی دست رفته در بازار// ترسمت پر نیاوری دستار–هر که مزروع خود بخورد و به خوید// وقت خرمنش خوشه باید چید(سعدی شیرین سخن)

دوست دارم دل نوشته ای برای امروز و ده سال آینده بنویسم.شاید در قید حیات باشم یا از دنیا رفته باشم به هر حال قصد دارم نکاتی را برای خودم و دیگران یاد آوری کنم شاید از خواب غفلت و بی خبری بیدار شویم و از بدی و ظلم نسبت به هم نوعانمان پرهیز کنیم.حاتم حکیمی

همیشه این سوال برای من بی پاسخ است چرا افرادی که سن و سالی ازشان گذشته و می دانند که از ایام عمرشان چیزی باقی نمانده برای حفظ قدرت و مقام و ثروت حاضرند مرتکب هر کاری شوند؟قبل از هر چیز ابیاتی از دیباچه ی گلستان سعدی را که بسیار زیبا سروده است آوردم،تا متن دل نوشته را با آن مزیّن کنم.

به راستی هر یک از ما گذر عمر خود را هر روز می بینیم هر روز رحلت و در گذشت نزدیکان خود را می بینیم مرگ و زوال خیلی از قدرتمندان و ثروتمندان را مشاهده می کنیم،پست ها و مقام ها ی دنیوی کاخ ها و برج و باروها را می بینیم که چگونه دست به دست می شوند.شکست ها و پیروزی ها را می بینیم.صحت و سلامتی را می بینیم بیماری و درد و رنج هم نوعانمان را می بینیم،رجز خوانی و نطق های آتشین حاکمان و قدرتمندان را می بینیم .جنگ قدرت را میان افراد در حکومت ها می بینیم .جنگ و قحطی و آوارگی و دربدری کودکان و زنان و سالخوردگان را می بینیم تجاوز و قتل و کشت و کشتار را می بینیم. زندان و اعدام و فقر و بیکاری و هزاران مشکل دیگر را که انسان ها بر سر هم می آورند.

به بهانه های گوناگون مشاهده می کنیم گروهی را می بینیم که گروه دیگر را مجرم و جنایت کار می خواند و خود را بر حق می داند.انتقام های بی رحمانه را می بینیم.اختلاف طبقاتی جامعه را می بینیم .غرور و تکبر قدرتمندان را که سرمست قدرت هستند و از نیروهای مسلح و تسلیحاتی که در اختیاردارند چنان مغرور و فریفته شده اند که انگار نه انگار روزی قدرت از آن ها هم گرفته می شود و به دیگری منتقل می گردد،مشاهده می کنیم.ثروتمندان و افراد متمکن را می بینیم که با فخر و غرور و تکبر بر خودرو های گران قیمت سوار می شوند. مستمندان و فقیران را می بینیم که چهره و سیمایشان بیانگر دردها و مشقت روزگار سخت زندگیشان است.

راستی تا ده سال آینده چه سرنوشتی در انتظار این قافله است.قطعاً گروه زیادی از اینها دار فانی را وداع گفته اند.و دیگر در دنیای زود گذر حضور ندارند و آن همه حرص و ولعی که برای دنیا و زرق وبرق آن داشتند چیزی عایدشان نمی شود و چه فقیر وچه ثروتمند و چه قدرت به دست،دنیا و مافیهای آن را به جا می گذارند،راستی آن زمان از رفتار و کردار خود نادم و پشیمان نمی شوند .چه بسیار از کارهایی که می توانستند برای کمک به هم نوعان خود انجام دهند ولی افسوس انجام ندادند وچه خدمت ها که می توانستند بکنند ولیکن نکردند.

