روستایی روشندل کرمانشاهی از نهضت سوادآموزی تا استادی دانشگاه
به گزارش سلام پاوه : به مناسبت روز جهانی معلولان مرصادنیوز با استاد نابینای دانشگاه های کرمانشاه که درسش را از نهضت سواد آموزی آغاز کرده به گفتگو نشسته است. به گزارش سلام پاوه و به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، فرق است میان آنکه بی هیچ رنجی به گذران زندگی می پردازد، درس می […]
- ۱۵ آذر ۱۳۹۵
- کد خبر 50433
- بدون دیدگاه
به گزارش سلام پاوه : به مناسبت روز جهانی معلولان مرصادنیوز با استاد نابینای دانشگاه های کرمانشاه که درسش را از نهضت سواد آموزی آغاز کرده به گفتگو نشسته است.
به گزارش سلام پاوه و به نقل از شبکه اطلاع رسانی مرصاد ، فرق است میان آنکه بی هیچ رنجی به گذران زندگی می پردازد، درس می خواند، شغلی می یابد، تشکیل خانواده می دهد، خانه می سازد و هزار راه را برای بهتر زیستن امتحان می کند با کسی که رنج را به جان می خرد و با انگیزه ای ستودنی کفش آهنین به پا می کند و به جنگ مشکلات زندگی می رود، بدون آنکه یکی از مظاهر راحتی را داشته باشد.
غفور سلیمانی از زمره همان افرادیست که با رنج بزرگ شد و زیست، اما خم به ابرو نیاورد. زاده روستای بنچله از توابع روانسر است، پدر و مادرش تا چند وقت از نابینایی او مطلع نبودند، اما پس از اطلاع، به قول خودش کوتاه نیامدند و تنها پسر خانواده را آماده نبرد با سختی های زندگی کردند.
او امروز از بی توجهی مسئولین به شرایط ویژه اش گلمند است. گلایه دارد از نا مه های بی پاسخش به رئیس جمهور و استانداری که به او وقت ملاقات نمی دهد.
غفور سلیمانی در گفتگو با خبرنگار مرصاد، با بیان شرح حال مختصری از زندگی خود اظهار داشت: من در روستای «بنچله» از توابع شهرستان جوانرود به دنیا آمدم، مدتی در دوران نوجوانی به کار دستفروشی در محیط روستا پرداختم اما بعد از آن تصمیم گرفتم تا در کلاسهای نهضت سواد آموزی ادامه تحصیل دهم و به این ترتیب تحصیلاتم را از دوران نوجوانی در کلاس نهضت سواد آموزی و در محیط روستا آغاز کردم.
وی افزود: آن زمان که قصد ادامه تحصیل داشتم مسیری طولانی را از روستا تا محل برگزاری کلاس طی میکردم. خواهرم و یکی از دوستانم در فهم دروس به من کمک میکردند و کتابها را برایم می خواندند و من هم به ذهن میسپردم و با شیوه به سرعت درس میخواندم.
سلیمانی بیان کرد: من به تحصیل بسیار علاقه دارم و قصد داشتم با درس خواندن اول به خودم و بعد به جامعه ثابت کنم که یک فرد نابینا ناتوان نیست و با وجود اینکه در محیط روستا و کشاورزی و دامداری زندگی کردم اما علاقهای به آن کارها نداشتم و بیشتر به کسب علم و دانش گرایش یافتم و چون بیشتراطرافیانم تحصیل کرده بودند اگر من ادامه تحصیل نمیدادم، حرفی برای گفتن نداشتم.
سلیمانی گفت: بقدری در درس خواندن سرعت داشتم و پیشرفت کردم که مقطع راهنمایی را تلفیقی گذراندم و تا مقطع دبیرستان شاگرد اول مدرسه و بسیار فعال بودم در کنکور سراسری سال1381 با رتبه هزار در رشته علوم سیاسی در دانشگاه رازی قبول شدم.
وی اظهار داشت: پس از مقطع کارشناسی با وقفه چند ساله در سال 1389 در آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد شرکت کردم و در واحد تهران مرکز پذیرفته شدم. درس خواندن در تهران بسیار سخت بود من از شهرستان برای تحصیل به تهران رفتن و جایی نداشتم حتی خوابگاه و دوستی نداشتم یک ترم را با سختی خواندم و با شرایط سخت شبها بر روی صندلی دانشگاه میخوابیدم هر طور بود آن ترم را با مشقت گذراندم، تا اینکه ازدواج کردم و انگیزهام برای ادامه تحصیل دوچندان شد.
سلیمانی افزود: حضور همسرم در زندگی انگیزهای برای من شد و با مشقت زیاد برای تحصیل از تهران به کرمانشاه انتقالی گرفتم و در تمام دوران تحصیل در مقطع ارشد همسرم همراه من بود و بعد از فارغ التحصیلی نیز با کمک دوستانم به عنوان استاد حق التدریسی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد روانسر مشغول تدریس شدم.