وچه بسیار از اعمالی که می توانستند مرتکب نشوند ولیکن شدند.آیا آن زمان ندامت و پشیمانی فایده ای دارد؟ قطعاً بی فایده است شاید وجدان ها آن زمان بیدار شوند. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟ ولی چه ارزشی دارد زمانی که می توانستند جلوی فساد تباهی اعتیاد قتل بیکاری آوارگی و دربدری،گرسنگی هم نوعان تخریب شهرها و طبیعت و محیط زیست را بگیرند ولی این کار را نکردند. مقابل ظلم و تجاوز بایستند و از حق وحقوق مظلومان دفاع کنند و جلوی تبعیض های ناروا و افکار پوسیده و غلط را بگیرند.ثروت ها و سرمایه ها را برای نسل های آینده حفظ و نگهداری کنند ومیان مردم با عدل و انصاف تقسیم نمایند.و جلوی فساد و دزدی و اختلاس هایی را که بزرگترین ضربات را بر پیکر هر جامعه ای وارد می کند را بگیرند که باعث شدید تر شدن اختلاف طبقاتی جامعه می گردد. و موقعیت ها ی مناسب را برای اشتغال و امرار معاش هم نوعانشان فراهم کنند ولیکن هیچ کدام از این کارها را نکردند.

آن زمان موقعیت ها دیگر فراهم نمی شوند و یا اجل فرصت نمی دهد دیگر کار از کار گذشته و راه باز گشت نیست.به راستی آن روزها دیگر نام ونشانی از خیلی ها نیست.همه ی پست ها و مقام ها،همه ی ثروت ها و قدرت ها و خیلی از چیزهایی که باعث غرور وخود بزرگ بینی آدم ها می شود از بین رفته آن هایی که در بهترین کا خ ها و منازل سکونت داشتند. صاحب بزرگترین مقام ها ومنصب ها بودند و بر بهترین مرکب ها سوار بودند و بهترین جامه ها را به تن می کردند و بهترین غذا ها و میوه ها را تناول می کردند و از حال وروز فقرا ومسکینان بی خبر بودند چنان از روی این کره ی خاکی محو شده اند گویی اصلا ً نبوده اند.آن هایی که توان دارند و نسبت به هم نوعان خود احساس مسئولیت ندارند و بسیار هم بی تفاوت هستند. در برابراین نسل و نسل آینده چه جواب و پاسخی دارند آیا آیندگان آن ها را ملامت و سر زنش نمی کنند.و در باره ی آنها چه می گویند وچگونه فکر می کنند ؟

در پایان قسمتی از قصیده ماندگار شیخ سعدی شیرازی تقدیم می گردد.
بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا درنبندد هوشیار
ای که دستت می‌رسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامه‌هاآورده‌اند رستم و رویینه‌تن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک کز بسی خلقست دنیا یادگار
اینهمه رفتند و مای شوخ چشم هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
ای که وقتی نطفه بودی بی‌خبر وقت دیگر طفل بودی شیرخوار
مدتی بالا گرفتی تا بلوغ سرو بالایی شدی سیمین عذار
همچنین تا مرد نام‌آور شدی فارس میدان و صید و کارزار
آنچه دیدی بر قرار خود نماند وینچه بینی هم نماند بر قرار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین خاک خواهد بودن و خاکش غبار
گل بخواهد چید بی‌شک باغبان ور نچیند خود فرو ریزد ز بار
اینهمه هیچست چون می‌بگذرد تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار
نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار
سال دیگر را که می‌داند حساب؟ یا کجا رفت آنکه با ما بود پار؟

پاوه حاتم حکیمی آذر ماه 1395

12 پاسخ برای “نامه ای برای امروز و ده سال آینده…./حاتم حکیمی

  • ادیب در تاریخ آذر 19, 1395 گفت:

    بسیار عالی

  • ادریس در تاریخ آذر 17, 1395 گفت:

    متنتون بسیار زیبا وعالی بود.

  • همشهری در تاریخ آذر 17, 1395 گفت:

    سلام. تشکر از متن زیباتون. دقیقا یه مدتی است که شدیدا ذهن منم درگیر این افکار هست ولی مهم اینه که این افکار رو قدرتمندان داشته باشند!!