وی گفت: من ارتباط دوستانهای با دانشجویانم دارم و بسیاری از آنان علاقمند هستند تا دروس عمومی را با من بگذرانند.
سلیمانی در ادامه به مشکلات معلولین و به ویژه نابینایان در جامعه اشاره کرد و افزود: از نظر آموزشی و ادامه تحصیل، یک نابینا از همان ابتدا که وارد مراکز آموزشی میشود و این فرآیند تا ورود به دانشگاه طی میشود اما مشکل از آنجایی شروع میشود که دانشگاه را تمام میکنند و قصد ورود به بازار کار را دارند اما متاسفانه اکثر آنان بیکار هستند.
وی با ادامه توضیحات اظهار کرد: من به عنوان فردی نابینا با داشتن مدرک تحصیلی فوق لیسانس علوم سیاسی چند ساعتی را به عنوان حق التدریس با دانشگاه آزاد واحد روانسر همکاری دارم و حقوق حق التدریسی نیز چندان نیست اما از همکارانم جای تقدیر دارد.
سلیمانی اساسی ترین مشکل نابینایان به ویژه نابینایان دارای تحصیلات دانشگاهی را مسئله اشتغال دانست و افزود: متاسفانه امکانات و تجهیزات آموزشی در استان برای نابینایان کامل نیست.
وی بیان کرد: تصور کنید حتی یک جوان سالم که قصد دارد ازدواج کند و سنت حسنه پیامبر اکرم(ص) را به جا آورد تا شغلی نداشته باشد موفق به تشکیل خانواده نمیشود اما این وضعیت را با فرد نابینایی مقایسه کنید که حق دارد از موهبت الهی بهرهمند شود و با وجود وضعیتش تشکیل خانواده دهد اما آیا فردی حاضر میشود با نابینایی که هیچ امیدی برای اشتغال ندارد ازدواج کند.
سلیمانی گفت: هنگامی که ازدواج کردم بهزیستی به من یک میلیون تومان هزینه داد و در حال حاضر مستمری من که هم اکنون همسر دارم ماهیانه 60 هزار تومان از بهزیستی است.
وی خواستار توجه جدی دولت به اشتغال و بحث بیمه نابینایان شد و افزود: دولت باید شرایطی فراهم کند و بیمه نابینایان را پرداخت کند.
سلیمانی با انتقاد از بیتوجهی مسئولان به جامعه نابینایان اظهار کرد: دیگر از دولت تدبیر و امید انتظاری ندارم. کدام تدبیر و کدام امید. این ماهی 60 هزار تومان قبل از آقای روحانی بوده و تا حالا تغییری نکرده آیا در این سالها هیچ چیز تغییر نکرده و ارزش پول ملی ما پایین نیامده است.
سلیمانی گفت: از زمانی که آقای روحانی رئیس جمهور شده چندین نامه دادم و درخواست ملاقات با استاندار کرمانشاه را داشتم اما هنوز پاسخی به من داده نشده، آیا واقعا من به عنوان فردی نابینا که با بدبختی درس خواندم و اکنون به نوعی نخبه هستم در این استان حق ندارم استاندار را ببینم. چندی پیش شنیدم که استاندار با فعالان اقتصادی دیدار کرده آیا چون من پول ندارم نمیتوانم استاندار را ببینم.
وی افزود: به فرمایش حضرت امام (ره) انقلاب برای این است که مستضعفان جامعه ولی نعمتان هستند و من چون سرمایه دار نیستم استاندار با من دیدار نمیکند.
سلیمانی بیان کرد: صرفا اسم تدبیر و امید بامسما نیست ببینید حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه چه سفارشهایی به استانداران خود میکند. بنده نوعی چندسالی است که در دانشگاه آزاد روانسر تدریس میکنم و به شهادت دانشجویانم من اگر در تدریس و فعالیتهای خود بیشتر از سایر همکارانم نباشم کمتر نیستم پا به پای همکارانم در کلاس درس حاضر میشوم و هیچ کمبودی از نظر توانایی ندارم.
وی تاکید کرد: بچههای نابینا چون میخواهند خودشان را ثابت کنند کار میکنند و هدف دارند اگر از دانشجویان من عملکردم را بپرسید اگر به بنده نمره 20 ندهند حتما نوزده خواهند داد.
سلیمانی خطاب به مسئولان گفت: بچههای معلول اراده دارند و با وجود نقص بدنی به تحصیلات دانشگاهی دست مییابند و میتوانند کارمند خیلی خوبی باشند و مسئولان بدانند که یک معلول حق زندگی دارد و نباید مسئولان فقط عملکرد شعاری داشته باشند.
وی افزود: من از همسرم که پا به پای من آمده و همراه و همدم من است تشکر و قدردانی میکنم و با وجود اینکه کمبودهای مرا میبیند اما همراه من است.