  • هەم شاری در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    قودرەتوو توانو عێشقی، هیچ خراو نیەن بەڵکو مەتاوۆ جیهانێ بواڕۆ
    بەڵام عێشق بە قودرەتی ژەحرێ سامناکو پیسەن خوا نەکەرۆ هیچکەسێ توشو ئی بەڵایە بۆ
    فرەو سیاسەتمەدارێو کاربەدەسێو دنیای دوچارو ئی ناوەشیە بێ دەرمانیە بیەنێ
    خزمەتی بێ منەت وعێشق بە بەشەری هام نۆعی، پردەو بەرەو وشبەختیەن وەلێم عانێ بۆ بە عێشقو قودرەتی‌‌، مەدٚۆ بە عامڵو فیسادو زڵمو زۆری.
    قەڵەمەت نەڕێزۆ ئاغای حەکیمی
    هیوادارەنا کاربەدەسێو وڵاتەکەیما کەمێ بیان وێشانەرە دەماخ بەرزێۆ بێ خەمێ نەوان
    دنیا مەویەرۆ
    پسە ماچۆ٫سەرو شابازا کۆرکۆرێ وازا !!!!!!

  • مهران در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    کاک حاتم دستت دردنکنه بسیارزیبابود.
    ولی افسوس که خیلی ازمادرطول روزاین مواردرامیبینم وساده ازکنارشان میگذریم.

  • ناشناس در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    دستتان درد نکند بسیار زیبا بود

  • معاذی نژاد محمد غریب در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    با سلام خدمت مدیریت سایت ونگارنده محترم دوست وهمکار گرامی.آنچه را که بیان فرموده ای براستی آرزوی همه انسانهاست واز هرکسی با هر ایده وایدئو لوژی خاصی این گونه درخواستها ر ا داشته باشید آنها را حق جامعه می داند .ولی در مرحله عمل اینگونه نیست از جنگ جهانی دوم به بعد که انسان تکنیک وتکنولوزی را وارد عرصه محیطی خود نمود ومدنیت وشهر نشینی را گسترش داد به مرور زمان خواسته یا ناخواسته با دست خودش به نابودی محیط برخاست وهمه فاکتورهای محیطی اعم از دشت وکوه وگیاه وجنگل وجانور و….. را دستخوش تحولات نمود این در حالی بود که می دانست این کارها به ضرر انسان تمام می شود ولی از آن کوتاه نیامد درکنار این تحولات اخلاقیات که شامل فاکتورهای متفاوتی است همه انها هم ضعیف وکم رنگ گشتند ،اقتصاد ودرامد وقدرت دیگر رحم ومروت واخلاق وانسانیت را تحت الشاع خود قرار داد .در شهر ها مخصوصا شهرهای بزرگ انسان صبح ز.د که بیدار می شود با شروع بسم الله بدنبال کلاه گذاشتن بر سر دیگران است فرقی نمی کند اگر معلم باشد یا بنگاه دار یا هر موسسه دولتی یا خصوصی نیت او بدست آوردن پول بیشتر است اخلاق وانسانیت واژه هایی هستند که چندان در شهرها کاربدی انچنانی ندارند مگر بندرت

  • حاتم حکیمی در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    با عرض سلام و ادب حضور مدیریت محترم سایت و کاربران گرامی
    تشکر و تقدیر از عزیزانی که محبت فرمودند بهروز و شادکام باشید در پناه حق

  • عبدی پور در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    بسیار زیبا نگاشتی آقای حکیمی. امیدواریم همگی از خواب غفلت بیدار شویم…

  • م. ولدبیگی در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    با سلام
    بسیار زیبا بود
    امیدوارم تلنگری باشد برای همه ما
    تلنگری برای بهتر دیدن, بهتر گفتن و بهتر بودن و… شروعی باشد برای تغییر و تحول در رفتار و کردار و تفکرمان
    با تشکر از مدیریت محترم و زحمت کش سایت و جناب اقای حکیمی بزرگوار

  • نیما خورشیدی در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    با تشکر از دایی حاتم برای مقاله ی جالب پند اموز او

  • پدرمیلاد در تاریخ آذر 16, 1395 گفت:

    کاک حاتم دستان هنر افرینت درد نکنند از قلم زنی هراز گاهت که ازدل پردردت برون می اید وبی شک برقلوب می نشیند حض عظیم بردم